PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درس یا موسیقی؟



rumour
Thursday 18 June 2009, 07:48 AM
شما بین درس و موسیقی کدوم انتخاب میکنین؟
من خودم موسیقی انتخاب میکنم ولی مگه میزارن. هر دفعه رفتم سمت سازم گفتن درساتو خوندی؟ کاری نداری؟ امتحان نداری؟
مثل اینه که بگن بین رفتن به استادیوم بازیه اینگلیس با ایتالیا و رفتن سر جلسه ی کنکور یکیو انتخاب کن!!!

ماریا
Thursday 18 June 2009, 08:40 AM
خوب همه میدونن که موسیقی یه چیز دیگه است منتها از انجایی که تو این مملکت هیچ چیز معلوم نیست باید حرفه اصلیت یه چیز دیگه باشه به قول معروف از هر انگشتت یه هنر بریزه که یه روزی نتونستی گلیمت با یکیش از اب بیرون بکشی با یه چیز دیگه بتونی این کار بکنی به خاطر همین هم خوب باید کنارش درست بخونی و موسیقی حرفه دومت باشه و ان به یه سرانجامی برسونی

نیما زاهدی تو گروه ارکست زهی پارسیان مهندس صنایع و حرفه اولش هم همین صنایعست ایدین احمدی نژاد تو همین گروه فیزیک دانشگاه شریف خونده منتها به قدری کارش خوبه که بعداز چندین سال کار کردن و ساززدن الان تو دانشگاه هنر انسامبل درس میده و تو خیلی مراکز مهم دیگه از جمله صدا و سیما مدرس ویالنسل هست .البته خوب انا به حد علا رسیدن ولی ما چی ما خیلی راه داریم اگه بخوایم صبر کنیم تا به ان حد علا برسیم حداقل باید تا 3 4 یا 5 سال دیگه چشمون به جیب بزرگترها باشه خوب این هم که نمیشه پس به این نتیجه میرسیم ما که از بچگی شروع به ساززدن نکردیم و هنوز کلی راه داریم مجبوریم کنارش درس به یه سرانجامی برسونیم

Mojtaba
Thursday 18 June 2009, 10:09 AM
منم با نظرات ماریا خانم موافقم .. تو اینجا اولین چیزی که باید بچسبی بهش درس هست و موسیقی را در کنار درس باید حفظ کرد.... به قول ماریا خیلی هستند که رشته تحصیلیشون یک چیزه دیگه بوده.... مثلا جهانشاه برومند که رشته اصلی ایشون جراحی لثه و دندان هست که مدرکشون را از آمریکا گرفتن.. یا مرحوم مفخم پایان که دکترای جفرافیا داشتن.. یا حبیب الله بدیعی که لیسانس زمین شناسی بود..... یا همین بیژن مرتضوی که مهندس عمران هست... پس نتیجه این میشه که ما اول باید درس رو داشته باشیم بعد موسیقی را .البته تو ایران منظورم هست

sayeh
Thursday 18 June 2009, 10:30 AM
منم تو زندگیم تصمیم گرفتم که هر دو رو داشته باشم ولی الان که کنکوریم مجبور شدم موقتا موسیقی رو ول کنم
اما معتقدم نمی شه روی هر دو تاش با هم تمرکز کرد و در هر دوخوب بود به هر حال یکی خود به خود به حاشیه میره!!!

Amirrelax
Thursday 18 June 2009, 10:45 AM
من بیشتر موسیقی را ترجیح می دهم ولی نباید درس را فراموش کرد به نظر من در کنار موسیقی درس را هم باید بخونیم ولی من بیشتر موسیقی را ترجیح می دهم

ماریا
Thursday 18 June 2009, 11:41 AM
در جواب دوستان امیر و سایه باید بگم که اره ادم بلاخره هر چه قدر هم که خودش بکشه تو یکیش سرتره و نسبت به موضوع دیگری، بیشتر بهش علاقه داره استادخود من یه رشته فنی مهندسی میخونده ولی خوب از ده سالگی ویالن میزده اما وقتی تنها 15 واحد مونده بوده که مدرک مهندسیش بگیره دیده واقعا نمیتونه همونجا ولش میکنه ومیره سراغ موسیقی و کنکور هنر و پیشرفت روزافسونش البته تو ان مدت بلاخره در حدی بوده که تا الان 11 سال سابقه تدرسی داره یعنی از 19 سالگی شروع به تدریس کرده و الان هم که خوب خداروشکر به خاطر تنها الگوی زندگیش شریف لطفی و به عشق ان که تنها عامل موثر تو زنگیش بوده هست و خواهد بود داره با همسرش میره اتریش که خودش رهبری بخونه و همسرش نوازندگی ویالنسلش ادامه بده شنبه پرواز داره به اتریش خودش میگه تو این سالها کم سختی نکشیده کم اذیت نشده ولی خوب ببینید الان به تمام اروزهای زندگیش رسیده و تو این شرایط اینجا شنبه تهران به مقصد اتریش ترک میکنه

میگم تفاوت ما با انا اینه که ما تازه چند سالی شروع کردیم وبرای پیشرفت کار زیادداریم ولی خوب انا از بچکی شروع کردن و الان به ان حدی رسیدن که از این راه به تمام ارزوهاشون برسن ولی اگه ما بخوایم به اروزهامون تو موسیقی برسیم حداقل یه 5 6 سال دیگه ای باید کار کنیم به قول یکی ازدوستام تا ما بخواهیم تو موسیقی حرفی برای گفتن داشته باشیم می شیم 30 ساله خوب تو این مدت تا کی یکی باید جوابگوی نیازهای ما باشه یا باید ا نقدر پشتوانه مالی توپی داشته باشی که هیچ دغدغه ای برای زندگی نداشته باشی و انقدر باید هدفت برات مهم باشه که تلاش کنی و کم نزاری وگرنه تو 30 سالگی هم حرفی برای گفتن نداری انوقت چشم باز میکنی میبینی که یه جوون 30 ساله هستی که اگه یه روز خدایی نکرده خدایی نکرده زبونم لال مال و منالی کنارت نباشه یا خدایی نکرده سایه پدرو مادری بالاسرت نباشه یا اصلا باشن اوضاع هم توپ باشه بالاخره یه حس پوچی و تو خالی بودن به ادم دست میده مگه تا کی میشه تو خیابونای تهران دور زد و ویراژ داد تا کی میشه به بهترین مرکز خریدها و سینماها و موزه ها و مسافرت و کافی شاپ و با این و با ان بودن ادامه داد

تاکی میشه پی خوش گذروندن و این ور ان ور رفتن بود تاکی میشه دیقه به دیقه همه چیزت به روز باشه از گوشی موبایل و ام پی فور بگیر تا لباسای تنت اینا همش برای یه مدت بالاخره بعد از یه مدت ادم چشم باز میکنه میبینه که ای دل غافل دوستانت به کجا رسیدن و تو کجای مسیری ؟ درسته پس بالاخره هر کسی با هر شرایطی که داره نیاز به یه پشتوانه داره چه دخترش چه پسر پسرها دو روز دیگه باید یه زنگی رو اداره کنن و تو این دوره هم نیاز که یه دختر یه کاری داشته باشه چون ادم از ایندش و زندگی بعدش خبر نداره شاید یه روزی به هر دلیلی که خودتون بهتر میدونید نیاز مند یه حرفه باشید که از ان طریق کسب در امد کنید میگم به هر دلیلی پس نیاز مبرم هر ادمی که تو دوران جوانیش حداقل یه فکری به حال ایندش بکنه به قول یکی از استادم

ادم باید تا 30 سالگی زنگیشو ببنده اگه تا ان موقع درست خوندی خوندی ازدواجت کردی کردی کار درست و درمان پیدا کردی کردی ووووو ووووووووووووووو خیلی مسائل دیگه اگه 30 سالت بگذره و هیچ کاری نکنی بدون که تا اخر عمر افسوس روزهای از دست رفته رو خواهی خورد گرچه یه سری استثنا ها هم پیدا میشه ولی خوب خودتون یه ذره فکرکنید تو 30 سال به بالا واسه تحصیل انقدر دغدغه های دیگه تو این مملکت هست که دیگه نمیتونی تمرکزت به تحصیل بدی یا حتی اگه بخوای ازدواج کنی چه دختر چه پسر انقدر سخت پسند میشن وایراد میگرن که نگو یا بعد از 30 سالگی شما کجا رور میتونید راحت پیدا کنید که به یه ادم 30 ساله کار بدن نه اینکه نباشه ها نه خیلی ها هستن که سابقه کاری خوبی دارن یا اصلا میتونی خودت یه شغل ازاد وبدون هر گونه رئیس بالا سرت داشته باشی و لی خوب اکثر جاها به نیروهای جوان نیاز دارن بازم میگم استثنا ها کم نیستیند ولی شما فکر کنید تو 30 سالگی تازه دنبال کار بگردید بعد ازدواج بعد بگن که خوب برای کار نیاز به مدرک دارید وووووووووووووووووو



سر به فلک میکشه درسته ؟ باز هم تاکید که استثنا زیاد هست ولی خوب بهتر که ادم تو هر دوره زندگیش یه حرفه ای یاد بگیره و یا به فکر ا ینده اش و دوران پیری و کهن سالیش باشه تا چشمش به دست دیگران نباشه

میدونم که تمام بچه های نت اهنگ با هر شرایطی که در حالا حاضر دارن بهترین تصمیم میگیرن ولی خوب خود من هم به موسیقی علاقه زیادی دارم ولی از طرفی رشتم هم پشتوانم دیگه
پس باید یه جوری سوخت وساخت چاره ای جز این نیست گرچه من خیلی ها رو دیدم و باز هم میبینم که واقعا تو موسیقی استعداد زیادی دارن و در عرض 1 سا ل دو سال چنان پیشرفتی کردند که خود اساتید هم متعجب هستن و دوست دارن برن کنکور هنر شرکت کنن ولی خوب خانواده دائما نگران و سعی میکنه که انها رو از این انتخاب پشیمان کنن و کنار بکشنشون ولی خوب چی بگم انا نمیدونن ما تو موسیقی چی پیدا کردیم و ما هم نمیدونیم که بابا انا به انتهای مسیر نگاه میکنن نه همین جلوی پاشونو

:violinplay3:

Ajika
Thursday 18 June 2009, 04:49 PM
سلام به همگی...
دوست عزیز من و خیلی از دوستان دیگه هم دوران شما رو گذروندن...
دیدگاه خیلی از عزیزان اینکه درس باید خونده بشه تا شخص یا اشخاصی به یک مقام و منصبی برسند...
باید یاد آور بشم ما در عصر تغییرات هستیم و همه چیز در حال رشد و تغییر...
پس ما هم باید خودمون رو تغییر بدیم...
گذشت اون زمانی که درس رو میخوندن تا بتونن یک مدرک برای استخدام بگیرن...
الان باید به فکر این باشی که علم خودت رو بالا ببری...
من این ها رو گفتم با فرض اینکه شما بر این قانون واقفی که:
هر چقدر از مغز و فکرت کار بکشی تفکر قوی تری پیدا میکنی...
با تشکر

eiman01
Thursday 18 June 2009, 05:31 PM
درس خواندن در رشته ای که متناسب با علاقه و هدف شخص نباشد سختترین کار و از نظر من پوچترین کار و تا حدودی هم اتلاف وقت است.آن هم در این مملکت که تضمین شغلی برای بسیاری از رشته ها وجود ندارد.

HamedSedighi
Thursday 18 June 2009, 05:43 PM
اگر شخصی به موسیقی علاقه پس چرا موسیقی رو برای تحصیل انتخاب نمیکنه .
که هم لذت ببره من درسش رو هم خونده.
وقتی کسی رشته ای دیگر را بر می گزیند یعنی اینکه به اون رشته علاقه داره پس برای اون هم به صورت نا خودآگاه تلاش می کنه و بین درس و موسیقی تعادل برقرار میکنه

توصیه می کنم به تمام کسانی که کنکور رو در پیش دارند اگر عشق شما موسیقی است هر چه در توان دارید بگذارید تا در این رشته تحصیل کنید

rumour
Thursday 18 June 2009, 07:02 PM
خوب ولی از نظر سنجی یه چیز معلومه. تا الان هیچ کس درس بر موسیقی ترجیح نداده.همه یا هر دو با هم میخوان یا موسیقی میخوان.

fagher
Thursday 18 June 2009, 07:39 PM
رومور عزيز موضوع جالبيه...
من هم موسيقي رو بر درس ارجعيت ميدم حالا خركس خرچي ميحواد بگه (درستو خوندي؟؟؟و...)
اما يه چيزي رو ميگم كه هميشه در كنار موسيقي درس رو هم داشتن بهتره دليلشم كه همه ميدونيم...
ولي تو اينجا موسيقي رو انتحاب كردم چون حدف اصليم موسيقيه.

Atta-Flamenco
Friday 19 June 2009, 01:19 AM
اول درس بعد موسيقي.

چون همون طوري که همتون مي دونين ما تو يه کشوري زندگي مي کنيم که کسي به موسيقي بهائي نمي ده و تو جامعه ما موسيقي واقعا ار اون جايگاه والا و خاص مثل کشور هاي ديگه بر خوردار نيست.اگه بخوام کلي بگم کلا هنر تو کشور ايران بين مردم و دولتش ارزشي نداره.(به غير از کسائي که واقعا هنر مندن و معني هنر و درک مي کنن)


بهتره قبل انتخاب هر مسيري خوب فکر کنين.وضعيت جامعه ،افکار ،خصوصيات،توان و... و از همه مهمتر خواسته هاي خودت از زندگي حال و آيندت؛ ببين واقعا مسيري که مي خواي انتخاب کني مي تونه تو آينده تو رو به يه زندگي سر شار از آرامش ،لذت ،تفريح ،آسودگي خيال و... برسونه(يا هر زندگي که مد نظر خودته ،چون هرکس افکار ،خواسته ها و ديدگاه متفاوتي به دنيا و زندگي داره) ببين مسيري که انتخاب مي کني تو رو به هدفت تو زندگي ميرسونه يا نه؟
چون موسيقي هم خودش يه درسه(رشته) ولي درسي که متاسفانه تو ايران طرفدار کم داره.
مسيرت آيا مي تونه تو رو خوشبخت کنه؟(خوشبختي يعني چيزي که به خاطر رسيدن به اون داري تلاش مي کني،نه هدف هاي سطحي و لحظه اي .هدف هاي والا و طولاني مدت-چون هر چي که باشه تو همين سن باقي نمي موني رفته رفته داري بزرگ مي شي فردا پس فردا مي خواي تشکيل خانواده بدي و ..... زندگي فقط همين لحظه نيست.هرچند آدم بايد طوري زندگي کنه که از هر لحظش لذت ببره ولي خوب بايد هدف هائي هم واسه آينده دورش داشته باشه.
از اين که يکم نصيحت گونه حرف زدم شرمنده.
دليلش اين بود که من مسير زندگي خودمو انتخاب کردم و يه عده از الگوهاي انتخاب مسير زندگيمو براي شما عزيزان گفتم.
من الان 23 سالمه.از 17-18 سالگي عاشق موسيقي بودم.(قبل اونم به موسيقي گوش مي دادم ني گاه مي کردم ولي تا اونموقع عاشقش نشده بوده)
ولي قبل موسيقي يه علاقه ديگه هم داشتم -الکترونيک -که از 13 سالگي وارد اين بحث شدم.
تو سن 18 سالگي موقع کنکور و ... بود .اون موقع با چند تا از بزرگتر از خودمو به قول معروف دنيا ديده (که بهترين راهنمام بابا بود)کمک گرفتم چون بد جوري جو گير موسيقي شده بودم. ولي اون موقع بابام و يه چند نفر ديگه يه حرفائي بهم زدن که يه قسمتيشو بالا بهتون گفتم.ولي بابام يه نصيحتي کرد و گفت که موسيقي چيزي نيست که تو ايران بشه روش خونه ساخت(هر چند که خودش عاشق موسيقيه-البته سنتي و کلاسيک حال مي کنه-چون به نظرش موسيقي يعني همونا چون واقعا هنره نه اين که امروزي يا با تکيه به افکت هاي کامپوتري و سنسور ها الکترونيکي و...دارن عداي هنرمندو در مي يارن-که البته منم تا حدود زيادي حرفشو قبول دارم)
خوب داشتم مي گفتم اون موقع يه نصيحت بهم کرد و گفت تا اونجائي مي دونم تو (يعني من)به الکترونيک خيلي زودتر و بيشتر نسبت به موسيقي علاقه داري اگه از من ميشنوي حالا برو درستو بخون و خودتو به جائي برسون تا تو آينده دغدغه کار و...نداشته باشي-الکترونيکم که بهترين رشته تو دنياست- بعد اون برو دنبال لذت خودت(چون اون موقع يه سوال ازم کرد و بعدش اينو گفت)و اون سوال اين بود : از موسيقي چي مي خواي؟جواب من لذت بود،آرامش بود نه درآمد.
براي همين گفت خوب فکراتو بکن و بعد تصميم بگير و به چند نفر از دوستاشم معرفيم کرد تا باهاشون مشورت کنم و نظرشونو بدونم.
يه حرفي بهم زد :ببين موسيقي مي تونه آينده اي رو که مي خواي بسازه؟؟؟؟؟

جوابه من نه بود چون من موسيقي رو فقط به خاطر لذت و آرامش مي خواستم و به چشم يه منبع در آمد بهش نگاه نمي کردم.(هر چند که با اوج موسيقي حال مي کنم نه 4تا دنق و دونق)
بعد اون من تصميم اين شد اول درسمو بخونم و بعد برم دنبال موسيقي.
اون موقع تو کنکور شرکت کردم و خوشبختانه با کمک خدا و تشويق خانوادم از رشته دلخواهم-الکترونيک- قبول شدم
اون موقع تصميم اين بود اول خودمو به يه جائي برسونم بعد برم دنبال موسيقي.الانم با کمک خدا مهندسي الکترونيک تموم کردم.
يه نقشه هائي هم واسه ارشد دارم (چون از الکترونيک هر چي بدونم بازم کمه - هر چند که تو دانشگاه هاي ايران چيز به درد بخوري پيدا نمي شه)

تازه شروع کردم به ياد گيري موسيقي.
و شايد ، احتمالا سال بعد برم دانشکده هنر(که دليلشو يه چند نفري از دوستان نت آهنگي مي دونن)چون دارم پرسو جو مي کنم.
دغدغه آيندرو از لحاظ کاري و... تا حدودي زيادي ندارم.
چون زمان دانشجوئي با کمک و درخواست دامادمون وارد يه شرکت کامپوتري و الکترونيکي شدم.و از اون موقع بنا به خواست خودم از نظر مالي از خانوادم جدا شدم(هر چند که اون موقع هم مشورت کردم-که برم کار يا نه؟جواب اين بود محيط کار خوبه ولي به شرطي که باعث نشه درستو فدا کني چون تو کشوري هستي که به قبل استعداد و قدرت يه نفر به مدرکش بها داده مي شه اگه مدرک نداشته باشي و ولي استاد اون رشته هم باشي تو ايران ارزش نداره(هر چند استثنا هائي هم هست ولي نميشه بر پاي اون ها برنامه ريزي کرد)
والانم که که درسمو تا حدودي تموم کردم تازه شروع کردم به وقت گذاشتن روي موسيقي.
خدارو شکر مشکل کار و درآمد هم ندارم.که اين يه پوئن خيلي بزرگ برامه.
الان 1 سال وقت دارم که انتخاب کنم برم دانشکده هنر يا برم ارشد بخونم.
دليل اينم که مي خوام برم دانشکده هنر به خاطر مدرکش نيست به خاطر اخلاق شخصيمه يه کارو که شروع کردم تا آخرش مي رم.حالا نمي دونم بهترين مسير دانشکده هنره يا نه همين آموزشگاه و ...(که يه نفر از دوستان نت آهنگي تو جريانش هستن-ازشونم از اينجا بازم به خاطر کمکاش تشکر مي کنم{ما...}) چون مي خوام از همه چيز موسيقي سر در بيارم و لذت موسيقي رو براي خودم به اوج برسونم.
چون من مي خوام حداکثر لذت و رو از موسيقي ببرم -چون عاشقشم(ولي فعلا مسيرشو نمي دونم.چون همتون با جو آموزشگاه ها تا حدودي آشنا هستين اينم نمي دونم که دانشکده هنر ارزشش رو داره يا نه و... که بحثش طولانيه و اينجا جاش نيست.

يه چيزم فراموش نکن اين که الان چند سالته !!
بچه که نيستي که بگيم مثلا الان 7-8 سالته تا15 سالگي يه استاد واسه خودت مي شي و تا 20 سالگي تو دنيا مشهور مي شي و بعد اون درآمد و...
مثلا من خودم23 سالمه هر چند که از پيشرفت خودم خيلي خيلي رازيم ولي تا بخوام يه استاد بشم يه مدتي طول ميکشه مي شم 28-29-30ساله بعد اون بيا و مشهور شو مي شي 35 ساله تازه بعد اون يواش يواش مي توني از موسيقي کسب درآمد کني.
اينم بايد قبول کني که پول زندگي نيست ولي اگه هم نباشه زندگي .... ميشه.

اگه هدفت با اين سن فقط موسيقي و هدف ديگه اي به جز موسيقي نداري .ازقبيل زندگي و ....
راه خوبيه
ولي نه اگه هدف هاي ديگه اي هم داري به نظر من يکم ديره و کشورشم متاسفانه زياد مناسب نيست.

اگه مسيرت موسيقي باشه بايد اينم در نظر بگيري که تا 30-35سالگي زير سايه جيب بابات بايد زندگي کني.وتا اون موقع نمي توني لذت مستقل شدن بچشي.ولي با اخلاق من جور نمي اومد که زير سايه جيب بابم باشم.هر چند که بابا مه همه چيزم فداش ولي با اخلاق من جور در نمي اومد که جير سايه بابام باشم.
يا هم بايد اونقدر سريع پيشرفت کني که تا 25 سالگي در حد يه استاد بشي و تا حدودي مشهور تا بتوني تا 28-29 سالگي سر زندگي تو هم بياري اگه اينم مي توني بسم الله.


به نظر من يه راه خوب مي تونه خوندن زندگي نامه اساتيد بزرگ موسيقي باشه.مي تونه بهت کمک کنه.

و اينم يادت باشه حتما با چند نفر بزرگتر از خودت مشورت کن.
حتي استاد هاي موسيقي
هم اونائي موسيقي شغل دومشونه وهم اونائي شغل اول و آخرشونه ببين نظرشون چيه ببين واقعا چي مگن با ظاهر سازي کاري ندارم اصل مطلب ببين چي مي گن،از زندگي فعليشون ،درآمد،مسيري که دوران جوني انتخاب کردن و.... رازين؟
چون اگه الان خدائي نکرده اشتبه تصميم بگيريم جبرانش خيلي سخت ميشه.

درسته که ارزش هنر خيلي بالاست ولي اينم يادت باشه زندگي خرج داره.
اگه گفتي زندگي من هنره خوده هنرم خرج داره ،بر فرض سيم گيتار از آسمون نازل نمي شه پول ميدي و ميخري.(اين کوچکترين هزينش بود بقيشم خودت بهتر مي دوني)

هدفت از زندگي،چيزائي که ازش مي خواي،مسير درست و منطقي زندگي در حال با نگرشي به آينده و بعضي چيزاي ديگه بايد براي انتخاب مسير مد نظرت هم باشه.


اميد وارم با نوشتن قسمتي از زندگي نامم و تجربيات و خصوصياتم هر چند کم بهتون کمک کرده باشم..

کوچيک همه بچه هاي هنر مند.

marzi_a1732
Friday 19 June 2009, 03:43 PM
موسیقی در کنار درس
واقعا این چیرهایی که دوستان گفتند عین حقیقت هست و توی کشوری مثل ایران نمی شه به درآمد از طریق موسیقی اکتفا کرد و موسیقی رو به عنوان یه هنر باید در نظر گرفت و برای زندگی کردن باید شغلی جدا از موسیقی داشت.

fagher
Friday 19 June 2009, 06:04 PM
البته من اين رو از يكي از اساتيد شنيدم كه كسي كه موسيقي رو دوست داره هيچوقت به عنوان منبع درآمد بهش نگاه نميكنه...
اين يك چيزيه كه همه بايد بهش توجه كنيم(شايد هم منظور ايشون فقط كشور ما بوده چون خيلي ها هستن كه تو كشورهاي ديگه منبع درآمدشون همين موسيقيه)...
ولي بعضي وقتها هم ميشه تو همين ايران به عنوان منبع درآمد نگاه كرد....لول

HamedSedighi
Friday 19 June 2009, 06:32 PM
شکی در این نیست که به هنر درکشور ما نگرش خوبی وجود ندارد،ولی بایستی از یک مقطع زمانی افرادی که با هنر سرو کار دارند در جهت بهبود این نگرش گامی بردارند.
وقتی این اشخاص برای کار خودشون ارزش قائل بشوند زمانی هم فرا خواهد رسید که در جامعه جایگاه بهتری پیدا کنند و شاهد اوضاع مناسب تری باشند

samvel
Friday 19 June 2009, 09:51 PM
:21ox66r:آخه وقتی میگن باید روزی 25 ساعت درس بخونی،وقتی برای موسیقی هم میمونه .اگه موسیقی نبود تا حالا از شدت درس مغزمون ترکیده بود.ولی به هر حال چاره ای نیست و باید خوند.اما بهتون توصیه میکنم که به موسیقی بیشتر برسید.

HamedSedighi
Friday 19 June 2009, 11:48 PM
کی میگه روزی 25 ساعت درس بخونی؟اگر زور کار ساز بود که همه دانشمند می شدن تا وقتی نخواهی حتی 35 ساعت هم که بخونی از ته دل نباشه تاثیر آنچانی نداره

rumour
Saturday 20 June 2009, 08:25 PM
ولی من میگم که اگه کسی می خواد بره دنباله موسیقی باید از اولش بره.آدم کلی وقت بزاره برای درس و آخرش هم بگه من میخوام موسیقی کار کنم.بهتر نیست که اون وقت هم صرف موسیقی بکنه تا پیشرفتش سریعتر بشه؟

Khashayar
Saturday 20 June 2009, 10:38 PM
درود
خیلی از دوستان گفتند منم میگم هم درس هم موسیقی.
با این موافق نیستم که هر کسی که موسیقی کار میکنه کلا درس رو ول کنه یا حتما بره رشته موسیقی.خیلی از موزیسین های مموفق اصولا رشتشون چیز دیگری بوده.اما برنامه ریزی استاندارد و صحیح باید داشت تا هم در درس و هم در موسیقی و ... موفق بود.حالا هر کسی باید بسته به شخصیت و حالات خودش برنامه ریزی رو بکنه.
تشکر

rumour
Sunday 21 June 2009, 08:33 PM
درود
خیلی از دوستان گفتند منم میگم هم درس هم موسیقی.
با این موافق نیستم که هر کسی که موسیقی کار میکنه کلا درس رو ول کنه یا حتما بره رشته موسیقی.خیلی از موزیسین های مموفق اصولا رشتشون چیز دیگری بوده.اما برنامه ریزی استاندارد و صحیح باید داشت تا هم در درس و هم در موسیقی و ... موفق بود.حالا هر کسی باید بسته به شخصیت و حالات خودش برنامه ریزی رو بکنه.
تشکر

ولی به نظر شما همون موزیسین ها الان ترجیح نمیدن که همون وقتم که برای درس گذاشتن موسیقی کار می کردن؟ البته حرفای من تا جایی درسته که شخص مطمئن باشه که از درس بعدا استفاده ی خاصی نمی کنه.

HamedSedighi
Monday 22 June 2009, 12:14 AM
منم نظرم اینه که اگر کسی می بینه توی موسیقی نسبت دیگر موارد موثر تر میتونه واقع بشه چرا که نه هم رشته موسیقی بخونه و هم تمام وقتش رو بهش اختصاص
البته این به آن معنی نیست که کسی علاقه دیگری هم داره نمی تونه موفق باشه مثلا یکی برق رو خیلی دوست داره خب پس بین این دو تعادل برقرار کنه و حتما موفق خواهد بود
اما وقتی کسی در جایی میتونه موفق تر باشه چرا وقتش رو به اون اختصاص نده؟
خب شاید برخی بگن که باید زندگیش رو بچرخونه و هنر نون و آب نمی شه،
در جواب نظر من اینه که اگر هم این چنین باشد با موسیقی باشم و در به در،حال دگر است

Mona
Sunday 28 June 2009, 06:17 PM
درس یا موسیقی؟ خب با شرایطی که توی ایران داریم هر دو در کنار هم. اما اگه توی ایران نبودم و سنم هم بهم اجازه میداد حتما دروس موسیقی.

hasti bala bala bala bala
Monday 29 June 2009, 08:15 AM
معلومه هیچکی درس تنهارو نمیزنه هر کی این سایت و باز می کنه واسه اینه که به موسیقی علاقه داشته واسه همین یا موسیقی میزنه یا هر دو

Mohi_Liebert
Monday 29 June 2009, 07:21 PM
پستهاتون رو که خوندم دیدم همه یا به زور دارن میگن درس مقدم تره یا موسیقی رو ترجیح میدن!
اما راستش من درس در اولویت قرار میدم به همراه موسیقی! راستش هدفی که من تو زندگیم دارم بیشتر مربوط به درس میشه! اما فکر نکنید موسیقی برام بی ارزشه! اتفاقا اگر موسیقی تو زندگیم نباشه امکان نداره بتونم درس بخونم! برای همین معتقدم که این دو باید در کنار هم باشن! (خودم نفهمیدم چی گفتم!!!!!!!!!!)

danesh72
Wednesday 20 August 2014, 05:10 PM
پستهاتون رو که خوندم دیدم همه یا به زور دارن میگن درس مقدم تره یا موسیقی رو ترجیح میدن!
اما راستش من درس در اولویت قرار میدم به همراه موسیقی! راستش هدفی که من تو زندگیم دارم بیشتر مربوط به درس میشه! اما فکر نکنید موسیقی برام بی ارزشه! اتفاقا اگر موسیقی تو زندگیم نباشه امکان نداره بتونم درس بخونم! برای همین معتقدم که این دو باید در کنار هم باشن! (خودم نفهمیدم چی گفتم!!!!!!!!!!)
ولي من فهميدم!!!!!!!
با شرايط خاص ايران موسيقي تنها زندگي آدم رو تامين نميكنه .پس درس و موازي با اون موسيقي .

valipour
Thursday 21 August 2014, 04:28 PM
البته هر چیزی به یک اندازه.به قول استادم نباید حق موسیقی رو ضایع کرد.حد اقل 4 ساعت ،بیش تر که بهتر باید موسیقی رو هم کار کرد. و به گفته بقیه که می گن کشور ما به موسیقی اهمیت نمی ده.کاملا درسته.چون موسیقی تو کشور ما هنوز جا نیفتاده.و خیلیا موسیقی رو بد می دونن. و یا دی نمی گیرن ولی به قول استادم الان انقد هنر جوی موسیقی و داوطلب برای موسیقی زیادشده که در اینده که شما استاد شید مثل الان نیست کلا 5 تا استاد (به مثال) وجود داشته باشه که درس بده.اون زمان که برسه و شما استاد بشید استاد موسیقی زیاد می شه.و موسیقی به یک شغل تبدیل می شه.ولی به شرط این که موسیقی رو به شوخی و تفریح نگیرید.تلاش کنید تا نوازنده خوبی بشید.

- - - Updated - - -

به قول پدرم.کسایی رو می شناسم که دکترن و در کنار کارشون به هنر هم می پردازن و استاد هنر و...هستند و تدریس نیز می کنن.ما می تونیم درس بخونیم کنارشم موسیقی.حتما که نباید همش موسیقی باشه.برای همین پدرم به من اجازه هنرستان رفتن رو نمیده.ولی در اینده همون طورکه گفتم.همه چی تغییر می کنه.موسیقی یک مایه حیاتی بوجود میاد.و یک شغل

- - - Updated - - -

به قول پدرم.کسایی رو می شناسم که دکترن و در کنار کارشون به هنر هم می پردازن و استاد هنر و...هستند و تدریس نیز می کنن.ما می تونیم درس بخونیم کنارشم موسیقی.حتما که نباید همش موسیقی باشه.برای همین پدرم به من اجازه هنرستان رفتن رو نمیده.ولی در اینده همون طورکه گفتم.همه چی تغییر می کنه.موسیقی یک مایه حیاتی بوجود میاد.و یک شغل

tedmosby
Thursday 21 August 2014, 09:25 PM
خیلی از بزرگای موسیقی حال حاضر مثل شادمهر عقیلی و یا میثم مروستی موسیقی رو از بچگی شروع کردن.آقای مروستی کل مطالعات و تحصیلاتشون در زمینه موسیقی بوده. واسه همین هم اینا توی این رشته انقدر موفق ان و منبع درآمدشونه اما ما ها که انقدر دیر شروع کردیم (من توی 21 سالگی)تا حرفه ای بشیم خیلییییی طول می کشه باید خیلی زحمت بکشیم...