PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بزرگان سنتور ( حبيب سماعي )



دراب
Saturday 12 December 2009, 07:58 AM




You can see links before reply
حبیب سماعی تربیت یافته محضر پدر (سماع حضور) است و مقام او را در سنتور نوازی هم ردیف میرزا حسینقلی در تار دانسته اند. شوریدگی ساز حبیب و ظرافت مضرابهایش که با قدرت، اصالت و پختگی کامل اجرا می شده هنرمندان عصر خویش را مجذوب کرده و با اینکه از وی پنج صفحه بیشتر به جا نمانده است، اثری که او بر سنتورنوازی گذاشته چشمگیر است.
می گویند حبیب سماعی در فاصله سالهای ۱۳۲۵ - ۱۳۱۵ در اوج قدرت سنتورنوازی بوده درحالی که صفحات به جای مانده از او سالها قبل از این دوره ضبط شده است.

▪ حسن مشحون در کتاب تاریخ موسیقی جلد دوم صفحه ۵۱۷ چنین می نویسد:
حبیب سماعی فرزند سماع حضور، از تربیت یافتگان پدر و استاد منحصر به فرد سنتور. حبیب از کودکی نزد پدر تعلیم ضرب می گرفت و سنتور می نواخت. پدرش علاقه و توجه زیادی به تربیت هنری فرزندش داشت. حبیب سماعی پس از رسیدن به سن رشد، وارد خدمت نظام شد و مدتی را در مأموریت خراسان و کرمان گذراند و چون جدیتی در خدمت نظام نداشت، پیشرفتی نکرد.
پس از مراجعت به تهران به اصرار دوستانش از جمله ابوالحسن صبا، کلاس سنتور تأسیس کرد، ولی چون به تربیت شاگرد علاقه نداشت آموزشگاه او دیری نپایید. تنها چهار تن از شاگردان او رفتار او را نادیده گرفته و دست از او نکشیدند. حبیب با محبت، سماجت و پشتکاری که از این شاگردان دید خود را موظف به تعلیم آنان کرد. از بهره مندان او ابوالحسن صبا بود که به ساختن فنی سنتور و تکنیک نواختن این ساز به روش گذشتگان توجه داشت. دیگران نور علی برومند، قباد مظفر و مرتضی عبدالرسولی بودند که هر کدام ده تا پانزده سال با او کار کردند و شیوه او را آموختند. روش استاد در تعلیم این بود که آنچه در نواختن به فکرش می رسید، آموزش می داد و ردیف منظم و مرتبی برای تعلیم در نظر نداشت.
حبیب سماعی سه تار را نیز استادانه می نواخت. او زمانی که در خراسان بود نزد عبداله داور (قوام السلطان) که او خود سه تار از درویش خان و منتظم الحکما آموخته بود، فرا گرفت.
▪ مهدی ستایشگر در کتاب ویژگی سنتور صفحه ۱۲۰ چنین می نویسد:
"ثمر دهد زرگ و ریشه درخت خبر نهفته های پدر از پسر شود پیدا
شاید اگر حبیب نبود امروز بهترین سازها در اختیار نوازندگان سنتور قرار نداشت. چرا که حبیب مشوقی بود برای مهدی ناظمی جوان آن روز و استاد ناظمی امروز (سال های اخیر)، که در ساختن سنتور بی بدیل بود. او آنقدر به کارگاه کوچک شاگرد جوان سرکشی نمود تا اصول را در ساختن سنتور به او آموخت.

ردیفی که مرحوم ابوالحسن صبا برای سنتور تدوین نمود بسیاری از مضرابهای حبیب را در بر دارد. هنگامی که موسیقیدانی از کشور شوروی به ایران می آید، بنابر احترام هنری وی مقرر می شود برنامه ای نزد او اجرا گردد. حبیب بعد از تارنوازی کلنل وزیری می نوازد و به راستی بعد از وزیری نواختن و ارائه مطلب، قدرت و جسارت می خواهد اما حبیب از عهده آن بر می آید. در حالیکه اساتید کم نبودند اما براستی که کمتر کسی مرد میدان نوازندگی آنهم بعد از وزیری بوده است."
موسیقی حبیب پرقدرت و مضرابهایش بسیار ظریف و شکننده اند. حبیب به سبک قدما و با مضراب بدون نمد (لخت) می نواخت. مضرابها شفاف و ریزها حساب شده و پر قدرت و با حالت بود.
ابوالحسن استشامی در شهریور ۱۳۲۵ چند ماه پس از فوت حبیب سماعی در مقاله ای که در ماهنامه آن موقع به چاپ رسید می نویسد: "حبیب فرزند سماع حضور مردی قوی بنیه و ورزشکار بود که عمری دراز یافت و فرزند خود را در سن چهارسالگی با موسیقی آشنا کرد. وقتی پدر می نواخت ضرب را در بغل می گرفت و می نواخت. به این ترتیب یکی از مهمترین مبانی اولیه موسیقی یعنی وزن را در اوان کودکی بخوبی فرا گرفت. او در سن شش سالگی و پای سنتور پدر به خوبی ضرب می گرفت.

سپس سماع حضور او را به نواختن سنتور آشنا کرد و تمام کوشش خود را در راه تعلیم او به کار برد، به طوریکه ساز حبیب در نوجوانی کاملاً شنیدنی بود و مورد تحسین و اعجاب استادانی چون نایب اسداله و میرزا حسینقلی قرار گرفت. حبیب مدت کوتاهی نیز در مدرسه موزیک که به سرپرستی مرحوم سالار معزز اداره می شد تحصیل موسیقی نمود و با مقدمات نت مختصری آشنایی یافت.
سماع حضور پدر حبیب، در اواخر عمر با خانواده خود به مشهد رفت و در جوار حضرت امام رضا معتکف شد و پس از فوت، او را در نیشابور به خاک سپردند.

در سال ۱۳۱۹ رادیو تهرات تأسیس شد و حبیب که به نام سماعی معروف شده بود، جزو اولین گروه از موسیقیدانانی بود که در رادیو شروع به نوازندگی کردند. از این زمان به بعد صدای سازش از طریق رادیو به گوش مردم رسید. سماعی مدتی در رادیو تهران نوازندگی کرد و اداره رادیو در صدد برآمد سماعی را راضی کند تا از شغل افسری استعفا دهد و به وزارت فرهنگ منتقل شود و هنرآموزی سنتور را در آن اداره بعهده بگیرد. سماعی در ابتدا از این کار استقبال کرد ولی پس از سه ماه درس دادن و تعلیم چند شاگرد به وزارت جنگ منتقل گردید.
سماعی حدود ۷ سال در رادیو نوازندگی کرد. وی در سال ۱۳۲۳ که انجمن موسیقی ملی تأسیس شد، عضو هیئت موسس این انجمن بود. در جشن هزاره فردوسی وقتی خاورشناسان نوای سنتور او را در نمایش رستم و سهراب شنیدند، او را بسیار تحسین کردند و هانری ماسه خاورشناس بزرگ گفت: موسیقی ایران همانطور که منشأ موسیقی مشرق زمین است باید روزی موجب افتخار ایران شود. ایرانی بجای تقلید از موسیقی غربی باید همت کند، حبیب سماعی و دیگر نوازندگان را به جهان معرفی نماید و این نوای جانبخش را به گوش مردم دنیا برساند."

▪ ارفع اطرایی در یادنامه حبیب سماعی صفحه ۳۰ در مورد زندگی وی چنین می نویسد:
"سماعی سه بار ازدواج کرد. از ازدواج اول صاحب دختری شد به نام توران که در قید حیات است. از همسر دوم پسری به نام منوچهر داشت که جان خود را در شغل چتربازی از دست داد.
از همسر سوم خدیجه خانم که در قید حیات است پسری به نام حسن داشت که او را جانشین خود می دانست و یکسال و نیم و به روایتی سه سال بعد فوت کرد و قلب و روح حساس پدرش را سخت متأثر ساخت. سماعی و همسرش پس از این واقعه برای رفع تالمات روحی سفری به کشور عراق کردند و به زیارت اماکن مقدسه پرداختند. کودک دلبند سماعی در جوار مقبره ظهیرالدوله به خاک سپرده شد."

▪ استاد شهریار شرح ملاقات خود را با حبیب سماعی چنین بیان کرده است:
در نیشابور بودم و در منزل هنردوستی. حبیب آمد. عجب سنتور زنی بود. می گفت سنتور من یک ریخت و پاشی است از مرحوم پدرم سماع حضور.
مرا به او معرفی کردند که شاعر هستم، آن وقت همگی سراپا گوش شدیم که ایشان بنوازد و شروع به نواختن کرد. شعری هم هنگام نواختن می خواند. تمام که شد به شوخی گفت:
اگر آقای شهریار شاعر هستند جواب این شعر را بدهند."
از تو بگذشتم و بگذاشتمت بادگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
چند بیت این غزل را خواند. دو سه بیت آخر را بخاطر نیاورد، حضار گفتند که اتفاقاً این شعر از شهریار است. از آن موقع دوست شدیم. در تهران که بودم یک روز حبیب به منزلم آمد. کتابچه ای داشتم که اشعارم را در آن می نوشتم. لطف اله زاهدی دفترچه را برداشت و به شوخی گفت: "یا خواجه شهریار". کتابچه را باز کرد اتفاقاً سر صفحه آمد:

چو بدست حبیب ساز آید روح عاشق در احتزار آید
در دهه اول ۱۳۰۰ هجری شرکت سیتروئن از فرانسه کلیه پروژه های عمرانی را در استان خراسان عهده دار بوده است. این هیأت به حضور سماعی می رسند و از ایشان تقاضا می کنند که قدری بنوازد. حبیب سماعی در دستگاه شور و سه گاه قطعاتی را اجرا می کند و این هیئت از ایشان فیلمبرداری می کنند. نام فیلم را کاروان زرد می گذارند. امیدواريم این فیلم به همت مسئولین از فرانسه به ایران انتقال یابد و در دسترس علاقه مندان قرار گیرد.

▪ استاد فقید حبیب سماعی در موسیقی ایرانی ده دستگاه با عناوین خاص قایل بود که عبارتند از:
ـ دستگاه نوا - دستگاه طرز تجنیس
ـ دوگاه
ـ بیوتات
ـ همایون
ـ شور
ـ سوز و گداز
ـ رهاب
ـ پنج گاه
ـ سه گاه و چهارگاه
ـ ماهور
که امروزه اساتید فن آنها را بصورت هفت دستگاه درآورده اند.
حبیب سماعی در اواخر شب پنج شنبه بیستم تیرماه ۱۳۲۵ در سن چهل و یک سالگی چشم از دنیا فرو بست و به عالم باقی شتافت و در مقبره ظهیرالدوله در جوار فرزند دلبندش حسن به خاک سپرده شد.

محمد امین توتونچیان
منبع
[۱] مجله هنر موسیقی ،سال ششم شماره 45