PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : لوچیانو پاواروتی



rumour
Friday 17 April 2009, 07:41 PM
لوچیانو پاواروتی (زادهٔ شنبه ۱۲ اکتبر ۱۹۳۵ در مودنا ایتالیا - مرگ صبح پنجشنبه ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ در مودنا یتالیا) ، از خواننده‌های تنور بسیار مشهور اپرا بود. پدرش یک خواننده آماتور ارتش موسولینی و یک نانوا بود . او در جوانی عاشق فوتبال و یکی از اعضای تیم فوتبال شهر بود. بعد از سالها تمرین صدا و نمایش‌های آماتوری ، با پدرش برای شرکت در مسابقات بین المللی لینگلین به شهر والس رفت و موفق به کسب جایزه اول این مسابقه گردید و این مقدمه‌ای شد که اولین نقش حرفه‌ای‌اش را سال ۱۹۶۱ با عنوان رودولفو اپرای خواننده دوره گرد اثر جیاکومو پوچینی، در سالن اپرای رجیو امیلیا اجرا کند.

با اجرای این نقش، وی به عنوان خواننده اپرا رسمیت یافت و در سال ۱۹۶۵ در سالن کاونت گاردن لندن بود که توجه خانم جوان ساترلند خواننده سوپرانوی استرالیایی را به خود جلب کرد و این آغازی بود بر فعالیت جهانی او. او به استرالیا رفت و چیزهای زیادی درباره تنظیم صدا و آوازخوانی از او، كه سه سال هم از او كوچكتر بود، یاد گرفت. آن دو در اپراهای زیادی باهم ظاهر شدند؛ از جمله خوابگرد اثر وینچنزو بلینی و فریب اثر جوزپه وردی. آن دو همچنین صفحات زیادی را نیز باهم پر کردند.

از سال ۱۹۷۰ پاواروتی حضور گسترده‌ای در سالن‌های مشهور سراسر جهان پیدا کرد . گرچه در ابتدا تخصص وی اجرای نقشهای تند و تیز و سبکی چون الوینو در خوابگرد بود ، اما بعدها توانایی اجرای نقشهای سنگین تر مانند ریکاردو در اپرای یک بالماسکه اثر وردیا کاوارادوسی در توسکای پوچینی را پیدا کرد . همچنین وی کنسرتها و نمایش‌های بی‌شماری را از جمله در استادیوم‌های چندین هزار نفری اجرا کرد. به عنوان مثال اجرای نقش دوک مانتوا از اپرای ریگولتوی وردی با حضور ۲۰۰ هزار نفری مردم در پارک مرکزی نیویورک. او امیدوار بود به این وسیله اپرا را به مردمی که تا کنون چیزی از آن نمی‌دانستند، بیشتر معرفی کند و آنها را با این سبک موسیقی آشتی دهد.

پاواروتی در گروهی به نام «پاواروتی و دوستان» که در آن خوانندگان مشهور بین المللی پاپ دنیا از جمله برایان آدامز ، آناستازیا ، سلین دیون ، التون جان ، اریک کلاپتون ، انریکو ایگلیسیاز ، ریکی مارتین ، استینگ و بسیاری دیگر ، به او ملحق شده بودند، کنسرت‌های خیرخواهانهٔ زیادی جهت کمک به کودکان جنگ‌زده اجرا کرد.

او در سال ۱۹۹۰ همراه با خوزه كارراس و پلاسيدو دومينگو، دو خوانندهٔ تنور اسپانیایی گروهي را تحت عنوان سه تنور تشکیل دادند و در فینال جام جهانی فوتبال یک کنسرت تلوزیونی در رم اجرا کردند که در سال بعد جایزه «گرمی» را از آن خود کرد. این تیم سه نفره محبوبیت زیادی یافت و در مناسبتهای زیادی از جمله مراسم فینال جام جهانی لوس آنجلس در ۱۹۹۴ ، پاریس در ۱۹۹۸ و یوکوهومای ژاپن در ۲۰۰۲ برنامه اجرا کردند. این سه آلبوم از جمله پرفروشترین آثار کلاسیک جهان به شمار می‌آیند. وی همچنین چندین برنامه نیز با بزرگان پاپ از جمله برایان آدامز خواننده کانادایی، استینگ خواننده انگلیسی و گروه ایرلندی U۲ اجرا کرده‌است.

او زندگینامه خود را به نامهاي «پاواروتی: داستان خود من» در سال ۱۹۸۱ و «پاواروتی: دنیای من» در سال ۱۹۹۵ منتشر کرد.

پاواروتی در ۱۳ مارس ۲۰۰۴ در سالن متروپولین نیویورک با اجرای آخرین برنامه‌اش رسماً از دنیای اپرا خداحافظی کرد. وی از سال ۲۰۰۶ به خاطر سرطان لوزالمعده تحت درمان بود.

در ساعت ۵ بامداد روز پنجشنبه ، ۶ سپتامبر، لوچیانو پاواروتی در خانه شخصی اش در شهر مودنا، در حالي كه زن و سه دختر بزرگش در كنارش بودند درگذشت.

این درحالی است که پاواروتی سال ۲۰۰۶ به خاطر ابتلای به بیماری سرطان لوزالمعده تحت درمان قرار گرفت و در ماه اوت سال ۲۰۰۷ نیز دوباره برای مدتی در بیمارستان بستری بود.

قرار بود لوچیانو پاواروتی در آخرین هفتهٔ زندگی‌اش، به پاس گسترش فرهنگ ایتالیایی، جایزهٔ فرهنگ این کشور را دریافت کند.

روز سه‌شنبه ۳ مهر ۱۳۸۶ مراسم بزرگداشت پاواروتی در تهران برگزار شد. این نخستین بار است که در ایران پس از مرگ یک موسیقیدان معاصر خارجی برای او مراسم بزرگداشت برپا می‌شود . از برنامه‌های اجرا شده در این مراسم میتوان به سخنرانی محمد سریر (مدیر خانهٔ موسیقی ایران) ، سخنرانی روبرتو توسکانو (سفیر ایتالیا در ایران)، و امضای دفتر یادبود پاواروتی از طرف شرکت کنندگان اشاره کرد.
منبع :ویکیپدیا

Mona
Friday 16 April 2010, 10:28 PM
You can see links before reply

<زندگي در موسيقي، يك زندگي مملو از زيبايي است و اين چيزي است كه من تمام عمرم را به آن پرداختم.>(پاواروتي)



زندگي متحيركننده لوچيانو پاواروتي در مودناي ايتاليا و در 12 اكتبر 1935 آغاز گرديد. ‌ وي از پدري نانوا و مادري كه در يك كارخانه دخانيات كار مي‌كرد، متولد شد. همانگونه كه هميشه اپرا در زندگي مردم ايتاليا به صورت يك عشق واقعي نقش داشته است، پدر وي فرناندو نيز يك دوستدار اپرا و يك خواننده تنور آماتور بود كه همان امر باعث جرقه خوانندگي در لوچيانو گرديد. سال‌ها بعد او پدر خود را به روي صحنه مي‌خواند تا خوانندگي دو نفره انجام دهند. از كودكي با علا‌قه به راديو گوش مي‌داد و با صداي انريكو كاروتزو، اشتهاي فراوان خود را به موسيقي سيراب مي‌كرد. البته با موقعيت محدود خانوادگي‌اش تحصيلا‌ت موسيقي براي او امكان‌پذير نبود به طوري كه به گفته خود <خانواده‌ام فقير بودند و من هيچ‌وقت حتي تصور آن را نمي‌كردم كه در زندگي مي‌توان بيشتر از آنچه داريم، داشت.> در اينحال به عنوان معلم دبستان تعليم يافت و براي 2 سال به اين كار اشتغال داشت و سپس به فروشندگي بيمه پرداخت. در همين سال‌ها بود كه در مسابقات خوانندگي اپرا شركت ‌كرد و در اين مسابقات، استعداد وي براي <آريگو پولا‌> خواننده تنور، نمودار گرديد. به طوري كه به همراه <اتوره كامپو گاليانو>، اساتيد آوازي وي در سال‌هاي بعد قرار گرفتند و پاواروتي قدرداني خود را از اين دو استاد در تمامي طول عمر خود به كرات خاطرنشان مي‌ساخت. بالا‌خره در سال 1961 اولين جايزه بين‌المللي خود را در تئاتر <رجواميليا> دريافت نمود، اما بزرگ‌ترين شانس حرفه‌اي خود را زماني پيدا كرد كه در سال 1963 در شب اجراي اپراي <لا‌بوئم> كه <جوزپه دي استفانو> در اجراي نقش رودولفو كسالت پيدا كرد و پاواروتي به‌جاي وي روي صحنه جهت اجرا ظاهر شد. ‌



به گفته <هربرت برسلين> مدير هنري در نيويورك، پاواروتي در خواندن نت موسيقي قوي نبود و دانش عميقي از موسيقي نداشت. در عين حال موسيقي را به زيبايي ارائه مي‌كرد و صداي زيبايي داشت و در حالي كه آنقدر جمله‌بندي‌ها در موسيقي را به زيباترين فرم ادا مي‌كرد، قادر بود كه قلب انسان را از كاركردن باز دارد. بالا‌خره در سال 1972 و در متروپولتين نيويورك به همراه <جووين سادرلند> و در اپراي <دونيزتي> قريب بر 9 بار نت، ‌Do در اكتاوبالا‌ي وسعت صداي تنور را به قدري زيبا و قدرتمند اجرا نمود كه 17 بار مورد تشويق خاص تماشاگراني كه ايستاده به تشويق وي ادامه مي‌دادند قرار گرفت. اين نقطه‌اي بود كه اوج هنري زندگي حرفه‌اي‌اش آغاز گرديد. او در حالي كه به دنيا مي‌گفت دوست دارد به عنوان يك خواننده اپرا در يادها باقي بماند، ولي هيچ ممانعتي در اختلا‌ط صداي خود با موسيقي‌هاي ديگر همچون پاپ و جاز نداشت. ‌



اين اختلا‌ط از <برزلين> شروع شد. جايي كه به عنوان يك ستاره مورد تشويق قرار گرفت در راستاي اين موارد و در كنار ستاره‌هاي موسيقي پاپ چون <مايكل جسكون> گروه <استينگ> و <بونو> ظاهر شد. در دوره سال 1980، ايده 3 تنور متولد گرديد به‌گونه‌اي كه 3 تنور از بهترين تنورهاي جهان را دور هم جمع نمود و به خوانندگي آرياهاي مورد علا‌قه عموم و در مقابل توده‌هاي مردمي مبادرت مي‌ورزيد. در اين گروه 3 نفره، <پلا‌سيدو دومينگو> كه دوست و رقيب هميشگي وي بود نيز شركت داشت. <دومينگو> شخصيت حرفه‌اي بسيار متفاوتي نسبت به وي داشت. او علي‌رغم درجات بالا‌ در خوانندگي خود، پيانيست توانايي نيز بود و با ذكاوت و توانايي‌هاي خاص خود از عهده ايفاي رل‌هايي در نقوش اپرايي بر مي‌آمد كه در اين مقايسه بازيگري در صحنه، پاواروتي را محدودتر از پيش نمايانگر ساخت. اما با اين وجود، مشخص بود كه پاواروتيمي‌توانست اين جمع 3 نفره را در اجراي موسيقي به هم بپيوندد و محوريت اصلي را دارا باشد. وي در اغلب اوقات به عنوان شخصيتي هنري مطرح است كه توانست ترويج دانش و درك زيبايي در موسيقي اپرايي كلا‌سيك را به حدي در عموم مردم گسترش دهد؛ به‌گونه‌اي كه هيچكس بيش از وي قادر به انجام چنين عملي نبوده است. ‌



در عين حال اتفاقاتي كه طي 20 سال آخر زندگي‌اش رخ داد تا حدي باعث نزول شخصيت حرفه‌اي او شد. او به‌تدريج در يادگيري و تمرينات نقش‌هاي جديد، قصور ورزيد و همراه با محدوده دانش وي در امر روخواني نت‌هاي موسيقي، منجربه مشكلا‌تي شد كه نمونه آن در سال 1988 و در سالن اپراي متروپولتين نيويورك روي داد. در آن اجرا، اين امر منجربه گم‌كردن خط ملوديك آوازي گرديد و پاواروتي سعي كرد كه اين امر واضح را در پوشش سرگيجه پنهان نمايد و بدين صورت صحنه را ترك نمود در حالي‌كه اين موضوع منتقدان موسيقي را برانگيخت و اتهاماتي را از قبيل عدم آشنايي با خواندن نت را متوجه وي كرد. ‌



پاواروتي علا‌قه وافر به غذا و طعام داشت به طوري كه درگيري هميشگي وي با اضافه وزن باعث بروز مشكلا‌ت حركتي روي صحنه بود و در بعضي از موارد نيز باعث عدم حضورش براي اجرا در كنسرت‌هايش مي‌گرديد. اين امر به حدي رسيد كه در يك مورد پس از 26 بار عدم حضور و لغوكردن كنسرت‌هايش، كمپاني اپراي شيكاگو، وي را ممنوع الورود كرد. ‌



با تمامي اين احوال، زيبايي و توانايي‌هاي هنري وي آنچنان بود كه براي مثال در سال 2004 وقتي 15 دقيقه متوالي با تشويق‌هاي مردم مواجه شد، تمامي منتقدين خود را به سكوت نشاند، نبوغ و توانايي وافرش در امر تلفظ و دراماتيزه‌كردن كلمات در موسيقي و پيوند هنري آن دو خود امري منحصر به فرد است. در حقيقت به جلو قرار دادن تن‌ها و شفافيت حروف بي‌صدا در راستاي طبيعت زبان ايتاليايي است كه كمك به نبوغ طبيعي اين خواننده مي‌كند و به همين دليل است كه شناخت صداي پاواروتي براي شنوندگان هميشه آشكار است و كمتر خواننده‌اي در عصر حاضر اينچنين بوده است. <ماريا كالا‌س>، <براين ترفل>، <ديتريخ فيشر> و <جوون سادرلند> در رديف چنين افرادي قرار مي‌گيرند و به همين جهت امتياز آنها در دنياي خوانندگي آشكار مي‌گردد. ‌



پاواروتي چندين سال از عمر خود را وقف مبارزه با سرطان پانكراس سپري كرد و در نهايت همين بيماري موجب مرگ او در 6 سپتامبر 2007 و در سن 71 سالگي گرديد. وي با جديت به فعاليت‌هاي خيريه مي‌پرداخت و فعاليت‌هاي مستمر او در جمع‌آوري درآمدهايي براي همين امر در صليب سرخ و از طريق برگزاري كنسرت‌هايي چه شخصي و چه با ساير هنرمندان، از تعهدات هميشگي و پايدار وي به شمار مي‌آيد. پاواروتي انسان دوستي بود كه تمامي استعدا‌د‌ها و توانايي‌هاي هنري خود را در جهت حمايت از امور خيريه و تراژدي‌هاي انساني در سراسر دنيا به كار گرفت. ‌ با مرگ وي، دنيا نه‌تنها يك خواننده منحصر به فرد تنور را با صداي زيبا و غيرقابل‌تقليد از دست داد، بلكه هنرمندي را از دست داد كه سرشار از مهرباني و متانت بود. تنها يك لبخند وي قادر بود كه همه حضار را در يك كنسرت موسيقي و يا استاديوم فوتبال به شعف آورد. بدينگونه تاريخ موسيقي اپرا، ياد لوچيانو پاواروتي را در مقام يك هنرمند ارزنده و يك انسان بشر دوست هميشه در ياد خود زنده نگاه خواهد داشت.


منبع : اعتماد ملي
hamavaz.com