"افسرده" بازم با سه تار حیران!

[heiran]

سلام باید بدم فک کنم بعد از چندین هفته!(چه جمله بندی درستی)

هان؟! چیه بنده و امسال بنده حق افسرده شدن نداریم؟!!!!

زیاد توضیح نمیدم در مورد کار فقط اینکه همین الان زدمش! و دوم اینکه دوستانی که کارهای منو نشنیدن شاید فکر کنند مضراب ها در غایت ناشی گری و بی سوادی زده شده! نه دوستان این مثلا یه سونوریته تقریبا مثلا! جدید هست! که به اقتضای این احوالات مورد استفاده واقع شده!

از دوستانی که مثل من! افسرده و سیر از همه چی تشریف دارن اصلا گوش ندند هم میشه هاD:

خلاصه نظر هم بدید زیاد بد نمیشه...


به یاد دوستان عزیز و نزدیم: علی-ویشتاسب-فاطمه-آرمان و بازم آرمان!

راستی عذرخواهی از بابت ایکه مدتی بود نبودم و عذر خواهی از بابت اینکه! مدتی هم نخوام بود احتمالا!! اصلا خدا رو چه دیدی شاید اصلا "نیست" شدیم!!! البته بعد اینکه دینمون رو به آقای ویشتاسب ادا کردیم سر انتخابات ریاست جمهوری=))

You can see links before reply

[Kamanche]

سلام برادر

آقا گویا در نبود جلسات گفتمان اینترنتی ، از عالم سیاست خیلی دور افتادی و در جریان اتفاقات افتاده ی اخیر نیستی . به هر حال یه جلسه ی گفتمان حتما لازم شد . :4:

بگذریم
عرض شود که محمد حسین عزیز بسیار برای شخصیتت احترام قائل هستم و در کل مخلصیم ( خبر داری که ؟):4:
جدا از شوخی باشنیدن چند تا از کارهایی که توی سایت گذاشتی حالا به طرز فکرت توی موسیقی آشناتر شدم . با شنیدن اولین کارت ( اسمش یام نیست دقیق) این فکر به ذهنم رسید که نکنه از طرفدارای محسن نامجو باشی که میخوان نامجو رو دور بزنن و یه چیزی بشن ورای اون . اما بعد تر دیدم کلا اشتباه میکردم .
بعد از بعد تر با همین گفتمان های اینترنتی کمی با شخصیت خودت آشنا شدم و بعد از اون گفتگو ها به گمانم این اولین کاری باشه که ازت می شنوم .

خب باید بگم این که اینقدر آزاد با موسیقی برخورد میکنی برای من به شخصه احترام بر انگیزه . شاید اگر این کار رو کسی دیگه ای نواخته بود در جواب مینوشتم که روند کار تکراری بود اما حالا که کار شماست ، با تکیه بر همون شناخته این حرفو هیچ وقت نمی زنم .
موسیقیت از دورنت بیرون میاد و خود خود موسیقیه . سعی نداری بپیچونی قضیه رو و موسیقی بدون هیچ صافی از قوه به فعل تبدیل میشه .
شاید موسیقیت نمونه ای باشه بر اون تعاریفی که توی لغت نامه ها و دایره المعارف ها برای تعریف موسیقی به کار می برن .
حالا یه نمونه ی جالب هم من برات میگم . ما توی محله مون یه هنرمندی داریم به اسم عمو حیدر . این عمو حیدر کارش برف پاک کردنه . باور کردنش شاید برات سخت باشه ولی موقع کار کردن با ریتم ضربات پارو و صدای برخوردش با برف ها و جا به جا کردن اونها و بعضی مواقع ریتم گرفتن روی پارو ، تصنیف های کردی رو میخونه که وقتی ساعت ها کنارش می ایستم و بهش گوش میدم برام از فلان گروه مشهور موسیقی هم دلنشین تره . در حالی که عمو حیدر ما حتی سواد خوندن و نوشتن هم نداره و نمیدونه اصلا دستگاه چیه و تصنیف کدوم . و به نظر تو آیا این همون تعریف موسیقی نیست .

به هر حال دستت درد نکنه و خسته نباشی .
درضمن جدا دیگه - یاران موافق همه از دست شدند - خواهشا تو دیگه از دست نشو ، همین دم دست باش جان من . :4:

[heiran]

به به سعادت بالاتراز این که پست بزنی بیای ببینی ویشتاسب جواب داده؟!!

آقا بعد از تحویل سال نو! سلام عرض شدD:
ما مخلسیم قربان در ضمن شما شانست کجا بود؟!!! دوستان موافق و مرافق و مشافق! همه میرند آخر سر همین محمدحسین رو دستت باد میکنهD:

در مورد تعریف موسیقی حرف خیلی عمیق و لطیف و خطیری! فرمودی... من میتونم بگم موافقم از بیشتر الحظه! (چه عربی حرف میزنم امروزD: همش تقصیر این ویشتاسبه! نمیشه ببینیش و پر انرژی و شاداب نشی)

ممنونم از دید دقیق و ریزبینانه ای که به کارهای این حقیر داری امدوارم بتونم تا میتونم در خدمت شما دوستان گل باشم...

[soleimani408]

ام اچ جان سلام. خیلی کار بدی کردی افسرده شدی ولی عدو شود سبب خیر که ما هم با این حال خرابمان از شما کار به این زیبایی بشنویم. ایشالا کار های تو شادیتونو بشنویم




ای دل غـــم دیده حالت به شــود دل بـــــــــــد مکن
وین سر شوریده باز اید به سامان غم مـــــــــخور
گر بـــــــــهار عمر باشد بـــــــــاز بر تخت و چمن
چتر گل در سرکشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مــــــــــراد ما نرفت
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مــــــــــــــــخور
هان مشو نومید چون واقف نه ای ازســـــــــر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مــــــــــــخور




سارا

[heiran]

سارا جان ادای احترام و عرض ادب منو قبول کن...

اینجوریاس دیگه!!! این روزا افسردگی مد شده!!! اینه که گفتیم ما هم یکم با مد بریم جلو!

مرسی از اینکه گوش کردی و از همه دوستان...

به زودی ForElise رو رو سایت خواهم گذاشت....

[AliB]

محمد حسین جان من هم همون روز که گذاشتی شنیدم .الان برای اینکه بتونم یه چیزی هم بگم دوباره دارم گوش میدم D: محمد حسین جان روح اریک کلاپتونو شاد کردی ;) . همونطور که همیشه گفتم اینکه با ساز ارتباط بگبری و متناسب با حال و هوایی که داری سعی بر بیان آنچه در فکر و ذهن و اندیشه داری داشته باشی کار بسیار ارزشمندیست . این جملانی که زدی با گیتار برقی اگر نواخته میشد و یا اینکه اگر سه تار با افکت به گونه ای پر حجم و طنین تر صدا میداد خیلی موثر تر می بود. جالبه الان داره دوباره پخش میشه! اسم خوبی براش انتخاب کردی . خیلی کسل و همراه با تکرار های بی هدف اجرا کردی که دقیقا حس افسردگی رو منتقل می کنه ! خیلی کسل و بی حوصله!
محمد حسین جان جدا افسرده نبینمت ! افسردگی و ناراحتی با تو اصلا تناسبی نداره . من هر آنچه در تو دیدم شادی و شعف بوده . خلاصه امیدوارم که این کار رو از حس واقعیت نزده باشی چون نگرانت میشم اونوقت ;)
خلاصه با همون دید ویشتاسب عزیز من هم گیر نمی دم بهت D: برو خوش باش فعلا :))
دستت درد نکنه
خیلی مخلصتم خودتم می دونی

[fagher]

سلام محمد حسین عزیز...
خودتم میدونی من در حدی نیستم که بخوام نظر بدم راجع به کارت ولی به نظرم واقعا زیبا بود(چیزهایی که لازم بود رو هم گفتند دوستان من فقط نظر شخصیم رو میگم)...
راستی اگه میتونی اون تصنیف قدیمی رو هم بذار تو سایت(اسمشو نمی تونم درست بگم ولی میدونم که میدونی کدومو میگم)

[arman405]

محمد حسین عزیزم نمیدونم چی بگم...

واقعا تا اعماق وجودمو این صدای افسرده سوزوند...

در لحظاتی سر شار از افسردگی...دلتنگی...برای تو برای بچه های خونه نت آهنگ...

واقعا این کار به نظرم خیلی بهتر از بقیه کارات هست.میدونی که چرا؟ من عاشق غم و افسردگیم و این حال عجیبیه واسم...

واقعا از ته دل میگم شاید از نظر بقیه اینجور نباشه ولی واسه من قشنگ ترین حال و هوا رو ایجاد کرده...

حیرانتم...

[fatemeh.1994]

سلام محمد حسین عزیز.

اصلا هم خوب نبود...
(اگه بگم خوب بود هی میشینی ازین مدل بداهه نوازی ها میکنی D:):drumplay1:

سعی کن قشنگ ترین احساساتتو منتقل کنی برادر جان ...

ضمنا واجب شد صحبتی داشته باشیم ?-:

موفق و شاد باشی