PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سارا نجفی



panii60
Saturday 18 July 2009, 07:13 AM
سلام به دوستان نت آهنگی
یه بیوگرافی از سارا نجفی می خواستم
با تشکر
:n1civo:

mina_v57
Saturday 18 July 2009, 11:21 AM
نخستين آلبوم موسيقي مجاز به آهنگسازي يک زن ايراني-«سارا نجفي»
آلبوم موسيقي «آرامين» به آهنگسازي «سارا نجفي» توسط انتشارات سراي اهل هنر منتشر شد.

اين آلبوم که قسمت اعظم آن اختصاص به موسيقي متن فيلم زاگرس دارد، نخستين آلبومي است که تمام قطعات آن توسط يک آهنگساز زن ايراني ساخته شده است.

نجفي در گفت و گو با chn عنوان کرد: انتشار آلبوم آرامين از سال 84 که موسيقي فيلم زاگرس را کار کردم، به ذهنم رسيد. البته اين آلبوم علاوه بر موسيقي متن فيلم چند قطعه ديگر را هم شامل مي شود. اين موسيقي يک کار ارکسترال است و به صورت آ******تيک هم ضبط شده است.

وي ادامه داد: اين کار بدون کلام است، البته چند قطعه آن به صورت کرال نوشته شده که چند نفر از خوانندگان کر کشور آن را اجرا کرده اند. ارکستر زهي پارسيان و چند نوازنده مهمان نوازندگي آن را بر عهده داشته اند.

سارا نجفي دختر «محمدعلي نجفي» کارگردان فيلم زاگرس است. وي تا پيش از اين موسيقي تئاتر و چند فيلم کوتاه را ساخته است و اين موسيقي نخستين کار او براي فيلم بلند محسوب مي شود.









منبع : ميراث فرهنگي



(You can see links before reply)

mina_v57
Saturday 18 July 2009, 11:22 AM
ايده ي مصاحبه با سارا نجفي يكهو به ذهن همه رسيد و سارا هم خيلي زود و بدون معطلي در كمال تواضع مصاحبه را قبول كرد، آنقدر زود كه ما وقتي داشتيم مي رفتيم سر مصاحبه عزا گرفته بوديم كه چي بگيم و از كجا! وقتي رسيديم حرف زدن با سارا آنقدر شيرين بود كه ما تا به خودمان آمديم ديديم 110دقيقه از زمين و زمان صحبت كرديم و هنوز كلي حرف هم مانده! و ما حالا عزا گرفتيم كه چگونه اين 110دقيقه را پياده كنيم روي كاغذ كه چه عرض كنم روي Word!

*اگه قول بدي كه نگي از زمين هاي خاكي! دوست دارم به عنوان اولين سوال بپرسم كه سارا نجفي از كجا شروع كرد؟
-هر دفعه كه من خواستم شروع كنم يك مشكلي پيش اومد. اصلا من كلا هم سن جنگم
*چه سالي؟
-24شهريور59
*يعني درست يك هفته بعد جنگ شروع شد نه؟!
-آره دقيقا يعني تا من پامو گذاشتم خونمون جنگ شروع شد و هميشه هم اين قدم خوبم منو تحت تاثير قرار ميده! بعدش هم كلي درگير اسباب كشي و اينجور چيزا بوديم اما اصلش از اونجا شروع شد كه يك روز چهارم دبستان نمره رياضيم بد شد و اومدم خونه تو اين فكر كه من با اين ورقه چيكار كنم! وقتي به دوروبرم نگاه كردم و پيانو رو ديدم احساس كردم داره با هم حرف مي زنه و اين همون چيزي شد كه من هميشه به شاگردام ميگم كه مثلا ببين پيانوت چي ميگه! يا اصلا دختره يا پسر! به هر حال من حتي تا اونروز نمي دونستم كه در پيانو باز مي شه و وقتي رفتم طرفش فهميدم و سريع ورقه ي امتحاني رو انداختم تو در پيانو و هيچكس هم نفهميد كه نمره رياضي من كم شده و اون اتفاق با پيانو شروع شد و من از اون به بعد سعي كردم كه پيانو ياد بگيرم كه يك استادي هم گرفتم و با من خيلي كار كرد هر چند كه وقتي بعدا وارد هنرستان شدم بهم گفتن كه از نظر تكنيكي خيلي بد باهات كار كرده اما حقيقتا از نظر روحي براي من فوق العاده بود. گذشته از اينها كه همه مقدمه بودند موسيقي براي من از اونجايي شروع شد كه در سن يازده سالگي وارد كلاس عرف شدم يعني درست زماني كه يكسال بيشتر از شروع كلاس هاي عرف نمي گذشت كه رفتم پيش آقاي ناصر نظر كه تونست تمام ذهنيت من رو نسبت به موسيقي عوض كنه!
*حالا پيانو دختره يا پسره؟
من فقط در مورد پيانو خودم نظر مي دم! چون پيانو يه آدمه كه هم مي تونه دختر باشه هم پسر! يكي از پيانو هام يك خانم عاقله با مو هاي لخت مشكي و كت دامن مشكي كه همه دارن با حسرت بهش نگاه مي كنن و اون يكي پيانو هم يك پسر بچه ي كوچولو هستش!
*خودتم ساز مي بيني؟
- خودم رو فلوت کليد دار مي بينم. فلوت کليد دار چون خيلي زنانست. به نوعي يک زن غالب. يک زني که در کمال لطافت بر فضا غلبه مي کنه
*به نظر خودت وارد شدن توي موسيقي به عنوان يك دختر سخت بود يا آسون بود؟
-وارد شدن تو موسيقي به نظر من خيلي سخت بود اما اگه سخت و آسونش رو بگذاريم كنار من فكر مي كنم بار مسئوليت داره و در حقيقت مثل تولد ميمونه درست مثل بقيه ي هنرها كه وقتي يك چيزيو متولد مي كني بهش احساس مسئوليت مي كني و من اگه يك روز نرم سراغش احساس بي وفايي مي كنم مثل مادري كه يادش بره يك روز به بچش غذا بده. اما زماني كه من وارد دبيرستان شدم حكمي دادند كه تعليم موسيقي براي افراد زير هجده سال ممنوع است!
*چه سالي بود يادته؟
-73 بود اگه اشتباه نكنم!
*زمان آقاي مير سليم؟
-بله! و دو هفته هنرستان ما تعطيل بود تا اينكه گفتن فقط ساز نبايد دستشون بگيرن!
*به نظرت آهنگ سازي با ملودي سازي چه فرقي داره؟
- ميشه غر بزنم يه كمي؟
*آره حتما! ما هم اصلا همينو مي خوايم!
- من واقعا عاشق ايرانم ولي بخاطر عدم آگاهي آدم بعضي وقتا چيزايي مي بينه كه فقط دلش مي خواد غر بزنه! ملودي سازي و آهنگسازي اصلا هيچ تفاوتي با هم ندارند! و اگه بخوايم درست تر بگيم ملودي سازي اصلا وجود نداره! حالا چه اتفاقي افتاد كه اي قضيه راه افتاد! درست بعد از اينكه موسيقي پاپ در ايران بعد از سال ها دوباره باب شد خواننده ها شعر رو مي خونن حالا واسه خودشون مي گن كه اين شعر رو چجوري ميشه خوند بعد فكر مي كنن كه ما ملوديشو ساختيم و حالا آهنگساز بايد بياد تنظيمشو انجام بده! كه اصلا تنظيم كنندگي يك رشته ي جداگانه اي هستش(تو همه ي دنيا غير از ايران) و ربطي به آهنگساز نداره!
*اسم اين قضيه رو چي ميشه گذاشت؟
- يه حسه ساده! ميشه گفت كه يك شعر رو با آوا خوندن! چيزي كه امروز خيلي هم باب شده!
*خب! فكر مي كني عامل اين باب شدن چيه؟چرا ما موزيسين هاي معروف رو توي دنياي پاپ خودمون نمي بينيم؟
-فكر مي كنم عاملش اينه كه موزيسين هاي ما بسيار آدم هاي منزوي و غير اجتماعي هستند. البته من در موقعيتي نيستم كه جواب اين سوال رو بدم اما معتقدم اين فاصله اي كه افتاد موزيسين ها ناگزير به كناره گيري شدند بعدش هم كه دوباره آزاد شد كساني آمدند كه اساسا موزيسين نبودند! من خودم كلا موسيقي پاپ رو خيلي دوست دارم اما حقيقت اينه كه آدمايي كه اومدن تو اين راه آگاه نبودند بلكه خيلي با هوش بودند چون درست ري نقطه اي دست گذاشتند كه مردم بهش احتياج داشتن!
*اون احتياج چي بود؟
-حركت! اما دور بودن موزيسين هاي ما يك عامل رواني داره و اون اينه كه موسيقي كلا يك كاره انتزاعي هستش يعني تو از هيچ چيز همه چيز بوجود مياري و موزيسين ها هميشه در همچين فضايي هستند! و يه بخشي از دور بودن موزيسين هاي ما به همين قضيه بر مي گرده
*ممكنه كه يك بخشيش هم به بي توجهي به موزيسين هاي ما برگرده؟
- دقيقا! و شايد هم اين بي توجهي به همون فضاي انتزاعي برگرده كه هركسي اين فضا رو درك نمي كنه مثلا در همين جشنواره فجر چرا نبايد يك موسيقيدان جز هيات داوران باشه؟ چطور ممكنه كارگردان بتونه در مورد موسيقي نظر بده اما موسيقيدان نتونه در مورد موسيقي نظر بده!
*شعر چه ارتباطي با موسيقي داره؟
-مستقيم!
*يعني خودت تا حالا شعر هم گفتي؟
- نه! اصولا شاعر نيستم! اما اگه موسيقي نباشه شعر هم معنا پيدا نمي كنه مثلا همين كه شعر وزن داره نشون مي ده كه موسيقي داره!
*به نظرت اول موسيقي بوده يا شعر؟
-اول موسيقي بوده بعد شعر، تاريخ هم اينو ثابت كرده مثلا در عصر حجر وقتي مي خواستن همديگه رو صدا كنند بايد تو شاخ گاو فوت مي كردند تا بعدا همين شاخ گاو تبديل به ساز هاي بادي مثل طوبي بشه، حتي قبل از اينكه زبان باشه موسيقي بوده همين كه براي اعلام هرچيزي مثل جنگ و ... از صدا استفاده مي كردن به نظر من خودش يك نوعي از موسيقي بوده به قول آقاي عليزاده كه در جواب اونهايي كه مي گفتن موسيقي حرام هست هميشه مي گفت بچه وقتي متولد مي شود چند جور گريه مي كند تا به مادر بفهمونه كه خواستش چيه! اين خودش موسيقيه!
*تو خودتو به عنوان آهنگساز كاشف مي دوني يا مخترع؟
-هيچكدوم من خودمو جستجوگر مي دونم من چيزايي رو پيدا مي كنم كه قبلا وجود داشتن اما به چشم نميومدن
*مي دونم كه داري در مقطع فوق ليسانس آهنگسازي مي خوني!ديدگاه ها توي دانشگاهتون چجوري هستش؟ به عنوان يك دختر آهنگساز؟
زياد خوب نيست
*مثلا چندتا دختر ديگه در كلاستون هستند؟
غير از خودم هيچكس! من سال 81 كنكور فوق ليسانس دادم! خيلي هم خوب دادم! اما وقتي نتايج اومد ديدم كه هيچ دختري قبول نشد. اونموقع خيلي تو ذوقم خورد اما اطرافيان منو دلداري دادن و سعي كردن منو از آهنگسازي در سطح فوق ليسانس منصرف كنند اما من هيچوقت راضي نشدم هميشه دوست داشتم بدونم اين مرز ها براي چيه؟! وقتي سال بعد دوباره براي امتحان عملي رفتم ازم پرسيدن كه:"شما كه دوباره اومدي آهنگسازي!" خيلي دوست داشتم بهشون جواب بدم اگه ده سال ديگه هم منو رد كنيد باز هم ميام آهنگسازي اما نگفتم! اتفاقا سال دوم كنكورم رو خيلي بدتر از سال پيشش دادم اما شايد بخاطر جسارتم بود كه قبول شدم.
روز اول دانشگاه تو جلسه معارفه با مدير گروهمون خيلي جالب بود كه اولين سوال درباره ي كار هاي گذشتمون بود كه مثلا چيكارا كرديم چند تا آهنگ ساختيم چند تا بروشور چاپ كرديم و ... جالبيش از اون جهته كه خودم شخصا اگه اين كار ها رو كرده بودم ديگه دليلي براي ادامه تحصيل نداشتم! مي نشستم تو خونه آهنگمو مي ساختم. نوبت من كه شد وقتي داشتم مي گفتم كه چند تل فيلم كوتاه كار كردم و ... اصلا قبل از اينكه حرفم تموم شه گفت ببينيد خانم نجفي! موسيقي فيلم خيلي چيپ هستش! اصلا شما اشتباهي اومدين! ما اصلا قبول نداريم، بهتره كار هاتون رو بريزيد دور! اين شروع دانشگاه من بود يا اولين كلاس من با استادي بود كه از دور خيلي دوستش داشتم حتي يادمه شب قبل از كلاسش خوابم نمي برد وقتي نشسته بودم سر كلاسش و اومد تو يه نگاهي به من انداخت و گفت :"من كه گفته بودم دختر نبايد سر كلاس من باشه شما واسه چي اومدين؟ من كه قبلا گفته بودم دختر نگيرن" اينم جلسه ي اول من بود با يك استاد پيش كسوت.! البته الان كمي بهتر شده چون چند تا استاد جوون اوردن كه داره خيلي خوب هم جواب مي ده چون استاد هاي جوون انگيزه دارند .
*تغييراتي كه در سطح كلان جامعه ايجاد شد مثل رفتن آقاي هاشمي و اومدن آقاي خاتمي يا رفتن آقاي خاتمي و اومدن آقاي احمدي نژاد چه تاثيري روي كار و دانشگاهت داشت؟
- من ترجيح مي دم از جايي بگم كه ورود آقاي خاتمي بوده چون قبلش زمان آقاي هاشمي كه ميرسليم وزير فرهنگ بود وضعيت چندان جالب نبود و كارهايي صورت مي گرفت كه تقريبا باور كردني نبود. اما ورود خاتمي همه چيز رو عوض كرد حداقل ديگه اون فضاي بسته ي گذشته نبود و افسار دست آدم هاي آگاه افتاد البته مشكلي كه ما داريم اين هست كه موسيقيدان هاي ما به متاسفانه به اندازه ي كافي احساس مسئوليت نمي كنند اما در بخش موسيقي سنتي آنها جلوتر هستند چون پاي كارشون مي ايستن مثلا شجريان مياد مي گه من از صدا و سيما خوشم نمياد پس حق ندارين صدامو پخش كنيد فقط ربنامو بذارين اونم چون مردم دوست دارن و حقيقتا مي شه حساب موسيقي سنتي رو جدا كرد چون آدم هاي توش آدماي با غيرتي هستند. نميشه كه همه يه گوشه بشينن عين خيالشونم نباشه اما بگن موسيقي پاپ بده!
*ميشه گفت كه دچار يك نوعي از روشنفكري مفرط شدند؟!
- بله دقيقا. در حقيقت دچار يك نوع اعتماد به نفس كاذب شدند.
*الان خودت حاضري كه موسيقي پاپ بسازي؟
- آره چرا كه نه! مخصوصا اگه تو موسيقي فيلم هم باشه كه چه بهتر!
*رفتن خاتمي چه تغييري رو ايجاد كرد؟
- تغييرات فقط در ظواهر كار است ولي در پايه و ريشه قضيه تغييرات آنچنان نيست حداقل فعلا!
*من وقتي نگاه مي كنم در سطح جهان هم ما يك همچين مشكلاتي رو داريم مثلا اينكه آهنگساز زن خيلي كم هستند يا وقتي عنوان بندي فيلم ها رو مي بينيم اسمي از آهنگسازاي زن نمي بينيم يا حداقل كمتر مي بينيم در مورد اين چي فكر مي كني؟
- البته من يكبار با يك رونشناس در مورد اين موضوع صحبت كردم و اون معتقد بود كه ذهن آقايون خلاقيت بيشتري داره شايد اين دليل علميش باشه اما من هميشه با اين موضوع مشكل داشتم خب مثل اينكه در اين چند ساله وضع بهتر شده مثلا در جشنواره برلين امسال سه تا آهنگساز زن بودند كه در نوع خودش بي نظير بود
*تو موسيقي فيلم چطور؟
- من كسي رو نديدم شايد فقط در گذشته هاي نسبتا دور گيتي پاشايي بوده كه چند تا فيلم ساخته
*ما تو موسيقي جهان كسي رو داريم كه هم پاي باخ باشه مثلا؟
- نه! البته مي گن كه زن دوم باخ آهنگساز خيي بزرگي بوده اما دلايل تاريخي كافي وجود نداره! شايدم از مرد سالاري باشه! نمي دونم!
*از كي شروع به ساختن موسيقي فيلم كردي؟
- اولين كارم رو سال 79 انجام دادم كه يك فيلم كوتاه بود به نام Z به كارگرداني بابك امير علي كه الان البته در انگلستان هستش.
*استقبال از موسيقي اولي كه ساختي چطور بود؟
- براي خودم كه خيلي خوب بود. مخصوصا كه فيلم براي نمايش به انگلستان هم رفت و اونجا همه تعجب كرده بودند كه در ايران آهنگساز زن هم هست
*اولين كار جدي و بزرگت زاگرس بوده؟
- مي شه اينجوري گفت اما من قبل از زاگرس يه كار خيلي دوست داشتني داشتم به نام مرغ دريايي داشتم كه اين تئاتر در سفارت انگليس اجرا شد و به زبان انگليسي كه خيلي چيز هاي تازه ازش ياد گرفتم. مي دوني! كارهاي من سلسله مراتب داره مثلا Z ترسم رو ريخت و همين تئاتر آخر در حقيقت ذهنيت من رو كامل كرد
*بريم سر هيجان انگيز ترين بخش مصاحبه! چي شد كه موسيقي فيلم زاگرس رو ساختي؟
- فيلم زاگرس اول قرار بود يك آهنگساز خيلي بزرگ داشته باشه و من قرار بود دستيار آهنگساز باشم يعني اتفاقي كه سر فيلم عشق طاهر افتاد البته عنواني به نام دستيار آهنگساز وجود نداره چون يك خلاقيته و نميشه يه ذره از خلاقيت من باشه يه ذره از خلاقيت اون! ولي مي تونه كلاس درس خوبي باشه! كه حتي با چكناواريان صحبت هم شده بود به نظر همه چيز تموم شده مي رسيد اما براي من كار از اونجايي شروع شد كه خانم شهشهاني قرار شد يك قطعه ويولون در كار بزنه كه همون موقع آقاي نجفي با من تماس گرفتند و گفتند و يك قطعه بساز و بده خانم شهشهاني بزنه وقت زيادي هم نداريم منم گفتم باشه كه بعدش اومديم و با حنانه كار كرديم و به اضافه ي اينكه من يك قطعه هم با كامپيوتر ساختم و براي آقاي نجفي فرستادم و بعد ها فهميدم كه آقاي نجفي بعد از شنيدن اون قطعه گفتن خب! آهنگساز فيلم مشخص شد. حدود ده درصد فيلم كار شده بود كه آقاي نجفي از من پرسيد چند درصد انرژي آهنگسازي داري كه منم جواب دادم هزار درصد و من از فرداش رفتم سر مونتاژ و موسيقي زاگرس شكل گرفت.
*از اول قرار بود همينجوري حماسي باشه يا به اصطلاح اپرايي؟
نه اصلا همچين قراري نبود!
*تا حالا كسي بهت گفته كه اين فيلم چون براي پدرت بوده تو آهنگش رو ساختي؟
- بله 99درصد آدمها البته خودم هم همينطور فكر مي كنم! ولي چيزي كه برام مهمه اينه كه پدر من خيلي ريسك كرد توي اين كار چون وقتي بر مي گرديم به كارنامه فيلمسازي پدرم آهنگساز هاي بزرگي رو مي بينيم ولي من فكر مي كنم با اين ريسك زندگي من عوض شد
*البته فيلم زاگرس خيلي موسيقي محور هستش! من تو جشنواره خيلي فيلم هاي مختلفي رو ديدم اما فيلمي رو نديدم كه موسيقي اينقدر نقش اساسي توش داشته باشه! از اول قرار بود اينجوري باشه؟
- موسيقي زاگرس چيزي كه از اول قرار بود باشه اصلا نشد! يعني در حقيقت چيزي شد كه من مي خواستم . مثلا اصلا از اول قرار نبود كه اينقدر موسيقي تو فيلم باشه
*وقتي داشتي موسيقي رو مي ساختي چقدر استرس داشتي به عنوان اولين كارت به عنوان اولين آهنگساز زني كه بعد از تمام اين سالها قراره ديده بشي؟ اصلا مي تونست كار از اين بهتر بشه اگه اين استرس ها نبود يا نه؟
- استرس كه زياد داشتم! و مطمئنا اين كار بهترين نيست! هرچند كه من كماكان موسيقي زاگرس رو خيلي دوست دارم. چيزي كه هست اينه كه شايد حتي خيلي جاها استرس كمكم هم كرد اما خب آدمهاي مختلفي كه در فيلم بودند خيلي سعي كردند كمك كنند و سي دي هاي مختلفي اوردن و ازم مي خواستن كه گوششون كنم منم تا يه زماني اينو وظيفه ي خودم مي دونستم كه بخاطر بي تجربگيم و تازه وارديم به همه توصيه ها گوش كنم تا دو هفته مونده بود به آخر كار كه به خودم گفتم مگه من دستگاه كپي هستم كه هرچي گفتن رو پياده كنم! كه حتي تا اون آخر هم من نمي دونستم كه كي قراره كار تموم شه يعني عوامل فيلم بهم تايم مشخصي نمي دادند! ده روز مونده بود به فيلم كه من همه چيز رو گذاشتم كنار و حتي سر مونتاژ هم نرفتم و سي دي فيلم رو جداگانه گرفتم و ديدم و در حقيقت خودم شدم و خودم و زاگرس و خود فيلم زاگرس به من كمك كرد و از وجودش موسيقيشو به من داد. مثلا سر قسمت بختياري كه خيلي سرش بحث هم شد خيلي براي خودم بالا و پايين كردم تا ديدم اين احتياج داره به يك تم معروف كه حالا تنظيم جديد بشه چون اونجا مثل سد نيست! سد چيزه كه جديده و ما ساختيمش بايد موسيقيش جديد باشه اما اون قسمت فرق مي كرد اون قسمت به من مي گفت كه من فرق مي كنم، من يه بخشي از ايران باستانم پس بايد يك موسيقي فولكلور داشته باشم. يه قسمتيش هم سر اينكه شما هم گفتيد كه موسيقي خيلي جاها Vocal هستش اونجا من ديدم كه سد ساخته شده و سد في الذاته سخت و خشن هستش و من احساس كردم كه نياز به يك موسيقي لطيف هست چون اگه قرار بود موسيقي هم سخت و خشن باشه بيزار ميشيم از اين سد و خيلي راحته كه آدم روي ديوار يك موسيقي ديوار بذاره براي همين دلم مي خواست لطافت رو قاطي اين خشونت و سختي بكنم براي همين تصميم گرفتم كه از آدمها هم استفاده بكنم كما اينكه مهندس اصلي اين سد هم يك خانمه خانم مهندس صفوي كه مطمئنا حس داشته وجود داشته روحه پس بايد Vocal داشته باشه كه بعد ها قرار شد قسمتيش رو هم روي چهره ي آقاي خاتمي بذاريم كه يه كمي كليسايي هم شد چون احساس كردم ورود خاتمي مثل ورود پاپ بود.
*در كل فيلم زاگرس چند دقيقه موسيقي هست؟
- حدود سي دقيقه
*در فيلم هاي ايراني ميشه گفت كه اين يكجور ركورده؟
- شايد بشه حتي تو خود استوديو همه تعجب مي كردند
*تو فيلم هاي خارجي چطور؟ ديدي يه همچين چيزيرو؟
- فكر مي كنم خيلي بوده مثلا فيلمهاي كيشلوفسكي معمولا زياد موسيقي دارن موسيقي هايي كه معمولا شنيده نمي شن يا مثلا تو همين فيلم نجات سرباز رايان
*چقدر روي جنبه حماسي كار فكر كردي؟ و چقدر روي موسيقي تاثير گذاشت؟
- فقط در قسمت آخر ولي دوست داشتم در همين حماسي بودن هم يك لطافتي وجود داشته باشه چون آب بود و خيلي دلم مي خواست روي اين موضوع مفهومي فكر كنم
*چقدر به خاتمي فكر مي كردي اون لحظه؟
- خيلي زياد و خيلي هم دلم تنگ مي شد براش اصلا تو ساختن موسيقي قسمت آخر به سه تا چيز خيلي فكر مي كردم خاتمي، مريلا زارعي و آب و شايدم تلفيق اين سه چيز بشه همون موسيقي قسمت آخر و اصلا در كل فيلم سعي داشتم يه همچين چيزي رو به رخ بكشم، با اينكه من هيچ نوع گرايش فمينيستي ندارم سعي كردم يك نوع خاصي از احساس زنانه رو تو كل فيلم با موسيقي بكشم شايد چون من اين فيلم رو خيلي زنانه ديدم.
*چرا از فمينيست بودن فرار مي كني حالا؟
- خب! چون فمينيسم رو آنچنان نمي شناسم و فكر مي كنم خيلي كليشه اي شده و حتي بعضي وقتها از فمينيسم ايراني به عنوان زن سالاري نام برده مي شه كه من با اين موضوع مشكل دارم
*بازخوردي كه از زاگرس گرفتي چقدر بود؟
- غير قابل تصور بود و اصلا قرار نبود اينقدر خوب باشه! منتقد ها فوق العاده برخورد كردند حتي يكي از دوستان به من توصيه كرد كه تو جلسه مطبوعاتي فيلم شركت نكنم هر چند كه قصد شركت هم نداشتم اما وسط جلسه همون دوست تماس گرفت و بخاطر توصيه اش ازم معذرت خواست شايد تنها جلسه ي مطبوعاتي بود كه درش سراغ آهنگساز رو گرفتن و اين براي من خيلي ارزش داشت و از هر خسته نباشيدي بهتر بود
*حتي من معتقد بودم كه موسيقي تو مي تونست رقيب خيلي سرسختي براي باقي موسيقي هاي جشنواره باشه! موسيقي فيلم زاگرس دقيقا حس آدم رو نسبت به سد تلطيف مي كرد!
- من اينو با جسارت و خودخواهي مي گم كه اين كار كاملا آگاهانه بود چون سد يك چيزه خشن هستش و من دوست نداشتم در فيلم به اين ديد به سدي كه با اون مشكلات ساخته شده نگاه بشه!
*نظرت اصلا درباره ي داوري ها چي بود امسال؟
- راستش فكر مي كنم نبايد نظر بدم اما خب نظر شخصيم بر اين هستش كه بعضي جاها خيلي غير منصفانه بود براي مثال صداگذاري همين فيلم زاگرس كانديداي بهترين صداگذاري بود كه من مي دونم صداگذار اين فيلم نامه ي عذرخواهي نوشته بود كه ما وقت نكرديم صداگذاري رو به موقع انجام بديم بعضي مواقع آدم احساس مي كنه كه داورها اصلا فيلم رو نديدن يا همين مجتبي راعي كه جايزه بهترين صداگذاري رو بهش دادن جايي ضمن تشكر از اهدا اين جايزه گفته بود كه فيلم من اكثر قسمتهاش دوبله بوده! يا باز همين زاگرس كانديد بهترين جلوه هاي ويژه بود كه اگه شما فيلم رو ببينين هيچ جلوه ي ويژه اي در فيلم پيدا نمي كنين!
*چقدر پدرت به عنوان كارگردان فيلم بهت كمك كرد؟
- شايد خيلي، خيلي زياد تو صحبت هايي كه مي كرديم شايد نود درصد ايده ي اوليه ي موسيقي به ذهنم اومد و خيلي از تجربشون استفاده كردم چون معمولا پدرم براي كارشون با آهنگسازاي بزرگي كار كرده بودند و حتي بعضي مواقع حس مي كردم پدرم موسيقي رو بيشتر از من لمس مي كنه
*در ساختن موسيقي فيلم بعديت اولين چيزي كه رعايت مي كني چي هستش؟
- چيزي كه رعايت مي كنم يك تجربه از فيلم زاگرسه و اون اينكه سعي مي كنم موسيقي رو از خود فيلم بيرون بكشم و كشف كنم!
*از موسيقي كدوم فيلم بيشتر از همه خوشت مياد؟
-چه سوال ساده اي براي من! من ديوانه وار موسيقي فيلم پدرخوانده رو دوست دارم مخصوصا پدرخوانده يك رو! فوق العادست! بعدش موسيقي فيلم هاي كيشلوفسكي مخصوصا آبي رو!
*حالا با تمام اين اوصاف فكر مي كني كه موسيقي ساختن براي فيلم در ايران چقدر متفاوت با اين نوع وسيقي هايي هستش كه تو ديوانه وار دوستشون داري؟
- از زمين تا آسمون! بذاريد از روند ساخت موسيقي فيلم در جهان بگم. مثلا جان ويليامز( آهنگساز ثابت فيلمهاي اسپيلبرگ) چند گروه براي ساخت موسيقي داره. گروهي که مسئول تحقيقه، گروهي که مسئول تنظيمه و ... يعني اين آهنگساز با خيال راحت مي شينه و خلاقيت مي کنه و اينجاست که ما موسيقي فيلم فهرست شيندلر رو مي شنويم که خارق العادس. اما در ايران يک آهنگساز بايد به دنبال تمامي کارهاي مربوط به فيلم باشه. يعني بايد حواسش به نوازنده ها باشه. به مسائل مالي و هزار تا چيز ديگه. اينجاست که آثار اونها مي شه شاهکار و آثار ما مي شه فيلم پرکن.
*اگه از بحث سينماي جهان بيايم بيرون مي خوام بدونم كه اصلا از اين آهنگهاي پاپ جديد كه بعضي ها بهشون مي گن مبتذل هم گوش ميدي؟
- آره مطمئنا بعضي وقتا گوش مي دم يعني نمي شه كه گوش نداد فكر مي كنم همه يه زمان هايي اين چيز ها رو گوش مي كنن
*مثلا چيا؟
يک دوره اي صداي امير تاجيک رو دوست داشتم. حالا هم يکي از آهنگ هاي بنيامين رو دوست دارم
*چقدر اينا رو مبتذل مي دوني؟
اصلا. موسيقي نمي تونه مبتذل باشه. موسيقي مقدسه. هر نوع موسيقي مقدسه چون سازنده ش عاشقش بوده. حالا ممکنه من از شنيدنش لذت نبرم. به نظرم اگر سازنده ش هم عاشقش باشه، مي تونه تاثيري رو که ميخواد بذاره
*اگه بخواي موسيقي بسازي كه توش خواننده داشته باشه از كي دوست داري استفاده كني؟
- ماني رهنما چون صداشو دوست دارم!
*از كدوم نويسنده بيشتر دوست داري كتاب بخوني؟
- کريستين بوبن (نويسنده فرانسوي) به عنوان شخصيت کليدي زندگيم. خيلي وقتا که کم ميارم، ميرم سراغش. کتاباش آهنگ دارن. اون جوريه که وقتي يک ليوان رو مي بينه فقط در مورد نيمه خالي و پرش صحبت نمي کنه. اون توي اون ليوان خيلي چيزهاي ديگه رو هم ميبينه.مثل کتاب "ديوانه وار" ( که من رو ديوانه مي کنه)
*و از نويسنده هاي ايراني؟
- اسماعيل فصيح، زويا پيرزاد. در مورد زويا پيرزاد ميتونم بگم که خيلي روي روند موسيقي زاگرس تاثير داشته. اونجاهايي که مي خواستم فضاي زنانه کار رو پررنگ کنم.
*و در نهايت يك سوال موذيانه! نظرت درباره عشق چيه؟
- عشق موسيقيه و موسيقي عشقه و هر دوي اينها ميشه از خودگذشتگي و ايثار



منبع : ونداد