PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تار



ethic
Thursday 15 June 2006, 07:02 PM
تار در آثار نويسندگان و شاعران و فرهنگ نويسان معاني بيشمار و متفاوت بشرح زير است :

صاحب برهان قاطع نوشته :

(( تا)) مخفف تار طنبور است ، (( تار )) بر وزن مار ، تار موي ، تار ابريشم ، تار ساز و امثال آن ))

صاحب فرهنگ آنندراج نوشته :

(( تا مخفف تار است و تار ساز ، چون چنگ و طنبور و قانون و امثال آن .))

مغني ملولم نوايي بزن به يكتايي او ، دو تايي بزن

( حافظ )

رشته عشق چو بگسست ، فغان خاموش است تار تنبور چو ببريد صدايش ببرد



( قاسم مشهدي )

مي زن سه تا كه يكتا گشتيم مكن دوتايي يا پرده رهاوي يا پرده رهايي



( مولوي )

تار در ايران سابقه تاريخي چنداني ندارد و در هر يك از ديوان هاي شاعران متقدم لفظ تار به معناي يك ساز مستقل آنهم با ويژگي هاي امروزيش نيامده است.شاهد :

چنگ و قانون جهان را تارهاست ناله هر تار در فرمان تو



( مولوي )

صائب هلاك زمزمه آتشين ماست هر كس كه ناخني به رگ تار ميزند



( صائب تبريزي )

زمانه ساز طرب مي زند چنانكه بگوش رسد ز زاويه عنكبوت نغمه تار



( قا آني )

تارهاي چنگ را ما نيم ما چونك در سازيم زير و بم زنيم



( مولوي )

((آنچه مسلم است ما تا دوره صفويه سازي بنام و شكل تار امروزي نداشتيم زيرا در نقاشي هاي آن دو رده هم اثري از آن ديده نمي شود ، در صورتي كه در مجلس بزم تالار چهل ستون اصفهان كمانچه و عود و سنتور را مي بينيم . در دوره قاجار تار يكي از اركان موسيقي ايراني شده است . ساز ديگري هم از نوع طنبور و سه تار در ايران داريم كه (( دو تار )) ناميده مي شود و در ميان تركمن هاي دشت گرگان نيز معمول است ، شايد بتوان در قفقاز كه نوعي از تار بسيار معمول است سابقه قديمي تري براي آن پيدا كرد. )) خالقي، روح الله- سرگذشت موسيقي ايران جلد اول



(( سيم هاي تار اقتباس از سه تار است منتها براي اين كه صدا قوي تر شود سيم هاي اول و دوم ( زرد و سفيد ) را جفت بسته اند و پنج سيم پيدا كرده است و سيم ششم چنانكه معروف است بعدها به وسيله غلام حسين درويش خان از روي سه تار به آن اضافه شده است )) فوق الذكر



(( تار سازي است از دسته آلات موسيقي سيمي مضرابي . از زمان قاجاريه به بعد جزء يكي از سازهاي ملي در آمده و با آن مي توان كليه نغمات متداول ايران را بخوبي اجرا نمود . از نظر معنوي به معناي تار موي ، تار ابرشم ، زه ، وتر ، رشته و به اصطلاح امروز سيم و امثال آن است . در ساز شناسي لفظ (( تار )) به معناي يك ساز مستقل است . اسامي اجزاي مختلف تار ازين قرار است :

سيم گير ، كاسه ، نقاره ، دسته ، پوست ، خرك ، پرده ها ، شيطانك ، پنجه ، مضراب و سيم ها .

تار داراي 6 سيم فلزي است : دو سيم اول و دوم سفيد و از نوع فولاد و (( دو )) كوك مي شوند و سيم سوم و چهارم زرد رنگ و از نوع برنج ( آلياژي از روي و مس ) است كه ضخامت آن اندكي ازسيم فولادي بيشتر و (( سل )) كوك مي شوند . سيم پنجم سفيد فولادي و سيم ششم زرد برنجي است كه نوع كوك آن در اجراي دستگاههاي موسيقي فرق مي كند . روي دسته تار دو استخوان كلفت و بزرگ قرار دارد كه از استخوان شتر و يا استخوان پشت ماهي است . در وسط اين استخوان چوب قرار دارد كه پرده ها روي آن بسته مي شوند . تار داراي 28 پرده است كه 15 پرده آن سه لايي و 13 پرده آن چهار لايي بسته شده است . جنس اين پرده ها از زه يا روده گوسفند است . طول تار معمولا 96 تا 93 سانتي متر است . طول سيم مرتعش يعني فاصله خرك تا شيطانك 66 سانتي متر است . مضراب تار يك قطعه فلز برنجي است كه يك طرف آن موم مخلوط با خاكستر و پشم يا كرك است . جعبه طنيني تار كاسه اي است مركب از دو قسمت كه بزرگتر را (( كاسه )) و كوچكتر را (( نقاره )) مي نامند و هر يك دهانه اي دارد به شكل گلابي كه نوك آن ها به طرف يكديگر است و روي دهانه ها پوست نازك بره كشيده شده است . جنس كاسه و نقاره معمولا از چوب درخت توت و چوب دسته را از (( فوفل )) يا (( گردو )) انتخاب شده است . سيم گير ( محل اتصال سيم ها به كاسه ) و شيطانك و خرك نيز معمولا از همين جنس بايد باشد . علينقي وزيري موسيقي دان معاصر ، با تغيير قطر سيم ها و پوست و امتداد دسته تار روي نقاره ، سه نوع تار ديگر ابداع نمودند و آن ها را تار (( باريتون )) تار معمولي ، تار باس و سپران نام نهادند . دامنه صوتي تار دو هنگام و پنج نت است ( از do2 تا sol4 ) و در تار جديد سه هنگام و يك نت وسعت دارد . ))

Hes_r
Friday 27 October 2006, 06:41 PM
اطلاعات عالی بود

ممنونم :wink:

brooklyn
Wednesday 30 May 2007, 06:39 PM
kheli jaleb bud thnx

Majed
Thursday 18 October 2007, 03:30 PM
تار

جمله اي در هنر نوازندگي وجود دارد که مي گويد : بهترين ساز آن سازي است که نوازنده احساس کند اين ساز در آغوش و دستان او به راحتي قرار گرفته و صدايي طبيعي و مطبوع نسبت به ذائقه فرهنگي او به وجود مي آورد و الحق که با نگاهي در بين سازها در خواهيم يافت که تار يک چنين سازي است. نغمه هايي بسيار روح انگيز دارد و وقتي در آغوش نوازنده اش قرار مي گيرد گويي که اين چوب و پوست از روح نوازنده خود جان مي گيرند و زنده مي شوند.

تار يکي از قديمي ترين سازهاي ايراني است که به آن وتر نيز گفته مي شود. اگر چه ما هنوز اطلاعات درستي از تاريخ دقيق پيدايش و ساخت آن نداريم ولي از قرار معلوم آن به زمان ابو نصر فارابي بر مي گردد.
موسيقي دانان قديم و بزرگي چون صفي الدين ارموي، خواجه بها الدين و ابوالفرج اصفهاني و تني چند از شاعران و نويسندگان دوران گذشته درباره تقسيم فواصل پرده هاي که هم خوان و موافق پرده هاي تار نيز مي باشد مطالبي گفته، شعري سروده و ياد کرده اند. به عنوان مثال بابا طاهر همداني شاعر شوريده و عارف ايران که در نيمه قرن پنجم هجري مي زيست در سروده اي از خود چنين اين ساز را ياد مي کند:
دلي ديدوم چو مرغ پا شکسته چو کشتي، بر لب دريا نشسته
همه گويند طاهر، تار بنواز صدا چون مي دهد تار شکسته

شکل ظاهري کاسه تار شبيه دل است و شايد به خاطر همين است که تار را ساز اهل دل و حال و تسکين دهنده روان آدمي لقب داده اند زيرا تار داراي صداي لطيف و دلربا است که بسياري از متفکرين، عارفان، فيلسوفان، وارستگان و صوفيان پاک دل به آن عشق مي ورزند.
تار صدايي گرفته، محزون و کاملا شرقي دارد و از جنبه داشتن رزونانس، قدرت صدايي بالا و اجراي دستگاه ها و آوازهاي موسيقي سنتي ايران برترين و کاملترين ساز ايراني محسوب مي شود.
تار از يک کاسه که روي آن پوست کشيده درست گرديده که همين کاسه نيز به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسيم شده که قسمت بزرگ را شکم و کوچک را نقاره مي نامند.
دسته تار معمولا 45 تا 50 سانتيمتر است که بر کناره هاي جلوي آن دو روکش استخواني کار گذاشته شده است در انتهاي دسته تار جعبه اي تعبيه شده که به جعبه گوشي معروف است، که از هر طرف آن سه گوشي بر سطوح جانبي اين جعبه قرار داده شده که سيم هاي تار را به دور آنها مي پيچند.
تعداد سيم هاي تار شش عدد است که از آخر کاسه يا شکم شروع شده و از روي خرک که به منظور بالا نگاه داشتن سيم ها بر روي پوست قرار گرفته مي گذرد. اين شش سيم در تمام طول دسته کشيده شده و به داخل جعبه گوشي ها رفته و به دور آنها پيچيده شده است . سيمهاي ششگانه عبارتند از:
دو سيم سفيد پائين که همصدا کوک مي شوند. دو سيم زرد همصدا يک سيم سفيد نازک به نام زير و يک سيم زرد بم که دوتاي آخري غالبا به فاصله اکتاو کوک مي شوند.
فاصله سيم هاي هم صوت سفيد، نسبت به سيم هاي زرد غالبا چهارم و سيم هاي سفيد نسبت به سيم بم معمولا فاصله اکتاو يا هفتم را تشکيل مي دهند.
تار با مضرابي کوچک از جنس برنج به طول تقريبي سه سانتي متر نواخته مي شود. در قسمتي از نصف طول مضراب، براي آنکه در دستهاي نوازنده راحت قرار گيرد با موم پوشيده شده است.
در گذشته سازندگان تار در گوشه و کنار کشور بسيار بودند که نامي از ايشان به جاي نمانده و تنها تني چند از ايشان مثل استاد تاجيک، هامبارسون، فرج الله، آقا قلي، يحيي، برادران صنعت و استاد حاجي و پسرش رمضان شاهرخ شناخته شده اند. کساني که به بقاي اين ساز و تکامل آن کمک کردند و عمر خود را بر سر اين کار نهادند


writen by : Hmd_N
trasfered by majeddotcom

Babak_mix
Sunday 2 December 2007, 01:43 PM
You can see links before reply

شكل ظاهري- قسمت كاسه (شكم) خود به دو قسمت بزرگ و كوچك تقسيم شده كه قسمت كوچك تر را «نقاره» مي گويند.
روي كاسه و نقاره تار پوست كشيده شده و خرك تار بر پوست كاسه تكيه كرده است.
قسمت نقاره در انتهاي بالائي به دسته (گردن) متصل شده است.
دسته تار بلند (45 تا 50 سانتيمتر) است و بر كناره هاي سطح جلوئي آن دو روكش استخواني چسبانده اند. دور دسته دستان ها (پرده هائي عمود بر طول آن با فواصل معين) بسته شده، قطر هر دستان در اصوات اصلي دستگاههاي موسيقي ايراني، كمي بيشتر از اصوات گذرا و كم اهميت تر اين موسيقي است. تعداد دستان ها امروزه 28 است.
جعبه گوشي (سر) درانتهاي بالائي دسته قرار گرفته و از هر طرف سه گوشي بر سطوح جانبي جعبه كار گذاشته شده است.
تعداد سيمهاي تار 6 است كه از انتهاي تحتاني كاسه شروع شده، از روي خرك عبور مي كند و در تمام طول دسته كشيده شده تا بالاخره به جعله گوشي ها داخل و در آنجا به دور گوشي ها پيچيده مي شوند. سيمهاي شش گانه عبارتند از دو سيم سفيد (پائين) كه همصدا كوك مي شوند، دو سيم زرد (همصدا)، يك سيم سفيد نازك (به نام«زير») و بالاخره يك سيم زرد (بم) كه دوتاي آخري غالباً به فاصله اكتاو كوك مي شوند. فاصله سيمهاي همصوت سفيد، نسبت به سيمهاي زرد غالباً «چهارم» و سيمهاي سفيد نسبت به سيم بم معمولاً فاصله اكتاو يا هفتم را تشكيل مي دهند (به اين ترتيب اگر سيمهاي همصداي سفيد را«دو» كوك كنيم، سيمهاي زرد بايد غالباً «سل» و سيم بم«دو» «يا» «ر» كوك شوند).
بديهي است كوك تار، يعني تنظيم فواصل سيمها به يكديگر، ممكن است در دستگاه ها و آوازهاي مختلف تغيير كند. تارسازي است كه نقش تكنوازي يا همنوازي هر دو را مي تواند برعهده بگيرد.
تار با مضرابي كوچك از جنس برنج به طول تقريبي سه سانتيمتر نواخته مي شود، در قسمتي از نصف طول مضراب، براي آنكه در دستهاي نوازنده راحت قرار گيرد. با موم پوشيده شده است.

منبع : IRIB