panii60
Wednesday 10 June 2009, 11:57 PM
فریدون فروغی (زاده ۹ بهمن (You can see links before reply) ۱۳۲۹ (You can see links before reply) هجری خورشیدی در تهران (You can see links before reply) - درگذشته ۱۳ مهر (You can see links before reply) ۱۳۸۰ (You can see links before reply) هجری خورشیدی)، آهنگساز، نوازنده (گیتار، پیانو، درامز)، شاعر و خوانندهٔ ایرانی. او از خوانندگان مشهور موسیقی پاپ (You can see links before reply) ایرانی است.
زندگی
کودکی و نوجوانی
او در سال ۱۳۲۹ محلهٔ سلسبیل (You can see links before reply) تهران (You can see links before reply) متولد میشود، پدر او - فتح الله - کارمند ادارهٔ دخانیات بود، در تنهایی خود به سرودن شعر و نواختن تار (You can see links before reply) میپرداخت. او از مالکان بزرگ روستای نراق (You can see links before reply) ـ ما بین قم (You can see links before reply) و کاشان (You can see links before reply) ـ به شمار میآمد. فریدون تنها پسر خانواده بود و سه خواهر به نامهای پروانه، عفت و فروغ داشت که هم اکنون در قید حیات هستند.
او در سال ۱۳۳۵ و در شش سالگی، تحصیل را آغاز کرد و عاقبت درسال ۱۳۴۷ مدرک دیپلم علوم طبیعی را گرفت و پس از آن دیگر تحصیل را رها کرد. وی موسیقی را بدون داشتن استاد و با توجه به علاقهای که به موسیقی راک و مخصوصاً آثار ری چارلز (You can see links before reply) داشت، با تمرین میآموخت.
دههٔ چهل و اجرا در کافهها
درسن ۱۶ سالگی، با همراه ساختن گروهی نوازنده با خود موسیقی را به صورت جدی شروع میکند و در مکانهای مختلف به اجرای ترانهها وآهنگهای غربی معروف در آن روزگار و به خصوص موسیقی بلوز (You can see links before reply) میپردازد و تا سن ۱۸ سالگی فعالیت خود را به همین صورت ادامه میدهد. در این دوران است که پس از یک شکست عاشقانه، مدتی از موسیقی دست میکشد، اما پس از این مدت کوتاه کنارهگیری، درسال ۱۳۴۸ صاحب کاباره کازابای (You can see links before reply 87_%DA%A9%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%A8%D8%A7&action=edit&redlink=1) شیراز (You can see links before reply) از فروغی و همراهانش برای اجرا در آن مکان دعوت میکند[۱] (You can see links before reply D9%88%D8%BA%DB%8C#endnote_ref%DB%B1) (در [۲] (You can see links before reply D9%88%D8%BA%DB%8C#endnote_ref%DB%B3) زمان سفر فروغی به شیراز و همکاریاش با کازابا، اوایل دههٔ پنجاه و همزمان با انتشار موسیقی فیلم تنگنا مشخص شدهاست که به احتمال نزدیک به یقین صحیح نیست). در اواخر این دهه وی اواخر دهه چهل، او به خوانندهٔ بلندآوازهٔ کلوپهای شبانه تهران قدیم و ستارهٔ صحنهٔ کافههای معروفی چون مارکیز (You can see links before reply B2_%28%DA%A9%D8%A7%D9%81%D9%87%29&action=edit&redlink=1) و کاکوله (You can see links before reply 87_%28%DA%A9%D8%A7%D9%81%D9%87%29&action=edit&redlink=1) بدل شد.
دههٔ پنجاه و شهرت
درسال ۱۳۵۰، خسرو هریتاش (You can see links before reply %B1%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D8%B4&action=edit&redlink=1)، کارگردان فیلم آدمک (You can see links before reply %DB%8C%D9%84%D9%85%29&action=edit&redlink=1) در تلاش برای پیدا کردن خوانندهای تازه نفس بود که فریدون فروغی، به او معرفی میگردد و با یک بار زمزمه کردن ترانهها، خسرو هریتاش متوجه میشود که شخصی را که به دنبالش بوده، یافتهاست. در نتیجه، دو ترانه به نامهای «آدمک» و «پروانهٔ من» را با موسیقی تورج شعبانخانی (You can see links before reply D9%86%E2%80%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C) و اشعار لعبت والا (You can see links before reply %A7%D9%84%D8%A7&action=edit&redlink=1)، برای فیلم هریتاش اجرا میکند.
پس از اکران فیلم، صفحههای ۴۵ دور (You can see links before reply %28%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%29&action=edit&redlink=1) این دو ترانه، درصفحهفروشیهای معروفی چون آل کوردوبس (You can see links before reply %AF%D9%88%D8%A8%D8%B3&action=edit&redlink=1)، پاپ (You can see links before reply %D9%88%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%88%D8%B3% DB%8C%D9%82%DB%8C%29&action=edit&redlink=1)، دیسکو (You can see links before reply %D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85% D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%29&action=edit&redlink=1)، بتهوون (You can see links before reply 86_%28%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_% D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%29&action=edit&redlink=1)، و پارس (You can see links before reply %D8%B1%D9%88%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%88% D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%29&action=edit&redlink=1) عرضه میگردد. این دو ترانه گل میکند و بر سر زبانها میافتد و فریدون فروغی به شهرت میرسد. گرچه در آن زمان به او خرده میگرفتند که صدای فرهاد (You can see links before reply D8%A7%D8%AF) را تقلید میکند، اما همین باعث شد تا دیگر زیر سایه نام خوانندهٔ محبوبش ری چارلز (You can see links before reply) قرار نگیرد.
بعدازگذشت مدتی فرشید رمزی (You can see links before reply %B1%D9%85%D8%B2%DB%8C&action=edit&redlink=1) - کارگردان نمایش تلویزیونی شش و هشت (You can see links before reply 8%AA_%28%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%29&action=edit&redlink=1) - با فریدون فروغی قرارداد میبندد و فروغی درسال ۱۳۵۱ بعداز پنج سال مشابهخوانی آثار ری چارلز را کنار میگذارد. این همکاری باعث تولد آثاری چون زندون دل و غم تنهایی میگردد که اولی، فروغی را تبدیل به هنرمندی صاحب سبک میکند. فتنهٔ چکمه پوش (You can see links before reply %86%DA%A9%D9%85%D9%87_%D9%BE%D9%88%D8%B4_%28%D9%81 %DB%8C%D9%84%D9%85%29&action=edit&redlink=1) ساختهٔ همایون بهادران (You can see links before reply 86_%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86&action=edit&redlink=1) دومین فیلم سینمایی بود که فروغی در سال ۱۳۵۱ برای تیتراژ آن ترانهای را به همین نام اجرا کرد. درهمین سال توسط یکی ازدوستانش با گلی فتورهچی آشنا میشود و با او ازدواج میکند.
سال بعد تنگنا (You can see links before reply 84%D9%85%29) ساختهٔ امیر نادری (You can see links before reply DB%8C) با ملودیهای شورانگیز و تکاندهندهٔ منفردزاده (You can see links before reply D9%85%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%AF%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9 %87)، صدای فروغی را بر تیتراژ داشت. در همان سال - ۱۳۵۲ - چندین ترانه را اجرا میکند که شاخصترین آنها نماز (یا نیاز به روایت ساواک (You can see links before reply)!) است، با شعری از شهیار قنبری (You can see links before reply D8%B1%DB%8C) و موسیقی منفردزاده؛ ترانهای که منجر به بازخواست هر سه نفر از طرف ساواک میگردد. او ترانهٔ هوای تازه را در همین سال در برنامهٔ تلویزیونی رنگارنگ (You can see links before reply 86%DA%AF_%28%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%29&action=edit&redlink=1) اجرا میکند و همچنین در همین سال است که به درخواست فرزان دلجو (You can see links before reply %AF%D9%84%D8%AC%D9%88&action=edit&redlink=1) ترانهای را برای فیلم یاران (You can see links before reply %D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%29&action=edit&redlink=1) (با بازی و کارگردانی دلجو) اجرا میکند.
درسال ۱۳۵۳، فروغی به علت عدم تفاهم با همسرش از وی جدا میشود. در همین سال ترانهٔ همیشه غایب را با شعری از شهیار قنبری، موسیقی «ویلیام خنو» و تنظیم واروژان (You can see links before reply) اجرا میکند (این ترانه، پیشتر با شعری از ویلیام خنو و با نام ماهی خسته اجرا شده بود). او که رفته رفته، به هنرمند باتجربهای تبدیل میشد، اقدام به جمعآوری آثار خود مینماید و اولین آلبوم خود را با نام زندون دل به بازار عرضه میکند.
دومین آلبومش را با نام یاران درسال ۱۳۵۴ به بازار عرضه میکند و در همین سال به علت اجرای ترانهٔ سال قحطی از طرف رژیم شاهنشاهی (You can see links before reply D9%84%D9%88%DB%8C) به مدت دو سال از فعالیت منع میشود.
درسال ۱۳۵۶، پس ازاعلام فضای باز سیاسی توسط رژیم، فروغی بعد از دو سال ممنوعیت کاری، سومین آلبوم خود را با نام سال قحطی به بازار عرضه میکند. در بهمن ماه همین سال، پدرش در اثر بیماری ذاتالریه (You can see links before reply C%D9%87) از دنیا میرود.
انقلاب و یار دبستانی
درسال ۱۳۵۷، با وخیم شدن اوضاع سیاسی ایران، فروغی اعتراض خود را به اوضاع کشور با انتشار آلبوم بت شکن اعلام میدارد و در همین سال ترانهای به نام روسپی راجرا میکند که هرگز مجوز پخش نمیگیرد.
درسال ۱۳۵۸، بعدازانقلاب، فروغی درایران میماند و کنسرت اجرا میکند که ترانههای این کنسرت را در آلبوم فریدون فروغی در آغازی نو جای میدهد و دلیل نامگذاری آلبوم به این نام، وجود ترانههای ریتمیکی مانند حقه و شیاد است که در کارنامهٔ فروغی مانند آنها وجود نداشت.
بعداز انتشار این کاست، درسال ۱۳۵۹، فروغی ترانهٔ بار دبستانی را برای فیلم از فریاد تا ترور (You can see links before reply %D8%A7_%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1_%28%D9%81%DB%8C%D9 %84%D9%85%29) به کارگردانی منصور تهرانی اجرا میکند که در تیتراژ فیلم استفاده میشود. در حالی که هنوز هیچ منع رسمیای برای فعالیت فروغی اعلام نشده بود، به تهرانی خبر میدهند که باید صدای فروغی را از تیتراژ فیلماش حذف کند. در نتیجه جمشید جم (You can see links before reply %AC%D9%85&action=edit&redlink=1) خواندن این ترانه را به عهده میگیرد. این ترانه بسیار مطرح و معروف میشود و حتی امروزه بهعنوان نمادی از مبارزه ارزشی خاطرهانگیز دارد. در همین زمان است که زمزمههایی در مورد ممنوعیت فعالیت فروغی شنیده میشود. او در همین سال ترانهٔ کوچهٔ شهر دلم را میخواند.
دههٔ شصت و بعد
درسال ۱۳۶۰ چندترانهٔ خودرا همراه باچند ترانه از کوروش یغمایی (You can see links before reply D8%A7%DB%8C%DB%8C) درآلبومی با عنوان سُلٰ جای میدهد و طی سالهای ۶۰ و ۶۱، آهنگ چهار قسمتی چرا نه؟ رامیسازد و اجرا میکند. در همین سالهاست که فعالیت نمودن او ممنوع میشود.
در سال ۱۳۶۵ سفر به دوبی (You can see links before reply)، فروغی را تا پای پیوستن به هنرمندان دور از وطن پیش برد، اما پیشنهادهای تهیهکنندگان آن سوی آب او را به رفتن راضی نکرد.
در اسفندسال ۱۳۷۲ با سوسن معادلیان آشنا میشود و در خرداد ۱۳۷۳ باهم ازدواج میکنند. ازدواج، موجب تحولی مثبت در او میشود و دوباره فعالیت خود را از سر میگیرد؛ شعر میگوید، آهنگ میسازد و شروع به تدریس مینماید.
در اسفندماه سال ۱۳۷۷ موفق به برگزاری کنسرتی در تالار حافظ دانشگاه کیش (You can see links before reply A7%D9%87_%DA%A9%DB%8C%D8%B4&action=edit&redlink=1) میشود. پس از ۴ روز برگزاری کنسرت در کیش، به تهران میآید. علیرغم درخواستهایی که از شهرستانهای دیگر برای برگزاری کنسرت ارسال میشود، با برگزاری آن در شهرستانهای دیگر موافقت نمیشود و فروغی درتابستان ۷۸ و پائیز ۷۹ دوباره به کیش باز میگردد و به اجرای برنامه در هتل آنای (You can see links before reply %A7&action=edit&redlink=1) کیش میپردازد.
در فروردین سال ۱۳۷۹ به پیشنهاد حمیدرضا آشتیانی پور (You can see links before reply B6%D8%A7_%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8 C_%D9%BE%D9%88%D8%B1&action=edit&redlink=1) (کارگردان) و به امید اخذ مجوز، «می تراود مهتاب» را با شعری از نیما یوشیج (You can see links before reply D8%AC) برای فیلم دختری به نام تندر (You can see links before reply %A8%D9%87_%D9%86%D8%A7%D9%85_%D8%AA%D9%86%D8%AF%D8 %B1_%28%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%29&action=edit&redlink=1) میخواند اما شرایط تغییری نمیکند. گرچه ترانهٔ فروغی در انتهای فیلم در جشنوارهٔ فجر پخش میشود. پیش از این هم کیومرث پوراحمد (You can see links before reply D8%B1%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF) نمیتواند مجوز حضور او را بهعنوان بازیگر برای پروژه فیلم گل یخ (You can see links before reply 1%DB%8C%D9%84%D9%85%29&action=edit&redlink=1) (که داستان آن در باره زندگی یک خوانندهٔ محکوم به سکوت بود) بگیرد.
مرگ
وی در روز جمعه، سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۰ در منزلش در تهران پارس درگذشت. او را در روستای قرقرک (You can see links before reply) اشتهارد (You can see links before reply) کرج در کنار برکهای کوچک، در سایهٔ کوهی بزرگ و در آرامشی که سالها انتظارش را میکشید به خاک سپردند. شهیار قنبری در مورد مرگ او میگوید: «فریدون فروغی برای دومین بار میمیرد. نخستین بار وقتی مرد که نتوانست بخواند و دومین بار وقتی مرد که میخواست بخواند. فریدون را فراموشی و خاموشی کشت».
آلبومها
تنگنا
زندون دل
یاران
سال قحطی
بتشکن
منبعYou can see links before reply
زندگی
کودکی و نوجوانی
او در سال ۱۳۲۹ محلهٔ سلسبیل (You can see links before reply) تهران (You can see links before reply) متولد میشود، پدر او - فتح الله - کارمند ادارهٔ دخانیات بود، در تنهایی خود به سرودن شعر و نواختن تار (You can see links before reply) میپرداخت. او از مالکان بزرگ روستای نراق (You can see links before reply) ـ ما بین قم (You can see links before reply) و کاشان (You can see links before reply) ـ به شمار میآمد. فریدون تنها پسر خانواده بود و سه خواهر به نامهای پروانه، عفت و فروغ داشت که هم اکنون در قید حیات هستند.
او در سال ۱۳۳۵ و در شش سالگی، تحصیل را آغاز کرد و عاقبت درسال ۱۳۴۷ مدرک دیپلم علوم طبیعی را گرفت و پس از آن دیگر تحصیل را رها کرد. وی موسیقی را بدون داشتن استاد و با توجه به علاقهای که به موسیقی راک و مخصوصاً آثار ری چارلز (You can see links before reply) داشت، با تمرین میآموخت.
دههٔ چهل و اجرا در کافهها
درسن ۱۶ سالگی، با همراه ساختن گروهی نوازنده با خود موسیقی را به صورت جدی شروع میکند و در مکانهای مختلف به اجرای ترانهها وآهنگهای غربی معروف در آن روزگار و به خصوص موسیقی بلوز (You can see links before reply) میپردازد و تا سن ۱۸ سالگی فعالیت خود را به همین صورت ادامه میدهد. در این دوران است که پس از یک شکست عاشقانه، مدتی از موسیقی دست میکشد، اما پس از این مدت کوتاه کنارهگیری، درسال ۱۳۴۸ صاحب کاباره کازابای (You can see links before reply 87_%DA%A9%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%A8%D8%A7&action=edit&redlink=1) شیراز (You can see links before reply) از فروغی و همراهانش برای اجرا در آن مکان دعوت میکند[۱] (You can see links before reply D9%88%D8%BA%DB%8C#endnote_ref%DB%B1) (در [۲] (You can see links before reply D9%88%D8%BA%DB%8C#endnote_ref%DB%B3) زمان سفر فروغی به شیراز و همکاریاش با کازابا، اوایل دههٔ پنجاه و همزمان با انتشار موسیقی فیلم تنگنا مشخص شدهاست که به احتمال نزدیک به یقین صحیح نیست). در اواخر این دهه وی اواخر دهه چهل، او به خوانندهٔ بلندآوازهٔ کلوپهای شبانه تهران قدیم و ستارهٔ صحنهٔ کافههای معروفی چون مارکیز (You can see links before reply B2_%28%DA%A9%D8%A7%D9%81%D9%87%29&action=edit&redlink=1) و کاکوله (You can see links before reply 87_%28%DA%A9%D8%A7%D9%81%D9%87%29&action=edit&redlink=1) بدل شد.
دههٔ پنجاه و شهرت
درسال ۱۳۵۰، خسرو هریتاش (You can see links before reply %B1%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D8%B4&action=edit&redlink=1)، کارگردان فیلم آدمک (You can see links before reply %DB%8C%D9%84%D9%85%29&action=edit&redlink=1) در تلاش برای پیدا کردن خوانندهای تازه نفس بود که فریدون فروغی، به او معرفی میگردد و با یک بار زمزمه کردن ترانهها، خسرو هریتاش متوجه میشود که شخصی را که به دنبالش بوده، یافتهاست. در نتیجه، دو ترانه به نامهای «آدمک» و «پروانهٔ من» را با موسیقی تورج شعبانخانی (You can see links before reply D9%86%E2%80%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C) و اشعار لعبت والا (You can see links before reply %A7%D9%84%D8%A7&action=edit&redlink=1)، برای فیلم هریتاش اجرا میکند.
پس از اکران فیلم، صفحههای ۴۵ دور (You can see links before reply %28%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%29&action=edit&redlink=1) این دو ترانه، درصفحهفروشیهای معروفی چون آل کوردوبس (You can see links before reply %AF%D9%88%D8%A8%D8%B3&action=edit&redlink=1)، پاپ (You can see links before reply %D9%88%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%88%D8%B3% DB%8C%D9%82%DB%8C%29&action=edit&redlink=1)، دیسکو (You can see links before reply %D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85% D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%29&action=edit&redlink=1)، بتهوون (You can see links before reply 86_%28%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_% D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%29&action=edit&redlink=1)، و پارس (You can see links before reply %D8%B1%D9%88%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%88% D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%29&action=edit&redlink=1) عرضه میگردد. این دو ترانه گل میکند و بر سر زبانها میافتد و فریدون فروغی به شهرت میرسد. گرچه در آن زمان به او خرده میگرفتند که صدای فرهاد (You can see links before reply D8%A7%D8%AF) را تقلید میکند، اما همین باعث شد تا دیگر زیر سایه نام خوانندهٔ محبوبش ری چارلز (You can see links before reply) قرار نگیرد.
بعدازگذشت مدتی فرشید رمزی (You can see links before reply %B1%D9%85%D8%B2%DB%8C&action=edit&redlink=1) - کارگردان نمایش تلویزیونی شش و هشت (You can see links before reply 8%AA_%28%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%29&action=edit&redlink=1) - با فریدون فروغی قرارداد میبندد و فروغی درسال ۱۳۵۱ بعداز پنج سال مشابهخوانی آثار ری چارلز را کنار میگذارد. این همکاری باعث تولد آثاری چون زندون دل و غم تنهایی میگردد که اولی، فروغی را تبدیل به هنرمندی صاحب سبک میکند. فتنهٔ چکمه پوش (You can see links before reply %86%DA%A9%D9%85%D9%87_%D9%BE%D9%88%D8%B4_%28%D9%81 %DB%8C%D9%84%D9%85%29&action=edit&redlink=1) ساختهٔ همایون بهادران (You can see links before reply 86_%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86&action=edit&redlink=1) دومین فیلم سینمایی بود که فروغی در سال ۱۳۵۱ برای تیتراژ آن ترانهای را به همین نام اجرا کرد. درهمین سال توسط یکی ازدوستانش با گلی فتورهچی آشنا میشود و با او ازدواج میکند.
سال بعد تنگنا (You can see links before reply 84%D9%85%29) ساختهٔ امیر نادری (You can see links before reply DB%8C) با ملودیهای شورانگیز و تکاندهندهٔ منفردزاده (You can see links before reply D9%85%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%AF%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9 %87)، صدای فروغی را بر تیتراژ داشت. در همان سال - ۱۳۵۲ - چندین ترانه را اجرا میکند که شاخصترین آنها نماز (یا نیاز به روایت ساواک (You can see links before reply)!) است، با شعری از شهیار قنبری (You can see links before reply D8%B1%DB%8C) و موسیقی منفردزاده؛ ترانهای که منجر به بازخواست هر سه نفر از طرف ساواک میگردد. او ترانهٔ هوای تازه را در همین سال در برنامهٔ تلویزیونی رنگارنگ (You can see links before reply 86%DA%AF_%28%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%29&action=edit&redlink=1) اجرا میکند و همچنین در همین سال است که به درخواست فرزان دلجو (You can see links before reply %AF%D9%84%D8%AC%D9%88&action=edit&redlink=1) ترانهای را برای فیلم یاران (You can see links before reply %D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%29&action=edit&redlink=1) (با بازی و کارگردانی دلجو) اجرا میکند.
درسال ۱۳۵۳، فروغی به علت عدم تفاهم با همسرش از وی جدا میشود. در همین سال ترانهٔ همیشه غایب را با شعری از شهیار قنبری، موسیقی «ویلیام خنو» و تنظیم واروژان (You can see links before reply) اجرا میکند (این ترانه، پیشتر با شعری از ویلیام خنو و با نام ماهی خسته اجرا شده بود). او که رفته رفته، به هنرمند باتجربهای تبدیل میشد، اقدام به جمعآوری آثار خود مینماید و اولین آلبوم خود را با نام زندون دل به بازار عرضه میکند.
دومین آلبومش را با نام یاران درسال ۱۳۵۴ به بازار عرضه میکند و در همین سال به علت اجرای ترانهٔ سال قحطی از طرف رژیم شاهنشاهی (You can see links before reply D9%84%D9%88%DB%8C) به مدت دو سال از فعالیت منع میشود.
درسال ۱۳۵۶، پس ازاعلام فضای باز سیاسی توسط رژیم، فروغی بعد از دو سال ممنوعیت کاری، سومین آلبوم خود را با نام سال قحطی به بازار عرضه میکند. در بهمن ماه همین سال، پدرش در اثر بیماری ذاتالریه (You can see links before reply C%D9%87) از دنیا میرود.
انقلاب و یار دبستانی
درسال ۱۳۵۷، با وخیم شدن اوضاع سیاسی ایران، فروغی اعتراض خود را به اوضاع کشور با انتشار آلبوم بت شکن اعلام میدارد و در همین سال ترانهای به نام روسپی راجرا میکند که هرگز مجوز پخش نمیگیرد.
درسال ۱۳۵۸، بعدازانقلاب، فروغی درایران میماند و کنسرت اجرا میکند که ترانههای این کنسرت را در آلبوم فریدون فروغی در آغازی نو جای میدهد و دلیل نامگذاری آلبوم به این نام، وجود ترانههای ریتمیکی مانند حقه و شیاد است که در کارنامهٔ فروغی مانند آنها وجود نداشت.
بعداز انتشار این کاست، درسال ۱۳۵۹، فروغی ترانهٔ بار دبستانی را برای فیلم از فریاد تا ترور (You can see links before reply %D8%A7_%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1_%28%D9%81%DB%8C%D9 %84%D9%85%29) به کارگردانی منصور تهرانی اجرا میکند که در تیتراژ فیلم استفاده میشود. در حالی که هنوز هیچ منع رسمیای برای فعالیت فروغی اعلام نشده بود، به تهرانی خبر میدهند که باید صدای فروغی را از تیتراژ فیلماش حذف کند. در نتیجه جمشید جم (You can see links before reply %AC%D9%85&action=edit&redlink=1) خواندن این ترانه را به عهده میگیرد. این ترانه بسیار مطرح و معروف میشود و حتی امروزه بهعنوان نمادی از مبارزه ارزشی خاطرهانگیز دارد. در همین زمان است که زمزمههایی در مورد ممنوعیت فعالیت فروغی شنیده میشود. او در همین سال ترانهٔ کوچهٔ شهر دلم را میخواند.
دههٔ شصت و بعد
درسال ۱۳۶۰ چندترانهٔ خودرا همراه باچند ترانه از کوروش یغمایی (You can see links before reply D8%A7%DB%8C%DB%8C) درآلبومی با عنوان سُلٰ جای میدهد و طی سالهای ۶۰ و ۶۱، آهنگ چهار قسمتی چرا نه؟ رامیسازد و اجرا میکند. در همین سالهاست که فعالیت نمودن او ممنوع میشود.
در سال ۱۳۶۵ سفر به دوبی (You can see links before reply)، فروغی را تا پای پیوستن به هنرمندان دور از وطن پیش برد، اما پیشنهادهای تهیهکنندگان آن سوی آب او را به رفتن راضی نکرد.
در اسفندسال ۱۳۷۲ با سوسن معادلیان آشنا میشود و در خرداد ۱۳۷۳ باهم ازدواج میکنند. ازدواج، موجب تحولی مثبت در او میشود و دوباره فعالیت خود را از سر میگیرد؛ شعر میگوید، آهنگ میسازد و شروع به تدریس مینماید.
در اسفندماه سال ۱۳۷۷ موفق به برگزاری کنسرتی در تالار حافظ دانشگاه کیش (You can see links before reply A7%D9%87_%DA%A9%DB%8C%D8%B4&action=edit&redlink=1) میشود. پس از ۴ روز برگزاری کنسرت در کیش، به تهران میآید. علیرغم درخواستهایی که از شهرستانهای دیگر برای برگزاری کنسرت ارسال میشود، با برگزاری آن در شهرستانهای دیگر موافقت نمیشود و فروغی درتابستان ۷۸ و پائیز ۷۹ دوباره به کیش باز میگردد و به اجرای برنامه در هتل آنای (You can see links before reply %A7&action=edit&redlink=1) کیش میپردازد.
در فروردین سال ۱۳۷۹ به پیشنهاد حمیدرضا آشتیانی پور (You can see links before reply B6%D8%A7_%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8 C_%D9%BE%D9%88%D8%B1&action=edit&redlink=1) (کارگردان) و به امید اخذ مجوز، «می تراود مهتاب» را با شعری از نیما یوشیج (You can see links before reply D8%AC) برای فیلم دختری به نام تندر (You can see links before reply %A8%D9%87_%D9%86%D8%A7%D9%85_%D8%AA%D9%86%D8%AF%D8 %B1_%28%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%29&action=edit&redlink=1) میخواند اما شرایط تغییری نمیکند. گرچه ترانهٔ فروغی در انتهای فیلم در جشنوارهٔ فجر پخش میشود. پیش از این هم کیومرث پوراحمد (You can see links before reply D8%B1%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF) نمیتواند مجوز حضور او را بهعنوان بازیگر برای پروژه فیلم گل یخ (You can see links before reply 1%DB%8C%D9%84%D9%85%29&action=edit&redlink=1) (که داستان آن در باره زندگی یک خوانندهٔ محکوم به سکوت بود) بگیرد.
مرگ
وی در روز جمعه، سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۰ در منزلش در تهران پارس درگذشت. او را در روستای قرقرک (You can see links before reply) اشتهارد (You can see links before reply) کرج در کنار برکهای کوچک، در سایهٔ کوهی بزرگ و در آرامشی که سالها انتظارش را میکشید به خاک سپردند. شهیار قنبری در مورد مرگ او میگوید: «فریدون فروغی برای دومین بار میمیرد. نخستین بار وقتی مرد که نتوانست بخواند و دومین بار وقتی مرد که میخواست بخواند. فریدون را فراموشی و خاموشی کشت».
آلبومها
تنگنا
زندون دل
یاران
سال قحطی
بتشکن
منبعYou can see links before reply