PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شوپن شاعر پیانو



Leon
Monday 19 January 2009, 11:33 AM
فردریک شوپن (1810-1849) در قرن نوزدهم زندگی می کرد اما با این وجود از سنت و روشهای فراگیری موسیقی همچون بتهوون (1770-1827)، هایدن (1732-1809)، موتسارت (1756- 1791) و کلمنتی (1752-1832) بهره برده برد و حتی در آموزش موسیقی به شاگردان خود از روشهای کلمنتی استفاده نمود و در تربیت شاگردان نوازندگی پیانو تاثیر بسیاری از هومل (Hummel 1778-1837 آهنگساز و نوازنده چیره دست پیانو اهل اتریش که در دوران گذر کلاسیک به رمانتیک می زیست) برد.

هنگامی که یک نوازنده پیانو شروع به اجرای کارهای شوپن می نماید و یا هنگامی که یک علاقمند به موسیقی شروع به گوش دادن به کارهاش شوپن میکند، بدون شک پس از مدتی به این نکته می رسد که با پیانو می توان بزرگترین طیف وسیع احساسی را در موسیقی بوجود آورد.

بعنوان مثال تمرین و نواختن اتودهای شوپن تنها کمکی برای کسب مهارت انگشتان در نوازندگی نیست، بلکه مهمتر از آن، اتودهای شوپن به هنرآموز اجازه می دهد تا بتواند روش استفاده از حداکثر توانایی های ساز خود در تولید اصوات احساسی موسیقی را بیاموزد.

You can see links before reply #14 (You can see links before reply)

یکی از شاگردان شوپن بنام فردریک مولر (Friederike Muller) در باره نحوه نوازندگی او در یادداشتهای روزانه خود می نویسد:

"نوازندگی او همواره زیبا و با شکوه بود و موسیقی اش بصورت یک آواز با کلام با مخاطب صحبت می کرد، چه هنگامی که آرام (Piano) می نواخت و چه در حالتی که با شدت و قدرت (Forte) به اجرای پیانو می پرداخت."

"هنگام آموزش مفاهیم و روشهای نوازندگی پیانو مانند نحوه اجرای لگاتو (Legato) یا کاناتابیله (Cantabile) و ... بسیار جدی بود و عذاب زیادی را در آموزش دقیق آنها به هنرجو تحمل می کرد. چیزی که او را بسیار آزار می داد آن بود که هنرجو نتواند به هنگام اجرا، نت های موسیقی را آنگونه که باید به یکدیگر متصل کند."

"او به نحوه اجرا روباتو (Rubato) و ریتارداندو (Ritardando) ها بسیار حساس بود و برایش خطا در اجرای آنها به هیچ وجه قابل قبول نبود. به هیچ وجه نمی توانست بپذیرد که هنرجو در ریتارداندو زیاده روی کند یا در جایی که نباید موسیقی را روباتو اجرا کند."

You can see links before reply #2 (You can see links before reply)

بلوغ هنری در آثار شوپن را می توان از سال 1831 به بعد مشاهده کرد هنگامی که او اتود شماره ده خود در Gb ماژور را تهیه کرد. در این اتود احساسات دراماتیک، خیالپردازیها و ساخت فرمهای جدید رمانتیک به مرحله شاخص و متفاوتی از کارهای گذشته او رسیده بود. در این هنگام شوپن به توانایی های خاصی در بیان احساس در نوازندگی پیانو دست پیدا کرده بود و توانایی این را داشت که با سازهای جدیدتر و مدرن تر آن زمان رنگ آمیزی زیبایی را توسط پیانو خلق نماید. در واقع او توانست با ساخت قطعات بسیار زیبای پیانو، شخصیت پیانو را تبدیل به سازی نماید که توانایی بیان لطیف ترین احساسات و خشن ترین حوادث را یکجا دارد.

شوپن را می توان استاد ساخت ملودی از دو جنبه دانست. اول به دلیل توانایی در خلق ملودی های روان و ساده و دوم توانایی آرایش و زینت ملودی ها به بدیع ترین - و شاید پیچیده ترین - روش ممکن. در این ارتباط نباید فراموش کرد که شوپن در موسیقی نوآوری های بسیاری در هارمونی از خود نشان داده و با زیرکی، بسیاری از هارمونی هایی که آهنگسازان جرات استفاده از آنها را نداشتند به بهترین شکل مورد استفاده قرار داداه است.

You can see links before reply #9 (You can see links before reply)

تغییراتی که شوپن در نحوه استفاده از هارمونی در آهنگسازی اعمال کرد، جایگاه تنالیته - و آکوردهای وابسته - را در موسیقی تغییر داد و قوانین جدیدی را برای وصل آکوردها به همراه خود آورد. روشهای مدولاسیون ناگهانی، تغییر گامها، استفاده از گامهای جدید محلی و از همه مهمتر استفاده از فاصله های دیسونانس بدعت هایی بود که کمتر آهنگسازی توانایی ارائه آنها را در آن زمان داشت.




innig.net/music (You can see links before reply)
en.wikipedia.org (You can see links before reply)
You can see links before reply (You can see links before reply)

از مهمترین شاخصه های موسیقی شوپن می توان به فضای کلی حاکم بر تمامی کارهای او اشاره کرد که ریشه در فرهنگ ملی لهستان دارد. این موضوع به وضوح در پولنزها و مازورکاهای او برجسته شده است.

فانتزی اپوس 13، روندو آ لا کراکویاک (Rondo à la Krakowiak) اپوس 14، موومانهای آخر دو پیانو کنسرت و ... از دیگر کارهای شوپن هستند که بوضوح بیانگر تاثیر موسیقی محلی لهستان بر کارهای این نابغه آهنگسازی هستند.

نفوذ فرهنگ لهستان در کارهای شوپن از جمله عوامل مهمی بود که به عنوان الگو برای دیگر آهنگسازان هم عصر خود به شمار آمد؛ بگونه ای که تقریباً تمامی آهنگسازان رمانتیک در بسیاری از کارهای خود از فرهنگ ملی خود در خلق موسیقی استفاده کردند. نتیجه این امر در نیمه دوم قرن نوزدهم تدریس موسیقی ملی در بسیاری از مدارس کشورهای اروپایی بود.

You can see links before reply #3, Op 51 (You can see links before reply)

(You can see links before reply)مازورکاهای شوپن نمادی از فرهنگ ملی مردم لهستان است. این مازورکاها بر اساس ترانه های محلی و رقصهای مازور، کوجاویاک و اوبرک (Mazur, Kujawiak & Oberek) تهیه شده اند. مازورکاها بطور قطع برگرفته از ترانه های روستایی است که مردم در زمان زندگی آهنگساز آنها را زمزمه می کردند. نکته جالب این است که شوپن در بسیاری از موارد قسمتهایی از این ترانه ها را در گامهای محلی به رشته تحریر در آورده است، اما با این وجود می توان تنالیته های ماژور و مینور - کلاسیک - را در آنها تشخیص داد.

هنگامی که شوپن غرق در تهیه مازوکاهای خود بود در 25 دسامبر سال 1831 در نامه ای به یکی از دوستان خود می نویسد :

"می دانی که چقدر برای من مهم است که بتوانم فرهنگ ملی کشورمان را در کارهایم بیان کنم و الان فکر می کنم به این مهم دست پیدا کرده ام."

او همچنین در همین سالها هنگامی که مازورکای شماره 7 خود - اپوس 7 شماره سه - در فا مینور را تهیه می کرد در نامه ای به خانواده خود نوشت :

"پیانوی من این روزها جز مازورکا توانایی اجرای فرم دیگری را ندارد."

You can see links before reply #7, Op 7-3 (You can see links before reply)

سادگی، کوتاهی و غالب عموماً یکسان مازورکاها همگی ریشه در ترانه های ساده محلی لهستان دارند. با وجود آنکه تک تک مازورکاهای شوپن از ملودی های بسیار غنی بهره می برند، او برای حفظ سادگی ترانه های محلی هرگز سعی نکرد آنها را بسط داده به عنوان کارهای بزرگ برای پیانو در آورد.

نوکتورن های نرم و آرام با اپیزد های میانی - اغلب - سرکش و خشن که آشکارا با قسمت های ابتدایی و انتهایی آنها در تضاد ریتمیک قرار دارند، به وضوح حاکی از حاکم شدن تفکر روشنفکری در مقایسه با کارهای ابتدایی سراسر احساسی آهنگساز دارد.

در واقع علت اینکه در بسیار از تحلیل ها به بروز نوع دگرگونی و انقلاب در نحوه خلق آثار موسیقی در شوپن توجه خاصی نمی شود را باید در نوع موسیقی او جویا شد. پیش از او موسیقیدانان کلاسیک قوانین حکومت کننده بر هارمونی و ملودی، فرمها و ژانرهایی را تهیه کرده بودند که نه تنها شوپن بلکه همه آهنگسازان رمانتیک - شاید به دلیل جبر هنری - نا خواسته از آنها استفاده می کردند.

You can see links before reply Op 37-2 in G Major - Andantino (You can see links before reply)

شوپن از جمله معدود آهنگسازانی بود که در دهه آخر زندگی رشته های وابستگی به قوانین موسیقی کلاسیک را رها نموده و در کارهای خود دگرگونی ایجاد کرد. این تغییرات در نحوه ساخت موسیقی باعث نشد که ویژگی احساسی و رمانتیک قطعات خدشه دار شوند بلکه با رها کردن خود از قیود موسیقی کلاسیک، کیفیت و سرعت بلوغ و خلق موسیقی در کارهای او به یکباره افزایش پیدا کرد.

Leon
Monday 19 January 2009, 11:34 AM
از زیباترین نوکتورنهای شوپن می توان به نوکتورن شماره 11 در اپوس 37 شماره یک اشاره کرد. موسیقی ملایمی که با دو تم کاملاً مشخص و مجزا در بخشهای A و B خود نوعی احساس سوگواری، پشیمانی و ناراحتی را القاء می کند.

تکرار و بسط
تم اصلی در قسمت A به دفعات تکرار می شود، دراین قسمت ملودی تنها با یک نت اجرا می شود در حالی که در قسمت B ملودی بصورت بلوکهای آکورد و به حالت کر اجرا می گردد. ملودی در قسمت A حول و حوش درجه پنجم گام یعنی نت D حرکت می کند حال آنکه در قسمت B ملودی حول و حوش نت Eb. (در واقع منظور این است که آغاز و پایان جملات به این نتها ختم می شوند.)

نسخه pdf نوکتورن شماره 11 در این قسمت قابل دسترسی است. (You can see links before reply) حال به قسمتهای اول بخشهای A و B توجه کنید.

You can see links before replyابتدای قسمت A (You can see links before reply)
You can see links before replyابتدای قسمت B (You can see links before reply)

اگر به دقت موسیقی را گوش دهیم و یا به نت آن توجه کنید متوجه تکرار جملات در قسمت های A و 'A خواهیم شد. فرم جملات در قسمت A بصورت a-b-a-b-a نوشته شده است در حالی که قسمت 'A بصورت a-b-a تهیه شده است. بنابر این مشاهده می کنید که تم اصلی در سل مینور پنج بار تکرار شده است.

حرکت حول و حوش درجات پنج وشش
همانطور که دیدیم نوکتورن در سل مینور نوشته شده است و قسمت A در این تنالیته تنظیم شده و برای قسمت پل از تنالیته Eb ماژور - یعنی درجه ششم گام قسمت A - استفاده شده است. اگر به دیگر کارهای شوپن نگاهی بیندازیم متوجه می شویم که او در بسیاری دیگر از کارهای خود از چنین جهشی برای مدولاسیون استفاده کرده است.

نکته قابل توجه در همراهی های نوشته شده برای قسمت A استفاده از درجات V و VI در بخشهای مختلف همراهی و ملودی است. استفاده از این درجات ذهن شنونده را از ابتدا برای پذیرش مدولاسیون - به درجه شش - آماده می کند. به نمونه هایی از این موارد که در میزانهای یک و هفت رخ داده است در شکل زیر دقت کنید.

You can see links before reply
در واقع اگر کمی دقیق تر به موسیقی توجه کنیم خواهیم دید که چگونه در قسمت A ، نتهای ر و می بمل (D-Eb) در بخش مختلف حرکت می کنند و پس از عبور از نتهای میانی به یکدیگر می رسند.

حرکت هارمونیک یا ملودیک حول و حوش درجات پنج و شش آشکارا در میان بسیاری از آهنگسازان رمانتیک به بعد - حتی شوئنبرگ - مورد استفاده قرار گرفته است.

You can see links before replyقطعه کامل نوکتورن شماره 11 (حجم فایل معادل سه مگابایت) (You can see links before reply)

Leon
Monday 19 January 2009, 11:34 AM
شاید شوپن جزو معدود آهنگسازانی است که می توان بدون احساس کوچکترین یکنواختی و خستگی ساعت ها از موسیقی او لذت برد. بدون شک یکی از مهمترین دلایل آن زیبایی ناشی از لطفات موسیقی و صدای دلنشین تنهای پیانو می باشد.


راجع به او بارها و بارها صحبت کردیم اما امروز می خواهیم داستان دیگری از زندگی شاعر بزرگ پیانو برای شما نقل کنیم.


شوپن حدود 40 سال عمر کرد و در این مدت، زندگی او افت و خیزهای بسیار داشت. 25 ساله بود که به دلایل بسیاری افسردگی بر او غالب شده بود و بتدریج در حال از دست دادن سلامت خود بود، یکی از این دلایل مقایسه خود با لیست بود. شوپن نوازندگی لطیف و ملایم خود که غالبا" در سالن های کوچک انجام می شد را با نحوه نواختن پیانو توسط فرانتس لیست که محکم و به قولی رعد آسا و آنهم در سالن های بزرگ بود مقایسه می کرد. او همواره احساسات می کرد کار او در مقابل لیست بسیار ناچیز و پیش پا افتاده می باشد. به قسمت اول یکی کارهای او گوش کنید :


You can see links before reply in G Minor , #1 (You can see links before reply)


بخصوص که در همان زمان کنسرت خیریه ای با شرکت شوپن و لیست برگزار شد و با کمال تاسف مشاهده کرد که تشویق حاضرین برای کارهای اجرا شده توسط لیست به مراتب بیشتر بود تا او. پس از این کنسرت شوپن خطاب به لیست گفت که :


"خوب می دانم که استعداد نوازندگی، بخصوص کنسرت دادن ندارم. من با مشاهد جمعیت وحشت می کنم و گویی توسط سکوت حاصل از نفس های در سینه حبس شده مردم در حال خفه شدن هستم. هنگامی که به چشمان مردم نگاه می کنم، حالت کنجکاوانه آنها عضلات مرا شل و غیر قابل کنترل می کند و متاسفانه خود را می بازم. اما شما انگار برای اینکار خلق شده اید، توانایی غلبه بر این احساسات را دارید و بدون ترس و لرز بسادگی مقابل صدها نفر نوازندگی می کنید".


بدون شک شوپن این سخنان را با ناراحتی و توام با کینه بیان کرده است چرا که او معتقد بود لیست غالبا" از زیبایی چهره و قامت خود سوء استفاده کرده و موسیقی یا نوازندگی خود را بر مردم تحمیل می کند. در هر صورت آنچه مسلم است آن که شوپن از این تاریخ به بعد کمتر در حضور جمع به نواختن پیانو پرداخت و جز در میان دوستان، آشنایان و البته اشراف بعنوان یک نوازنده و ساحر پیانو شناخته نمی شد. خوب یا بد این تصمیم شوپن که نتیجه آن منحصر می شد به تعریف و تمجید دوستان و اشراف از او، توانست تا حد زیادی زخم حاصل از ناتوانی او در اجرای کنسرت های بزرگ را التیام بخشد.


You can see links before reply in G Minor , #2 (You can see links before reply)


به قولی بزرگترین تفاوت شوپن و لیست در آن بود که لیست احساسات خود را بصورت کاملا" مردانه در موسیقی و نوازندگی بروز می داد حال آنکه شوپن چه در نوازندگی و چه در ساخت موسیقی احساسات خود را کاملا" لطیف و ظریف - به نوعی زنانه - ابراز می داشت.

Leon
Monday 19 January 2009, 11:35 AM
اگر پیانو کار کرده باشید حتما" در دوران آموزش تعداد زیادی از مازورکاهای شوپن جزو کارهایی بوده که آنها را اجرا کردید، اگر نه پیشنهاد می کنم حتما" تعدادی از آنها را گوش کنید چون علاوه بر زیبایی خاصی که دارند اغلب حاوی مطالب و مفاهیم زیبای آموزشی در زمینه های مختلف هستند. به تم اول یکی از مازورکاهای شوپن شماره 6 (اپوس 7 شماره 2) گوش کنید تا صحبت را ادامه دهیم.

You can see links before reply Chopin, Mazurka #6 (You can see links before reply)



You can see links before reply (You can see links before reply)


چهار میزان اول از مازورکای شمار 6 شوپن



نت کامل این قطعه در قسمت pdf & music (You can see links before reply)می توانید داشته باشید. از لحاظ ریتم، تمام مازورکاهای شوپن ریتم های ساده سه ضربی دارند که غالبا" هم از نت های سیاه تشکیل شده اند اما نوع ملودی، نحوه اجرا و نوانسهای موجود در قطعات، تفاوت فاحشی میان این فرم با والس بوجود می آورد.

اگر چند بار به این قطعه گوش کنید به احتمال زیاد احساس خواهید کرد این قطعه در حال صحبت با شما می باشد و سعی دارد جملاتی را برای شما مطرح کند. بنظر میرسد که این 8 میزان (دقت کنید که میزان اول فقط یک نت pickup می باشد و بود و نبود آن خیلی در بررسی ما اثری ندارد.) سعی دارد همانند یک جمله مطلبی را بیان کند. که واقعا" همین گونه نیز هست.


جملات موسیقی – معمولا" نه لزوما" – از هشت میزان تشکیل می شوند که هریک به دو نیم جمله چهارتایی تقسیم میشوند. این دو نیم جمله تقریبا" نقش نهاد و گزاره را بازی میکنند. اگر دقت کنید می توانید هر کدام از این دو نیم جمله به دو قسمت دو میزانی هم تقسیم کنید که هریک مطلبی را بیان می کند. میزان های اول تا سوم، میزانهای چهارم و پنجم، میزانهای ششم و هفتم و بالاخره میزانهای هشتم و نهم موتیف های ما می باشند که از این به بعد به آنها موتیف های اول تا چهارم گفته میشود. اگر به فایل pdf این قطعه نگاهی بیندازید کمانهای کشیده شده روی نتها (Slurs) نشان دقیقا" نشاندهنده این موتیف ها می باشد.

بنابراین دقیقا" با گوش کردن و نگاه کردن به این نت موسیقی شما متوجه می شوید که با موتیف های اول و دوم آهنگساز سعی دارد مطلبی را مشخص کند و در موتیف سوم و چهارم شروع به شرح دادن آن میکند. بخصوص موتیف چهارم که حالت نتیجه گیری را در انسان القا میکند.






You can see links before reply
میزانهای پنجم تا نهم از مازورکای شمار 6 شوپن

در ارتباط با انتخاب هارمونی برای این قطعه، همانطور که مشاهده میشود در لامینور نوشته شده و میزان دوم هارمونی به روی Dm (درجه چهارم) حرکت می کند. برای پرهیز از یکنواختی هنگام برگشت به لامینور در میزان سوم یک ضرب روی آکورد F ایستاده ایم. بنابراین در موتیف اول از تونیک شروع میکنیم و به تونیک باز می گردیم همینطور برای موتیف دوم که از درجه اول به درجه پنجم یعنی E7 می رویم و برمی گیردیم. حرکت به سمت درجه پنجم و بازگشت نوعی حالت کامل بودن برای نیم جمله اول ایجاد میکند اما نه همانند یک کادانس کامل. یکبار این قسمت را گوش کنید تا متوجه نا کامل بودن این کادانس بشوید.

در موتیف سوم، ملودی باز با درجه اول آغاز می شود ولی اینبار به درجه پنجم در حالت مینور می رود که کاملا" احساس نا کامل بودن ملودی به انسان دست می دهد، احتیاج به فرود وجود دارد اما نه فرود زود هنگام مانند حالتی که به درجه پنجم با آکورد E7 می رسیم. شوپن در اینجا با ظرافت تونالیته را به می مینور انتقال می دهد و با یک کادانس و با استفاده از آکوردهای G و B خیلی ساده روی Em فرود می آید، به آکوردی راحت آمادگی انتقال ملودی روی Am را دارد.


نکته مهم این است که بسیاری از هنرآموزان موسیقی – بخصوص نوازندگی - اهمیت تحلیل هارمونی یک قطعه را خوب نمی دانند و حتی به اشتباه برخی، دانش هارمونی را موضوعی کاملا" بی خاصیت می دانند. در حالی که دانش هارمونی با قوانینی که دارد توان مدل سازی کارهای بزرگترین آهنگسازان را دارد و می تواند در ساخت موسیقی، اجرای بهتر قطعات و ... کمک بسیاری کند. شاید تعجب کنید اما مطمئن باشید که اگر شما ساختار هارمونی یک قطعه موسیقی را خوب بشناسید هنگام نواختن آن با اطمینان بیشتری موسیقی را اجرا خواهید کرد چرا که می دانید که حال و هوای قسمت بعد چگونه است و حتی اگر قسمت هایی از قطعه فراموشتان شده باشد، شما با دانستن هارمونی آن قسمت می توانید بسادگی با کمک هارمونی از آن قسمت عبور کنید.

Leon
Monday 19 January 2009, 11:37 AM
نغمه‌های سرد شوپن

پرویز جاهد




قبل از هر چیز لازم می‌دانم نکته‌ای را درباره این برنامه توضیح دهم که در واقع پاسخی است به برخی از شنوندگان این برنامه که از من انتظار دارند کم‌تر درباره فیلم و موسیقی آن صحبت کرده و بیش‌تر به پخش قطعات موسیقی فیلم بپردازم. باید بگویم که این برنامه با زمان اندکی که در اختیار دارد، اساسا برای معرفی و بررسی ساوند ترک فیلم‌های سینمایی و ارتباط تماتیک آن با فضا و درونمایه فیلم‌ها تهیه می‌شود.
به علاوه ما از نظر قوانین کپی‌رایت مجاز به پخش کامل یک قطعه یا تمام قطعات ساوند ترک یک فیلم نیستیم. از این رو تنها قسمت‌های کوتاهی انتخاب شده و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. امیدوارم این توضیح برای برخی از شنوندگان این برنامه که به رویکرد این برنامه معترض بوده، قانع‌کننده باشد.


You can see links before reply (You can see links before reply)


این بار موسیقی فیلم «پیانیست» را برای شما در نظر گرفته‌ام. فیلمی که رومن پولانسکی کارگردان نامدار لهستانی آن را بر اساس زندگی واقعی و خاطرات ولادیسلاو اشپیلمن، موسیقیدان و نوازنده برجسته پیانوی لهستانی ساخته است.1 (You can see links before reply) موسیقیدانی یهودی که در زمان جنگ جهانی دوم تمام افراد خانواده‌اش را در فاجعه هولوکاست از دست داد، اما خود موفق شد به طرز معجزه‌آسایی از این قتل عام نجات پیدا کند.
این فيلم برنده چندین جایزه مهم جهانی از جمله نخل طلای کن، اسکار بهترین کارگردانی فیلم، بهترین بازیگری مرد نقش اول (آدريان برودی) و بهترین فیلمنامه شد. همین‌طور برنده هفت جایزه سزار فرانسوی در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگری و بهترین موسیقی فیلم شده است.

You can see links before reply
آدریان برودی در نقش اشپیلمن

پیانیست محصول چهار کشور لهستان، آلمان، فرانسه و بریتانیا است و در آن آدریان برودی در نقش اشپیلمن بازی تحسین‌برانگیزی ارائه می‌کند، بازیگری که واقعا سزاوار دریافت جایزه اسکار برای ایفای این نقش اسکار بوده است.
در سپتامبر ۱۹۳۹ نیروهای آلمان نازی به لهستان حمله کرده و این کشور را اشغال می‌کنند. اشپیلمن در این زمان سرگرم اجرای قطعاتی از فردریک شوپن، آهنگساز بزرگ لهستانی در رادیو ورشو است. خانواده اشپیلمن به همراه یهودی‌های دیگر به گتو کراکو فرستاده شده و در آنجا مورد شکنجه، آزار و تحقیر افسران سادیست نازی قرار می‌گیرند.
اشپیلمن به کمک یک دوست قدیمی که به استخدام نازی‌ها درآمده موفق می‌شود از اردوگاه نازی‌ها بگریزد و در میان خرابه‌های جنگ پنهان شود، اما خانواده‌اش در اسارت نازی‌ها باقی مانده و سرانجام نیز همه آنها به قتل می‌رسند.
اشپیلمن در این فیلم یک قهرمان جنگ نیست، بلکه آدمی است معمولی که توانست با تلاش زیاد و مقدار زیادی شانس از مهلکه جان سالم به در ببرد. پولانسکی خود یهودی است و در زمان جنگ جهانی دوم کودک هفت ساله‌ای بود که به همراه والدینش به گتو کراکو فرستاده شد. او به طرز معجزه آسایی توانست به همراه پدرش از دست نازی‌ها فرار کند، اما مادرش جان خود را در اردوگاه از دست داد. تجربه تراژیک و دردناک جنگ و از دست دادن مادر در فاجعه هولوکاست انگیزه‌ای شد برای اقتباس پولانسکی از خاطرات اشپیلمن که آن را خیلی نزدیک به سرنوشت خود احساس کرد.

You can see links before reply
رومن پولانسکی، کارگردان نامدار لهستانی در حال کارگردانی فیلم پیانیست

این نخستین فیلم پولانسکی بعد از سال‌ها دوری از وطن بود که در لهستان فیلمبرداری می‌شد. وی بعد از ساختن فیلم درخشان چاقو در آب در لهستان، به آمریکا مهاجرت کرد و دیگر فیلمی در لهستان نساخت. پولانسکی سعی کرد ضمن وفاداری به خاطرات، بخشی از خاطرات کودکی خود را در گتوی کراکو در این فیلم تصویر کند.
او برخلاف فیلم‌های دیگری که درباره فاجعه هولوکاست ساخته شد، سعی کرد از هرگونه اغراق، هیجان آفرینی کاذب و تحریک احساسات تماشاگران پرهیز کند. فیلم با لحن بسیار سردی ساخته شده و موسیقی تیره و سرد شوپن این حالت را تشدید کرده است. پولانسکی خود این فیلم را شاهدی بر قدرت موسیقی، اراده زنده ماندن و شجاعت ایستادگی در برابر شر خوانده است.
موسیقی این فیلم را وویچک کیلار، آهنگساز آوانگارد لهستانی ساخته است. کیلار از دهه ۶۰ تاکنون برای بیش از چهل فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی موسیقی ساخته و معروف‌ترین آثارش عبارتند از دوشیزه و مرگ، پرتره یک بانو، دراکولای برام استوکر، ترومن شو و دروازه نهم.
کیلار با توجه به رابطه شخصیت اصلی فیلم با موسیقی شوپن، قطعاتی از موسیقی شوپن را برای موسیقی این فیلم برگزیده است. در واقع کیلار با انتخاب این قطعات، تفسیر تازه و مدرنی از قطعات شوپن بر اساس رویدادهای تراژیک فیلم بدست داده است. موسیقی شوپن ستون فقرات فیلم است.

You can see links before reply
پوستر فیلم پیانیست

قطعات شوپن بر فضای سرد و غمزده فیلم خوب نشسته و ارتباط قدرتمندی با تصاویر هولناک و دلخراش آن دارد. قطعه ناکتورن (Nocturne) در سی مينور از شوپن که در آغاز فیلم شنیده می‌شود، قطعه‌ای تلخ و غمناک است و به خوبی وضعیت دردناک اشپیلمن، خانواده‌اش و همه قربانیان اردوگاه‌های مرگ نازیسم را بیان می‌کند.
فردریک شوپن آهنگساز بزرگی بود. او ابداع‌گر بسیاری از فرم‌های موسیقی مثل بالاد، نکتورن و اتود برای پیانو است. نکتورن که از واژه فرانسوی نختورنال به معنی شبانه گرفته شده یک قطعه موسیقی شبانه است که معمولا با پیانو سولو نواخته می‌شود و شوپن ابداع‌گر آن در قرن نوزدهم بوده است. شوپن بیش از ۲۱ قطعه ناکتورن ساخته است. همه‌ی قطعات شوپن را در این فیلم یانوش اولی نیچک، نوازنده پیانو برجسته لهستانی اجرا می‌کند. او تبحر زیادی در اجرای قطعات پیانو شوپن دارد.
حال به اجرای دیگری از نکتورن در ژمینور، اوپوس ۴۸ اثر شوپن گوش می‌دهیم.

You can see links before reply
صحنه‌ای از فیلم پیانیست

پیانیست اساسا فیلم کم دیالوگی است. چرا که اشپیلمن در بخش مهمی از فیلم تنها است و در خرابه‌های ورشو پرسه می‌زند. از این رو موسیقی در این فیلم نقش بسیار مهمی برعهده دارد. موسیقی وسیله خوبی برای بیان احساسات درونی و افکار اشپیلمن است و با تنهایی، دردها و عشقش به خانواده و سرزمینش همدردی می‌کند.
صحنه مواجهه اشپیلمن با افسر آلمانی در میان ویرانه‌ها یکی از دراماتیک‌ترین لحظات فیلم است. افسر آلمانی از اشپیلمن می‌خواهد تا با پیانویی که در گوشه‌ای از آن ساختمان مخروبه قرار دارد، قطعه‌ای را بنوازد و اشپیلمن قطعه‌ی بالاد در ژمینور اثر شوپن را می‌نوازد. بعد از اجرای این قطعه‌ی زیباست که افسر آلمانی به او اجازه می‌دهد که در آن مکان بماند و حتی برای او غذا تهیه می‌کند.
قطعه انتقال به گتو قطعه‌ای است که وویچک کیلار، آهنگساز فیلم آن را برای فیلم پیانیست ساخته و مربوط به صحنه‌ای است که خانواده اشپیلمن را به گتوی کراکو می‌فرستند. این قطعه بوسیله ارکستر فیلارمونیک ورشو به رهبری تادئوش استروگالا و با کلارينت سولوی هناوولچسکا اجرا می‌شود.
در پایان فیلم پیانیست، اشپیلمن را می‌بینیم که بعد از پایان جنگ در تالار موسیقی ورشو در برابر عده‌ی زیادی از تماشاگران قرار گرفته و قطعه‌ آندانته اسپیاناتو اپوس ۲۲ را با ارکستر فیلارمونیک بزرگ ورشو اجرا می‌کند.




پانوشت:
1. اشپيلمن در سال ۲۰۰۰ درگذشت

Leon
Monday 19 January 2009, 11:44 AM
You can see links before reply
Père LaChaise - آرامگاه شوپن در پاریس


مارش مراسم تشییع جنازه


تعجب نکنید، اگر پی گیر کارهای شوپن باشید حتما" این قطعه از کارهای او را شنیده اید. می خواهیم قدری راجع به این قطعه صحبت کنیم اما قبل از آن به اجرای نسخه پیانویی آن گوش کنید :


You can see links before reply March (You can see links before reply)


تقریبا" در اغلب مواقع حال روحی و جسمی شوپن مناسب نبود و همواره یا مشکل جسمی داشت و یا از درد عشق دچار افسردگی بود، بقول بسیاری از نزدیکان "او در تمام عمر در حال مردن بود". در یکی از این مقاطع که وضعیت او در حالت بحرانی قرار داشت دوستان شوپن سعی کردند تا با ترتیب دادن یک میهمانی غافلگیرانه کمی او را به زندگی امیدوار تر کنند. لذا در منزل یکی از دوستان یک میهمانی کوچک ترتیب دادند و به او نگفتند که در این میهمانی تعداد زیادی از دوستان او دعوت می باشند.


مدت زیادی از آغاز میهمانی گذشت اما هنوز شوپن حاضر نشده بود، دوستان شام را هم خوردند و هنوز خبری از شوپن نبود. پس از شام محیط منزل تاریک شده بود و تنها با نور چند شمعدان، دوستان مشغول صحبت کردن بودند که زنگ درب به صدا در می آید و شوپن وارد سالن می شود.


همه ساکت شدند و یکی از حاضرین با پای خود شروع به کوبیدن به زمین کرد، ناگهان بجز شوپن همه شروع به خندیدن کردند. در همین لحظات بود که بدون اینکه کسی متوجه شود صدای پیانو در سالن شنیده شد. او در هنگامی که دیگران درحال خنده بودند به کنار پیانو رفته بود و روی صندلی آن نشسته بود.


موسیقی که در فضای سالن شنیده می شد یک موسیقی عادی نبود، با وجو آنکه ثانیه هایی بیش از تولد این موسیقی نمی گذشت اضطراب و نگرانی در دل همه حاضرین حاکم شده بود. همه دوستان در حالی که نفسشان در سینه حبس شده بودند و در انتظار اتفاق ناگواری بودند در حال گوش دادن به این موسیقی بودند.


پس از چند دقیقه نواختن پیانو، شوپن به علت ضعف بیش از حد نتوانست پشت ساز دوام بیاورد و به همین علت به روی زمین افتاد. دوستان به کمک او آمدند و وی را تا منزل بدرقه کردند.


بعدها این ملودی زیبا در یکی از سونات های شوپن استفاده شد و برای اولین بار نیز هنگام به خاکسپاری این موسیقیدان بزرگ نواخته شد.

endvb6
Monday 19 January 2009, 11:52 AM
بسیار عالی بود لئون عزیز. واقا از این بیوگرافی و تحلیل دقیق لذت بردم. قطعات هم بسیار زیبا بود.ممنون

Leon
Monday 19 January 2009, 07:20 PM
پیانوی شوپن در روستایی در انگلیس

پیانوی متعلق به فردریک شوپن نوازنده و آهنگساز زبردست 150سال پس از مرگ وی و با تلاش های یک دانش آموخته موسیقی در روستایی در انگلیس کشف شد.

به گزارش عصر ایران و به نقل از روزنامه "گاردین" چاپ انگلیس، ژان ژاک ایگلدینگر سوییسی با مشاهده این پیانو در دارایی های الک کاب،یک کلکسیونر انگلیسی، که آن را در یک حراجی 20 سال پیش به قیمت دو هزار دلار خریده بود دریافت که این ساز متعلق به نوازنده بزرگ اهل لهستان است. شوپن در آخرین تور خود در سال 1848 در انگلیس با این ساز به هنرنمایی پرداخته بود.

کاب گفت: گفته می شود سه پیانوی دیگر متعلق به شوپن است که یکی در پاریس، یکی در مایورکا و آخری در ورشو است. اما هیچ یک کار نمی کنند.

Leon
Monday 19 January 2009, 07:31 PM
شوپن- پيانو کنسرتو شماره دو


شوپن دو کنسرتو پيانوی خود را هنگام‌ای نوشت که تنها حدود بيست سال سن داشت. کنسرتوی شماره‌ی دوی خود را در هزار و هشت‌صد و بيست و نه، هنگام‌ای که تنها نوزده سال داشت آغاز کرد و سال بعد به پايان برد. برخلاف شماره‌گذاری‌اش، اين کنسرتو را ابتدا تصنيف کرد و کنسرتوی شماره‌ی يک را تابستان بعد نگاشت.
در هزار و هشت‌صد و بيست و نه، هنگام‌ای که نوزده ساله بود، سفری به وين داشت و توجه بسياری را با کارهای‌اش که به شدت لحن لهستان‌ای داشتند برانگيخت. کنسرتو در فا مينور را در اين سفر آغاز کرد و هنگام‌ای که به لهستان بازگشت بر روی آن متمرکز شد تا تمام‌اش کند.
با وجود بی‌تجربه‌گی نسبی آهنگ‌ساز، کنسرتوهای‌اش بسيار خارق‌العاده هستند، از اين جهت که موسيقی‌اش را شخصی و منحصر به فرد نمايش می‌دهند و به راحتی قابل شناسايی است. کنسرتوهای شوپن کاملاً از آن چه از استادان پيش از او می‌شنويم متفاوت هستند. پرسش و پاسخ‌هايی که بين ارکستر و ساز سولو از موزارت شروع شدند و در بتهوون به درجه‌ی بالايی از زيبايی رسيند در اين جا يافت نمی‌شوند. موومان نخست با يک مقدمه‌ی ارکستری با صلابت و نمونه‌ی اين فرم آغاز می‌شود، اما به محض اين که پيانو وارد می‌شود، شخصيت شوپن به عنوان شاعر پیانو به يک‌باره ظاهر می‌شود.


در این جا موومان‌های دوم و سوم را برای‌تان قرار داده‌ام که داونلود کنید.
شوپن به یکی از دوستان‌اش نوشت که قسمت آداجیوی آن را تحت تأثیر احساسات شدید برای کنستانتینا گلادووسکا، یکی از شاگردان آواز در کنسرواتوار، نگاشته “که رویای‌اش را می‌بینم”. موومان پايان‌ای، به يکی از رقص‌های ملی لهستان‌ای، مازورکا، مربوط می‌شود. فرمِ رقص‌ای که شوپن به صورت‌ای شگفت‌انگيز به انحصار خودش درآورده است. مازورکای سنتی از سه ضرب تشکيل شده است که در ضرب دوم يا سوم با تأکيد هم‌راه می‌شود (هنگام رقص، تأکيد با ضربه‌ی پاشنه‌ی پا نشان داده می‌شود). اين موومان، روندو با چندين تم تند و تيزِ متقابل در فرم مازورکا است، که در پايان قطعه به صورت‌ای مهيج به پايان می‌رسد.
اين پست يک سورپرايز و يک سخاوت‌مندی از طرف لرد و علی، دوست‌ام و نويسنده‌ی ديگر اين وبلاگ، است چرا که سه اجرای مختلف از موومان سوم را آپلود کرده‌ايم! می‌توانستيم به جای آن، کل قطعه را آپلود کنيم، ولی آيا فکر نمی‌کنيد آن کار بر خلاف کپی رايت بود؟
پس، شما می‌توانيد موومان دوم (You can see links before reply) و سوم (You can see links before reply) را را با اجرای اسوياتوسلاو ريختر به هم‌راه ارکستر سمفونی شوروی به رهبری يوگنی سوتلانف و موومان سوم (You can see links before reply) با اجرای ولادیمیر اشکنازی داونلود کنيد. این یکی (You can see links before reply) هم که موومان سوم است، متأسفانه جزئيات‌اش را ندارم، حتی نوازنده‌اش را!
منبع (You can see links before reply)

Leon
Saturday 24 January 2009, 01:28 AM
لينک های مستقيم برای شنيدن آثار شوپن


Preludes


Prelude No.7 in A major (played by me) (You can see links before reply)
Prelude No.7 in A major (You can see links before reply)
Prelude No.8 in F# minor (You can see links before reply)
Prelude No.9 in E major (You can see links before reply)
Prelude No.10 in c# minor (You can see links before reply)
Prelude No.11 in B major (You can see links before reply)
Prelude No.16 (Jeff Segor) (You can see links before reply)

Waltzes


Grande Valse Brillante(Op.18) (You can see links before reply)
Op.64 no.1 "minute waltz" (You can see links before reply)
Op.64 no.2(Jeff Segor) (You can see links before reply)

Etudes


Etude Op.10 No.1 (You can see links before reply)
Etude Op.10 No.3(Eduardo Trindade) (You can see links before reply)
Etude Op.10 No.4 (You can see links before reply)
Etude Op.10 N0.12 "Revolutionary"(Eduardo Trindade) (You can see links before reply)
Etude Op.25 no.2 (You can see links before reply)
Etude in A, Op. 25, No. 11 (You can see links before reply)

Nocturnes


Nocturne Op.9 no.2 (You can see links before reply)
Nocturne Op.15 No.2(Gary LLoyd) (You can see links before reply)
Nocturne Op.72 No.1(Eduardo Trindade) (You can see links before reply)

Polonaises


Polonaise Op.53 "Heroic"(Robert Finley) (You can see links before reply)
Polonaise Op.40 No.1"Militaire"(Gary Lloyd) (You can see links before reply)

Ballades


Ballade No.1(Eduardo Trindade) (You can see links before reply)
ballade No.2 (Gary Lloyd) (You can see links before reply)NEW!
Ballade No.3 (Gary Lloyd) (You can see links before reply)NEW!
Ballade No.4(Gary LLoyd) (You can see links before reply)

Impromptu Op.29 NEW!


Impromptu Op.29 (You can see links before reply)

Sonata No. 3 in B Minor




Chopin compose this famous sonata in the summer of 1844. This sonata is formed by 4 movements:


Allegro maestoso

Molto Vivace

Largo

Presto ma non tanto

The allegro maestoso is very dramatic; the second movement is a short piece in the simple form ABA. The Largo is very relaxing and very lyrical, and the fourth movement is very dramatic and exciting.



Sonata No. 3 in B Minor(Gary LLoyd) (You can see links before reply)

Impromptu Op.66

This work was published after Chopin's death. Chopin gave instructions that all his unfinished works and all those that hadn't been published were to be burned, including the Impromptu Op.66. Fontana (a polish friend of Chopin) decided to publish it anyway. He entitled it: "Fantasie Impromptu Op.66".

Impromptu Op.66(Jeff Segor) (You can see links before reply)

Impromtu Op.51

I have no words to explain this work. I think that maybe just a poet could express the beauty of this melody, but the credit is for the poet who composed this "poem": Frédéric Chopin. This impromptu was the third one to be composed.

Impromptu Op.51 (You can see links before reply)

Scherzo Op.39

According to the dictionary a scherzo is: "a lively, playful movement in 3/4 time, often the third section of a sonata, symphony or quartet". Chopin's scherzos are almost the opposite to this definition, for example: Chopin compose his sherzos to be played alone, this Sherzos don't belong to a sonata (except those of the sonata no.2 and no.3) or a symphony movement. Almost all Chopin's scherzos are highly dramatic and powerful instead of playful and fun. This scherzo is very dramatic.

Scherzo Op.39 (You can see links before reply)
Eduardo trindade

pianist_h
Saturday 24 January 2009, 10:31 AM
متشكرم. واقعا مطالب ارزشمندي بود. از خوندنشون لذت بردم.