توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : يادبود استاد پايور
دراب
Wednesday 16 December 2009, 09:18 AM
همايون خرم در مراسم يادبود «پايور»:
شاگردان «فرامرز پايور» نام او را زنده نگه خواهند داشت
You can see links before reply (You can see links before reply)
مراسم يادبود فرامرز پايور ـ آهنگساز و نوازنده سنتور ـ شامگاه گذشته در مسجدجامع شهرك غرب برگزار شد.
به گزارش خبرنگار موسيقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين مراسم كه شامگاه گذشته ـ 23 آذر ماه ـ برگزار شد، همايون خرم در سخناني گفت: فرامرز پايور قفس دنيا را رها كرد و جانش به جانان پيوست و هركس چون او عمل كند، جاودان خواهد شد.
اين هنرمند در ادامه مطرح كرد: آنچه در اين روزها همه را متأثر كرد درگذشت و از دست دادن استاد فرامرز پايور بود. در حقيقت همه هنرها از خداوند است و اوست كه به هركس هر مقداري كه بخواهد ميدهد و به استاد ابوالحسن صبا بزرگوار، هنرهايي داد تا شاگردان برجستهاي به هنر اصيل ايراني تحويل بدهند.
خرم با اشاره به فرامرز پايور به عنوان يكي از شاگردان استاد ابوالحسن صبا مطرح كرد: فرامرز پايور فرد جدي بود بهگونهاي كه گاهي افرادي كه جديبودن او را دريافت نميكردند اين موضوع برايشان ناگوار ميآمد. به هرحال فرامرز پايور با جديتش ميخواست كه شاگردان خوبي بسازد تا كارهاي او را تمرين كنند.
او ادامه داد: پايور بسيار به وقت اهميت ميداد و بر اين اعتقاد بود كه اگر اهل موسيقي وقتشناس نباشد، ممكن است زمانهاي ارزندهاي را از دست بدهند.
اين هنرمند موسيقي در بخش ديگري از اين مراسم، از خدمات فرامرز پايور به موسيقي ايران ياد كرد و افزود: يكي از مشخصاتي كه تا آخر زندگياش ادامه داد، تدريس بود. همچون استاد صبا كه تا آخر عمر حتي به دليل ناراحتي قلب آن را رها نكرد و زمانيكه نميتوانست حرف بزند با اشاره به شاگردانش ميآموخت.
همايون خرم يادآور شد: اولين ديدار من با پايور در اركستر ابوالحسن صبا بود. زماني كه او با جديت تمام قطعاتي را كه صبا آنها را نوشته بود، اجرا ميكرد.
او اظهار كرد: پايور در تمام دوران زندگياش وفادارياش را به استاد ابوالحسن صبا حفظ كرد و هرسال براي او سالگرد درگذشت ميگرفت.
همايون خرم در پايان سخنانش گفت:همانطور كه پايور شاگرد خوبي براي ابوالحسن صبا بود، شاگردان پايور هم نام او را زنده نگه خواهند داشت.
گفتني است: در اين مراسم هنرمنداني چون شهرام ناظري، پشنگ و هوشنگ كامكار، كيهان كلهر، هوشنگ ظريف، سعيد ثابت، حسين دهلوي، ارفع اطرايي، بيژن بيژني، محمدعلي كشاورز، سعيد فرجپوري، علياكبر گلپا، حميدرضا نوربخش، سينا سرلك و ... حضور داشتند.
انتهاي پيام
You can see links before reply (You can see links before reply)You can see links before reply (You can see links before reply)You can see links before reply (You can see links before reply)You can see links before reply (You can see links before reply)
دراب
Thursday 17 December 2009, 08:03 AM
مطمئنا استاد صبا در دوران حیاتشون بخاطر داشتن چنین شاگردانی به خودشون افتخار میکردند. استاد پایور یکی از شاگردهای ممتاز استاد صبا بودند .
افسوس که هیچ کدوم از شاگردان استاد پایور در حد ایشون(وقتی شاگرد استاد صبا بودند) نیستند و اسمی از شاگردان آن استاد در بین نیست.
دقيقا درست مي فرمائيد و به نكته خوبي اشاره فرموديد . متاسفانه در مورد استاد مشكاتيان هم همين موضوع صادق است و اين از يك جنبه مايه مباهات است كه اينگونه استاداني داشتم كه تا حالا رو دست نداشتند و از يك جنبه مايه تاسف ، كه از اين خيل شاگردان يكي هم به قدرت ودر حد نوازندگي و آهنگسازي اين بزرگان نرسيده و عملا حرفي از اونها در ميان نيست .
دل ارام
Thursday 17 December 2009, 08:28 AM
علت اينكه شاگرداني در بين نيست چون ميداني براي محك زدن نيست و فراهم نمي كنند .از شنيده ها و گفته انچه برداشت ميشه اينكه حداقل خدابيامورز پايور همچين خوش اخلاق نبود!
Kamanche
Friday 18 December 2009, 12:48 AM
تاثیر استاد فرامرز پایور بر موسیقی ایران
گفتوگو با پشنگ کامکار، نوازندهی سنتور
You can see links before reply (You can see links before reply)
دویچه وله: آقای کامکار، شما نوازندهی برجسته سنتور هستید و با استاد پایور نیز از نزدیک آشنا بودهاید، لطفا در مورد ویژگیهای هنری استاد پایور بفرمایید.
پشنگ کامکار: من افتخار شاگردی استاد پایور را نداشتم. اما او همیشه برای من الگو و اسطوره بوده است. من خودم را مدیون کتابهای با ارزش و شیوهی جذاب ایشان میدانم. استاد نه فقط نوازنده، بلکه ردیفدان، تئوریسین، آهنگساز و رهبر ارکستر و در واقع یک دایرهالمعارف در موسیقی ایران محسوب میشد.
شما سالهاست که مشغول به تدریس ساز سنتور در دانشگاه و آموزشکدههای مختلف موسیقی هستید، تالیفات استاد پایور چه تاثیری در زمینه آموزش ساز سنتور داشته است؟
استاد پایور در نوجوانی که به محضر استاد صبا راه پیدا کرد، ۱۲ سال تمام ردیفهای صبا را نزد او به خوبی فرا گرفت. استاد پایور خیلی تاکید میکرد که حالتها و ظرایف موسیقی را مخصوصا ردیف صبا را باید به خوبی به شاگردها آموزش داد. خاطرهای فراموش نشدنی هم از استاد پایور دارم: حدود ۲۵ سال پیش، در یک مجتمعی در وزارت ارشاد تدریس میکردم. استاد شنیده بودند که من ردیفهای صبا را آموزش میدهم و از من خواستند که به کلاس من بیایند. ایشان بعد از نیم ساعت که در کلاس من بودند، به من گفتند که شما با اینکه مستقیم شاگرد استاد صبا نبودهاید، ردیف او را به خوبی اجرا میکنید.
You can see links before reply
به شاگردهای من هم گفتند، قدر استادتان را بدانید. چون کسی که شاگرد صبا نباشد، نمیتواند به اینگونه ردیف او را اجرا کند.
به عنوان نوازندهای که در واقع به همراه مرحوم مشکاتیان به نسل بعد از استاد پایور تعلق دارید، آیا فکر میکنید ایشان در شیوه نوازندگی شما هم تاثیر داشتهاند.
بله، حتما. ایشان از کودکی برای من الگو بودهاند. هم تکنیکشان و هم شیوهشان. ایشان بدعت جدیدی را در شیوه سنتورنوازی بر روی اصول علمی و تکنیکی پایهگذاری کنند. پیش از ایشان بیشتر شیوهی سینه به سینه و گوشی و غیرعلمی رواج داشته است. ایشان مکتبی علمی و تکنیکی پرقدرت داشتهاند. هم من و هم مرحوم مشکاتیان تاثیر بسزایی از استاد پایور گرفتهایم.
You can see links before reply (You can see links before reply)
گفته میشود که یکی از تکنیکهای نوازندگی سنتور که با یک دست آکورد میزنند و با دست دیگر ملودی، از ابداعات استاد پایور بوده است. روشی که برادر شما اردوان کامکار آن را پی گرفته است.
(You can see links before reply)
استاد پایور در قطعهای این شیوه را اجرا کرده است که یک دست آکورد بگیرد و دست دیگر ملودی. ایشان در جلد یکی از کتابهای خود نوشته است که امیدوارم که در آینده این شیوه متداول شود و شخصی این روش را ادامه دهد. استاد پایور بنیانگذار این ایده بودهاند. اما در ۴۰ تا ۵۰ سال گذشته از این شیوه آن چنان استقبال نمیشد. بیشتر شیوهی سنتی و ردیفنوازی متداول بوده است. من ادامهدهندهی شیوه استاد پایور بودهام. اردوان هم همین شیوه را به روشی مدرنتر و امروزیتر ادامه داد. هرچقدر که زمان به جلو میرود، این تغییرات حاصل میشود، البته نه اینکه سنتها از بین برود، منتهی کاملتر و امروزیتر میشود.
تالیفات استاد پایور در زمینه سنتور به گونهای است که از کتاب دستور سنتور تا چهارمضرابهایی با ساختارهای پیچیده، شامل نوازندگان مبتدی تا پیشرفته هم میشود، شما به عنوان مدرس موسیقی که خود تالیفاتی در زمینه آموزش موسیقی دارید، نقش استاد پایور را در شناختن این ساز و علاقهمند کردن هنرجویان جوان چگونه میبینید.
ایشان نقش بسزایی داشتند. قبل از ایشان این ساز خیلی محفلی بود و به مردم آن چنان معرفی نشده بود. او در واقع برای این ساز خیلی ارزش قائل شد و چون استاد پایور آدم خیلی منظم و جدی بود، از آن حالت مجلسی این ساز را به مردم و به خصوص جوانان معرفی کرد. اتفاقا چند سال قبل در سفری که به آلمان داشتم، یک آلمانی بعد از اینکه متوجه شد من ساز میزنم، گفت من یک سیدی از استاد پایور دارم، چقدر موسیقی ایران و این ساز زیبا است. منظورم این است که ایشان سنتور را نه فقط به جوانان ایران بلکه به مردم جهان شناساند. استاد پایور یک هنرمند جهانی است. من به همه موزیسنهای دنیا درگذشت استاد پایور را تسلیت میگویم. درست است که ایشان از میان ما رفته است، اما کارهای ایشان همیشه زنده است و هنرمند هیچگاه نمیمیرد.
منبع : دویچه وله (You can see links before reply)
Kamanche
Friday 18 December 2009, 12:52 AM
نوشتاری از حمید متبسم
You can see links before reply
استاد فرامرز پايور را هم نسلان من از ديرباز ميشناسند، آنکه دستي بر سنتور دارد، فرزند اوست، آنکه آواز ميخواند، تصنيفهايش را خوانده، آنکه در کار گروهنوازي است از او آموخته، آنکه شنونده جستجوگر موسيقي است، کتابش را خوانده و او را به عنوان نماينده سرشناس موسيقي فاخر ميشناسد و غير نيز گوش جانش از ترنم او مسرور است.
You can see links before reply
پائيز سال هزار و سيصد و پنجاه و چهار براي اولينبار به کنسرت رفتم. تالار رودکي؛ ارکستر سازهاي ملي به سرپرستي و آهنگسازي فرامرز پايور.
ميتواني تصور کني؟ بايد شاکر باشي، اين يک هديهي آسماني ست!
براي اولين بار از اينکه ميخواهم موسيقيدان بشوم احساس غرور کردم و براي اولين بار با تمام وجود احساس کردم که چه محترم است، موسيقي!
او هنرمندانه زيست و سايهاش هميشه بر سر موسيقي ماست.
منبع : روز (You can see links before reply)
دراب
Saturday 19 December 2009, 09:33 AM
مي گويند مرحوم سماعي بسيار بد اخلاق بودند به طوري كه چند تا شاگرد بيشتر برايشان نماندند اما يكي از اونها مرحوم صبا بود ! اينكه استادي خوش اخلاق يا بد اخلاق باشد دليل مطرح شدن يا نشدن شاگردان نيست . جوهره وتلاش هر فرد مهم است . به قول استاد پايور : تنبلي خودشان را به حساب عرفان مي گذارند . اون چيزي كه مهم است اينه كه من چقدر خودم رو صرف سازم و موسيقي مي كنم ، چقدر دنبال مطالب موسيقي و ساز و نوازندگي بزرگان هستم ؟ اين مهم هست ، يا به قول استاد مشكاتيان كه به نقل از نيچه فرمودند : براي بوجود آوردن اثري ماندگار كاري تمام وقت لازم است . استاد پايور اخلاقي داشتند كه تا زمانيكه يك درس رو درست ياد نمي گرفتيد به درس يا مبحث ديگر نمي رفتند . تعارف و شوخي هم نداشتند ، اين يعني بد اخلاقي يا قانونمندي ؟ امروزه اساتيد مهرباني هستند كه وقتي مي بينند شاگردشان داره آه و ناله مي كنه كه درس سخت هست و چنين و چنان و نزديك است كه ايشان ديگر به كلاسشان نيايند مي گويند : خوبه ! بعدا خودت تمرين كن البته اين مبحث زياد هم مهم نيست و درسها رو دو تا يكي مي كنند ! من شبهائي بوده كه تا صبح ساز مي زدم و به خاطر اينكه صداش به بيرون نره روي اون رو ملافه مي انداختم . چرا ؟، چون استادم ازم مي خواست كه درس رو درست جواب بدم تعارف هم نداشت . تازه الان فردي شدم كه هيچ كجاي اين دنياي بزرگ مطرح نيستم . ببين اونها چه زحمتي كشيدند . شاگرد بايد خودش هم تلاش كنه . بله ما شاگردان خوبي از اون استاد داريم كه خدا كنه يادش رو كه زنده نگه مي دارند كه هيچ كارهائي فراتر از اونها هم انجام بدهند و نه بعنوان دستگاه كپي ، آثار آن بزرگان را تكرار و تكرار كنند . يك زماني استادي داشتم كه مي گفت : شاگرد خوب اونه كه يه روز رو دست استادش بلند شه .
دل ارام
Saturday 19 December 2009, 10:40 AM
اگه ممکنه اسم استادتون رو بگید bella
دراب
Saturday 19 December 2009, 11:48 AM
اگه ممکنه اسم استادتون رو بگید bella
اجازه بديد اسم اساتيد رو نياوريم . شايد دوست نداشته باشند . توضيحا عرض كنم سه استاد داشتم كه يكي از يكي ديگر سخت گير تر بود .
آناهيتا 79
Saturday 19 December 2009, 12:10 PM
مي گويند مرحوم سماعي بسيار بد اخلاق بودند به طوري كه چند تا شاگرد بيشتر برايشان نماندند اما يكي از اونها مرحوم صبا بود ! اينكه استادي خوش اخلاق يا بد اخلاق باشد دليل مطرح شدن يا نشدن شاگردان نيست . جوهره وتلاش هر فرد مهم است . به قول استاد پايور : تنبلي خودشان را به حساب عرفان مي گذارند . اون چيزي كه مهم است اينه كه من چقدر خودم رو صرف سازم و موسيقي مي كنم ، چقدر دنبال مطالب موسيقي و ساز و نوازندگي بزرگان هستم ؟ اين مهم هست ، يا به قول استاد مشكاتيان كه به نقل از نيچه فرمودند : براي بوجود آوردن اثري ماندگار كاري تمام وقت لازم است . استاد پايور اخلاقي داشتند كه تا زمانيكه يك درس رو درست ياد نمي گرفتيد به درس يا مبحث ديگر نمي رفتند . تعارف و شوخي هم نداشتند ، اين يعني بد اخلاقي يا قانونمندي ؟ امروزه اساتيد مهرباني هستند كه وقتي مي بينند شاگردشان داره آه و ناله مي كنه كه درس سخت هست و چنين و چنان و نزديك است كه ايشان ديگر به كلاسشان نيايند مي گويند : خوبه ! بعدا خودت تمرين كن البته اين مبحث زياد هم مهم نيست و درسها رو دو تا يكي مي كنند ! من شبهائي بوده كه تا صبح ساز مي زدم و به خاطر اينكه صداش به بيرون نره روي اون رو ملافه مي انداختم . چرا ؟، چون استادم ازم مي خواست كه درس رو درست جواب بدم تعارف هم نداشت . تازه الان فردي شدم كه هيچ كجاي اين دنياي بزرگ مطرح نيستم . ببين اونها چه زحمتي كشيدند . شاگرد بايد خودش هم تلاش كنه . بله ما شاگردان خوبي از اون استاد داريم كه خدا كنه يادش رو كه زنده نگه مي دارند كه هيچ كارهائي فراتر از اونها هم انجام بدهند و نه بعنوان دستگاه كپي ، آثار آن بزرگان را تكرار و تكرار كنند . يك زماني استادي داشتم كه مي گفت : شاگرد خوب اونه كه يه روز رو دست استادش بلند شه .
آره من هم قبول دارم . استاد من يه جورائي گيره ،مي گه برو خودت فلان درس رو بزن ! بدون اينكه يه بار هم واسم بزنه ! آخ وقتي هم ياد نداشته باشي همچي ضايعت مي كنه كه مي خواي بري زير زمين .ولي از حق نگذريم وقتي هم خوب مي زنم خيلي تشويقم مي كنه . به نظر من استاد خوبي هست . سخت مي گيره ، اما ما رو وادار مي كنه كار كنيم . بد اخلاقم نيست . ( اسمش رو ازم نخواهيد لطفا )
دل ارام
Sunday 20 December 2009, 09:32 AM
حرفایی که گفتین قابل تامل بود .
Kamanche
Friday 25 December 2009, 01:17 AM
استاد مضرابهای ماندگار
You can see links before reply (You can see links before reply)
(You can see links before reply on=0,menubar=0,scrollbars=0,status=0,toolbar=0,ful lscreen=0,dependent=0,width=400,height=390%27%29%2 9;)
دوازده سال پیش روزی خبر کسالت ناگهانی استاد فرامرز پایور در خارج از کشور به شاگردان و علاقهمندان ایشان رسید و هر یک به تناسب زبان حالی باز کردند، این شعر را در آن حال و هوای سخت سرودهام:
درد تو به جان خستهمان باد
بر چشم به خون نشستهمان باد
بار غمت ای چکاو زخمی
بر بال و پر شکستهمان باد
رمز خبر سلامت دوست
مفتاح زبان بستهمان باد
پیوند پلید بی تو بودن
پیوسته ز هم گسستهمان باد
رَستی تو و بندهای ماتم
بر جان ز بند رستهمان باد
نوشتن برایم سخت نبوده و نیست، اما اینکه از کدام بُعد در یک موضوع آغاز کنیم، برایم تازگی دارد. اینکه سخنی از کسی بگویی که از ابعاد متنوعی برخوردار بوده است. در سال ۱۳۸۰ در جلسه بزرگداشت استاد فرامرز پایور در شیراز در سخنرانیام به این ابعاد اشاره داشتم، برای نمونه بگویم هر یک از ابعاد وجودی و رفتار استاد مثال زدنی بوده و هست و تو هنگامی درمییابی که با عدهای از شاگردان و یا دوستان و خویشان استاد گرد میآیی. هر یک از یک بعد رفتاری استاد میگویند، گویی این استاد پایور در همه ابعادش مثال زدنی بوده است.
در رفتار اجتماعی، در مراوده با مردم، در امر تحصیل و بَعد تدریس، یعنی بر روی هم در امر آموزش، در کار گروهی و در روابط با اعضای گروه موسیقیاش، در رابطه با استادانش و نیز با شاگردانش، با دوستانش در امر قناعت خویش در تداوم حیات، در خلق اثر، در پر اثر بودن، در کار مداوم، در ذوق، در خُلق، در جنگ با نفس، در سلامت روح و حالا تا جایی که میتوانم برای هر یک نمونههایی میآورم. ابتدا از دانش او، که پایور مجموعهای از دانش پیشینیان بود، به گفته استاد یگانه حسن کسائی که فرمود: "بالاترین تعریفها و زیباییها در ساز و نوازندگی ایشان مستتر است، همین قدر بگویم که استاد پایور از سرچشمه نوشیده و بعد از سالها ریاضت کشیدن، داشتن ذوقی سرشار، اجراهایی توانمند و ابتکارهایی منحصر بفرد، جامعه جویای موسیقی و شاگردان خود را به کمال، سیراب کرده است..."
پس همین قدر میگویم هر که از پیشینیان آنچه در موضوع ردیف و روایات ردیفی میدانست، از پایور آموخته بود. او چکیده دانش صبا و دوامی و بعضی از استادان دیگر بود. در این مورد گفتههای همدورههایش علی تجویدی، همایون خرم، حسن کسائی و ...شاهد این امرند. او دانش هارمونی و ارکستراسیون را نیز فرا گرفته بود، اما بسیاری، ردیف و هارمونی را میدانند، ولی پایور نیستند. اجرای آهنگهای به اصطلاح قدیمی از عارف و مانند او توسط بعضیها صورت گرفته اما به باور همگان اجرای گروه پایور بهترین اجراها بوده است. پرویز مشکاتیان میگوید: "گمان نمیکنم در این وادی، کسی که حتی نه با یک ساز بلکه با موسیقی آشنایی اندکی هم داشته باشد، قلندر و قلدر و قَدَری چون پایور را نشناسد. او نیازی به تعاریف و تفاسیر ندارد، چون کوه زیبا، استوار و با سلیقه؛ به هوا و فضای موسیقی ایران روح روندگی بخشیده است. او پدر خانواده سنتورنوازان ایران است."
استاد پایور تنها علاقه و حتی تنها پشتکار را برای به قله رسیدن کافی نمیدانست. او به اصالتهای درون خانوادگی، نه از باب مکنت و ثروت، توجه داشت که بی اصالت اندیشه، ممکن است یک سنتورنواز یا تنها یک آگاه از علوم موسیقی تربیت شود، در حالی که برای به قله رسیدن به چیزهای دیگری نیز نیاز است. در روابطش با شاگردان از همین رو بود که به تدریس سنتور تنها بسنده نمیکرد، بلکه روال چگونه شاگردی کردن را میآموخت: پاکبازی و پاک بینی و پاک نیتی و پاک مهری را.
You can see links before reply (You can see links before reply)
در امر قناعتش چه بگویم که سرتاسر عمر را بعد از خانه پدری در یک خانه محدود و معمول به سر برد. از صفایش چه بگویم که داشتهاش را با نیازمند از دوست و غیر دوست تقسیم میکرد. نواب صفا گفت پس از انقلاب حقوق ما را قطع کردند و پایور گفت، ولی به من زیاد میدهند، از این به بعد یک سوم حقوق من برای شما و به آن عمل میکرد. همکاران گروه موسیقی از این بزرگواریهای او زیاد دیده بودند. در نهایت؛ اینکه بگوییم استاد فرامرز پایور، استادی دارای مکتب در کار موسیقی و سنتور و بهترین بود، امر روشنی را بیان و در حق پایور جفا کردهایم.
آنانکه در زندگی او و از روش او آگاهی داشتند میدیدند که چگونه استغنایش را با دیگران تقسیم میکند که اگر صبحهای زود بنا بر روش هر روزهاش به پیادهروی میرفت، در بازگشت برای کارگران ساختمان در نزدیکی منزلش نانِ تازه میخرید و به آنها میداد. در ماهنامه هنر موسیقی ویژه استاد فرامرز پایور(۱۳۸۵)، دیگر هنرمندان، به حق از مطالب موسیقایی و چیرگی و ویژگی استاد در کار موسیقی و سنتور نوازی گفتهاند و نوشتهایم که خوشبختانه بنا به تمایل و اصرار من در زمان حیات ایشان منتشر شد و به لحاظ او رسید، با این حال احساس کرده و میکنم حق مطلب در مورد شخص استاد هنوز به طور کامل ادا نشده و آینده در این مورد از مسئولیت خود پرده بر خواهد داشت تا در موارد مختلفی از جمله تعلیم و تدریس در شاگردپروری به جای مریدپروری، ادب آموزی به جای پیاده کردن عقدههای معلم بر شاگرد، نقل امانت در رساندنِ روایتِ صحیح گذشتگان به آیندگان به جای هرگونه افزودن بر ردیف و کاستن از آن توسط هنرآموز و حقنه کردن به هنرجوی بیگناه، قطع هرگونه کاسبی در خرید و فروش ساز در کلاسهای تدریس و موارد بسیار دیگری رفتارِ استاد فرامرز پایور نمونه بارز آن قرار گیرد.
و در خاتمه روز شنبه ۲۱ آذر ماه ۱۳۸۸ از ظهر کمی درگذشته بود که استاد را تا قطعه هنرمندان بهشت زهرا مشایعت کردیم و از خاطرم گذشت از نخستین دیدارم با استاد در سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۸۸، چهل و دو سال گذشت. عمر پربرکت ۷۷ ساله حضرتش، به راستی بینایی میآورد. تربیت آن همه شاگردان توانمند و دوستان علاقمند، آن همه آثار ارزشمند که تنها هفده کتاب و جزوه از آثار اوست که انتشار یافته و اینها سوای آثار شنیداری استاد از اجراهای تکنوازیها، دونوازیها و گروهنوازیهای کمنظیر اوست. به هنگام خاکسپاری استادمان پایور فریاد زدم: "....از نظر ما ثُلمه، این است. میگویند هرگاه عالمی درمیگذرد ثلمهای وارد میشود! اما عالمان نظیر دارند، آنچه از نظر ما بینظیر و بیمانند و کمبودش ثلمه است، امثال پایورند و بس."
مهدی ستایشگر، پژوهشگر، موسیقیدان و سردبیر مجله هنر موسیقی است.
منبع : جدید آنلاین (You can see links before reply)
am3000
Friday 25 December 2009, 02:58 AM
مي گويند مرحوم سماعي بسيار بد اخلاق بودند به طوري كه چند تا شاگرد بيشتر برايشان نماندند اما يكي از اونها مرحوم صبا بود !.
البته حسين صبا شاگرد حبيب سماعي بوده نه استاد ابوالحسن صبا.ايشان شاگرد علي اكبر شاهي بودند نه حبيب سماعي.در واقع اين دو مكتب موازي هم پيش آمده اند منتها استاد صبا براي حفظ ميراث گذشتگان تعدادي از آثار حبيب سماعي رو به خط نت درآوردند.
Powered by vBulletin® Version 4.2.5 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.