PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاهیر موسیقی کرمانشاهان



Kamanche
Tuesday 21 April 2009, 02:05 AM
هدف از ایجاد این تاپیک ، معرفی بیشتر موسیقی مقامی ، شهری و موسیقیدانان کرمانشاهان است . متاسفانه بخش اعظمی از اطلاعات پیرامون نوازندگان ، به خصوص نوازندگانقدیمی موسیقی مقامی ، به دلیل عدم معرفی حتی به اهالی استان و همچنین نبود منبعی قابل توجه ، از دست رفته است و به همین دلیل شرح حال جامعی از هنرمندان در دسترس نیست . اما دراین تاپیک پس از آشنایی مختصر با انواع موسیقی رایج در منطقه ، تا جایی که منابع یاری مان کنند به معرفی بیشتر هنرمندان موسیقی مقامی و سنتی خواهیم پرداخت.




منابعی که تا حد ممکن از آنها در این تاپیک استفاده خواهد شد به شرح زیراست :

1 ) درویشی ، محمد رضا . آینه و آواز . تهران : سازمان تبلیغات اسلامی ، واحد موسیقی حوزه ی هنری ، 1376

2) درویشی ، محمد رضا . بوستان ، بهمن . هفت اورنگ ، مروری بر موسیقی سنتی و محلی ایران ، تهران : انتشارات حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی 1370 .

3 ) سلطانی ، محمد علی . جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان ، مولف ، تهران ، 1370

4 ) افشار سيستاني ، ايرج ، كرمانشاهان و تمدن ديرينه آن ، انتشارات زرين ، چاپ اول ـ تابستان 1371 ، تهران

5 ) نظافتی ، ایرج . تاریخ موسیقی کرمانشاه ، انتشارات طاق بستان . 1377

Kamanche
Tuesday 21 April 2009, 02:20 AM
موسیقی مقامی کرمانشاهان .




استان کرمانشاهان از جمله مناطق کرد نشین غرب کشور است که دارای فرهنگی اصیل و کهن است . جلوه های مختلف این فرهنگ در ایران مثال زدنی هستند. اما در این فرهنگ غنی ، موسیقی از مقامی والا برخوردار و بسیار مقدس است . تنوع و عمق موسیقی در این منطقه به حدی است که در کمتر نقطه ای از ایران با آن مواجه هستیم . کرمانشاهان را می توان یکی از مهم ترین مناطق ، در حوزه ی موسیقی شناسی دانست .


You can see links before reply



انواع موسیقی در کرمانشاهان به شرح زیر است :

1 ) موسیقی تنبور
موسیقی است ویزه ی این منطقه و متمایز نسبت یه انواع دیگر موسیقی در منطقه ی کرمانشاه . ویژگی های این موسیقی مانند فاصله ، وزن و چگونگی گردش نغمه به گونه ای است که ما را به سوی این نظر سوق می دهد که موسیقی نتبور باقیمانده ی انواع موسیقی باستانی ایران است . بدان حد که بررسی دقیق این موسیقی می تواند موسیقی شناسان را در جهت روشن کردن برخی از خصوصیات موسیقی قدیم ایران یاری دهد .


موسیقی تنبور را میتوان به سه بخش اصلی تقسیم کرد .
الف ) کلام : ((کلام))ها قطعه هایی هستند با وزن فراخ ، که تعدادشان بالغ بر 72 مقام است .اجرای کلام در هیچ جمعی به جر ((جم خانه)) مجاز نیست . تسلط جنبه های کیشی - آیینی بر این بخش از موسیقی تنبور باعث شده که ((کلام))ها نسبت به انواع دیگر موسیقی تنبور از گزند کمتری برخوردار گردند .

ب ) مقام های مجلسی : که حالت آوازی دارند و برخی از این ((مقام))ها را اصطلاحا ((هوره)) می نامند .

ج ) مقام های مجازی : این نوع موسیقی از نظر مقام و مرتبه ، پایین تر از دو نوع یاد شده است و از نظر قدمت نیز پس از ((کلام)) و ((مقام های مجلسی)) جای می گیرد .
اسامی برخی نغمات تنبور که همگی فارسی بوده و به اسامی امروز ، کمتر شباهت دارد به شرح زیر است :
طرز - سه نوع طرز رایج است :1- طرزمجنونی 2- طرز رزمی یا طرز رستم 3- طرز لام . سحری ، قطار، ساقی نامه ، خان امیری ، هجرانی ، ساروخوانی ، جلو شاهی، سماع ، چپی ، شان جمه کی ، سوار سوار، جنگه را ، کولی کت ، بایه بایه ، گله وه دره و ...



You can see links before reply



گوش کنید : سحری ، با تنبور و آواز استاد درویش امیر حیاتی (You can see links before reply)




در کرمانشاهان ، حوزه ی کلی رواج تنبور به دو منطقه تقسیم می شود که شامل منطقه ی گوران و منطقه ی صحنه است . به طور کلی نواختن تنبور در میان علویان کوهپایه های زاگرس عمومیت داشته و بزرگان و مرشدان این دوره همگی از آن آگاهی دارند .

تنبور :
تنبور سازی مضرابی است که با کاسه ای بیضی شکل ( شبیه نصف گلابی) . بزرگ تر از سه تار با حدود 13-12 پرده و دو سیم ( اخیرا سیم سوم هم به تنبور اضافه شده است و تقریبا اکثر نوازندگان از ساز سه سیم استفاده می کنند)
کوک های متداول تنبور دو گونه است : در گونه ی اول نسبت دو سیم ، فاصله ی چهارم ، ودر گونه ی دوم نسبت دوسیم ، فاصله ی پنجم است .درعین حال برخی از نوازندگان تنبور، از کوک های غیر متعارف دیگری نیز استفاده می کنند .
برای به صدا در آوردن تنبور معمولا از چهار انگشت دست راست (منهای انگشت شصت) و به ندرت از پنج انگشت استفاده می شود . تنبور در منطقه ی کرمانشاهان سازی مقدس و قابل احترام است . نوازنده پیش و پس از نوازندگی ، آن را با احترام تمام می بوسد . جنس کاسه و صفحه آن معمولا از چوب توت است و دسته ی آن را معمولا از چوب زرد آلو می سازند .

از شاخص ترین نوازندگان تنبور در یک ساله ی اخیر می توان به سید حیدر حیدری ، سید علی کفاشیان ، دارا منهوبی ، کریم کاکایی ، اعظم منهوبی ، کاکی رضا میرزایی و شاگردانش، کاکی ولی میرزایی ، و کاکی جشنایی میرزایی ، کاکی علی میرزایی (از حوزه ی گوران) سید محمود ، علی علوی ، سید ولی حسینی ، مهدی خان شفیعی ( از قریه ی گهواره) سید علیار افضلی و درویش ایاز خادمی و ... (از بخش کرند) آقا سید لطف الله شاه ابراهیمی و فرزند ایشان آقا سید امرالله شاه ابراهیمی و سید ایاز، سید شمس الدین حیدری و کاکی الله مراد ( از حوزه ی صحنه ) نام برد .


2 ) هوره
((هوره)) شاید قدیمی ترین و باستانی ترین آواز ایرانی باشد .
((هوره)) از ریتم آزاد پیروی می کند و انواع مختلف دارد که هر کدام به مناسبتی اجرا می شوند .این مناسبت ها شامل تقویت روحیه ی مردم ایل برای شرکت در نبرد ، به هنگام کوچ،در سوگ عزیزان، در توصیف دلاوران زنده یا از دست رفته ی ایل و ... می باشد .
((هوره)) بیشتر در مناطق گوران،سنجابی، قلخانی، کلهر(از توابع کرمانشاهان) مرسوم است .

برخی از مقامات (هوره)) عبارتند :
بان بنه ای ، بینری چر، دو دنگی ، باریه ، غریبه ، سارو خوانی ، گل وه دره ، پا و موری ، قطار، هجرانی ، مجنونی ، سحری ، طرز رستم ، هی لاوه و ... که برخی از آنان مانند :سحری ، طرز رستم ،هجرانی ، مجنونی ، باریه ، غریبه ، سارو خوانی ، گل وه دره ، قطار، ، پا و موری ، هی لاوه با تنبور همراهی می شوند که در واقع همان مقام های مجلسی تنبور هستند .
نوع دیگری از هوره در مناطق لک نشین کرمانشاهان و لرستان مرسوم است که ((مور)) (Moor) نامیده می شود و با اشعار حماسی اجرا می شود .

گوش کنید : مور حماسی . با اجرای عینعلی تیموری و براگجر تهماسبیان . (You can see links before reply)

از انواع دیگر ((مور)) می توان به نوع خاصی از ((مور)) اشاره کرد که توسط زنان و به هنگام سوگواری ، و در غم از دست دادن عزیزانشان خوانده می شود . این نوع از مور که ((موره)) نامیده می شود دارای آهنگی بسیار حزن آور است .

گوش کنید : موره زنان کرد در غم از دست دادن عزیزانشان .(حتما گوش کنید که ضرر نمی کنید ) (You can see links before reply)

همچنین از انواع دیگر (( هوره)) میتوان به هوره لالایی مادران و نیز هوره مخصوص دوشیدن احشام و یا مشک زنی اشاره کرد .
با ظهور تصوف در نقاط کردنشین ، اهل سنت و جماعت ، دراویش قادریه،((هوره)) را با جذبه وحالت گریه و استغاثه به گونه ای خاص می خوانند و به آن رنگ عرفانی دادند که به سوز معروف است . ((هوره)) را در جنگ ، جنگجویان کرد نیز می خوانده اند .
از معروف ترین خوانندگان هوره (هوره چَر) در قرن اخیر می توان از : رشید آقا بهرامی ، علی نظر ، عبدالعزیز ، حاجی قلی ، طوطی و قدیمی تر از همه دارا خان را نام برد .


3 ) سیاچمانه
آواز ((سیاچمانه)) نیز مانند آواز ((هوره)) از انواع بسیار قدیمی وباستانی موسیقی کرمانشاهان است .((سیاچمانه) بیشتر در منطقه ی پاوه و اورامانات مرسوم است .شعرهایی که در متن این نوع آواز خوانده می شوند ، همگی به لهجه ی اورامی اند .این آواز دارای تحریرها و حالت های مخصوصی است که اجرای آنها تنها از عهده ی خوانندگان بومی و بسیار کارآزموده ساخته است .

(( ... سیاچمانه به معنای سیاه چشمان است و در میان مردم اورامانات ایران و عراق به عنوان زیبا ترین واصیل ترین نغمه ی اورامی متداول است . اهالی اورامان این نغمه را عاشقانه دوست دارند .در((سیاچمانه))تحریرهایی شبیه صدای کبک شنیده می شود. بعضی آواز ((سیاچمانه)) را باقیمانده ی نغمه ی اورامان باربد می دانند . (1)

سیاچمانه گاه به صورت پرسش و پاسخ اجرا می شود . گاه این پرسش و پاسخ به صورت مسابقه درآمده و ساعت های ادامه می یابد . در این پرسش و پاسخ شعرها نباید تکرار شوند تا تسلط خواننده بر شعر و موسیقی مشخص گردد .
(( ... سیاچمانه با هلهله و شادی همراه نبوده و بسیار غم انگیز است . با ظهور تصوف و رواج طریقه ی نقشبندیه در اورامان و جوانرود ، سیاچمانه جنبه ی عرفانی یافت و همان طور که دراویش قادریه هوره را رنگ درویشانه دادند ، صوفیان نقشبندیه نیز سیاچمانه را چهره ای صوفیانه بخشیدند که در خانقاه ها و مراسم ختم توسط صوفیان خوش صدا خوانده می شود و آن را ((شیخانه)) گویند.
سیاچمانه از الحان پاییزی و خرانی است و زمان خواندن آن برگ ریزان چم های اورامان و هنگام سیاه شدن برگ های سبز بوده است)) 2


4 ) بزمی گوش و چپله
((بزمی گوش)) آوازی است با وزن فراخ که مانند ((چپله)) بی همراهی ساز و تنها با کف زدن حاضران اجرا می شود . بزمی گوش در مقایسه با (( سیاچمانه)) که دارای متر آزاد است ، دارای تقارن های ریتمیک بسیار سنگین است و در مقایسه با چپله سنگین تر است . بزمی گوش نیز از جمله آواز های بسیار کهن است که هنوز بقایای آن در منطقه ی اورامان ( هورامان) باقی مانده است .

((چپله)) شامل ترانه ها و آواز های شاد و ریتمیک است . چپله نیز بی همراهی ساز اجرا شده و تنها با کف زدن حاضران همراهی می شود . ((چپله)) بیش تر در مجالس شاد و عروسی ها اجرا می شود . چپله معمولا دارای تقاران های ریتمیک دوتایی است که اغلب به مانند سایر آواز های کردی چون سیاچمانه و ... دارای وزن ده هجایی دو مصرعی می باشد .اجرای بزمی گوش و چپله در میان آوازهای سیاچمانه برای جلوگیری از یکنواختی و ایجاد تحرک انجام می شود .

5 ) بیت خوانی (گورانی)
بیت خوانی یا گورانی نیز از آوازهای باستانی منطقه به شمار می رود . گورانی از الحان بهاری است که به هنگام دمیدن سبزه و گل و در مراسم عروسی وشادمانی اجرا می شود .


6 ) موسیقی رقص
رقص کردی به مثابه تمرین دلاوری و رزم است که با تفنن آمیخته شده است . در تمام ریتم های رقص کردی ، حالتی از همداستانی و یگانگی وجود دارد . در بیشتر گونه های رقص کردی ، دست های رقصندگان در هم گره می خورد و گام ها همواره در یک مسیر حرکت می کنند و چنان متوازن است که به رژه می ماند .
رقص های کردی در کرمانشاهان به قرار زیر است :
چپی ، لرزانه ، فتاح پاشایی ، خانمیری ، قلایی ، گریانه ، سه جار و ... .
ریتم این رقص ها اکثر در قالب های دوتایی (ساده و ترکیبی) و 7 تایی است . موسیقی رقص توسط سازهای سرنا ، دهل ، دوزله و گاه شمشال نواخته می شود .


You can see links before reply



گوش کنید : موسیقی رقص ، همراه با سرنا : حیدر برف رو . دهل : نامخاص صیادی . (You can see links before reply)





= = = = = = = =


1 ) نقل است وقتی برای اولین با خسرو پرویز در سفری به منطقه اورامان می آید زیبایی طبیعت این منطقه آنچنان او را تحت تاثر قرار می دهد که به باربد دستور میدهد آهنگی در وصف طبیعت منطقه ساخته و بنوازد . امروزه عده ای آواز سیاچمانه را باقیمانده ی همین آهنگ باربد میدانند .
2 ) به نقل از : سلطانی ، محمد علی . جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان .


منابع :

1 ) درویشی ، محمد رضا . آینه و آواز . تهران : سازمان تبلیغات اسلامی ، واحد موسیقی حوزه ی هنری ، 1376 ص : 58 - 49
2 ) درویشی ، محمد رضا . بوستان ، بهمن . هفت اورنگ ، مروری بر موسیقی سنتی و محلی ایران ، تهران : انتشارات حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی 1370 . ص : 113- 109

Kamanche
Sunday 26 April 2009, 01:14 AM
استاد درویش حسن خراباتی ، یکی از عارفان ، شاعران و موسیقی دانان کرمانشاهی است . ایشان در سال 1271 هجری شمسی در کرمانشاه متولد شد . وی فرزند سبز علی کرده و ناده ی فارغ کرمانشاهی است که تبحر کاملی در دستگاه های موسیقی ایران و مقام های تنبور داشت
نواری که از آواز ایشان همراه با سه تار استاد احمد عبادی بر جای مانده که تصدیقی بر ادعای فوق می باشد
درویش حسن خراباتی در طریقه ی سلوک به آقا عبدالحسین ذوالریاستین دست اردات داده و به آقا سید رستم حیدری به شیوه ی جد خویش عشق می ورزید .


You can see links before reply


مرحوم خراباتی شاگردان زیادی را مستقیم و غیر مستقیم تحت تعلیم و مجذوب خود کرد و به جامعه ی موسیقی ایران تقدیم نمود که نمونه ی بارز آن پسرش زنده یاد نعمت علی خراباتی بود که در فن موسیقی از دست پروردگان پدر بود و صوت خوشی داشت . ایشان متولد 1312 بود و متاسفانه در سال 1371 دار فانی را وداع گفت .

استاد درویش حسن خراباتی آشنایش را مدیون عیسی آقاباشی از خوانندگان عهد قاجار می دانست و به همین سبب مقام سپاسدار و حق گذار او بود . وی در سفر هایی که به تهران داشت از محضر باقر خان رامشگر کمانچه کش شهیر دوره ی قاجار نیز استفاده کرد .
درویش حسن خراباتی درسال 1346 در سن 75 بدرود حیات گفت و طبق وصیتش وی را در مقابل تکیه ی آقا در توت شامی گهواره * به خاک سپردند .
یادش جاویدان .


*از روستاهای کرمانشاه


منبع : نظافتی ، ایرج . تاریخ موسیقی کرمانشاه ، انتشارات طاق بستان . 1377

Kamanche
Tuesday 5 May 2009, 12:19 AM
مرحوم درویش امیر حیاتی

نوازنده ی برجسته تنبور


===



خاطرات مثل برق مي گذرند. حدود ۴ سال پيش، اواسط آذرماه، با آن سرماي گزنده كه نمي دانم به واقع از هوا بود يا از دل هاي ماتم زده، در تالار وحدت، مراسم تشييع پيكر سيد بزرگوار استاد خليل عالي نژاد برقرار بود كه براي اولين بار سعادت ديدار با پيري نوراني را يافتيم كه با صدايي آسماني و حزن آميز در سوگ نازنين يارش، نواي «فاني فاني» سرداده بود و زخم دل ها را مرهم مي نهاد، و اين وجود نوراني كسي نبود جز سراينده و نوازنده نواي ماندگار «علي گويم علي جويم»، و كيست كه خاطره اي از زمزمه اين «علي گويي علي جويي» زير لب، نداشته باشد...



• • •




You can see links before reply


درويش اميرحياتي ، عارف شوريده حال و سالك بر حق راه حق، در سال ۱۳۰۰ در شهر صحنه كرمانشاه ديده به جهان گشود. تنبورنوازي را ابتدا در ۱۲ سالگي نزد پدر خود علي قلي و سپس نزد «سيد نصرالدين جيحون آباد»، پير و مراد معنوي اش- كه تا آخرين لحظات عمر وفادار درگاهش باقي ماند- به تكميل آموخته هايش پرداخت. درويش سراسر شور و شيدايي بارگاه حضرت علي (ع) در جواني ۱۴ مرتبه، پاي پياده به زيارت نجف اشرف نائل شد. صداي آسماني ساز و گرمي آوازش كه به راستي دل ها راتسخير مي كرد حاصل رياضت و درون سازي هاي همان دوران بود. خودش علت نمايان شدن گرمي در جامه و سحرانگيزي پنجه اش را مرهون كرم و اثر باطني لطفي مي دانست كه در زمان جدش، خليفه۱ «شاه قلي» از طرف حضرت سلطان سماك به خاندانش عنايت شده بود.با اين كه به طور كلي نوازندگي اش به خطه صحنه تعلق داشت، ليكن در تنبورنوازي شيوه اش منحصر به خود بود. روش مضراب كاري و پنجه خاص اش بر روي سيم هاي سازش، كه نداءالحقش مي ناميد (تنبور كاسه بزرگ ساخته مرحوم استاد نريمان) در نرمي و رواني مثال زدني بود. با آن كه روايتگر صادق و اصيل مقام هاي باستاني و حقاني موسيقي تنبور اهل حق مي بود اما در اجرا سبكي متفاوت از هم رديفان خود داشت، شوريدگي و قلندري- كه البته از خصايص تنبورنوازي صحنه است- را مي توان به حد اعلي در شيوه نوازندگي او سراغ گرفت. سونوريته مخصوص، نحوه اداي جمله هاي موسيقايي و سكوت هايش از او يك استاد صاحب سبك تمام عيار ساخته بود و بسياري از روايت هايش مثل «مقام طرز» وي در بين نوازندگان تنبور از شهرت خاصي برخوردار شد.


گوش کنید : سحری ، با تنبور و آواز استاد درویش امیر حیاتی (You can see links before reply)


او همچنين در مقام خوانندگي نيز رويه اي منحصر به فرد داشت. اولين كسي بود كه تلفيق شعر فارسي با همراهي تنبور را ابداع كرد. زيرا تا پيش از او تنها آواز كردي با تنبور خوانده مي شد. صدايش گرم و شيوه آوازش سيال، گيرا و چندوجهي بود، به طوري كه براي مثال در همان مقام «طرز» وي با چند شيوه آواز كاملاً متفاوت اما متصل وي روبه رو هستيم، ضمناً هم او بود كه در سال ۱۳۳۹ صداي تنبور را از طريق راديو و با آهنگ جاودان «علي گويم علي جويم»، براي اولين بار به گوش مردم ايران رسانيد و بدين طريق سهم بزرگي در اشاعه و شناساندن اين موسيقي به ايرانيان ايفا كرد.

با آنكه به علت زندگي درويشانه اش هرگز به طور رسمي مبادرت به برگزاري كلاس تنبور نكرد ليكن بسياري از نوازندگان معاصر تنبور مستقيم يا غيرمستقيم از محضر گهربارش بهره برده اند. حاصل طبع موسيقايي اش در كاستي با عنوان «علي گويم علي جويم»- حاوي مقام هاي باستاني در سال ۷۹ و با همكاري شركت ماهور- منتشر شد. همچنين به درخواست ياران و دوستدارانش بارها با تواضع و از روي مهر در مراسم مربوط به موسيقي آئيني و جشنواره ها شركت كرد و اجراهايي كم نظير از خود باقي گذاشت وليكن دريغ كه بسياري از ديگر ساخته ها و اجراهاي ملكوتي اش هرگز مجال انتشار نيافتند.

با اين همه موسيقي تنها قطره كوچكي از بحر بيكران وجودش بود. او عارفي بزرگ با شخصيتي ساده، دوست داشتني و در عين حال بسيار عميق و شوريده بود و از آن شيفتگان بارگاه علي (ع) مي بود كه نه تنها به زبان روز و شب به مدحتش مي پرداخت بلكه با تمام وجود پاك باخته آن آستان بود. از آن دسته مردان سترگ و اسوه اي كه فقط در قصه هاي قديم مي توان شرح حال امثالش را خواند و به درستي كه زندگاني پرفيضش از همه نظر تجلي يك افسانه باشكوه اما حقيقي بود.


• • •



در باب كراماتش از فرزند ارشدش_ احمد حياتي _ اين طور شنيديم كه؛ سال ها قبل كه از كرمانشاه تازه آمده و ساكن تپه قيطريه تهران شده بود در آن مكان به علت ارتفاع زياد امكان حفر چاه و دسترسي به آب نبود و ساكنين آن منطقه هرروزه در سرما و گرما ناچاراً با مشقت آب را از پائين تپه فراهم مي كردند كه روزي ضمن اتفاقي، درويش با عصاي خويش بر زمين حياط دايره اي كشيده و مي گويد كه آن قسمت را حفر كنند. اطرافيان با تعجب از اين سخن، زيرا كه مكان بسيار بعيدي براي رسيدن به آب بود، ناباورانه اطاعت كرده و در كمال حيرت تنها با حفر حدود ۲ يا ۳ متر از عمق زمين در ارتفاع بالاي تپه كاملاً خشك، به آنچنان آب گوارايي مي رسند كه تا مدت ها آب شرب همسايگان را تامين مي كرده است. سال های بعد نيز باز هم با وساطت و پيشنهاد وي و همكاري شهردار وقت تهران - آقاي نفيسي - آب تپه قيطريه لوله كشي شد و به لطف اقدام نوع دوستانه اش ساكنان محل تا مدت ۲۰ سال از آب رايگان بهره مي بردند و به پاس خدمتش كوچه محل سكونتش را كوي «امير حياتي» ناميدند و همه اينها تنها ذره اي از كرامات وجود نازنين و خيربارانش است.



You can see links before reply



درويش در سرودن شعر فارسي و كردي هم بسيار صاحب ذوق بود، شعرش هم به مانند سازش آميزه اي از عشق و شور بود. اشعارش نغز و جسورانه اكثراً در بيان مكتب فكري اش و يا در مدح حضرت علي(ع) بودند، «نداءالحق» تخلص مي كرد و حاصل ذوق ادبي اش را در سه ديوان شعر با عنوان نداءالحق، اولي در سال هاي قبل از انقلاب و دو ديگر را طي سه سال اخير به چاپ رسانيد. وي در اين سال هاي اخير كه به علت كهولت سن و ناراحتي انگشتان دست، كمتر دست به ساز ياور و محبوب خود مي برد و به تعبير خودش «كنجه نشين دلخوش به سير روياها» شده بود، همچنان با سرائيدن اشعار، به حضور پذيرفتن مشتاقان درگاهش و مهرپراكني، به مانند سراسر عمر پربركتش، به پويايي و سرزندگي روحاني اش كه به عشق يار هرگز دمي در او فرو ننشست، ادامه داد و نيك مي دانيم اكنون هم كه ديگر شمع وجودش در «قيد حيات» نيست، باز هم تلألو گوهر لطف معنوي و يادآوري منش و بينش كم نظيرش در اين روزگار رخوت زده كوتاه پرور، همچنان در اذهان شاگردان و ياران و دوستدارانش سرچشمه فيض و دريافت هاي ديگر جهاني خواهد بود، ازيرا كه گفته اند:

هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جريده عالم دوام ما

==================

پي نوشت:
۱- خليفه: در آيين اهل حق كسي است كه در جمع خدمت مي كند و وظيفه دعا خواندن بر نذور و قرباني ها را دارد.


منبع : روزنامه شرق > شماره 706 (You can see links before reply) 6/12/84 نويسنده: غزال فتاحي

Kamanche
Wednesday 20 May 2009, 01:32 AM
مرحوم شیخ حسن داوودی ، در سال 1280 در کرمانشاه شد. به وسیله ی پدر در فن تلاوت قرآن وخواندن تعزیه به استادی رسید. وی در جوانی به لباس روحانیت ملبس بود و تعزیه میخواند ، اما با سر کار آمدن رضا خان اجبارا عمامه را از سر برداشت . چند سال بعد در اداره ی غله ی کرمانشاه استخدام شد و مدتها مسئولیت سیلوی بیستون را بر عهده داشت .
مرحوم داوودی عمر پر ثمر خود را در سجن و ریاضت بسر برد . بدون شک گنبد ها و تکایا معتبر کرمانشاه صدا و آواز ملکوتی اش را فراموش نخواهند کرد .


You can see links before reply


داوودی صوتی بسیار قوی و اشراف کاملی به گوشه های موسیقی داشت . به نقل از قدمای موسیقی استان هنگامی که موحوم داوودی در باغ های جنوب شهر کرمانشاه مشغول خواندن بود ، اهالی شمال شهر ، اشعار خوانده شده ی ایشان را می شنیدند .

ایشان کنسرت های متعددی را در کرمانشاه به همراه تار استاد حاجی خان ناظری و دیگر اساتید هم عصر خود اجرا کرد اما متاسفانه اجرایی با کیفیت شنیداری نسبتا مناسب از دوران اوج ایشان بر جای نمانده است .


You can see links before reply
کنسرت به همراه استاد حاجی خان ناظری . سال 1320 . در هتل بیستون کرمانشاه
از راست نفر چهارم شیخ حسن داوودی ، نفر پنجم حاجی خان ناظری


شیخ حسن داوودی در سال 1356 در سن 76 سالگی بدرود حیات گفت .مزار ایشان در شهر قم قرار دارد .

یادش گرامی باد .


===


منبع : نظافتی ، ایرج . تاریخ موسیقی کرمانشاه ، انتشارات طاق بستان . 1377