PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چطوری آهنگ بسازیم! -روش های ساخت آهنگ-



moein babayee
Friday 20 November 2009, 09:03 PM
سلام دوستان
راستش به چند تا از آهنگا و کارای بچه ها گوش کردم به این نتیجه رسیدم که یک سری فوت و فنای نت نویسی رو خیلی ها یاد ندارن بزارین این متودا رو که خیلی تأثیر داره رو روی یک گام خیلی ساده -مثلا دو ماژور- پیاده کنم و بگم:

همون طور که می دونین گام های ماژور به صورت زیر ساخته می شن:
نت 8 ---نیم پرده---7---پرده---6---پرده---5---پرده---4---نیم پرده---3---پرده---2---پرده---1
و نتا به ترتیب از چپ به راست (تونیک - سوپر تونیک - مدیانت - ساب مدیانت - دومینانت - سوپر دومینانت - لیدینک نت (محسوس یا سنسیبل) - و اکتاو ) نامیده می شن

حالا این نکته رو باید توجه داشت که یک موسیقی حتما باید با یکی از نت های (تونیک یا مدیانت و یا دومینانت ) شروع و با نت اکتاو تموم بشه . اینو همه تقریبا می دونن حالا این وسط یک نت هست که واسه ی من خیلی جالبه و یکم شیطونه !!! اونم نت محسوسه ... حالا چراشو بگم:

اگه تو آثار بزرگ و اجراهای بزرگ دقت کرده باشین یک فضا های خالیه وجود داره که معمولا موسیقی بعد اون فضا تموم می شه یا خیلی غیر منتطره موسیقی ادامه پیدا می کنه اون فضا رو نت محسوس تولید می کنه چطوری بگم عین این می مونه شما یک مداد رو عمودی روی میز بزارین یک کم زمان می بره تا یا بیفته (موسیقی یک دفعه تموم بشه) یا یکم بازی کنه و عمودی وایسته! (موسیقی خیلی غیر منتظره ادامه پیدا کنه ) این نت یک همچین وضعیتی رو خلق می کنه که به موسیقی مون روح می ده

مثال :

گام دو ماژور : Do...Re...Mi...Fa...Sol...La...Si...Do
نت هایی که می شه باهشون موسیقی رو شروع کرد : Do, Mi, Sol
تنها نتی که به موسیقی پایان می ده : Do
نت محسوس این گام : ُSi

اگه با دقت تو کارا -مخصوصا کارای راک و اون دم دمایی که موسیقی می خواد تموم شه- گوش بدین این نت رو احساس می کنین و این وضعیت رو که شنونده رو تویه یک موقعیت بلا تکلیفی قرار می ده رو درک می کنین و حرفم رو می فهمین!

نکته ی آخر که خیلی مبتدیانس اینه که تو گاما جا انگشتا رو خیلی خوب یاد داشته باشین دیگه اصلا بداهه زنی (اگه درست نوشته باشمش) تو خونتون جریان پیدا می کنه چون اگه گام رو بدونین هر موسیقی رو با نت های اون گام همین طوری بزنین خودش یک پا شکل موسیقی می گیره -مخصوصا اگه تو گروه باشین و از یک گام همه بداهه بزنن-:dw26i1:

این نکته ها رو فعلا داشته باشین تا یادم بیاد و باز بزارم
موفق باشید

moein babayee
Saturday 21 November 2009, 09:02 PM
یک مسأله ی خیلی مهم دیگه که یادم بگم اینه که سعی کنین موسیقی رو لایت بسازین هم خیلی آسون تره هم واسه مخاطب قابل درک تره!

یک کار دیگه که معمولا بچه های کلاسیک کار این کارو می کنن اینه که بیاین یک نت پاپ رو با الگوی یک نت کلاسیک به کلاسیک تبدیل کنین

مثلا : نت سلطان قلب ها رو بیاین بهش الگوی کلاسیک بدین : برای مثال تو ضرب اولش یک نت باس اضافه کنین (سل رو تبدیل کنین به مثلا سل + آزاد 6 بزنین ) و همین طوری با یک الگوی کلاسیک برین جلو بعد عین آکورد نویسی می آد تو دستتون که مثلا با x چه نتی زیبا تر قرار می گیره اینم یادتون باشه که از تو گام خارج نشین

یک کار دیگه که خیلی کمک می کنه هم نوازیه همین طوری با دوستاتون جمع شین و یک گام رو نشون کنید و از خودتون تو اون گام بزنین بعد کم کم دستتون می آد و جا می افتین

اون موردی که گفتم از یک الگو پیروی کنید خیلی مهمه از نت محسوس بهتر نتیجه می ده اولش عجیبه ولی بعد کم کم خوب می شه
موفق باشید

smile2life
Monday 14 December 2009, 09:27 PM
جناب معین آقا؛

(اول تشکر بابت پاسختون به تایپک من)
با احترام
من به محض این که این نوشتون رو خوندم، مثال نقضی براتون تدارک دیدم. به چه صورت می‏خوایدش؟ pdf؟ midi؟ آهنگ؟ عکس؟ من صدتا دیگه هم بخوای از این چیزا برات درست می‏کنم. تا هم شما هم بقیه بدونن، موسیقی ریاضی نیست که فقط یک راه و یک جواب مطلق داشته باشه.
موسیقی هنره و مستقیماً از احساس آدم نشأت می‏گیره.

تا حالا فکر کردی این قواعد دست و پا گیر موسیقی از کجا پیداشون شده؟ هنرمندای (واقعی) زیادی، آهنگ‏ها ساختند بدون این که از این قواعد بهره ببرند تا این که این قواعد بوجود اومده. (سال‏های خیلی دور، قبل از پیدایش این قواعد)
الفبای موسیقی برای داشتن یک خط برای زبان موسیقی کفایت می‏کنه. (اول مردم حرف زدن یاد گرفتن، بعد خط رو اختراع کردند، خیلی‏ها بی‏سوادند ولی حرف می‏زنند، شاید هم بهتر از من و شما) حالا اینو با موسیقی مقایسه کنید. این دستور زبان‏ها رو زیاد مدّ نظر قرار ندید. چون خودشون براساس استفاده گذشتگان بوجود اومده. تکرار اون‏ها هنرمندای خوبی نمی‏سازه، مقلدهای خوبی می‏سازه.

بد می‏گم، بگو بد می‏گی..
من فقط نمی‏دونم چجوری باید این نظرمو (چه درست، چه فرضاً غلط) به گوش بقیه برسونم!

موسیقی رو باید درک کرد، اینم که میگی آهنگ بعضی از دوستان غلط املایی داره، دلیلش اینه که اونا موسیقی رو درست درک نکردن.
می‏بینی؟ من بالا نوشتم درک نکردن به جای درک نکردند یا میگم « یه » آهنگساز. تو قواعد زبان فارسی باید بگی « درک نکرده‏اند » ، « یک » ولی ما تو حرفامون حتی تو نوشتن چی استفاده می‏کنیم؟
حالا باز بگو بد میگی...! (البته من قبل از این که شما بگی، پیش دستی کردم گفتم!)


(ببخشید، جسارتاً یه سؤال شخصی، شما همشری ما نیستی؟ تو یکی از تایپک‏ها به نظرم میاد یه چیزایی دیدم)

doorsfan
Monday 14 December 2009, 10:50 PM
جناب معین آقا؛

(اول تشکر بابت پاسختون به تایپک من)
با احترام
من به محض این که این نوشتون رو خوندم، مثال نقضی براتون تدارک دیدم. به چه صورت می‏خوایدش؟ pdf؟ midi؟ آهنگ؟ عکس؟ من صدتا دیگه هم بخوای از این چیزا برات درست می‏کنم. تا هم شما هم بقیه بدونن، موسیقی ریاضی نیست که فقط یک راه و یک جواب مطلق داشته باشه.
موسیقی هنره و مستقیماً از احساس آدم نشأت می‏گیره.

تا حالا فکر کردی این قواعد دست و پا گیر موسیقی از کجا پیداشون شده؟ هنرمندای (واقعی) زیادی، آهنگ‏ها ساختند بدون این که از این قواعد بهره ببرند تا این که این قواعد بوجود اومده. (سال‏های خیلی دور، قبل از پیدایش این قواعد)
الفبای موسیقی برای داشتن یک خط برای زبان موسیقی کفایت می‏کنه. (اول مردم حرف زدن یاد گرفتن، بعد خط رو اختراع کردند، خیلی‏ها بی‏سوادند ولی حرف می‏زنند، شاید هم بهتر از من و شما) حالا اینو با موسیقی مقایسه کنید. این دستور زبان‏ها رو زیاد مدّ نظر قرار ندید. چون خودشون براساس استفاده گذشتگان بوجود اومده. تکرار اون‏ها هنرمندای خوبی نمی‏سازه، مقلدهای خوبی می‏سازه.

بد می‏گم، بگو بد می‏گی..
من فقط نمی‏دونم چجوری باید این نظرمو (چه درست، چه فرضاً غلط) به گوش بقیه برسونم!

موسیقی رو باید درک کرد، اینم که میگی آهنگ بعضی از دوستان غلط املایی داره، دلیلش اینه که اونا موسیقی رو درست درک نکردن.
می‏بینی؟ من بالا نوشتم درک نکردن به جای درک نکردند یا میگم « یه » آهنگساز. تو قواعد زبان فارسی باید بگی « درک نکرده‏اند » ، « یک » ولی ما تو حرفامون حتی تو نوشتن چی استفاده می‏کنیم؟
حالا باز بگو بد میگی...! (البته من قبل از این که شما بگی، پیش دستی کردم گفتم!)


(ببخشید، جسارتاً یه سؤال شخصی، شما همشری ما نیستی؟ تو یکی از تایپک‏ها به نظرم میاد یه چیزایی دیدم)
:ilovemusic:
موافقم با نظرت اساسی خیلی از موزیسین های بزرگ هم این قواعد رو گاهی زیر پا میزارن مثل پینک فلوبد که خودشون میگفتن تو نوشتن آهنگ ها گاهی از روش هایی استفاده میکردن که در نگاه اول مسخره به نظر میومد
یا متالیکا تو آلبوم عدالت برای همه خود کرک میگفت دیگه نمیدونستم چه طور پارت های گیتار رو بنویسم ساز رو دست گرفتم هر چی به ذهنم میومد چه غلط چه درست میزدم بعد رو اونها کار کردم:guitarplay1:

smile2life
Tuesday 15 December 2009, 09:53 PM
قبل از هر چیز ممنون از doorsfan عزیز که از ما طرفداری کردند! باز خوبه شماها هستید از ما طرفداری کنید، همه که رفتن تو جبهه مخالف! دستت درد نکنه، مثال‏های خوبی زدی.


دوست من شاید به ظاهر موسیقی ریاضی نباشه ولی اون بخشی از مغز که ریاضیات رو تجزیه می کنه تو تجزیه و تحلیل هنره موسیقی خیلی دخالت داره!

حالا خارج از نظر شخصی من از خیلی ها هم شنیدم که موسیقی با ریاضی ارتباط خیلی مستقیمی داره!
بله شما درست میگی، تو یه چیزایی حق با شماست، ولی نتونست منو قانع کنه.
اینا رو منم می‏دونم، ولی ربطی به حرفی که زدم نداشت. مغز از همون قسمت استفاده می‏کنه، ولی من گفتم چرا فرضاً حتما باید آخرین نت شما اکتاو باشه؟

موسیقی حتما باید با یکی از نت های (تونیک یا مدیانت و یا دومینانت ) شروع و با نت اکتاو تموم بشه . اینو همه تقریبا می دونن

ببخشید، بعضی از حرفاتون رو متوجه نشدم که بخوام جواب بدم. ولی با توجه به اینی که شما میگی:

این عین این می مونه که من می خوام خونه بسازم برم دنیال کشف یک چیزی که اسکلت ساختمونم رو تشکیل بده! (آهن) چه کاریه وقتی گذشته ها آهن رو کشف کردن من دوباره برم دنبال کشف یک چیزی با این مشخصات!
خب، پس با این حساب ما دیگه اصلاً نباید آهنگ بسازیم، هر چی بقیه ساختن خوبه دیگه، ما همونا رو استفاده کنیم.

برایان تریسی، اون خیلی چیزا رو تجربه کرد، همین طور از نظر و تجربه بقیه استفاده کرد و اومد تجربیاتش رو در غالب کتاباش گفت. شما هم میگی ایرانیا دم از استفاده از تجربه می‏زنن در صورتی که عمل نمی‏کنن.
این در هر موردی جواب میده جز هنر. چون هنر باید از خلاقیت بیاد.
من دوست ندارم بشینم از تجربه بقیه استفاده کنم، می‏خوام خودم تجربه کنم. حتی اگه به ضررم تموم بشه. (منظورم این نیست که در این راه شهید بشم!) می‏دونم خیلی‏های دیگه هم همین نظر رو دارن.
چرا موازارت؟ چرا بتهوون؟ چرا ونگک؟ چرا انیشتین؟ چرا ادیسون معروف شدند؟ چون از کسی تقلید کردند؟ خود این آهنگسازهای قدیمی آهنگ‏های کی رو بازسازی کردن تا به اینجا رسیدند؟ تا این قدر معروف شدند؟ ببخشید الان وقت تحقیق در این مورد رو ندارم تا بخوام برات مثال روشن بزنم. خودت بیشتر از من راجع به اونا می‏دونی. فقط یه جا خوندم یکی از اینا از بچگی باباش می‏بردتش مجالس تا پیانو بزنه، اون با تمرین و خلاقیت خودش به اینجا رسیده.


شما نظراتت قابل احترامه، خودتم همین طور، من قصد جسارت یا بی‏ادبی ندارم و نمی‏خوام چیزایی رو که شما یاد گرفتی، آموزش دیدی رو نفی کنم. ولی می‏گم هنر کمیاگریه، باید چیزایی جدیدی از دلش در بیاری. چیزای جدید کشف کنی، خودت امتحان کنی، موازارت باشی، نه کسی که همون کار اون رو انجام داده. این که بخوای بری سر کلاس و آهنگ موازارت و بتهوون رو بزنی و اونو یاد یاد بگیری، خب نتیجش هم همینی که الان هست میشه، آهنگ‏های ما یا همه مثل همه، یا اصلاً آهنگ نیست! (این بیشتر در مورد کسایی که آموزش ندیدن!)

اینه که موسیقی ما پیشرفت نمی‏کنه، باید به محض این که یاد گرفتی، خودت بزنی، نت خودت رو... از ابتدا جلوی خلاقیتت رو نگیری، سلیقه‏ات رو موازارتی نکنی! تو خارج هم فکر نکنم از اول بشینن آهنگ اینو اونو بزنن، مداد میدن دست بچه میگن بکش، هر چی دوست داری، اصلاً خط خطی کن، آسمون رو قرمز بکش. اون بچه بعداً نقاش بزرگی میشه.

سرتون رو درد نیارم. چون خیلی دراین باره حرف دارم، بخوام بگم یک کتاب میشه.
فقط یه چیز رو بگم: من قبل از اینکه آهنگسازی رو یاد بگیرم، آهنگ گوش کن حرفه‏ای بودم، آهنگ‏ها رو درجه بندی می‏کردم، هر آهنگی رو دوست نداشتم. کاملاً حسّی. اما از وقتی یاد گرفتم، خیلی از آهنگایی رو که اون موقع دوست داشتم، دیگه ندارم. چی عوض شده؟ آهنگا که همونان. فقط من چون موسیقی یاد گرفتم و می‏بینم یه نت کج گذاشته شده، دیگه دوستش ندارم! الان آهنگی رو بیشتر دوست دارم که نت بیشتری داشته باشه! چرا چون دیگه موسیقی یاد گرفتم!!! نت نداره؟ فقط ریتمه؟ آشغاله، به درد نمی‏خوره که!!
به چه درد می‏خوره؟ من دوست دارم از همون آهنگا لذت ببرم، چرا چون فکر می‏کنم این آهنگ نت نداره پس قشنگ نیست؟ در صورتی که این آهنگ مورد علاقم بوده...

به پیوست یک عدد عکس برای شما ارسال میشه، (همون که گفتم) تمام قواعد رو هم به هم ریختم، اگه زشته، بگو تا من باشم دیگه پامو طرف موسیقی نذارم!
قربان ذهن پر قاعده‏ات!

M8H
Tuesday 15 December 2009, 10:08 PM
سلام من با حرف های دوست خوبم smile2life موافقم.
ما باید تو موسیقی نو آوری کنیم نه اینکه تقلید کنیم.
:ilovemusic:

moein babayee
Wednesday 16 December 2009, 02:11 PM
سلام دوستان

آخرین نت شما اکتاو باشه؟واسه این یک مثال نقض بیار! هر قطعه ای رو که نگاه کتی با اکتاو تموم می شه
واسه ی این مورد می تونی بری یقه ی اون تئوری نویسای موسیقی رو بگیری من به خدا بی تقصیرم!


همه که رفتن تو جبهه مخالف! فعلا که طرفدارای تو از من بیش تر بوده!


خب، پس با این حساب ما دیگه اصلاً نباید آهنگ بسازیم، هر چی بقیه ساختن خوبه دیگه، ما همونا رو استفاده کنیم.این حرفت دیگه خیلی چیز بود! -با ریاضی جوابت رو می دم- تو تابع یک چیزی داریم به نام دامنه دو تابع برابرم دامنه های یکسان دارن، این حرفی که زدی یک دامنه داشت حرفی که من زدم یکی دیگه 180 درجه متفاوت بودن!
من دارم در مورد مواد اولیه و اصولش حرف می زنم نه در مورد ساختن و این مقوله ها
دقیقا عین رابطه ی فرهنگ و زندگی می مونه من می گم باید با فرهنگ از پیش تعیین شده زندگی کنیم تو می گی حالا که فرهنگ رو بقیه تعریف کردن اصلا ما چرا زندگی کنیم؟!؟


این در هر موردی جواب میده جز هنر. چون هنر باید از خلاقیت بیاد.پس اگه این طوریه نباید تو دانشگاهای دنیا رشته ای به نام هنر باشه اصلا ما نباید معلمی بگیریم تا بیاد به ما فلان هنر رو یاد بده باید خودمون بیام مثلا گیتار رو انقدر بزنیم تا یک چیزی در بیاد دیگه؟ این به نظرت درسته!


من دوست ندارم بشینم از تجربه بقیه استفاده کنم، می‏خوام خودم تجربه کنم. حتی اگه به ضررم تموم بشه. (منظورم این نیست که در این راه شهید بشم!) می‏دونم خیلی‏های دیگه هم همین نظر رو دارن.شما ها و خیلی های دیگه پس برین لطفا کل این تاریخ n ساله رو تجربه کنین تا بتونین تو قرن 20م زندگی کنید!


چرا موازارت؟ چرا بتهوون؟ چرا ونگک؟ چرا انیشتین؟ چرا ادیسون معروف شدند؟ چون از کسی تقلید کردند؟ خود این آهنگسازهای قدیمی آهنگ‏ های کی رو بازسازی کردن تا به اینجا رسیدند؟ تا این قدر معروف شدند؟در این مورد نظر خیلی خوبی دادی حق با تویه!
ولی اینم در نظر داشته باش که از هر چند نفر یکی می شه بتهون؟!
این همه هستن که دکترای موسیقی دارن پس چرا فقط یکی شون می شه لیلی افشار؟

ببین یک مثال خیلی طابلو محسن نامجوی نمی دونم تا حالا زدنش رو از نزدیک دیدی؟ اصلا یاد نداره سه تار بزنه! گیتار رو عین سه تار می زنه! یک شوتی بود تا اینکه رفت پیش عبدی بهروان فر و گرایلی و ... اونا اومدن بهش تجربشون رو گفتن تا آلبوم کولاک ترنجش در اومد نامجو از بچگیش گوشی ساز می زده و بدون کمک کسی رفت جلو (بیخیال باباش) با خلاقیتش تونست یک تحول تو موسیقی سنتی ایران بوجود بیاره ولی کی(چه وقت) جرقه خورد وقتی که 10 سال زندگی چند نفر رو تو دوران سربازیش رو خودش پیاده کرد


تو خارج هم فکر نکنم از اول بشینن آهنگ اینو اونو بزنن، مداد میدن دست بچه میگن بکش، هر چی دوست داری، اصلاً خط خطی کن، آسمون رو قرمز بکش. اون بچه بعداً نقاش بزرگی میشه.
طور خدا بیخیال... اگه این طوری پیش بریم نیازی به قیامت نداریم دنیا خودش می ره رو هوا

سیستم اکثر کشورا این طوریه که می آن 6 سال اول تحصیل رو بدون نمره فقط برای تعیین مهارت طرف با شرایطی که بشه توش خلاقیت رو نشون داد -ولی نه دیگه اسمون رو قرمز بکشه!- می زارن بعد 6 ساله دوم فقط تو اون رشته پرورشش می دن که شکر خدا بالاخره اینا هم فهمیدن باید این طوری بشه، حالا چی از کار در می آد دیگه الله اعلم!


فقط یه چیز رو بگم: من قبل از اینکه آهنگسازی رو یاد بگیرم، آهنگ گوش کن حرفه‏ای بودم، آهنگ‏ها رو درجه بندی می‏ کردم، هر آهنگی رو دوست نداشتم. کاملاً حسّی. اما از وقتی یاد گرفتم، خیلی از آهنگایی رو که اون موقع دوست داشتم، دیگه ندارم. چی عوض شده؟ آهنگا که همونان. فقط من چون موسیقی یاد گرفتم و می‏بینم یه نت کج گذاشته شده، دیگه دوستش ندارم! الان آهنگی رو بیشتر دوست دارم که نت بیشتری داشته باشه! چرا چون دیگه موسیقی یاد گرفتم!!! نت نداره؟ فقط ریتمه؟ آشغاله، به درد نمی‏خوره که!!الان شما با حرفای خودتون نظر من رو تأیید کردین!
پس یک قبول داری که یک مجموعه ی نظام منده و همین طوری وردمبیلی نیست و نمی شه از روی فقط احساسات هنر رو پیاده کرد


به پیوست یک عدد عکس برای شما ارسال میشهخوب این قطعه که تضادی با حرفای من نداشت با تونیک شروع شده با اکتاوم تموم شده مشکل گامم که نداره، نمی دونم کجاش رو می گی که نمی خونه!


ما باید تو موسیقی نو آوری کنیم نه اینکه تقلید کنیم.سلام خوبی؟
من به خدا نمی گم نوآوری نکنین!

خیلی ممنون دوستان منتظر نظراتتون هستم

smile2life
Wednesday 16 December 2009, 03:51 PM
سلام، سلام!

آقا معین من بی‏‏خیال شدم، آقا شما راست میگی. منم بهت حق میدم. و چون این تایپک شما جای کل کل کردن در مورد این قضیه نیست، پس من فقط یه چنتا چیز بگم، بعد بی خیال دیگه. شما آموزشتو ادامه بده. منم سعی می‏کنم از شما یاد بگیرم.

خب، اگه آخر آهنگی با اکتاو تموم نشه، شما رو تو خماری بذاره و بلاتکیلف هم بمونی جالب میشه، من اینو تو شعر شنیدم. بد در نیومده. فک کنم مال شادمهر عقیلی بود.


فعلا که طرفدارای تو از من بیش تر بوده!

اینا دلشون به حال من سوخته، می‏خواستن من ضایع نشم. دستشون هم درد نکنه. اگه این بحث رو جای دیگه‏ای ادامه بدیم، می‏بینی که طرفدارای شما بیشتره.


شما ها و خیلی های دیگه پس برین لطفا کل این تاریخ n ساله رو تجربه کنین تا بتونین تو قرن 20م زندگی کنید!
ولی من بدون آموزش رسمی، تا خطوط حامل، کلید، نت‏ها رو یاد گرفتم. آهنگ ساختم. حالا شما میگی آهنگت آهنگ نیست، اون یه بحث دیگست.


الان شما با حرفای خودتون نظر من رو تأیید کردین!
می‏خواستم اینو بگم که همون موقع بهتر موزیک گوش می‏دادم تا الان. بهتر می‏فهمیدم، چون آهنگ رو درک می‏کردم، نه این که نت‏ها رو بشمرم.

خلاصه دیگه، زیاد نمی‏خوام بحث کنم. اگه کس دیگه‏ای چیزی می‏خواد بگه. من فقط دوست داشتم در این مورد با یکی مثل شما صحبت کنم، و نظرشو بدونم.


با تشکر،
ببخشید اگه اذیت کردم!

moein babayee
Wednesday 16 December 2009, 04:39 PM
این حرفا چیه! این تاپیک داشت خاک می خورد که به لطفت دوباره اومد بالا!

اتفاقا این بحث ها لازمه حالا یا نظر من غلطه یا شما و این باید درست بشه
من پیشنهاد می کنم ادامه بدیم تا به یک نتیجه برسیم تا اینکه یک طرفه بزاریمش کنار
اگه دوستای دیگه ام شرکت کنن خیلی بهتر می شه

خلاصه هر طور مایلی، اینا نظر شخصی من بودن و ازشون فقط دفاع کردم
شرمنده اگه به عقایدت توهینی شد!

خوشحال می شم بحث به یک جایی برسه، حالا چه تو این تاپیک چه جای دیگه ای!

موفق باشی

alone_composer
Wednesday 16 December 2009, 09:28 PM
قبل از هر چیز ممنون از doorsfan عزیز که از ما طرفداری کردند! باز خوبه شماها هستید از ما طرفداری کنید، همه که رفتن تو جبهه مخالف! دستت درد نکنه، مثال‏های خوبی زدی.



بله شما درست میگی، تو یه چیزایی حق با شماست، ولی نتونست منو قانع کنه.
اینا رو منم می‏دونم، ولی ربطی به حرفی که زدم نداشت. مغز از همون قسمت استفاده می‏کنه، ولی من گفتم چرا فرضاً حتما باید آخرین نت شما اکتاو باشه؟


ببخشید، بعضی از حرفاتون رو متوجه نشدم که بخوام جواب بدم. ولی با توجه به اینی که شما میگی:

خب، پس با این حساب ما دیگه اصلاً نباید آهنگ بسازیم، هر چی بقیه ساختن خوبه دیگه، ما همونا رو استفاده کنیم.

برایان تریسی، اون خیلی چیزا رو تجربه کرد، همین طور از نظر و تجربه بقیه استفاده کرد و اومد تجربیاتش رو در غالب کتاباش گفت. شما هم میگی ایرانیا دم از استفاده از تجربه می‏زنن در صورتی که عمل نمی‏کنن.
این در هر موردی جواب میده جز هنر. چون هنر باید از خلاقیت بیاد.
من دوست ندارم بشینم از تجربه بقیه استفاده کنم، می‏خوام خودم تجربه کنم. حتی اگه به ضررم تموم بشه. (منظورم این نیست که در این راه شهید بشم!) می‏دونم خیلی‏های دیگه هم همین نظر رو دارن.
چرا موازارت؟ چرا بتهوون؟ چرا ونگک؟ چرا انیشتین؟ چرا ادیسون معروف شدند؟ چون از کسی تقلید کردند؟ خود این آهنگسازهای قدیمی آهنگ‏های کی رو بازسازی کردن تا به اینجا رسیدند؟ تا این قدر معروف شدند؟ ببخشید الان وقت تحقیق در این مورد رو ندارم تا بخوام برات مثال روشن بزنم. خودت بیشتر از من راجع به اونا می‏دونی. فقط یه جا خوندم یکی از اینا از بچگی باباش می‏بردتش مجالس تا پیانو بزنه، اون با تمرین و خلاقیت خودش به اینجا رسیده.


شما نظراتت قابل احترامه، خودتم همین طور، من قصد جسارت یا بی‏ادبی ندارم و نمی‏خوام چیزایی رو که شما یاد گرفتی، آموزش دیدی رو نفی کنم. ولی می‏گم هنر کمیاگریه، باید چیزایی جدیدی از دلش در بیاری. چیزای جدید کشف کنی، خودت امتحان کنی، موازارت باشی، نه کسی که همون کار اون رو انجام داده. این که بخوای بری سر کلاس و آهنگ موازارت و بتهوون رو بزنی و اونو یاد یاد بگیری، خب نتیجش هم همینی که الان هست میشه، آهنگ‏های ما یا همه مثل همه، یا اصلاً آهنگ نیست! (این بیشتر در مورد کسایی که آموزش ندیدن!)

اینه که موسیقی ما پیشرفت نمی‏کنه، باید به محض این که یاد گرفتی، خودت بزنی، نت خودت رو... از ابتدا جلوی خلاقیتت رو نگیری، سلیقه‏ات رو موازارتی نکنی! تو خارج هم فکر نکنم از اول بشینن آهنگ اینو اونو بزنن، مداد میدن دست بچه میگن بکش، هر چی دوست داری، اصلاً خط خطی کن، آسمون رو قرمز بکش. اون بچه بعداً نقاش بزرگی میشه.

سرتون رو درد نیارم. چون خیلی دراین باره حرف دارم، بخوام بگم یک کتاب میشه.
فقط یه چیز رو بگم: من قبل از اینکه آهنگسازی رو یاد بگیرم، آهنگ گوش کن حرفه‏ای بودم، آهنگ‏ها رو درجه بندی می‏کردم، هر آهنگی رو دوست نداشتم. کاملاً حسّی. اما از وقتی یاد گرفتم، خیلی از آهنگایی رو که اون موقع دوست داشتم، دیگه ندارم. چی عوض شده؟ آهنگا که همونان. فقط من چون موسیقی یاد گرفتم و می‏بینم یه نت کج گذاشته شده، دیگه دوستش ندارم! الان آهنگی رو بیشتر دوست دارم که نت بیشتری داشته باشه! چرا چون دیگه موسیقی یاد گرفتم!!! نت نداره؟ فقط ریتمه؟ آشغاله، به درد نمی‏خوره که!!
به چه درد می‏خوره؟ من دوست دارم از همون آهنگا لذت ببرم، چرا چون فکر می‏کنم این آهنگ نت نداره پس قشنگ نیست؟ در صورتی که این آهنگ مورد علاقم بوده...

به پیوست یک عدد عکس برای شما ارسال میشه، (همون که گفتم) تمام قواعد رو هم به هم ریختم، اگه زشته، بگو تا من باشم دیگه پامو طرف موسیقی نذارم!
قربان ذهن پر قاعده‏ات!


سلام متاسفانه صحبت هاتون دچار تناقض هست.

شما در جایی می گویید که هستند کسانی که بدون علم خواندن و نوشتن بهتر از من و شما حرف می زنند و از این مثال (نادرست) نتیجه می گیرید که: پس برای ساختن آهنگ می شود هر کاری انجام داد بدون هیچگونه اصول و قوانین!

برای اینکه متوجه اشتباه و تناقضتان بشوید از مثال غلط خودتان استفاده می کنم: فرض کنید کسی به جای اینکه بگوید (توانا بود هر که دانا بود) بگوید (وانا ت که هر نا دا ود ب!!) دقت کنید اینکه کسی سواد (خواندن و نوشتن) ندارد و یا استاد (ادبیات) نیست دلیل نمی شود که تمام قوانین را نقض کند و جمله غلط دوم را بگوید. ما شاید استاد ادبیات نباشیم اما: ((ناخوداگاه)) قوانین بین کلمات را رعایت می کنیم و صحیح صحبت می کنیم.

پس قوانینی بین نت های گام وجود دارد که خوداگاه یا ناخوداگاه ملزم به پایبندی به آنها هستیم و اگر چنین نکنیم بر خلاف طبیعت (خودمان) برخورد کردیم مثل جمله بهم ریخته ای که مثال زدم. (دقت کنید که من هم حرف زدن را با موسیقی مقایسه کردم مثال خودتان)

بله در تاریخ موسیقی آهنگسازان زیادی بودند که خواستند این قوانین را عمدا نقض کنند و سبک هایی هم به وجود آمد (مثل سیک آتونالیسم سریالیزم پلی کرد و ...) اما به جرات می گویم که همه آنها شکست خوردند و جز نامی از آنها باقی نمانده است دلیل آن رفتار بر خلاف طبیعت و قوانین بدیهی آن بوده.

موسیقی که دارای هسته تنال باشد قطعا دارای گام است و در این گام نت محسوس همونطوری که معیین عزیز گفت همیشه همین نقش رو داره و نت تونیک هم حس پایان رو داره نه اینکه ما به زور بخوایم چیزی رو که (هست) و اختراع (نشده) انکار کنیم

حالا شما می تونی صدتا که هیچ هزارتا مثال نقض بیاری و به جای توانا بود هرکه دانا بود بگی (بود که هر نادا واتا نا بو) و در مثال تقض دیگر بگویی (نا نا دا تو بو هر که ...) ولی این مثال نقضی برای اینکه (موسیقی قانونمند است) نیست بلکه اینها مثالهای نقضی برای (خود شما ست که جزوی از همین نظم پیچیده و قانونمند جهان هستی هستین)

در ضمن یکی از دوستان موسیقی متال رو مثال زده بود! کی گفته که این موسیقی (بی قانونه؟؟) می خواین ثابت کنم که این موسیقی هم دارای هسته تنال و هارمونی هست؟؟؟

alone_composer
Wednesday 16 December 2009, 09:35 PM
سلام من با حرف های دوست خوبم smile2life موافقم.
ما باید تو موسیقی نو آوری کنیم نه اینکه تقلید کنیم.
:ilovemusic:


نو آوری با "بی قانونی" و "بر خلاف طبیعت" رفتار کردن خیلی خیلی فرق داره.

بتهوون هم نوآوری کرده. (مثلا ممنوعیت پنجم های موازی رو نقض کرده) ولی نمیشه به (هر صدایی) موسیقی گفت.

M8H
Thursday 17 December 2009, 01:21 AM
نو آوری با "بی قانونی" و "بر خلاف طبیعت" رفتار کردن خیلی خیلی فرق داره.

بتهوون هم نوآوری کرده. (مثلا ممنوعیت پنجم های موازی رو نقض کرده) ولی نمیشه به (هر صدایی) موسیقی گفت.
--------------------------
بله دوست عزیز من با نظر شما موافقم.
ولی انسان برای نو آوری و خلق اثاری متفاوت باید خیلی قانون هارو زیر پا بگزاره و در صورت موفقیت اونو اجرا کنه.
من نمیخواستم این مثالو بزنم ولی مجبور شدم.
شما دقت کنید توی کار پارمیدا که با ساسان یافته(ساسی مانکن) و علی شمس(علیشمس)کار کردیم کار خیلی وحشت ناک زیبا شد بخاطر نو آوری که در ریتم سازی اون کار انجام دادیم البته هانی و مانی هم در این نو آوری سهیم بودن.یا مثل کار بدو بدو که با ساسان کار کردیم.شما به نو آوری ریتم کار دقت کنید.
همیشه متفاوت بودن کارها باعث موندگار بودن میشه!!مثل کاره جدیدی که داریم میدیم بیرون.
ریتم کار 8/6 بندری هستش ولی ملودی این کار به صورت 4/2 نواخته میشه.
:ilovemusic:

alone_composer
Thursday 17 December 2009, 08:53 AM
--------------------------
بله دوست عزیز من با نظر شما موافقم.
ولی انسان برای نو آوری و خلق اثاری متفاوت باید خیلی قانون هارو زیر پا بگزاره و در صورت موفقیت اونو اجرا کنه.
من نمیخواستم این مثالو بزنم ولی مجبور شدم.
شما دقت کنید توی کار پارمیدا که با ساسان یافته(ساسی مانکن) و علی شمس(علیشمس)کار کردیم کار خیلی وحشت ناک زیبا شد بخاطر نو آوری که در ریتم سازی اون کار انجام دادیم البته هانی و مانی هم در این نو آوری سهیم بودن.یا مثل کار بدو بدو که با ساسان کار کردیم.شما به نو آوری ریتم کار دقت کنید.
همیشه متفاوت بودن کارها باعث موندگار بودن میشه!!مثل کاره جدیدی که داریم میدیم بیرون.
ریتم کار 8/6 بندری هستش ولی ملودی این کار به صورت 4/2 نواخته میشه.
:ilovemusic:


من عذر خواهی می کنم و ابدا قصد توهین به شما و عقایدتون رو ندارم ولی شخصا (نظر شخصی من هست و البته من هم کسی نیستم که نظرم مهم باشه) نه این آقای مانکن رو خواننده می دونم ونه کاری که انجام می دهد را موسیقی.

ولی شما گفتین نواوری! میشه بفرمایین کدوم (قانون) در موسیقی ذکر شده توسط شما نقض شده؟ شما از کدوم قانون صحبت می کنین که زیر پا گذاشته شده؟ یک آهنگ با سه تا آکورد اسپنیش در مینور تئوریک (که واقعا نمی دونم خود این افراد از این توالی خسته نمی شن که تو همه آهنگاشون همین سه تا آکورد موازی استفاده میشه!!!) و تماما (سمپل) با یک ریتم 6/8 که حتی یک خط نت هم براش نوشته نشده و خواننده هایی که به مدد اتو تیونر فقط می خونن! من برای شما از سبک های مدرن مثل سریالیزم مثال زدم. اینکه شما گفتین که همان مینور تئوریک با همان (سه) تا آکورد صد سال تکراری اسپنیش است.

و در ضمن اینکه ریتم کار 6/8 باشه و ملودی 2/4 نقض قوانین موسیقی نیست! بلکه قبل از من و شما هم بارها این کار انجام شده. مثل اینکه مثلا چون در یک آهنگ با ریتم ساده (مثلا 4/4) پیانو تریوله اجرا میکنه (6/8 ضرب آهنگ ترکیبی میشه و میشکنه) قوانین موسیقی نقض میشه! نه اتفاقا این کاملا قانونی است و حتی نوآوری هم نیست.



باز هم تاکید می کنم من برای شخص شما احترام خاصی قائلم و این ها فقط نظرات شخصی من بود. عذر خواهی می کنم اگر لحنم کمی تند بود.

M8H
Thursday 17 December 2009, 10:43 AM
دست شما درد نکنه دوست عزیز.یعنی من هر کاری که با اشکین محمدیان(اشکین0098) با علی شمس(علیشمس) با سعید کرمانی و ساسان و.... کار کردم همش مزخرفه و جزء موسیقی نیست؟!!
شما برید موزیک مستمو مستم اشکین رو گوش کنید تنظیم ریتم اون کاره من بوده البته چند روز دیگه آخرین ورژن کیلیپش به پایان میرسه!!اون کارو گوش کن و نظرتو بگو.
من منظورم توی نو آوری بود دوست عزیز.نگفتم که ما قانونی رو حذف کردیم من منظورم این بود که ما یه سبک جدید توی بازار عرضه کردیم که الان دارن همه از این سبک تقلید میکنن(توی کارامون اینترو آوردیم منظورم معرفی خواننده.توی کارای 8/6 رپ آوردیم البته قبلا این کارو کرده بودن ولی نتونسته بودن خوب و جذاب این کارو انجام بدن.ووو...)اگه کارای ما جالب نبود خواننده های دیگه نمیومدم 5.6 میلیون پول بدن تا با اشکین یا... همخونی کنن. .شما میدونید که چرا بیشتر مردم الان دارن به کارایی که ما ساختیم گوش میدن؟؟
به دلیل اینکه سبک جدید با روحیه ی مردم سازگار بود..میدونم کارامون از لحاظ شعر معنی نداره ولی از نظر شادی فوق العاده خالتوری هستش.االبته کار تنظیم ریتم اشکین کلا دست منه.و البته بعضی وقت ها هم توی تنظیم کاراشون توی کار البرز موسی پور فضولی کردم.
من از حرف شما ناراحت نیمشم چون هر کسی یه سلبقه ای داره.
یکی هست که از ما و کارامون خوشش نمیاد یک هم هستش که وقتی مارو(منو . اشکین.ساسان یا..) تو خیابون میبینن میان سمتمون تا باهامون صحبت کنن.
:ilovemusic:

بنیتا
Thursday 17 December 2009, 12:33 PM
سلام می شه به ترتیب چند تا کتاب در زمینه آموزش آهنگ سازی به من معرفی کنید که به ترتیب از پایه تا حرفه ای بتونم بخونم و یک جورایی حرفه ای بشم در ضمن سازی که می نوازم کیبورد است.ممنون

M8H
Thursday 17 December 2009, 12:53 PM
سلام می شه به ترتیب چند تا کتاب در زمینه آموزش آهنگ سازی به من معرفی کنید که به ترتیب از پایه تا حرفه ای بتونم بخونم و یک جورایی حرفه ای بشم در ضمن سازی که می نوازم کیبورد است.ممنون
------------------------------------------
دوست عزیز شما برای اینکه یه آهنگ ساز حرفه ای بشی تا در بیشتر کشورها قبولت داشته باشن باید حداقل این دوره ها رو به صورت عالی تموم کنی.
1.تئوري کاربردي موسيقی
2.ريتم خواني و ساز شناسي
3.سلفژ کاربردي
4. آواز پاپ و تکنيک هاي آوازي
5.هارموني کاربردي
6.آموزش نرم افزارهاي آهنگسازي و صدابرداری
7.صدابرداري حرفه اي
8.ميکس و مسترينگ حرفه اي درجه يک

:ilovemusic:

بنیتا
Thursday 17 December 2009, 01:26 PM
------------------------------------------
دوست عزیز شما برای اینکه یه آهنگ ساز حرفه ای بشی تا در بیشتر کشورها قبولت داشته باشن باید حداقل این دوره ها رو به صورت عالی تموم کنی.
1.تئوري کاربردي موسيقی
2.ريتم خواني و ساز شناسي
3.سلفژ کاربردي
4. آواز پاپ و تکنيک هاي آوازي
5.هارموني کاربردي
6.آموزش نرم افزارهاي آهنگسازي و صدابرداری
7.صدابرداري حرفه اي
8.ميکس و مسترينگ حرفه اي درجه يک

:ilovemusic:
پس به عبارتی با توجه به حرفای شما نمی تونم بدون استاد خودم به تنهایی شروع به کار کنم؟درسته؟اگر فرض رو بر این بگیریم که استعدادم خوب باشه و خودم با کتاب بخوام شروع کنم شما چطور و چه کتابهایی رو بر اساس این دوره ها که ذکر کردید به من پیشنهاد می کنید.

M8H
Thursday 17 December 2009, 02:24 PM
پس به عبارتی با توجه به حرفای شما نمی تونم بدون استاد خودم به تنهایی شروع به کار کنم؟درسته؟اگر فرض رو بر این بگیریم که استعدادم خوب باشه و خودم با کتاب بخوام شروع کنم شما چطور و چه کتابهایی رو بر اساس این دوره ها که ذکر کردید به من پیشنهاد می کنید.
-----------------------------
اگر استعداد خوبی داشته باشی و هارمونیک رو خوب بشناسی میتونی بسازی ولی چنگی به دل نمی زنه.و کشورهای دیگه تورو به عنوان یک آهنگساز نمیشناسن.
:ilovemusic:

moein babayee
Thursday 17 December 2009, 02:31 PM
در ضمن یکی از دوستان موسیقی متال رو مثال زده بود! کی گفته که این موسیقی (بی قانونه؟؟) می خواین ثابت کنم که این موسیقی هم دارای هسته تنال و هارمونی هست؟؟؟

نگفتم این موسیقی قانون نداره، گفتم از ده ی 50 که آمریکا با گسل های اجتماعی رو به رو شد یک سری جهش هایی تو تمام کاراشون بوجود آمدکه یکیش موسیقی بود

اتفاقا راک و سبک های این مدلی هم قانون دارن، منظورم اون دور افتادگی نسبیش نسبت به موسیقی مادر بود!

moein babayee
Thursday 17 December 2009, 02:38 PM
سلام می شه به ترتیب چند تا کتاب در زمینه آموزش آهنگ سازی به من معرفی کنید که به ترتیب از پایه تا حرفه ای بتونم بخونم و یک جورایی حرفه ای بشم در ضمن سازی که می نوازم کیبورد است.ممنون

بیتا جان یک بار دیگه ام یک جا گفتم متأسفانه هیچ کتابی نمی تونی پیدا کنی تا بتونی چیزایی مثل این قوانین و امثال اینا رو توش به صورت نظام مند پیدا کنی! در کل من خودم آدم گرگی ام سعی می کنم من از دبیر استفاده کنم تا اون از من نمی زارم اون فقط بیاد خرج زندگیش رو در بیاره تا می تونم اطلاعات و نت می گیرم. اگه این طوری باشی تو همه ی زمینه ها می تونی بهترین منبع رو تو ذهن خودت بسازی که هیچ جا عین اون رو پیدا نمی کنی!

مثلا همین محسوسی که دربارش حرف زدم من فقط دیدم ازش اسم ببرن و یکم ازش بیش تر بگن ولی هیچ جا نیومده بگه که چه معجزه ای واسه ی موسیقی بوجود می آره!
یا مثال دیگه پاساژ تو موسیقیه! خیلی کم ازش حرف می زنن ( و حتی استفاده می کنن) ولی واقعا تو ریتم غوغا می کنه

ولی بازم در کل کتاب تئوری بنیادی موسیقی (نوشته ی آقای منصوری) از همه جامع تره! (دوستان من همه جا این رو نام می برم واسه ی اینه که واقعا با ارزش نوشته، نه این که فقط همین یک کتاب رو دیدم و خوندم ! :) )

alone_composer
Thursday 17 December 2009, 10:53 PM
نگفتم این موسیقی قانون نداره، گفتم از ده ی 50 که آمریکا با گسل های اجتماعی رو به رو شد یک سری جهش هایی تو تمام کاراشون بوجود آمدکه یکیش موسیقی بود

اتفاقا راک و سبک های این مدلی هم قانون دارن، منظورم اون دور افتادگی نسبیش نسبت به موسیقی مادر بود!


منظور من شما نبود!

من و شما که هم عقیده هستیم درسته؟ من کاربر doorsfan (You can see links before reply) رو گفتم که در مورد متالیکا و پینک فلوید گفته. (صفحه قبل)

alone_composer
Thursday 17 December 2009, 11:02 PM
پس به عبارتی با توجه به حرفای شما نمی تونم بدون استاد خودم به تنهایی شروع به کار کنم؟درسته؟اگر فرض رو بر این بگیریم که استعدادم خوب باشه و خودم با کتاب بخوام شروع کنم شما چطور و چه کتابهایی رو بر اساس این دوره ها که ذکر کردید به من پیشنهاد می کنید.


دوست عزیز آهنگسازی در درجه اول یک علم هست تا یک هنر! ساخت آهنگ یک کار ((((دقیقا و دقیقا مهندسی+هنر)))) محسوب می شود.

شما برای این منظور به سه فاکتور احتیاج حتمی دارید:

1- پیش زمینه بسیار قوی سلفژ + تسلط (نسبی) در یک ساز (بهتر است پیانو باشد)
2- وجود استعداد خلق و نوآوری و ابتکار (برای خلق ملودی و سلیقه های قوی در ابداع هارمونی)
3- هزار درصد یک استاد قوی (با کتاب هرگز نمی توانید درست مثل اینکه با کتاب خواندن صرف مهندس نمی شوید احتیاج به علم آموزی و کسب تجربه نزد یک استاد دلسوز را دارید)

در پرانتز هم یک ایراد کوچک بگیرم به حرف دوست خوبم آقای معین: این نگاه شما به استاد (که از آن به عنوان (دبیر) یاد کرده اید!) هنر مندانه و منصفانه نیست. کسی که با دلسوزی و حوصله بینهایت به ما چیزی یاد می دهد قطعا هدفش از این کار (گذران و مخارج زندگی) نیست! بهتر است ارزش و جایگاه اساتید واقعی هنر را ارج بنهیم.

doorsfan
Thursday 17 December 2009, 11:23 PM
منظور من شما نبود!

من و شما که هم عقیده هستیم درسته؟ من کاربر doorsfan (You can see links before reply) رو گفتم که در مورد متالیکا و پینک فلوید گفته. (صفحه قبل)
خوب من منظورم این بود که بد نیست در بعضی مواقع یکم (( دقت کنید کمی)) قوانین رو بشکنیم
البته ما کوچیک شما دوستان هستیم آخه من تازه موزیک کار میکنم و فعلا دارم رو تئوری کار میکنم:ilovemusic:

alone_composer
Thursday 17 December 2009, 11:29 PM
خوب من منظورم این بود که بد نیست در بعضی مواقع یکم (( دقت کنید کمی)) قوانین رو بشکنیم
البته ما کوچیک شما دوستان هستیم آخه من تازه موزیک کار میکنم و فعلا دارم رو تئوری کار میکنم:ilovemusic:


دوست عزیز سلام ممنون از نظرتون. ببینید این قوانین (اختراع) نشده اند که ما آنها را بشکنیم بلکه در طبیعت و فیزیک صداها (وجود دارند) اینکه تونیک یک گام مثلا حس پایان داره تقصیر من و شما نیست که بخوایم بشکنیمش و نقضش کنیم این (ذات) این درجه در گام مثلا مینور یا ماژور و ... است.

مثل اینکه رنگ آبی طبیعتا آرامش بخش است و شما نمی توانید به زور آن را مثلا مهیج و یا تلخ جلوه دهید این ذات آبی است این قانون طبیعت است.

بنابراین نوآوری چیز خوبی است منتها شکستن قوانین بدیهی نتیجه اش تولید سروصدا (نویز) و شکست است.

HamedSedighi
Friday 18 December 2009, 04:34 AM
خوب من منظورم این بود که بد نیست در بعضی مواقع یکم (( دقت کنید کمی)) قوانین رو بشکنیم
البته ما کوچیک شما دوستان هستیم آخه من تازه موزیک کار میکنم و فعلا دارم رو تئوری کار میکنم:ilovemusic:

پر واضح است که ساختار شکنی و تغییرات (که خلاقیت خاص خودش را می طلبد) در قالب های بیانی

در ساخت زیبا و موثر است.شما تا دلت می خواهد وقتی می خواهی خلق کنی بشکن هر چیزی را در

حقیقت هیچ مانعی سد راه ساختن نیست.

در اغلب هنرها به هنر آموز در مراحل اولیه خلق اثر یاد می دهند که آزادانه و بی قید باشند.اما در مراحل بعد از خلق و به تناسب شیوه بیان در قالب های مشخصی اثر را بررسی میکنند.

آن تنظیم است که قانون دارد نه ساختن.بداهه ها در ناخود آگاه وجود دارند و تا جایی که من از یکی از اساتیدم (دکتر ایرانمنش) جویا شدم قوانین خاصی برای improvisation مشخصا نیافته اند.

اگر عنوان تاپیک روشهای تنظیم می بود بهتر نبود؟یا اینکه چجوری تنظیم کنیم.

و حدس می زنم هیچ شخصی در ناخوداگاهش قانون شکنی وجود نداره.مثال نقض بیاورید؟

moein babayee
Friday 18 December 2009, 11:26 AM
خوب من منظورم این بود که بد نیست در بعضی مواقع یکم (( دقت کنید کمی)) قوانین رو بشکنیم
البته ما کوچیک شما دوستان هستیم آخه من تازه موزیک کار میکنم و فعلا دارم رو تئوری کار میکنم:ilovemusic:

شرمنده همه فقط به این گیر دادن!
خلاصه ی حرفا با یک مثال:
بد نیست یک دقیقه ای به جای این که تو لاین راست رانندگی کنیم بریم تو لاین چپ!
اینجا ام قوانین رو شکستیم!


واسه ی استادم که گفتم، شاید استادی باشه که به خاطر هنر و علاقه بیاد درس بده ولی اکثرن هدف اصلیشون پوله!
ممکنه الان بگیم نه طرف فقط برای آموختن هنر می آد ولی وقتی خودمون رو جاش بزاریم می بینیم هدفش چیزی جز پول نیست!

زمونه ی بدیه، نمی شه کاریش کرد
به قول آرش سبحانی: علم بنده ی پوله... پول تو دسته زوره... کلا دنیا با پول و زور می چرخه

نمی شه واقعیت رو عوض کرد

ممنون

alone_composer
Friday 18 December 2009, 12:02 PM
شرمنده همه فقط به این گیر دادن!
خلاصه ی حرفا با یک مثال:
بد نیست یک دقیقه ای به جای این که تو لاین راست رانندگی کنیم بریم تو لاین چپ!
اینجا ام قوانین رو شکستیم!


واسه ی استادم که گفتم، شاید استادی باشه که به خاطر هنر و علاقه بیاد درس بده ولی اکثرن هدف اصلیشون پوله!
ممکنه الان بگیم نه طرف فقط برای آموختن هنر می آد ولی وقتی خودمون رو جاش بزاریم می بینیم هدفش چیزی جز پول نیست!

زمونه ی بدیه، نمی شه کاریش کرد
به قول آرش سبحانی: علم بنده ی پوله... پول تو دسته زوره... کلا دنیا با پول و زور می چرخه

نمی شه واقعیت رو عوض کرد

ممنون

معین جان سلام. نمی خواستم اینو بگم ولی من یکی از همون هایی هستم که کار اصلی ام تدریس پیانو آهنگسازی هارمونی و کنترپوان + ارکستراسیون است. و به خداوندی خدا قسم می خورم که عشق می کنم وقتی هنرجوهام رشد می کنن و حتی بهتر از خود من می شن. به خدا اول دوم صدم و هزارم.... عاشق دیوانه وار کارم هستم و آخرین نگاه من شاید مسائل مادی باشه.

من نمی دونم استاد شما چه کسی بوده اما دوست من همونطوری که گفتین همه اینطوری نیستن. باز هم می گم من عاشق کارم هستم دیوانه وار

rumour
Friday 18 December 2009, 12:03 PM
شما باید از اصول موسیقی اتلاع داشته باشید وگر نه نمی دونی چی هست که بخوای بشکنیش. به نظر من قواعد و تئوری در درجه ی اول اهمیته.اگر یه جایی گیر کنی می تونی با این ها از رد بشی وگر نه کار خیلی سختیه.

alone_composer
Friday 18 December 2009, 12:09 PM
پر واضح است که ساختار شکنی و تغییرات (که خلاقیت خاص خودش را می طلبد) در قالب های بیانی

در ساخت زیبا و موثر است.شما تا دلت می خواهد وقتی می خواهی خلق کنی بشکن هر چیزی را در

حقیقت هیچ مانعی سد راه ساختن نیست.

در اغلب هنرها به هنر آموز در مراحل اولیه خلق اثر یاد می دهند که آزادانه و بی قید باشند.اما در مراحل بعد از خلق و به تناسب شیوه بیان در قالب های مشخصی اثر را بررسی میکنند.

آن تنظیم است که قانون دارد نه ساختن.بداهه ها در ناخود آگاه وجود دارند و تا جایی که من از یکی از اساتیدم (دکتر ایرانمنش) جویا شدم قوانین خاصی برای improvisation مشخصا نیافته اند.

اگر عنوان تاپیک روشهای تنظیم می بود بهتر نبود؟یا اینکه چجوری تنظیم کنیم.

و حدس می زنم هیچ شخصی در ناخوداگاهش قانون شکنی وجود نداره.مثال نقض بیاورید؟

با سلام و تشکر از شما.

من احساس می کنم یک سوء تفاهم در بحث ما وجود داره!

قبلا هم عرض کردم نوآوری و حتی ساختار شکنی با این متفاوت است که ما قوانین بنیادین فیزیک صداها رو نقض کنیم.

اون چیزی که باقی می مونه و با اقبال مواجه می شود نوآوری است ولی نقض قوانین بدیهی محکوم به شکست است.

به نظر من ما باید ابتدا به یک تعریف واحد برسیم. از خودم شروع می کنم:

به نظر من:
1- نوآوری: انجام عملی که با چهارچوب موجود جدید و نو باشد و کسی تاکنون آن را انجام نداده است (مثل خلق یک قالب جدید شعر)

2- ساختار شکنی: انجام کاری که با ساختارها و کارهای گذشتگان متفاوت است و به نوعی موجب تغییر آن ساختارها می شود.

حال در کدامیک از نمونه های بالا نقض قوانین به چشم می خورد؟؟؟؟

rezamarmouz
Friday 18 December 2009, 06:13 PM
آقا اینجا چه خبره ؟

چرا دعوا می کنید ؟

تا کسی ندونه که یه هواپیما چه شکلیه ، نمی تونه تو کشیدنش نوآوری به خرج بده .
تا کسی ندونه 2*2 میشه 4 نمی تونه یه فرمول جدید بسازه .
تا کسی نت های موسیقی رو ندونه آهنگ هایی که می سازه کاملا مصنوعی در میاد هر چند هم قشنگ باشه و کسایی که سواد موسیقی ندارن بگن خوبه .
مثل آهنگ های خود من !!!!
پس اول یاد بگیر بعد بساز .

moein babayee
Friday 18 December 2009, 07:00 PM
آقا اینجا چه خبره ؟

چرا دعوا می کنید ؟

تا کسی ندونه که یه هواپیما چه شکلیه ، نمی تونه تو کشیدنش نوآوری به خرج بده .
تا کسی ندونه 2*2 میشه 4 نمی تونه یه فرمول جدید بسازه .
تا کسی نت های موسیقی رو ندونه آهنگ هایی که می سازه کاملا مصنوعی در میاد هر چند هم قشنگ باشه و کسایی که سواد موسیقی ندارن بگن خوبه .
مثل آهنگ های خود من !!!!
پس اول یاد بگیر بعد بساز .

به نکته ی خوبی محمدرضا جان اشاره کرد اول آقا یاد بگیرین درست بزنین -یعنی هر قطعه ای بهتون دادن سره مدت کوتاهی درست تا ته بزنین- بعد برین به فکر آهنگ سازی بیفتین
تازه بعد از اینکه تونستین نت آهنگ های عادی رو در بیارین

دعوا کجا بود، دوستان هر کدوم دارن نظر شخصیه خودشون رو اعلام می کنن
به عنوان برادر کوچیک ترت این نصیحت رو از من داشته باش:
تو زندگیت نظری رو تا وقتی که مطمئن نشدی نده، وقتی ام دادی تا حد مرگ پاش وایستا!

دلیل بقای این تاپیک و بوجود آمدن خیلی از نظریه های تاریخ همین صفت بوده!

ممنون نظر دادی
موفق باشی

rezamarmouz
Friday 18 December 2009, 07:13 PM
حواست باشه مرگ به سراغت نیاد ، آخه میگن ازرائیل واسه تفریح مرخصی گرفته اوده زمین !!!

کار خوبی می کنید اونو من باب مزاح گفتم .

smile2life
Monday 21 December 2009, 05:54 AM
سلام متاسفانه صحبت هاتون دچار تناقض هست.

شما در جایی می گویید که هستند کسانی که بدون علم خواندن و نوشتن بهتر از من و شما حرف می زنند


سلام به همه، به خصوص دوست عزیز من آقا معین. چطوری یا نه؟
آقا شرمنده من چند وقته سرم شدید شلوغه، این بود که نتونستم بیام اینجا سر بزنم، وگرنه از دست شما عصبانی نیستم.

این تایپک رو ایجاد کردم، بیاد اون جا ببینم حرف حسابتون چیه! چند نفر به چند نفر!
You can see links before reply
(من نمی‏دونم چرا هر چی تو ذهنمه و می‏خوام بگم قبلش این جناب alone composer گفته! ذهن منو می‏خونه؟)

ولی خب بحث جالبی میشه، بیاید بسازیمش...

doorsfan
Monday 21 December 2009, 04:36 PM
شرمنده همه فقط به این گیر دادن!
خلاصه ی حرفا با یک مثال:
بد نیست یک دقیقه ای به جای این که تو لاین راست رانندگی کنیم بریم تو لاین چپ!
اینجا ام قوانین رو شکستیم!


واسه ی استادم که گفتم، شاید استادی باشه که به خاطر هنر و علاقه بیاد درس بده ولی اکثرن هدف اصلیشون پوله!
ممکنه الان بگیم نه طرف فقط برای آموختن هنر می آد ولی وقتی خودمون رو جاش بزاریم می بینیم هدفش چیزی جز پول نیست!

زمونه ی بدیه، نمی شه کاریش کرد
به قول آرش سبحانی: علم بنده ی پوله... پول تو دسته زوره... کلا دنیا با پول و زور می چرخه

نمی شه واقعیت رو عوض کرد

ممنون
آقا معین درسته پولم نقش مهمی داره اما برای من تو کار موزیکم پول هیچ نقشی نداره!!!
سبک مورد علاقه ی من پروگرسیو متال هست و این سبک تو ایران طرفدارای کمی داره پس من بخاطر دل خودم دوست دارم این سبک موسیقی رو کار کنم....
البته یکم پول لازمه از این موزیک در بیاد که اونم خرج آمپ - افکت آپگرید کردن گیتار تعویض سیم و این چیزا بشه

moein babayee
Monday 21 December 2009, 06:12 PM
آقا معین درسته پولم نقش مهمی داره اما برای من تو کار موزیکم پول هیچ نقشی نداره!!!
سبک مورد علاقه ی من پروگرسیو متال هست و این سبک تو ایران طرفدارای کمی داره پس من بخاطر دل خودم دوست دارم این سبک موسیقی رو کار کنم....
البته یکم پول لازمه از این موزیک در بیاد که اونم خرج آمپ - افکت آپگرید کردن گیتار تعویض سیم و این چیزا بشه

ببین (اسمت چیه؟) عزیز
الان من تو و امثال ما تو اوج جوونی و آزادیمونه وقتی یک نفر عمرش رو می زاره و موسیقی رو یاد می گیره بعد می بینه تو اجتماع هیچ ارزشی نداره و کار واسش نیست، به تنها چیزی که فکر می کنه در آوردن خرج زندگیشه
تازه اگه مجرد باشه شاید یکم واسش مهم نباشه وای به روزی که طرف یک زن یکی دو تا بچه داشته باشه

به خدا این جا ایرانه اینقدر اروپایی فکر نکنین

ممنون

doorsfan
Monday 21 December 2009, 06:19 PM
من سعید هستم
خوب من هم به همین خاطر هست دارم درس میخونم به موزیک به عنوان یه حرفه یا شغل اصلی نگاه نمیکنم اون رو عشق خودم میدونم اما بدم نمیاد بتونم ازش درآمدی داشته باشم اما خوب من دوست دارم از رشته ی تحصیلیم پول در بیارم خرج موزیکم بکنم :دی

smile2life
Tuesday 22 December 2009, 05:29 AM
‏‏اتفاقاً معین درست میگه، اگه استاد عرضه داشت، خودش کار می‏داد بیرون. کسی که استاده یا انقدر پیر شده که کار ازش برنمیاد، (با تدریس و در اختیار قرار دادن دانش و تجربه‏هاش که قیمت ندارند ادامه میده. واقعاً قابل تقدیره) یا این که می‏خواد خرج و مخارج خودش رو در بیاره. (مگه بده؟)
در ضمن، استاد داریم تا استاد. همه که مثل هم نیستن. مثلاً خود alone composer! خب اگه من الان بهش بگم، آقا من هیچ پولی ندارم به شما بدم، صد البته قبول می‏کنه من شاگردش بشم و به من کیبورد یاد بده. مگه نه؟! چرا می‏خندی؟ خب بگو آره تا بقیه بدونن شما نیتت پاکه. (خب من از کِی بیام سر کلاس؟ همین چهارشنبه خوبه؟)


و حدس می زنم هیچ شخصی در ناخوداگاهش قانون شکنی وجود نداره.مثال نقض بیاورید؟
اوهوم... دقیقاً. عالی بود.
بعضی‏ها کلاً بحث رو عوض کردند. بحث این بود که این قواعد وجود دارند، کسی هم قرار نیست اونا رو بشکنه (که اگه بتونه کار بدی هم نکرده)، ولی لازمه اون این همه سال آموزش رسمی نیست. (میدونی چرا بتهوون بیشتر آهنگ نساخت؟ چون استاد تئوریش میگفت نت باید برای ساز نوشته بشه، ولی استاد پیانوش می‏گفت نه ساز باید نت رو بسازه. بحث خیلی بالا گرفته بود، بیچاره بتهوون مونده بود حرف کیو گوش بده. آخر سر با پا در میونیه استاد ویولنش و استاد سینتی سایزرش (!)، یه کم کوتاه اومدن ولی خب این شد که بتهوون دیگه آهنگ نساخت البته با مشورت استاد ترومپتش)
من می‏خواستم برم گیتار الکتریک یاد بگیرم، رفتم چندتا آموزشگاه سر زدم. گفتم من می‏خوام گیتار الکتریک یاد بگیرم. (حالا این که طرف خودش هم بلد نبود و می‏گفت بیا من بهت گیتار پاپ و سلفژ یاد می‏دم، به کنار) ازشون پرسیدم چقد طول میکشه؟ هیچ جوابی براش نداشتن. یعنی چی؟ من فقط یه کلاس ثبت نام کنم و بیام دیگه... مادام‏العمر؟ تا جیب استادمونو پر کنم؟ یه حقوق ماهیانه براش تا بازنشستگی کنار بذارم!؟
عزیز، من دوست دارم دقیقاً بدونم چقد طول میکشه تا کلاسم تموم بشه؟ کی یاد می‏گیرم؟ کی می‏تونم برم برای خودم (مستقل از شما) آهنگ بسازم؟ قراره برای "هر جلسه یه جمله جدید" تا آخر یه هنرجو بمونم و هنر بجویم تا به گور برسم؟!
جالبه تمام این کلاس گذاشتن‏ها هم از این کلاس رفتن‏ها نشأت می‏گیره!!! وقت بحث راجع به این یکی رو ندارم.

ولی جدا از این‏ها برای سازها حتماً استاد لازمه، قرار نیست مثل کسی که گیتار رو اختراع کرده، تمام چیزا رو خودت روش امتحان کنی و با گیتارت کُشتی بگیری تا یاد بگیری. ولی تئوری تو ذهن هر کسی چسبیده، یه قانونی هم براش درست کردند. شما با یه کتاب مثل کتابی که آقا معین معرفی کردند، می‏تونی راحت کار آهنگسازی رو شروع کنی. بقیه چیزا مثل صدابرداری یا میکس و مستر رو تو کتاب و اینا فکر نکنم پیدا کنی، باید کنار کسایی که کار کردند باشی، ببینی و یاد بگیری. یا یه همچین جایی بپُرسی. البته برای سولو کارها. وگرنه کسی که فقط می‏خواد یه نوازنده عالی باشه، نیازی به دونستن این چیزا نیست.

راستی یه بیست برای arch خان، خیلی عالی گفتی، تمام حرفاتو قبول دارم. الکی که نیست یکی میشه مسئول بخش کیبورد ولی ما هنوز اندر خم یک کاربر جدید هستیم!



فعلاً

moein babayee
Tuesday 22 December 2009, 07:53 AM
‏‏اتفاقاً معین درست میگه، اگه استاد عرضه داشت، خودش کار می‏داد بیرون. کسی که استاده یا انقدر پیر شده که کار ازش برنمیاد، (با تدریس و در اختیار قرار دادن دانش و تجربه‏هاش که قیمت ندارند ادامه میده. واقعاً قابل تقدیره) یا این که می‏خواد خرج و مخارج خودش رو در بیاره. (مگه بده؟)
فعلاً

راستش این حرفت رو قبول ندارم! استعداد های همه ی افراد یکسان نیست مگه چند نفر از ما صدای خوبی داریم و چند نفر از این صدا خوبا عموم پسندن؟ یا برای چند نفر ما این فرصت پیش می آد تا جلوی جمع بخونن

انصافا استادای واقعی مملکت ما فدای هنر این خاک شدن! عمرش رو رو هنر و علم گذاشته بعد از سوی آقایون بهش می گن مطرب!
طرف معلمه موسیقیه و 50 سال سنشه بچه بسیحیه می ره ازش سازش رو می گیره! دیگه کی امیدی به خوندن داره؟
اصلا طرفم بخونه وقتی مجوز بهش ندن می خواد چیکار کنه؟!؟ بزنه تو انترنت تا من و تو بریم رو هوا کاراش رو بدون پرداخت هیچ هزینه ای ورداریم؟!

ما وسط یک ضربدر فعلا گیر کردیم و نه راه پس داریم نه پیش!
یا علی

alone_composer
Tuesday 22 December 2009, 09:48 AM
در ضمن، استاد داریم تا استاد. همه که مثل هم نیستن. مثلاً خود alone composer! خب اگه من الان بهش بگم، آقا من هیچ پولی ندارم به شما بدم، صد البته قبول می‏کنه من شاگردش بشم و به من کیبورد یاد بده. مگه نه؟! چرا می‏خندی؟ خب بگو آره تا بقیه بدونن شما نیتت پاکه. (خب من از کِی بیام سر کلاس؟ همین چهارشنبه خوبه؟)


پسری 10 ساله هنرجوی پیانوی من بود و الان که 17 سالشه هارمونی کار می کنیم. وضع مالیش انوقدر خراب رود که جلسه ای فقط 1000 تومان می توانستند بابت هزینه کلاس پرداخت کنند. وقتی استعداد درخشان اون پسر روز اول توجه من رو جلب کرد بدون تردید قبولش کردم و الان هم خدا رو شکر می کنم که تونستم کمکی باشم که یک استعداد بالقوه تبدیل به بالفعل بشه.

شما از سفسطه سیاه و سفید استفاده می کنید من نگفتم که ((((اصلا)))) و ابدا پول هدف نیست (سفید سفید) گفتم که تنها هدف پول نیست (خاکستری) برای پول در آوردن (صرف) واسه من که رشته تحصیلیم در دانشگاه کامپیوتر بوده راه های خیلی بهتری هست ولی من عاشق کارم هستم. عاشق... الانم حدود 60 تا هنرجو دارم که هر کدومشون واسه من یک دنیا ارزشمندن خدا رو شکر

alone_composer
Tuesday 22 December 2009, 09:53 AM
انصافا استادای واقعی مملکت ما فدای هنر این خاک شدن! عمرش رو رو هنر و علم گذاشته بعد از سوی آقایون بهش می گن مطرب!
طرف معلمه موسیقیه و 50 سال سنشه بچه بسیحیه می ره ازش سازش رو می گیره! دیگه کی امیدی به خوندن داره؟
اصلا طرفم بخونه وقتی مجوز بهش ندن می خواد چیکار کنه؟!؟ بزنه تو انترنت تا من و تو بریم رو هوا کاراش رو بدون پرداخت هیچ هزینه ای ورداریم؟!

ما وسط یک ضربدر فعلا گیر کردیم و نه راه پس داریم نه پیش!
یا علی


انقدر این حرفت به دلم نشست که نمی دونم چطوری باید تشکر کنم!

8 سال هست که تمام انرژی خودم رو روی ضبط و ساخت یک اثر ارکسترال برای صدای خودم کرده ام! با چه امیدی تک تک این کارها رو ضبط کردم و مثل بچه های خودم به ثمر رسوندم! ولی الان با این شرایط واقعا نمی دونم چظوری می تونم (فقط) اونها رو به گوش هم وطن هام برسونم! (همین) دقت کن: خواسته مالی ندارم! کارم هم ارکسترال هست! اشعار کار هم سنگین هستند ولی هیچ نهادی نیست که ازم حمایت کنه که (فقط) کارم پخش بشه! بارها خوستم تو اینترنت بگذارمشون ولی می ترسم به خدا می ترسم که دو روز دیگه کارمو یکی دیگه.....

ای خدا چه باید کرد؟

moein babayee
Tuesday 22 December 2009, 10:05 AM
انقدر این حرفت به دلم نشست که نمی دونم چطوری باید تشکر کنم!

8 سال هست که تمام انرژی خودم رو روی ضبط و ساخت یک اثر ارکسترال برای صدای خودم کرده ام! با چه امیدی تک تک این کارها رو ضبط کردم و مثل بچه های خودم به ثمر رسوندم! ولی الان با این شرایط واقعا نمی دونم چظوری می تونم (فقط) اونها رو به گوش هم وطن هام برسونم! (همین) دقت کن: خواسته مالی ندارم! کارم هم ارکسترال هست! اشعار کار هم سنگین هستند ولی هیچ نهادی نیست که ازم حمایت کنه که (فقط) کارم پخش بشه! بارها خوستم تو اینترنت بگذارمشون ولی می ترسم به خدا می ترسم که دو روز دیگه کارمو یکی دیگه.....

ای خدا چه باید کرد؟


من حرفی نزدم و حتی کاری نکردم! فقط فریاد ملت رو جرأت کردم و اینجا نوشتم
محمد جان (درسته؟) این طوری که تو کلمه و فیس بوک دارن حرف می زنن به نظر من فردایی روشن در پیش است شایدم قرمز! امیدوار باش
یا علی

Hes_r
Tuesday 22 December 2009, 12:23 PM
دوستان بحث رو از موضوع تاپیک منحرف نکنید .

در غیر این صورت پست ها پاک می شه .

موفق باشید

یا علی

saeed_national
Saturday 13 March 2010, 10:21 AM
سلام دوستان.
بیایید موسیقی بسازیم - ۱


استفاد از هارمونی یکی از متداول ترین روشها برای ساخت موسیقی است. حتی اگر هیچ ملودی یا موتیف خاصی در ذهن شما نباشد می توانید از این روش برای ساخت موسیقی استفاده کنید، بطوریکه پس از مدتی تمرین و بدست آوردن مهارت می توانید زیباترین قطعات موسیقی را بسازید.

تهیه طرح اولیه
برای اینکار باید ابتدا طرح ساده ای از چهارچوب موسیقی و قالب هارمونیک آن تهیه کنیم و بتدریج به بسط و توسعه آن بپردازیم.
G G D7 D7
G G D7 D7

جدول شماره ۱ - اولین ایده هارمونیک برای هشت میزان

برای سادگی در ابتدا فرض را بر این می گذاریم که قرار است تا قطعه بسیار کوتاهی در هشت میزان تهیه کنیم. این اندازه معمولآ برای بیان جملات موسیقی یا مقدمه یک قطعه بزرگ کافی است.

ابتدا تنالیته و گام موسیقی را انتخاب می کنیم، بعنوان مثال سل ماژور. رسم بر این است که برای تهیه موسیقی آنرا به بلوک هایی تقسیم می کنند. معمولآ کوچکترین بلوک و واحد های چهارمیزانی است، بنابراین مطابق جدول شماره یک، قطعه خود را به دو واحد چهار میزانی تقسیم می کنیم.
G G D7 D7
G G D7 G

جدول شماره ۲ - اصلاح میزان آخر برای فرور روی تنالیته اصلی

دو دسته چهار میزانی در اختیار داریم که طی آن باید موضوعی ملودیک مطرح شود و سپس پایان یابد. چهار میزان اول را برای بیان تم و چهار میزان بعدی را برای گسترش و خاتمه دادن آن در نظر می گیریم.

ساده ترین هارمونی که می تواند برای اینکار انتخاب شود همان است که در جدول شماره یک آمده است. شما ممکن است ایده های دیگری داشته باشید، اما آنچه ما در اینجا مثال می زنیم از جمله ساده ترین حالت ها است و هدف آن است که نشان دهیم لزومی ندارد که برای تهیه یک موسیقی از هارمونی پیچیده استفاده کنیم. به هارمونی این هشت میزان گوش دهید :
You can see links before reply


|G|G|D7|D7|G|G|D7|D7|

اگر به این توالی آکورد خوب گوش کنید متوجه می شوید که در انتهای قطعه بوضوح حالت ناتمامی دارد که دلیل آن وجود آکورد دومینانت هفت است. بنابراین برای آنکه هارمونی در میزان هشتم روی تنالیته فرود بیاید باید هارمونی میزان آخر را از D7 به G تغییر داد.
You can see links before reply

|G|G|D7|D7|G|G|D7|G|

این ترکیب هارمونی می تواند مفید باشد اما برای گریز از یکنواختی و مشابهت با چهار میزان اول و نیز ایجاد نیاز بیشتر به فرود در انتهای قطعه روی تونیک، صلاح بر این است که میزان حضور آکورد دومینانت در چهار میزان دوم بیشتر باشد. بنابراین برای تاکید بر آکورد فاصله پنجم گام هارمونی میزان دوم را نیز به D7 تغییر می دهیم.
G G D7 D7
G D7 D7 G

جدول شماره ۳ - ایجاد تغییر در طرح چهار میزان دوم برای تاکید بر آکورد دومینانت

توجه داشته باشید هر چقدر در ابتدای چهار میزان اول تاکید بر هارمونی G مهم است - برای تثبیت تنالیته - در چهار میزان بعدی اینکار اهمیت کمتری دارد و حتی تاکید بر آکورد فاصله پنجم مهمتر است. گوش کنید :
You can see links before reply

اگر به هارمونی این هشت میزان گوش دهید ملاحظه خواهید کرد که از لحاظ فراز و نشیب اگر چه خیلی ساده است اما می تواند مبنای ساخت اولین موسیقی ما باشد. از آنجایی که قصد نداریم هارمونی این قطعه را پیچده کنیم به همین مقدار اکتفا می کنیم و با به سراغ ملودی می رویم و نشان می دهیم که با همین هارمونی ساده می توان موسیقی قابل قبولی تهیه کرد.


ایده ریتمیک برای تهیه ملودی
You can see links before reply



تهیه ملودی
فرض می کنیم که هیچ ایده موسیقی یا موتیفی در ذهن نداریم که بخواهیم برای تهیه موسیقی از آن استفاده کنیم. در اینگونه موارد کافی است که بجای ایده موسیقی یک ایده ریتمیک اختیار کنید. شما در انتخاب ایده ریتمیک بسیار آزاد هستید، استفاده از شکل هندسی نتها خود می تواند به تهیه ملودی زیبا کمک کند.

موتیف ریتمیکی که ما در اینجا انتخاب کرده ایم برای هر میزان به دو قسمت تقسیم شده که دو قسمت تضاد زیادی با یکدیگر دارند. در قسمت اول آرامش وجود دارد و در قسمت دوم تحرک. به شکل توجه کنید.


ملودی بر اساس هارمونی برای هشت میزان

حال کافی است بر پایه همین ایده ریتمیک و با توجه به هارمونی هر میزان نتهایی را کنار هم قرار دهیم. بدیهی است به هنگام در کنار هم قرار دادن نتهای موسیقی، جدای از سلیقه باید برخی موارد رعایت شود. به نمونه ای که در اینجا تهیه شده است دقت کنید تا راجع به آن بیشتر صحبت کنیم.

چند بار به این ملودی گوش دهید و به شکل نگاه کنید

You can see links before reply

You can see links before reply

ملودی برای هشت میزان

دقت کنید که برای تهیه ملودی اولیه شما نیازی به داشتن ساز ندارید و به راحتی می توانید با مواردی که در اینجا به آنها پرداختیم ملودی اولیه خود را بنویسید و سپس با اجرا روی ساز مشکلات احتمالی آنرا رفع کنید. شک نداشته باشید پس از کسب مهارت لازم دیگر نیازی به در دسترس بودن ساز برای تهیه موسیقی نخواهید داشت.

اما نکاتی چند راجع به ملودی تهیه شده :

۱- سه میزان اول کاملآ قالب ریتیمک انتخاب شده را رعایت کرده اند.

۲- برای جلوگیری از یکنواختی در میزان چهارم که قرار است به تنالیته فرود بیاییم تغییر کوچکی در قالب ریتمیک داده ایم. به اینصورت که بحای نت سفید از تریوله های سیاه استفاده کرده ایم.

۳- نتهای سفید در تمام حالت ها فاصله های سوم از آکورد های هر میزان است.

۴- نکته مهم : در تهیه نتهای دولاچنگ نیز روی هارمونی میزان دقت شده است اما هنگامی که می خواهیم روی یک نت سفید در میزان بعد فرود بیاییم، آخرین نتهای ملودی را بدون توجه به هارمونی میزان از آکورد مخالف استفاده می کنیم. بعنوان مثال در میزان اول چهار نت دولاچنگ آخر بدون توجه به هارمونی، بیشتر آکورد ر ماژور هفت را تداعی می کند تا سل ماژور. اینکار باعث فرود روانتر و بهتر ملودی به میزان بعدی می شود.

۵- تعداد پرشها نسبت به نتهای متصل کمتر است که این به زیبایی ملودی می افزاید.

۶- به جز یک مورد - میزان هفتم - که پرش اکتاو داشتیم در سایر موارد پرشها فاصله سوم یا در یک مورد چهارم بوده است. باید دقت کنیم که پرش با فاصله بلند به تعداد زیاد عمومآ نمی تواند زیبا باشد و کاربرد آن در میزان هفتم برای شکستن یکنواختی و رسیدن به یک نقطه اوج موضعی بوده است.

۷- ملودی تهیه شده با توجه به فضای مورد نظر می تواند فرق داشته باشد در اینجا فضا بیشتر نزدیک فضای پاپ - کلاسیک اختیار شده است.

ادامه دارد...