PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یه سوال خیلی ساده!



smile2life
Monday 21 December 2009, 05:37 AM
سلام به همه؛

این تایپک ادامه‏ای بر این تایپک: You can see links before reply هست، هدف از ایجاد این تایپک این هست که بحث کنیم و ببینیم آیا موسیقی علم هست یا هنر.

از دوستانی که تازه به جمع ما پیوسته‏اند می‏خوایم برای مطلع شدن از داستان یه سری به تایپک بالا بزنند، و بعد هر کسی هر نظری داره در این مورد بیان کنه.

می‏خوام این تایپک رو با یه سوال خیلی ساده شروع کنم، و از این سوال هم هدفی دارم. سوال اینه:
موسیقی چیست؟

خواهشمندم همه در مورد این سوال نظر بدن، چون می‏دونم هر کی اینجا هست، با یه ذهنیتی در مورد موسیقی در ذهنش اومده، لطفا اون رو حتی در حد چند جمله این جا بگید.
وقتی به جواب این سوال رسیدیم، بقیه بحث رو ادامه می‏دیم.

alone_composer
Monday 21 December 2009, 11:12 AM
سلام به همه؛

این تایپک ادامه‏ای بر این تایپک: You can see links before reply هست، هدف از ایجاد این تایپک این هست که بحث کنیم و ببینیم آیا موسیقی علم هست یا هنر.

از دوستانی که تازه به جمع ما پیوسته‏اند می‏خوایم برای مطلع شدن از داستان یه سری به تایپک بالا بزنند، و بعد هر کسی هر نظری داره در این مورد بیان کنه.

می‏خوام این تایپک رو با یه سوال خیلی ساده شروع کنم، و از این سوال هم هدفی دارم. سوال اینه:
موسیقی چیست؟

خواهشمندم همه در مورد این سوال نظر بدن، چون می‏دونم هر کی اینجا هست، با یه ذهنیتی در مورد موسیقی در ذهنش اومده، لطفا اون رو حتی در حد چند جمله این جا بگید.
وقتی به جواب این سوال رسیدیم، بقیه بحث رو ادامه می‏دیم.

دوست عزیز سلام. موسیقی هنر بیان احساسات با ابزار صداهاست.

در ضمن هنر و علم مرز خیلی جداگانه ای ندارند! شما لطفا اول (علم و دانش) رو تعریف کنین تا من به شما ثابت کنم که هنر (زیر مجموعه ای) از علم و دانش بشری است.

ساخت یک اثر هنری موسیقیایی یک کار کاملا تولیدی و (مهندسی) هست + احساس، سلیقه و هنرمندی. به عنوان کسی که رشته دانشگاهی ام مهندسی بوده ولی بیست و اندی سال هست که موسیقی کار می کنم و اکنون هم مشغول تدریس آهنگسازی ارکستراسیون و کنتر پوان هستم تشابه های کاملا دقیقی می بینم بین مهندسی و آهنگسازی.

در هر دو مورد ما مشغول (خلق) (یک سیستم دقیق و منظم) هستیم.

طبیعی است که تا این علم (خودآگاه یا ناخودآگاه!) فرا گرفته نشود اثر ساخته شده فاقد ارزش هنری در مقیاس (علمی) است.

مثالی می زنم: همه ما در دوران کودکی نقاشی می کشیدیم! اولین نقاشی های ما فقط چندتا خط خطی ساده بودن! درسته که این نقاشی ها برای (((((((ما))))))) بی نهایت ارزشمند است اما هیچگاه نمی توان به دید یک اثر (هنری) به آن نگریست! اثر هنری وقیتی حاصل می شود که به طور سیستماتیک و کاملا علمی آموخته شود.

اما در آخر: شما گفته بودین که از وقتی علم موسیقی رو فرا گرفتین دیگر از موسیقی هایی که قبلا گوش می دادید (لذت) نمی برید و (از این رو) احساس بدی دارین و معتقدین که نباید موسیقی رو با علم در آمیخت. اتفاقا بر عکس! شما باید (خوشحال) باشید که الان نمی توانید از هر موسیقی لذت ببرید! این که بد نیست(؟)

مثل این هست که شما تا امروز از خوردن چیبس لذت می بردید ولی حالا فهمیدید که روغن مانده موجود در چیبس (سرطان زا) است و ارزش غذایی آن بسیار پایین! حال از خوردن آن بدتان می آید آنوقت ناراحتید و دیگر چیبس نمی توانید بخورید! حال به ارزش چلوکباب (مثلا شوخی) پی برده اید. این خیلی خوب است. چرا به جای اینکه از این موضوع خوشحال باشید علم خود را زیر سوال می برید؟

سروش اميرابادي
Monday 21 December 2009, 12:35 PM
سلام موسيقي يعني زبان گویا و سریح

گل دختر
Monday 21 December 2009, 02:27 PM
موسیقی در واقع احساسات نهان انسان است که با استفاده از ساز به بروز داده می شود.به نظر من شخصیت هر فرد با سبک موسیقی که دوست دارد رابطه مستقیم دارد چون موسیقی از درون انسان برخاسته میشود.:ilovemusic:

moein babayee
Monday 21 December 2009, 02:28 PM
سلام، ممنون که بحث رو ادامه دادی
ممنون می شم اگه بیای و با نقل قول چکیده ای از تاپیک قبل رو بیاری اینجا (یا ام همش رو)
چون به نظر با بد مقدمه ای و مخصوصا اسمی تاپیک رو شروع کردی

موسیقی رو نمی شه تو چند جمله خلاصه کرد
ولی در کل یکی از راه های بیان احساسه



سلام به همه، به خصوص دوست عزیز من آقا معین. چطوری یا نه؟
آقا شرمنده من چند وقته سرم شدید شلوغه، این بود که نتونستم بیام اینجا سر بزنم، وگرنه از دست شما عصبانی نیستم.

این تایپک رو ایجاد کردم، بیاد اون جا ببینم حرف حسابتون چیه! چند نفر به چند نفر!
You can see links before reply (You can see links before reply)
(من نمی‏دونم چرا هر چی تو ذهنمه و می‏خوام بگم قبلش این جناب alone composer گفته! ذهن منو می‏خونه؟)

ولی خب بحث جالبی میشه، بیاید بسازیمش... __________________

خوب یک ابهام کوچیک، alone composer که این طرفیه چطوری حرفای ذهن تو رو که 180 درجه فرق می کنی در آورده و گفته؟!؟

moein babayee
Monday 21 December 2009, 02:34 PM
دوستان
نیازی نیست به تاپیک قبلی برگردین پست های مهم تا حد امکان منتقل شدن

ممنون

moein babayee
Monday 21 December 2009, 02:40 PM
این بحث از اون جایی شکل گرفت که من آمدم و یک سری قوانین بنیادی موسیقی رو برای آهنگ سازی تو تاپیک You can see links before reply بیان کردم تا

smile2life (You can see links before reply)

جناب معین آقا؛

(اول تشکر بابت پاسختون به تایپک من)
با احترام
من به محض این که این نوشتون رو خوندم، مثال نقضی براتون تدارک دیدم. به چه صورت می‏خوایدش؟ pdf؟ midi؟ آهنگ؟ عکس؟ من صدتا دیگه هم بخوای از این چیزا برات درست می‏کنم. تا هم شما هم بقیه بدونن، موسیقی ریاضی نیست که فقط یک راه و یک جواب مطلق داشته باشه.
موسیقی هنره و مستقیماً از احساس آدم نشأت می‏گیره.

تا حالا فکر کردی این قواعد دست و پا گیر موسیقی از کجا پیداشون شده؟ هنرمندای (واقعی) زیادی، آهنگ‏ها ساختند بدون این که از این قواعد بهره ببرند تا این که این قواعد بوجود اومده. (سال‏های خیلی دور، قبل از پیدایش این قواعد)
الفبای موسیقی برای داشتن یک خط برای زبان موسیقی کفایت می‏کنه. (اول مردم حرف زدن یاد گرفتن، بعد خط رو اختراع کردند، خیلی‏ها بی‏سوادند ولی حرف می‏زنند، شاید هم بهتر از من و شما) حالا اینو با موسیقی مقایسه کنید. این دستور زبان‏ها رو زیاد مدّ نظر قرار ندید. چون خودشون براساس استفاده گذشتگان بوجود اومده. تکرار اون‏ها هنرمندای خوبی نمی‏سازه، مقلدهای خوبی می‏سازه.

بد می‏گم، بگو بد می‏گی..
من فقط نمی‏دونم چجوری باید این نظرمو (چه درست، چه فرضاً غلط) به گوش بقیه برسونم!

موسیقی رو باید درک کرد، اینم که میگی آهنگ بعضی از دوستان غلط املایی داره، دلیلش اینه که اونا موسیقی رو درست درک نکردن.
می‏بینی؟ من بالا نوشتم درک نکردن به جای درک نکردند یا میگم « یه » آهنگساز. تو قواعد زبان فارسی باید بگی « درک نکرده‏اند » ، « یک » ولی ما تو حرفامون حتی تو نوشتن چی استفاده می‏کنیم؟
حالا باز بگو بد میگی...! (البته من قبل از این که شما بگی، پیش دستی کردم گفتم!)


(ببخشید، جسارتاً یه سؤال شخصی، شما همشری ما نیستی؟ تو یکی از تایپک‏ها به نظرم میاد یه چیزایی دیدم)

که doorsfan (You can see links before reply) حرف ایشون رو تأیید کرد

moein babayee

سلام دوستان خیلی ممنون نظر دادین
نقل قول:
موسیقی ریاضی نیست که فقط یک راه و یک جواب مطلق داشته باشه.
دوست من شاید به ظاهر موسیقی ریاضی نباشه ولی اون بخشی از مغز که ریاضیات رو تجزیه می کنه تو تجزیه و تحلیل هنره موسیقی خیلی دخالت داره!
چرا اونایی که کاراشون مونده و با این وضع تا ابد می مونه معمولا ریاضی دانای بزرگی بودن!
من نمی دونم چرا این حرف رو زدی آخه این یک چیزه اثبات شدس که اصلا جهان به زبان ریاضیات نوشته شده
من فکر می کنم این حرف رو از اونجایی زدی که فکر می کنی ریاضیات یعنی ضرب 2 عدد در هم یا انتگرال فلان چیز و هپیتال و ....
نه ریاضیات یعنی نظم و نظام، یعنی ترتیب، اثبات این مقوله ها
مشکل از تو نیست مشکل از نظام آموزشی مزخرف مایه

حالا خارج از نظر شخصی من از خیلی ها هم شنیدم که موسیقی با ریاضی ارتباط خیلی مستقیمی داره!

نقل قول:
تا حالا فکر کردی این قواعد دست و پا گیر موسیقی از کجا پیداشون شده؟
یک ایراد ما ایرانیا و کلا انسان نما ها اینه که همیشه جلوی همه جار می زنیم که ما از تجربه ی دیگران استفاده می کنیم و تجربه خوبه اینا... اونایی که به جایی رسیدن یک سری راه ها رو رفتن فکر نکنم دیگه لازم باشه تا ما هم اون راه رو دوباره بریم!

این عین این می مونه که من می خوام خونه بسازم برم دنیال کشف یک چیزی که اسکلت ساختمونم رو تشکیل بده! (آهن) چه کاریه وقتی گذشته ها آهن رو کشف کردن من دوباره برم دنبال کشف یک چیزی با این مشخصات!

واسه همینه که همه فلان کتاب رو می خونن ولی برایان ترسی نمی شن!

نقل قول:
موسیقی رو باید درک کرد
آره موسیقی رو باید درک کرد، اینو مطمئن باش که تا کسی درکی درست از موسیقی پیدا نکنه نمی تونه این راه ها رو، رو کارش پیاده کنه! می گی نه برو امتحان کن


ولی در کل نظر قشنگی بود!

و اما dorsfan عزیز نقل قول:
موافقم با نظرت اساسی خیلی از موزیسین های بزرگ هم این قواعد رو گاهی زیر پا میزارن مثل پینک فلوبد که خودشون میگفتن تو نوشتن آهنگ ها گاهی از روش هایی استفاده میکردن که در نگاه اول مسخره به نظر میومد
یا متالیکا تو آلبوم عدالت برای همه خود کرک میگفت دیگه نمیدونستم چه طور پارت های گیتار رو بنویسم ساز رو دست گرفتم هر چی به ذهنم میومد چه غلط چه درست میزدم بعد رو اونها کار کردم
من خودم عشق متال و موسیقی تخیلیم! و هوی متال کار می کنم
ولی یک چیزی می گم همیشه یادت باشه

از دهه ی 50 که یک گسلی به خاطر جرایاناتی که تو آمریکا رخ داد تو موسیقی ایجاد شد که خیلی از قاعده های موسیقی رو عوض کرد و سبکای رپ ، هیپ و ... بوجود آمدن (مشتقاتش همین گامای پنتا تونیکن) که از هیچ اصولی پیروی نمی کنن و فقط تو موسیقی جدید کاربرد دارن (سبکای خاص) الان خوده گنده های موسیقی آمریکا ام این موسیقی ها رو به عنوان یک نسل از موسیقی می دونن و اصلا قاطی موسیقی کلاسیک (منظورم اصل موسیقیه نه سبک کلاسیک) نمی کنن

واسه همین سعی کن از تو این نسل باحال و جالب واسه ی نقض و تأیید مثال نیاری

ممنون، شرمنده من نیم ساعت دیگه کلاسم شروع می شه نمی تونم کامل جواب بدم
فعلا

smile2life (You can see links before reply)


قبل از هر چیز ممنون از doorsfan عزیز که از ما طرفداری کردند! باز خوبه شماها هستید از ما طرفداری کنید، همه که رفتن تو جبهه مخالف! دستت درد نکنه، مثال‏های خوبی زدی.

نقل قول:
دوست من شاید به ظاهر موسیقی ریاضی نباشه ولی اون بخشی از مغز که ریاضیات رو تجزیه می کنه تو تجزیه و تحلیل هنره موسیقی خیلی دخالت داره!
نقل قول:
حالا خارج از نظر شخصی من از خیلی ها هم شنیدم که موسیقی با ریاضی ارتباط خیلی مستقیمی داره!
بله شما درست میگی، تو یه چیزایی حق با شماست، ولی نتونست منو قانع کنه.
اینا رو منم می‏دونم، ولی ربطی به حرفی که زدم نداشت. مغز از همون قسمت استفاده می‏کنه، ولی من گفتم چرا فرضاً حتما باید آخرین نت شما اکتاو باشه؟
نقل قول:
موسیقی حتما باید با یکی از نت های (تونیک یا مدیانت و یا دومینانت ) شروع و با نت اکتاو تموم بشه . اینو همه تقریبا می دونن
ببخشید، بعضی از حرفاتون رو متوجه نشدم که بخوام جواب بدم. ولی با توجه به اینی که شما میگی:
نقل قول:
این عین این می مونه که من می خوام خونه بسازم برم دنیال کشف یک چیزی که اسکلت ساختمونم رو تشکیل بده! (آهن) چه کاریه وقتی گذشته ها آهن رو کشف کردن من دوباره برم دنبال کشف یک چیزی با این مشخصات!
خب، پس با این حساب ما دیگه اصلاً نباید آهنگ بسازیم، هر چی بقیه ساختن خوبه دیگه، ما همونا رو استفاده کنیم.

برایان تریسی، اون خیلی چیزا رو تجربه کرد، همین طور از نظر و تجربه بقیه استفاده کرد و اومد تجربیاتش رو در غالب کتاباش گفت. شما هم میگی ایرانیا دم از استفاده از تجربه می‏زنن در صورتی که عمل نمی‏کنن.
این در هر موردی جواب میده جز هنر. چون هنر باید از خلاقیت بیاد.
من دوست ندارم بشینم از تجربه بقیه استفاده کنم، می‏خوام خودم تجربه کنم. حتی اگه به ضررم تموم بشه. (منظورم این نیست که در این راه شهید بشم!) می‏دونم خیلی‏های دیگه هم همین نظر رو دارن.
چرا موازارت؟ چرا بتهوون؟ چرا ونگک؟ چرا انیشتین؟ چرا ادیسون معروف شدند؟ چون از کسی تقلید کردند؟ خود این آهنگسازهای قدیمی آهنگ‏های کی رو بازسازی کردن تا به اینجا رسیدند؟ تا این قدر معروف شدند؟ ببخشید الان وقت تحقیق در این مورد رو ندارم تا بخوام برات مثال روشن بزنم. خودت بیشتر از من راجع به اونا می‏دونی. فقط یه جا خوندم یکی از اینا از بچگی باباش می‏بردتش مجالس تا پیانو بزنه، اون با تمرین و خلاقیت خودش به اینجا رسیده.


شما نظراتت قابل احترامه، خودتم همین طور، من قصد جسارت یا بی‏ادبی ندارم و نمی‏خوام چیزایی رو که شما یاد گرفتی، آموزش دیدی رو نفی کنم. ولی می‏گم هنر کمیاگریه، باید چیزایی جدیدی از دلش در بیاری. چیزای جدید کشف کنی، خودت امتحان کنی، موازارت باشی، نه کسی که همون کار اون رو انجام داده. این که بخوای بری سر کلاس و آهنگ موازارت و بتهوون رو بزنی و اونو یاد یاد بگیری، خب نتیجش هم همینی که الان هست میشه، آهنگ‏های ما یا همه مثل همه، یا اصلاً آهنگ نیست! (این بیشتر در مورد کسایی که آموزش ندیدن!)

اینه که موسیقی ما پیشرفت نمی‏کنه، باید به محض این که یاد گرفتی، خودت بزنی، نت خودت رو... از ابتدا جلوی خلاقیتت رو نگیری، سلیقه‏ات رو موازارتی نکنی! تو خارج هم فکر نکنم از اول بشینن آهنگ اینو اونو بزنن، مداد میدن دست بچه میگن بکش، هر چی دوست داری، اصلاً خط خطی کن، آسمون رو قرمز بکش. اون بچه بعداً نقاش بزرگی میشه.

سرتون رو درد نیارم. چون خیلی دراین باره حرف دارم، بخوام بگم یک کتاب میشه.
فقط یه چیز رو بگم: من قبل از اینکه آهنگسازی رو یاد بگیرم، آهنگ گوش کن حرفه‏ای بودم، آهنگ‏ها رو درجه بندی می‏کردم، هر آهنگی رو دوست نداشتم. کاملاً حسّی. اما از وقتی یاد گرفتم، خیلی از آهنگایی رو که اون موقع دوست داشتم، دیگه ندارم. چی عوض شده؟ آهنگا که همونان. فقط من چون موسیقی یاد گرفتم و می‏بینم یه نت کج گذاشته شده، دیگه دوستش ندارم! الان آهنگی رو بیشتر دوست دارم که نت بیشتری داشته باشه! چرا چون دیگه موسیقی یاد گرفتم!!! نت نداره؟ فقط ریتمه؟ آشغاله، به درد نمی‏خوره که!!
به چه درد می‏خوره؟ من دوست دارم از همون آهنگا لذت ببرم، چرا چون فکر می‏کنم این آهنگ نت نداره پس قشنگ نیست؟ در صورتی که این آهنگ مورد علاقم بوده...

به پیوست یک عدد عکس برای شما ارسال میشه، (همون که گفتم) تمام قواعد رو هم به هم ریختم، اگه زشته، بگو تا من باشم دیگه پامو طرف موسیقی نذارم!
قربان ذهن پر قاعده‏ات!
تصاوير كوچک فايل ضمیمه You can see links before reply (You can see links before reply)



.....

moein babayee
Monday 21 December 2009, 02:44 PM
M&H (You can see links before reply)


سلام من با حرف های دوست خوبم smile2life موافقم.
ما باید تو موسیقی نو آوری کنیم نه اینکه تقلید کنیم.
:ilovemusic:

moein babayee

سلام دوستان
نقل قول:
آخرین نت شما اکتاو باشه؟
واسه این یک مثال نقض بیار! هر قطعه ای رو که نگاه کتی با اکتاو تموم می شه
واسه ی این مورد می تونی بری یقه ی اون تئوری نویسای موسیقی رو بگیری من به خدا بی تقصیرم!

نقل قول:
همه که رفتن تو جبهه مخالف!
فعلا که طرفدارای تو از من بیش تر بوده!

نقل قول:
خب، پس با این حساب ما دیگه اصلاً نباید آهنگ بسازیم، هر چی بقیه ساختن خوبه دیگه، ما همونا رو استفاده کنیم.
این حرفت دیگه خیلی چیز بود! -با ریاضی جوابت رو می دم- تو تابع یک چیزی داریم به نام دامنه دو تابع برابرم دامنه های یکسان دارن، این حرفی که زدی یک دامنه داشت حرفی که من زدم یکی دیگه 180 درجه متفاوت بودن!
من دارم در مورد مواد اولیه و اصولش حرف می زنم نه در مورد ساختن و این مقوله ها
دقیقا عین رابطه ی فرهنگ و زندگی می مونه من می گم باید با فرهنگ از پیش تعیین شده زندگی کنیم تو می گی حالا که فرهنگ رو بقیه تعریف کردن اصلا ما چرا زندگی کنیم؟!؟

نقل قول:
این در هر موردی جواب میده جز هنر. چون هنر باید از خلاقیت بیاد.
پس اگه این طوریه نباید تو دانشگاهای دنیا رشته ای به نام هنر باشه اصلا ما نباید معلمی بگیریم تا بیاد به ما فلان هنر رو یاد بده باید خودمون بیام مثلا گیتار رو انقدر بزنیم تا یک چیزی در بیاد دیگه؟ این به نظرت درسته!

نقل قول:
من دوست ندارم بشینم از تجربه بقیه استفاده کنم، می‏خوام خودم تجربه کنم. حتی اگه به ضررم تموم بشه. (منظورم این نیست که در این راه شهید بشم!) می‏دونم خیلی‏های دیگه هم همین نظر رو دارن.
شما ها و خیلی های دیگه پس برین لطفا کل این تاریخ n ساله رو تجربه کنین تا بتونین تو قرن 20م زندگی کنید!

نقل قول:
چرا موازارت؟ چرا بتهوون؟ چرا ونگک؟ چرا انیشتین؟ چرا ادیسون معروف شدند؟ چون از کسی تقلید کردند؟ خود این آهنگسازهای قدیمی آهنگ‏ های کی رو بازسازی کردن تا به اینجا رسیدند؟ تا این قدر معروف شدند؟
در این مورد نظر خیلی خوبی دادی حق با تویه!
ولی اینم در نظر داشته باش که از هر چند نفر یکی می شه بتهون؟!
این همه هستن که دکترای موسیقی دارن پس چرا فقط یکی شون می شه لیلی افشار؟

ببین یک مثال خیلی طابلو محسن نامجوی نمی دونم تا حالا زدنش رو از نزدیک دیدی؟ اصلا یاد نداره سه تار بزنه! گیتار رو عین سه تار می زنه! یک شوتی بود تا اینکه رفت پیش عبدی بهروان فر و گرایلی و ... اونا اومدن بهش تجربشون رو گفتن تا آلبوم کولاک ترنجش در اومد نامجو از بچگیش گوشی ساز می زده و بدون کمک کسی رفت جلو (بیخیال باباش) با خلاقیتش تونست یک تحول تو موسیقی سنتی ایران بوجود بیاره ولی کی(چه وقت) جرقه خورد وقتی که 10 سال زندگی چند نفر رو تو دوران سربازیش رو خودش پیاده کرد

نقل قول:
تو خارج هم فکر نکنم از اول بشینن آهنگ اینو اونو بزنن، مداد میدن دست بچه میگن بکش، هر چی دوست داری، اصلاً خط خطی کن، آسمون رو قرمز بکش. اون بچه بعداً نقاش بزرگی میشه.
طور خدا بیخیال... اگه این طوری پیش بریم نیازی به قیامت نداریم دنیا خودش می ره رو هوا

سیستم اکثر کشورا این طوریه که می آن 6 سال اول تحصیل رو بدون نمره فقط برای تعیین مهارت طرف با شرایطی که بشه توش خلاقیت رو نشون داد -ولی نه دیگه اسمون رو قرمز بکشه!- می زارن بعد 6 ساله دوم فقط تو اون رشته پرورشش می دن که شکر خدا بالاخره اینا هم فهمیدن باید این طوری بشه، حالا چی از کار در می آد دیگه الله اعلم!

نقل قول:
فقط یه چیز رو بگم: من قبل از اینکه آهنگسازی رو یاد بگیرم، آهنگ گوش کن حرفه‏ای بودم، آهنگ‏ها رو درجه بندی می‏ کردم، هر آهنگی رو دوست نداشتم. کاملاً حسّی. اما از وقتی یاد گرفتم، خیلی از آهنگایی رو که اون موقع دوست داشتم، دیگه ندارم. چی عوض شده؟ آهنگا که همونان. فقط من چون موسیقی یاد گرفتم و می‏بینم یه نت کج گذاشته شده، دیگه دوستش ندارم! الان آهنگی رو بیشتر دوست دارم که نت بیشتری داشته باشه! چرا چون دیگه موسیقی یاد گرفتم!!! نت نداره؟ فقط ریتمه؟ آشغاله، به درد نمی‏خوره که!!
الان شما با حرفای خودتون نظر من رو تأیید کردین!
پس یک قبول داری که یک مجموعه ی نظام منده و همین طوری وردمبیلی نیست و نمی شه از روی فقط احساسات هنر رو پیاده کرد

نقل قول:
به پیوست یک عدد عکس برای شما ارسال میشه
خوب این قطعه که تضادی با حرفای من نداشت با تونیک شروع شده با اکتاوم تموم شده مشکل گامم که نداره، نمی دونم کجاش رو می گی که نمی خونه!

نقل قول:
ما باید تو موسیقی نو آوری کنیم نه اینکه تقلید کنیم.
سلام خوبی؟
من به خدا نمی گم نوآوری نکنین!

خیلی ممنون دوستان منتظر نظراتتون هستم

smile2life (You can see links before reply)

سلام، سلام!

آقا معین من بی‏‏خیال شدم، آقا شما راست میگی. منم بهت حق میدم. و چون این تایپک شما جای کل کل کردن در مورد این قضیه نیست، پس من فقط یه چنتا چیز بگم، بعد بی خیال دیگه. شما آموزشتو ادامه بده. منم سعی می‏کنم از شما یاد بگیرم.

خب، اگه آخر آهنگی با اکتاو تموم نشه، شما رو تو خماری بذاره و بلاتکیلف هم بمونی جالب میشه، من اینو تو شعر شنیدم. بد در نیومده. فک کنم مال شادمهر عقیلی بود.

نقل قول:
فعلا که طرفدارای تو از من بیش تر بوده!
اینا دلشون به حال من سوخته، می‏خواستن من ضایع نشم. دستشون هم درد نکنه. اگه این بحث رو جای دیگه‏ای ادامه بدیم، می‏بینی که طرفدارای شما بیشتره.

نقل قول:
شما ها و خیلی های دیگه پس برین لطفا کل این تاریخ n ساله رو تجربه کنین تا بتونین تو قرن 20م زندگی کنید!
ولی من بدون آموزش رسمی، تا خطوط حامل، کلید، نت‏ها رو یاد گرفتم. آهنگ ساختم. حالا شما میگی آهنگت آهنگ نیست، اون یه بحث دیگست.

نقل قول:
الان شما با حرفای خودتون نظر من رو تأیید کردین!
می‏خواستم اینو بگم که همون موقع بهتر موزیک گوش می‏دادم تا الان. بهتر می‏فهمیدم، چون آهنگ رو درک می‏کردم، نه این که نت‏ها رو بشمرم.

خلاصه دیگه، زیاد نمی‏خوام بحث کنم. اگه کس دیگه‏ای چیزی می‏خواد بگه. من فقط دوست داشتم در این مورد با یکی مثل شما صحبت کنم، و نظرشو بدونم.


با تشکر،
ببخشید اگه اذیت کردم!

تا alone ... درباره ی حرف اول خنده برای زندگی! نظر داد:

نقل قول:
نوشته اصلي بوسيله smile2life You can see links before reply (You can see links before reply)
قبل از هر چیز ممنون از doorsfan عزیز که از ما طرفداری کردند! باز خوبه شماها هستید از ما طرفداری کنید، همه که رفتن تو جبهه مخالف! دستت درد نکنه، مثال‏های خوبی زدی.



بله شما درست میگی، تو یه چیزایی حق با شماست، ولی نتونست منو قانع کنه.
اینا رو منم می‏دونم، ولی ربطی به حرفی که زدم نداشت. مغز از همون قسمت استفاده می‏کنه، ولی من گفتم چرا فرضاً حتما باید آخرین نت شما اکتاو باشه؟


ببخشید، بعضی از حرفاتون رو متوجه نشدم که بخوام جواب بدم. ولی با توجه به اینی که شما میگی:

خب، پس با این حساب ما دیگه اصلاً نباید آهنگ بسازیم، هر چی بقیه ساختن خوبه دیگه، ما همونا رو استفاده کنیم.

برایان تریسی، اون خیلی چیزا رو تجربه کرد، همین طور از نظر و تجربه بقیه استفاده کرد و اومد تجربیاتش رو در غالب کتاباش گفت. شما هم میگی ایرانیا دم از استفاده از تجربه می‏زنن در صورتی که عمل نمی‏کنن.
این در هر موردی جواب میده جز هنر. چون هنر باید از خلاقیت بیاد.
من دوست ندارم بشینم از تجربه بقیه استفاده کنم، می‏خوام خودم تجربه کنم. حتی اگه به ضررم تموم بشه. (منظورم این نیست که در این راه شهید بشم!) می‏دونم خیلی‏های دیگه هم همین نظر رو دارن.
چرا موازارت؟ چرا بتهوون؟ چرا ونگک؟ چرا انیشتین؟ چرا ادیسون معروف شدند؟ چون از کسی تقلید کردند؟ خود این آهنگسازهای قدیمی آهنگ‏های کی رو بازسازی کردن تا به اینجا رسیدند؟ تا این قدر معروف شدند؟ ببخشید الان وقت تحقیق در این مورد رو ندارم تا بخوام برات مثال روشن بزنم. خودت بیشتر از من راجع به اونا می‏دونی. فقط یه جا خوندم یکی از اینا از بچگی باباش می‏بردتش مجالس تا پیانو بزنه، اون با تمرین و خلاقیت خودش به اینجا رسیده.


شما نظراتت قابل احترامه، خودتم همین طور، من قصد جسارت یا بی‏ادبی ندارم و نمی‏خوام چیزایی رو که شما یاد گرفتی، آموزش دیدی رو نفی کنم. ولی می‏گم هنر کمیاگریه، باید چیزایی جدیدی از دلش در بیاری. چیزای جدید کشف کنی، خودت امتحان کنی، موازارت باشی، نه کسی که همون کار اون رو انجام داده. این که بخوای بری سر کلاس و آهنگ موازارت و بتهوون رو بزنی و اونو یاد یاد بگیری، خب نتیجش هم همینی که الان هست میشه، آهنگ‏های ما یا همه مثل همه، یا اصلاً آهنگ نیست! (این بیشتر در مورد کسایی که آموزش ندیدن!)

اینه که موسیقی ما پیشرفت نمی‏کنه، باید به محض این که یاد گرفتی، خودت بزنی، نت خودت رو... از ابتدا جلوی خلاقیتت رو نگیری، سلیقه‏ات رو موازارتی نکنی! تو خارج هم فکر نکنم از اول بشینن آهنگ اینو اونو بزنن، مداد میدن دست بچه میگن بکش، هر چی دوست داری، اصلاً خط خطی کن، آسمون رو قرمز بکش. اون بچه بعداً نقاش بزرگی میشه.

سرتون رو درد نیارم. چون خیلی دراین باره حرف دارم، بخوام بگم یک کتاب میشه.
فقط یه چیز رو بگم: من قبل از اینکه آهنگسازی رو یاد بگیرم، آهنگ گوش کن حرفه‏ای بودم، آهنگ‏ها رو درجه بندی می‏کردم، هر آهنگی رو دوست نداشتم. کاملاً حسّی. اما از وقتی یاد گرفتم، خیلی از آهنگایی رو که اون موقع دوست داشتم، دیگه ندارم. چی عوض شده؟ آهنگا که همونان. فقط من چون موسیقی یاد گرفتم و می‏بینم یه نت کج گذاشته شده، دیگه دوستش ندارم! الان آهنگی رو بیشتر دوست دارم که نت بیشتری داشته باشه! چرا چون دیگه موسیقی یاد گرفتم!!! نت نداره؟ فقط ریتمه؟ آشغاله، به درد نمی‏خوره که!!
به چه درد می‏خوره؟ من دوست دارم از همون آهنگا لذت ببرم، چرا چون فکر می‏کنم این آهنگ نت نداره پس قشنگ نیست؟ در صورتی که این آهنگ مورد علاقم بوده...

به پیوست یک عدد عکس برای شما ارسال میشه، (همون که گفتم) تمام قواعد رو هم به هم ریختم، اگه زشته، بگو تا من باشم دیگه پامو طرف موسیقی نذارم!
قربان ذهن پر قاعده‏ات!


سلام متاسفانه صحبت هاتون دچار تناقض هست.

شما در جایی می گویید که هستند کسانی که بدون علم خواندن و نوشتن بهتر از من و شما حرف می زنند و از این مثال (نادرست) نتیجه می گیرید که: پس برای ساختن آهنگ می شود هر کاری انجام داد بدون هیچگونه اصول و قوانین!

برای اینکه متوجه اشتباه و تناقضتان بشوید از مثال غلط خودتان استفاده می کنم: فرض کنید کسی به جای اینکه بگوید (توانا بود هر که دانا بود) بگوید (وانا ت که هر نا دا ود ب!!) دقت کنید اینکه کسی سواد (خواندن و نوشتن) ندارد و یا استاد (ادبیات) نیست دلیل نمی شود که تمام قوانین را نقض کند و جمله غلط دوم را بگوید. ما شاید استاد ادبیات نباشیم اما: ((ناخوداگاه)) قوانین بین کلمات را رعایت می کنیم و صحیح صحبت می کنیم.

پس قوانینی بین نت های گام وجود دارد که خوداگاه یا ناخوداگاه ملزم به پایبندی به آنها هستیم و اگر چنین نکنیم بر خلاف طبیعت (خودمان) برخورد کردیم مثل جمله بهم ریخته ای که مثال زدم. (دقت کنید که من هم حرف زدن را با موسیقی مقایسه کردم مثال خودتان)

بله در تاریخ موسیقی آهنگسازان زیادی بودند که خواستند این قوانین را عمدا نقض کنند و سبک هایی هم به وجود آمد (مثل سیک آتونالیسم سریالیزم پلی کرد و ...) اما به جرات می گویم که همه آنها شکست خوردند و جز نامی از آنها باقی نمانده است دلیل آن رفتار بر خلاف طبیعت و قوانین بدیهی آن بوده.

موسیقی که دارای هسته تنال باشد قطعا دارای گام است و در این گام نت محسوس همونطوری که معیین عزیز گفت همیشه همین نقش رو داره و نت تونیک هم حس پایان رو داره نه اینکه ما به زور بخوایم چیزی رو که (هست) و اختراع (نشده) انکار کنیم

حالا شما می تونی صدتا که هیچ هزارتا مثال نقض بیاری و به جای توانا بود هرکه دانا بود بگی (بود که هر نادا واتا نا بو) و در مثال تقض دیگر بگویی (نا نا دا تو بو هر که ...) ولی این مثال نقضی برای اینکه (موسیقی قانونمند است) نیست بلکه اینها مثالهای نقضی برای (خود شما ست که جزوی از همین نظم پیچیده و قانونمند جهان هستی هستین)

در ضمن یکی از دوستان موسیقی متال رو مثال زده بود! کی گفته که این موسیقی (بی قانونه؟؟) می خواین ثابت کنم که این موسیقی هم دارای هسته تنال و هارمونی هست؟؟؟


نقل قول:
نوشته اصلي بوسيله M&H You can see links before reply (You can see links before reply)
سلام من با حرف های دوست خوبم smile2life موافقم.
ما باید تو موسیقی نو آوری کنیم نه اینکه تقلید کنیم.
:ilovemusic:


نو آوری با "بی قانونی" و "بر خلاف طبیعت" رفتار کردن خیلی خیلی فرق داره.

بتهوون هم نوآوری کرده. (مثلا ممنوعیت پنجم های موازی رو نقض کرده) ولی نمیشه به (هر صدایی) موسیقی گفت.




M&H:

بله دوست عزیز من با نظر شما موافقم.
ولی انسان برای نو آوری و خلق اثاری متفاوت باید خیلی قانون هارو زیر پا بگزاره و در صورت موفقیت اونو اجرا کنه.
من نمیخواستم این مثالو بزنم ولی مجبور شدم.
شما دقت کنید توی کار پارمیدا که با ساسان یافته(ساسی مانکن) و علی شمس(علیشمس)کار کردیم کار خیلی وحشت ناک زیبا شد بخاطر نو آوری که در ریتم سازی اون کار انجام دادیم البته هانی و مانی هم در این نو آوری سهیم بودن.یا مثل کار بدو بدو که با ساسان کار کردیم.شما به نو آوری ریتم کار دقت کنید.
همیشه متفاوت بودن کارها باعث موندگار بودن میشه!!مثل کاره جدیدی که داریم میدیم بیرون.
ریتم کار 8/6 بندری هستش ولی ملودی این کار به صورت 4/2 نواخته میشه.

....

moein babayee
Monday 21 December 2009, 02:50 PM
alone_composer (You can see links before reply)

نقل قول:
نوشته اصلي بوسيله M&H You can see links before reply (You can see links before reply)
--------------------------
بله دوست عزیز من با نظر شما موافقم.
ولی انسان برای نو آوری و خلق اثاری متفاوت باید خیلی قانون هارو زیر پا بگزاره و در صورت موفقیت اونو اجرا کنه.
من نمیخواستم این مثالو بزنم ولی مجبور شدم.
شما دقت کنید توی کار پارمیدا که با ساسان یافته(ساسی مانکن) و علی شمس(علیشمس)کار کردیم کار خیلی وحشت ناک زیبا شد بخاطر نو آوری که در ریتم سازی اون کار انجام دادیم البته هانی و مانی هم در این نو آوری سهیم بودن.یا مثل کار بدو بدو که با ساسان کار کردیم.شما به نو آوری ریتم کار دقت کنید.
همیشه متفاوت بودن کارها باعث موندگار بودن میشه!!مثل کاره جدیدی که داریم میدیم بیرون.
ریتم کار 8/6 بندری هستش ولی ملودی این کار به صورت 4/2 نواخته میشه.
:ilovemusic:


من عذر خواهی می کنم و ابدا قصد توهین به شما و عقایدتون رو ندارم ولی شخصا (نظر شخصی من هست و البته من هم کسی نیستم که نظرم مهم باشه) نه این آقای مانکن رو خواننده می دونم ونه کاری که انجام می دهد را موسیقی.

ولی شما گفتین نواوری! میشه بفرمایین کدوم (قانون) در موسیقی ذکر شده توسط شما نقض شده؟ شما از کدوم قانون صحبت می کنین که زیر پا گذاشته شده؟ یک آهنگ با سه تا آکورد اسپنیش در مینور تئوریک (که واقعا نمی دونم خود این افراد از این توالی خسته نمی شن که تو همه آهنگاشون همین سه تا آکورد موازی استفاده میشه!!!) و تماما (سمپل) با یک ریتم 6/8 که حتی یک خط نت هم براش نوشته نشده و خواننده هایی که به مدد اتو تیونر فقط می خونن! من برای شما از سبک های مدرن مثل سریالیزم مثال زدم. اینکه شما گفتین که همان مینور تئوریک با همان (سه) تا آکورد صد سال تکراری اسپنیش است.

و در ضمن اینکه ریتم کار 6/8 باشه و ملودی 2/4 نقض قوانین موسیقی نیست! بلکه قبل از من و شما هم بارها این کار انجام شده. مثل اینکه مثلا چون در یک آهنگ با ریتم ساده (مثلا 4/4) پیانو تریوله اجرا میکنه (6/8 ضرب آهنگ ترکیبی میشه و میشکنه) قوانین موسیقی نقض میشه! نه اتفاقا این کاملا قانونی است و حتی نوآوری هم نیست.



باز هم تاکید می کنم من برای شخص شما احترام خاصی قائلم و این ها فقط نظرات شخصی من بود. عذر خواهی می کنم اگر لحنم کمی تند بود.

M&H:

دست شما درد نکنه دوست عزیز.یعنی من هر کاری که با اشکین محمدیان(اشکین0098) با علی شمس(علیشمس) با سعید کرمانی و ساسان و.... کار کردم همش مزخرفه و جزء موسیقی نیست؟!!
شما برید موزیک مستمو مستم اشکین رو گوش کنید تنظیم ریتم اون کاره من بوده البته چند روز دیگه آخرین ورژن کیلیپش به پایان میرسه!!اون کارو گوش کن و نظرتو بگو.
من منظورم توی نو آوری بود دوست عزیز.نگفتم که ما قانونی رو حذف کردیم من منظورم این بود که ما یه سبک جدید توی بازار عرضه کردیم که الان دارن همه از این سبک تقلید میکنن(توی کارامون اینترو آوردیم منظورم معرفی خواننده.توی کارای 8/6 رپ آوردیم البته قبلا این کارو کرده بودن ولی نتونسته بودن خوب و جذاب این کارو انجام بدن.ووو...)اگه کارای ما جالب نبود خواننده های دیگه نمیومدم 5.6 میلیون پول بدن تا با اشکین یا... همخونی کنن. .شما میدونید که چرا بیشتر مردم الان دارن به کارایی که ما ساختیم گوش میدن؟؟
به دلیل اینکه سبک جدید با روحیه ی مردم سازگار بود..میدونم کارامون از لحاظ شعر معنی نداره ولی از نظر شادی فوق العاده خالتوری هستش.االبته کار تنظیم ریتم اشکین کلا دست منه.و البته بعضی وقت ها هم توی تنظیم کاراشون توی کار البرز موسی پور فضولی کردم.
من از حرف شما ناراحت نیمشم چون هر کسی یه سلبقه ای داره.
یکی هست که از ما و کارامون خوشش نمیاد یک هم هستش که وقتی مارو(منو . اشکین.ساسان یا..) تو خیابون میبینن میان سمتمون تا باهامون صحبت کنن.

بعد یکم گم شدن مطلب:

مسئول سایت (arch) در تاپیک دوستومن که به صورت نقل قول بیان شده:

نقل قول:
نوشته اصلي بوسيله doorsfan You can see links before reply (You can see links before reply)
خوب من منظورم این بود که بد نیست در بعضی مواقع یکم (( دقت کنید کمی)) قوانین رو بشکنیم
البته ما کوچیک شما دوستان هستیم آخه من تازه موزیک کار میکنم و فعلا دارم رو تئوری کار میکنم:ilovemusic:

پر واضح است که ساختار شکنی و تغییرات (که خلاقیت خاص خودش را می طلبد) در قالب های بیانی

در ساخت زیبا و موثر است.شما تا دلت می خواهد وقتی می خواهی خلق کنی بشکن هر چیزی را در

حقیقت هیچ مانعی سد راه ساختن نیست.

در اغلب هنرها به هنر آموز در مراحل اولیه خلق اثر یاد می دهند که آزادانه و بی قید باشند.اما در مراحل بعد از خلق و به تناسب شیوه بیان در قالب های مشخصی اثر را بررسی میکنند.

آن تنظیم است که قانون دارد نه ساختن.بداهه ها در ناخود آگاه وجود دارند و تا جایی که من از یکی از اساتیدم (دکتر ایرانمنش) جویا شدم قوانین خاصی برای improvisation مشخصا نیافته اند.

اگر عنوان تاپیک روشهای تنظیم می بود بهتر نبود؟یا اینکه چجوری تنظیم کنیم.

و حدس می زنم هیچ شخصی در ناخوداگاهش قانون شکنی وجود نداره.مثال نقض بیاورید؟

rumour:

شما باید از اصول موسیقی اتلاع داشته باشید وگر نه نمی دونی چی هست که بخوای بشکنیش. به نظر من قواعد و تئوری در درجه ی اول اهمیته.اگر یه جایی گیر کنی می تونی با این ها از رد بشی وگر نه کار خیلی سختیه.


و تاپیک به این جا رسید
دوستان شرمنده همین طوریشم خیلی کاره بدی کردم که از روی یک تاپیک کپی زدم
سعی شد اکثر مطالب مهم منتقل بشه ولی دیگه بعضی پست ها منتقل نشدن شرمنده

خوب می تونین ادامه بدین:

maryam21
Monday 21 December 2009, 03:54 PM
موسيقي از نظر من به دو بخش تقسيم ميشه اولي مثل نوازندگي و ... دومي مثل اهنگ سازي و...
فيزيك كوانتوم ميگه هر چيزي حتي كوچكترين ذرات درون اتم هم بدون ذهن هيچ هستن و خيال واهي حالا يه سوال از خوتون ممكنه ذهني باشه و علمي نباشه درونش؟ نه يعني ما با ذهنمون به سوي يادگيري سازمون ميريم و ياد ميگيريم كه ساز بزنيم بعد اين كه ياد گرفتيم بقيه ش ميشه هنر كه از همون علم قبلي كه داشتيم براش استفاده ميكنيم
اما بخش دوم كاملا بر عكس اون علمه كه براي موفق بودن درش بايد ياد بگيري كه هنر چيه يعني با هنر شروع ميشه و به علم ميرسه و اين علمه كه پيش ميره
حالا اون اثري كه ما گوش ميديم چيه؟ يه تركيب 50-50 از هنر و موسيقي هستش نه هنر بدون علم نه علم بدون هنر

forever
Monday 21 December 2009, 04:50 PM
موسیقی، زبان نت برای ایجاد آرامش و تسلط است.

moein babayee
Monday 21 December 2009, 06:08 PM
دوستان به نظر من بازم این دعوا خطاست!

ما همون داریم می گیم که موسیقی یک راه پیاده کردن احساساته که زیر شاخه ای از هنره
فقط هی نگارشش رو تغییر می دیم!

لطفا برین سره اصل مطلب (تو موسیقی بیان قوانین اشتباهه یا نه؟ یعنی کاری که من کردم و اون تاپیک رو باز کردم غلطه؟)
برای اینکه دقیق بفهمین چی می گم لطفا اون 3، 4 تا پست بالا(صفحه اول ) رو بخونین تا سررشته ی کلام دستتون بیاد

ممنون

Sina_Yanni
Monday 21 December 2009, 06:49 PM
موسیقی یعنی زبان مشترک بین انسان ها

moein babayee
Monday 21 December 2009, 06:52 PM
موسیقی یعنی زبان مشترک بین انسان ها

ُسینا جان 100% مخالفم

اگه موسیقی رو زبان معنا کنیم یعنی هر کسی که این زبان رو داره هم می تونه راحت اونو بنویسه و هم بخونه که این دو کار رو با هم همین الان کمتر کسی می تونه انجام بده حتی اون گنده هاشون

بهرحال می شه موسیقی رو زبان معنا کرد ولی نمی شه گفت مشترکه بین همه ی انسان ها

smile2life
Tuesday 22 December 2009, 05:58 AM
فکر کنم منم باید پست آخرم رو بیارم این جا، ببینید بحث من این هستش:


‏‏اتفاقاً معین درست میگه، اگه استاد عرضه داشت، خودش کار می‏داد بیرون. کسی که استاده یا انقدر پیر شده که کار ازش برنمیاد، (با تدریس و در اختیار قرار دادن دانش و تجربه‏هاش که قیمت ندارند ادامه میده. واقعاً قابل تقدیره) یا این که می‏خواد خرج و مخارج خودش رو در بیاره. (مگه بده؟)
در ضمن، استاد داریم تا استاد. همه که مثل هم نیستن. مثلاً خود alone composer! خب اگه من الان بهش بگم، آقا من هیچ پولی ندارم به شما بدم، صد البته قبول می‏کنه من شاگردش بشم و به من کیبورد یاد بده. مگه نه؟! چرا می‏خندی؟ خب بگو آره تا بقیه بدونن شما نیتت پاکه. (خب من از کِی بیام سر کلاس؟ همین چهارشنبه خوبه؟)

نقل قول: نوشته اصلی بوسیله arch
و حدس می زنم هیچ شخصی در ناخوداگاهش قانون شکنی وجود نداره.مثال نقض بیاورید؟
اوهوم... دقیقاً. عالی بود.
بعضی‏ها کلاً بحث رو عوض کردند. بحث این بود که این قواعد وجود دارند، کسی هم قرار نیست اونا رو بشکنه (که اگه بتونه کار بدی هم نکرده)، ولی لازمه اون این همه سال آموزش رسمی نیست. (میدونی چرا بتهوون بیشتر آهنگ نساخت؟ چون استاد تئوریش میگفت نت باید برای ساز نوشته بشه، ولی استاد پیانوش می‏گفت نه ساز باید نت رو بسازه. بحث خیلی بالا گرفته بود، بیچاره بتهوون مونده بود حرف کیو گوش بده. آخر سر با پا در میونیه استاد ویولنش و استاد سینتی سایزرش (!)، یه کم کوتاه اومدن ولی خب این شد که بتهوون دیگه آهنگ نساخت البته با مشورت استاد ترومپتش)
من می‏خواستم برم گیتار الکتریک یاد بگیرم، رفتم چندتا آموزشگاه سر زدم. گفتم من می‏خوام گیتار الکتریک یاد بگیرم. (حالا این که طرف خودش هم بلد نبود و می‏گفت بیا من بهت گیتار پاپ و سلفژ یاد می‏دم، به کنار) ازشون پرسیدم چقد طول میکشه؟ هیچ جوابی براش نداشتن. یعنی چی؟ من فقط یه کلاس ثبت نام کنم و بیام دیگه... مادام‏العمر؟ تا جیب استادمونو پر کنم؟ یه حقوق ماهیانه براش تا بازنشستگی کنار بذارم!؟
عزیز، من دوست دارم دقیقاً بدونم چقد طول میکشه تا کلاسم تموم بشه؟ کی یاد می‏گیرم؟ کی می‏تونم برم برای خودم (مستقل از شما) آهنگ بسازم؟ قراره برای "هر جلسه یه جمله جدید" تا آخر یه هنرجو بمونم و هنر بجویم تا به گور برسم؟!
جالبه تمام این کلاس گذاشتن‏ها هم از این کلاس رفتن‏ها نشأت می‏گیره!!! وقت بحث راجع به این یکی رو ندارم.

ولی جدا از این‏ها برای سازها حتماً استاد لازمه، قرار نیست مثل کسی که گیتار رو اختراع کرده، تمام چیزا رو خودت روش امتحان کنی و با گیتارت کُشتی بگیری تا یاد بگیری. ولی تئوری تو ذهن هر کسی چسبیده، یه قانونی هم براش درست کردند. شما با یه کتاب مثل کتابی که آقا معین معرفی کردند، می‏تونی راحت کار آهنگسازی رو شروع کنی. بقیه چیزا مثل صدابرداری یا میکس و مستر رو تو کتاب و اینا فکر نکنم پیدا کنی، باید کنار کسایی که کار کردند باشی، ببینی و یاد بگیری. یا یه همچین جایی بپُرسی. البته برای سولو کارها. وگرنه کسی که فقط می‏خواد یه نوازنده عالی باشه، نیازی به دونستن این چیزا نیست.

راستی یه بیست برای arch خان، خیلی عالی گفتی، تمام حرفاتو قبول دارم. الکی که نیست یکی میشه مسئول بخش کیبورد ولی ما هنوز اندر خم یک کاربر جدید هستیم!



فعلاً


با تشکر از همه کسایی که جواب دادن ولی خب خیلی کمه، هنوز به جواب نرسیدیم. ادامه بدید.
در ضمن معین جان فکر کنم هم عنوان پست و سؤالی که مطرح کردم، خیلی برای شروع خوب بودن. بعدش هم کی گفته زبان نیست؟ وقتی من بدون دانش موسیقی با دهنم سوت می‏زنم، این استفاده از زبان بدون یادگیری خط اون نیست؟ وقتی هر کسی هر جای دنیا با شنیدن یک آهنگ غمگین، دلمرده میشه، این زبان نیست؟

خب تا این جا که نصفی گفتن هنر و احساساته، نصفی هم گفتن علم و صنعته!
ببینیم چی میشه...!

smile2life
Tuesday 22 December 2009, 06:08 AM
دوست عزیز سلام. موسیقی هنر بیان احساسات با ابزار صداهاست.

در ضمن هنر و علم مرز خیلی جداگانه ای ندارند! شما لطفا اول (علم و دانش) رو تعریف کنین تا من به شما ثابت کنم که هنر (زیر مجموعه ای) از علم و دانش بشری است.

ساخت یک اثر هنری موسیقیایی یک کار کاملا تولیدی و (مهندسی) هست + احساس، سلیقه و هنرمندی. به عنوان کسی که رشته دانشگاهی ام مهندسی بوده ولی بیست و اندی سال هست که موسیقی کار می کنم و اکنون هم مشغول تدریس آهنگسازی ارکستراسیون و کنتر پوان هستم تشابه های کاملا دقیقی می بینم بین مهندسی و آهنگسازی.

در هر دو مورد ما مشغول (خلق) (یک سیستم دقیق و منظم) هستیم.

طبیعی است که تا این علم (خودآگاه یا ناخودآگاه!) فرا گرفته نشود اثر ساخته شده فاقد ارزش هنری در مقیاس (علمی) است.

مثالی می زنم: همه ما در دوران کودکی نقاشی می کشیدیم! اولین نقاشی های ما فقط چندتا خط خطی ساده بودن! درسته که این نقاشی ها برای (((((((ما))))))) بی نهایت ارزشمند است اما هیچگاه نمی توان به دید یک اثر (هنری) به آن نگریست! اثر هنری وقیتی حاصل می شود که به طور سیستماتیک و کاملا علمی آموخته شود.

اما در آخر: شما گفته بودین که از وقتی علم موسیقی رو فرا گرفتین دیگر از موسیقی هایی که قبلا گوش می دادید (لذت) نمی برید و (از این رو) احساس بدی دارین و معتقدین که نباید موسیقی رو با علم در آمیخت. اتفاقا بر عکس! شما باید (خوشحال) باشید که الان نمی توانید از هر موسیقی لذت ببرید! این که بد نیست(؟)

مثل این هست که شما تا امروز از خوردن چیبس لذت می بردید ولی حالا فهمیدید که روغن مانده موجود در چیبس (سرطان زا) است و ارزش غذایی آن بسیار پایین! حال از خوردن آن بدتان می آید آنوقت ناراحتید و دیگر چیبس نمی توانید بخورید! حال به ارزش چلوکباب (مثلا شوخی) پی برده اید. این خیلی خوب است. چرا به جای اینکه از این موضوع خوشحال باشید علم خود را زیر سوال می برید؟

خیلی خوب بود، مرسی.
خودت اول خیلی خوب گفتی، موسیقی هنر بیان احساسات با صداهاست.

من میگم این موسیقی هنر بوده، کاملا از روی احساسات بوده، وقتی طی سالیان دراز استفاده شده، یه سری از این ها به صورت قاعده دراومده که شده علم. پس این علم همون هنر گذشتگان بوده که حالا به قواعد تبدیل شده.

درمورد نقاشی، کی ارزش نقاشی رو معیّن می‏کنه؟ من می‏گم نقاشی بچگی‏های ما قشنگ‏تره. (چون سبکش فراواقعگرایانه است!)

در مورد لذت بردن از موسیقی:
آخه من چیبس دوست دارم! دوست ندارم لذتی رو که از چیپس خوردن به دست میاوردم رو حالا به خاطر این که سرطان‏زاست کنار بذارم.
من چیپس خودم رو می‏خوام...!!!

moein babayee
Tuesday 22 December 2009, 07:59 AM
در ضمن معین جان فکر کنم هم عنوان پست و سؤالی که مطرح کردم، خیلی برای شروع خوب بودن. بعدش هم کی گفته زبان نیست؟ وقتی من بدون دانش موسیقی با دهنم سوت می‏زنم، این استفاده از زبان بدون یادگیری خط اون نیست؟ وقتی هر کسی هر جای دنیا با شنیدن یک آهنگ غمگین، دلمرده میشه، این زبان نیست؟


سلام، عنوانش جامعیت نداره، این طوری فکر کن که تاپیک 5 صفجه بشه و یک تازه وارد بیاد تو و اولین تاپیک رو بخونه بعد 180 درجه متفاوت تر نظر می ده و تاپیک برمیگرده به جای اولش

واسه ی الان خوبه ولی آینده ی جالبی نداره!

من نگفتم یک زبان نیست، اتفاقا یکی از راه های برقراری ارتباطه! (دیگه تعریفه زبان)گفتم زبان مشترک انسان ها نیست!

ممنون

alone_composer
Tuesday 22 December 2009, 08:47 AM
خیلی خوب بود، مرسی.
خودت اول خیلی خوب گفتی، موسیقی هنر بیان احساسات با صداهاست.

من میگم این موسیقی هنر بوده، کاملا از روی احساسات بوده، وقتی طی سالیان دراز استفاده شده، یه سری از این ها به صورت قاعده دراومده که شده علم. پس این علم همون هنر گذشتگان بوده که حالا به قواعد تبدیل شده.

درمورد نقاشی، کی ارزش نقاشی رو معیّن می‏کنه؟ من می‏گم نقاشی بچگی‏های ما قشنگ‏تره. (چون سبکش فراواقعگرایانه است!)

در مورد لذت بردن از موسیقی:
آخه من چیبس دوست دارم! دوست ندارم لذتی رو که از چیپس خوردن به دست میاوردم رو حالا به خاطر این که سرطان‏زاست کنار بذارم.
من چیپس خودم رو می‏خوام...!!!

سلام دوباره. ازتون خواهش می کنم از حرفی که می زنم سوء تفاهم براتون به وجود نیاد. ولی شما منو یاد یک دوران از زندگی خودم می اندازین. موقعی بود که من علم آهنگسازی رو فرا نگرفته بودم و با یک کیبورد کوچک کاسیو (مثلا) آهنگ می ساختم. یادم میاد که دقیقا مثل الان شما در مقابل علم موضع می گرفتم! فکر می کردم دنیای موسیقی همین چیزی است که من می سازم همین 3 تا آکورد ساده که اون هم به صورت تجربی بهش پی برده بودم.

هنوز هم اون کارهایی رو که اون موقع ضبط کردم دوست دارم ولی بعد که رفتم و با دنیای حیرت انگیز هارمونی و کنترپوان و قوائد زیبای اونها آشنا شدم تازه فهمیدم که چقدر افکارم بسته متعصبانه و اشتباه بودن!

تعریف شما از موسیقی اشتباه است. موسیقی فقط احساس نیست! قبلا هم عرض کردم قوانین موجود در موسیقی (اختراع) نشده اند بلکه (کشف) شده اند چیزی که شما ابدا تا به حال به آن پاسخ نداده اید.

نت تونیک گام همیشه حس پایان رو با خودش داره لطف کنید یک مثال نقض بیارید که در اون مثال نت نونیک حس پایانی خودش رو از دست داده (حتما همین کار رو بکنین چون ادعا کرده بودین که می توانید کلی مثال نقض بیارین) فرمت فایلتون هم می دی باشه.

ارزش هنری یک نقاشی یا هر اثر علمی و هنری را (کسی) تعیین نمی کند! بلکه خود آن اثر است که با رعایت پرسپکتیو ها و ظرافت های بیشماری که در دلش نهفته بیانگر زحمت های شبانه روزی و طاقت فرسای صاحب آن اثر است! طبیعتا کار یک نقاش بزرگ که 5 سال روی (فقط) یک تابلو وقت گذاشته با ارزش تر است از نقاشی های دوران کودکی ما (که عرض کرده بودم برای (((((خود ما))))) بی نهایت ارزشمند هستند. و باز هم طبیعتا ارزش غذایی یک غذای سرشار از ویتامین ها و پروتئین ها بالاتر است از (چیبس) حتی اگر شمای نوعی چیبس را بیشتر دوست داشته باشید این دلیل خوبی برای با ارزش بدون آن نیست. مگر آنکه بخواهید انکار کنید که در این صورت بحث ما به جایی نمی رسد. شما به خودتان کمی زحمت بدهید و با علم به اینکه چی گوش می دهید کمی اثرات کلاسیک مثلا چایکوفسکی را بشنوید بعد ببینید که این آدم روی هر اثر هنری اش سالها وقت گذاشته و چه ظرافت های عجیب و خاق العاده ای در رنگ آمیزی به کار گرفته بعد کار ساسی مانکن را گوش کنید و ببینید جز سه تا آکورد اسپنیش (که 500 سال است همین سه تا آکورد را می گیرند از قدوبالای ویگن تا پارمیدای ساسی مانکن!!!) چه چیزی فاخر و قابلی در آن وجود دارد؟؟؟؟ بیایید تعصب و بت سازی از (آدمها) را دور بریزیم و دانش خود را بالاتر ببریم تا در یابیم که چه شگفتی های بی بدیلی تا کنون خلق شده و ما غافل بوده ایم...

در ضمن شما هنوز به یک پست من پاسخ نگفته اید در حالیکه من جواب تمامی پست های شما رو داده ام

پست بعدی همانی است که شما پاسخش را نداده اید.

با سپاس

alone_composer
Tuesday 22 December 2009, 08:51 AM
سلام متاسفانه صحبت هاتون دچار تناقض هست.

شما در جایی می گویید که هستند کسانی که بدون علم خواندن و نوشتن بهتر از من و شما حرف می زنند و از این مثال (نادرست) نتیجه می گیرید که: پس برای ساختن آهنگ می شود هر کاری انجام داد بدون هیچگونه اصول و قوانین!

برای اینکه متوجه اشتباه و تناقضتان بشوید از مثال غلط خودتان استفاده می کنم: فرض کنید کسی به جای اینکه بگوید (توانا بود هر که دانا بود) بگوید (وانا ت که هر نا دا ود ب!!) دقت کنید اینکه کسی سواد (خواندن و نوشتن) ندارد و یا استاد (ادبیات) نیست دلیل نمی شود که تمام قوانین را نقض کند و جمله غلط دوم را بگوید. ما شاید استاد ادبیات نباشیم اما: ((ناخوداگاه)) قوانین بین کلمات را رعایت می کنیم و صحیح صحبت می کنیم.

پس قوانینی بین نت های گام وجود دارد که خوداگاه یا ناخوداگاه ملزم به پایبندی به آنها هستیم و اگر چنین نکنیم بر خلاف طبیعت (خودمان) برخورد کردیم مثل جمله بهم ریخته ای که مثال زدم. (دقت کنید که من هم حرف زدن را با موسیقی مقایسه کردم مثال خودتان)

بله در تاریخ موسیقی آهنگسازان زیادی بودند که خواستند این قوانین را عمدا نقض کنند و سبک هایی هم به وجود آمد (مثل سیک آتونالیسم سریالیزم پلی کرد و ...) اما به جرات می گویم که همه آنها شکست خوردند و جز نامی از آنها باقی نمانده است دلیل آن رفتار بر خلاف طبیعت و قوانین بدیهی آن بوده.

موسیقی که دارای هسته تنال باشد قطعا دارای گام است و در این گام نت محسوس همونطوری که معیین عزیز گفت همیشه همین نقش رو داره و نت تونیک هم حس پایان رو داره نه اینکه ما به زور بخوایم چیزی رو که (هست) و اختراع (نشده) انکار کنیم

حالا شما می تونی صدتا که هیچ هزارتا مثال نقض بیاری و به جای توانا بود هرکه دانا بود بگی (بود که هر نادا واتا نا بو) و در مثال تقض دیگر بگویی (نا نا دا تو بو هر که ...) ولی این مثال نقضی برای اینکه (موسیقی قانونمند است) نیست بلکه اینها مثالهای نقضی برای (خود شما ست که جزوی از همین نظم پیچیده و قانونمند جهان هستی هستین)

در ضمن یکی از دوستان موسیقی متال رو مثال زده بود! کی گفته که این موسیقی (بی قانونه؟؟) می خواین ثابت کنم که این موسیقی هم دارای هسته تنال و هارمونی هست؟؟؟

alone_composer
Tuesday 22 December 2009, 08:57 AM
وقتی هر کسی هر جای دنیا با شنیدن یک آهنگ غمگین، دلمرده میشه === اختراع قانون

این جمله هم عمومیت نداره! خیلی ها هستند که می گویند مثلا موسیقی اصیل ایرانی دارای غم و حزن است! در حالیکه عده دیگری از همین موسقی مشعوف می شوند و به اوج شادی می رسند! لطفا برای همه نسخه یکسان نپیچید. مثلا من خودم در یک زمانی عاشق صدای داریوش و فرهاد بودم (هنوز هم کارهاشون رو دوست دارم) عده ای می گفتند داریوش؟؟؟؟؟ آدر رو به یاد قرض هاش می اندازد (کنایه از غمگین بودن و افسرد شدن) در حالیکه برای من واقعا اینطور نبود و من از شنیدن این آهنگ ها غمگین و دلمرده نمی شدم بلکه بسیار هم لذت می بردم و انرژی می گرفتم. پس نمی توان به سادگی گفت که فلان موسیقی رو شنیدن = = فلان عکس العمل (قطعی) در انسان.

دقت کنید که الان این خود شما هستید که دارید موسیقی رو (تئوریزه) و قانونمند می کنید (قوانین اختراعی) که اشتباه هم هست.

moein babayee
Tuesday 22 December 2009, 09:39 AM
سعید جان، ببین خواسته یا ناخواسته ما داریم از قوانینی تو موسیقی پیروی می کنیم،
درسته خیلی چیزا هم ابداع می کنیم ولی همش مشتقی از همون قوانینه
حالا ما بیایم هی بگیم نباید بر اساس قانون بریم جلو و باید بیایم نوآوری کنیم نتیجش این می شه که هیچ کس آهنگای مار رو دیگه قبول نمی کنه!
یک مثال خیلی ساده که دیگه همه می فهمن: بیا جلوی یک 0 کیلومتر پزسیون 1 گام دوماژور رو اجرا کن ولی به جای اینکه D بزنی D دیز بزن تا اون بابا هم می فهمه یک جایی رو اشتباه زدی!

اصلا با این نوع ابداع ها ما تو معنا و بنیاد موسیقی تغییر ایجاد می کنیم
نوآوری خوبه ولی بر اساس قوانین

smile2life
Wednesday 23 December 2009, 05:55 AM
سلام، عنوانش جامعیت نداره، این طوری فکر کن که تاپیک 5 صفجه بشه و یک تازه وارد بیاد تو و اولین تاپیک رو بخونه بعد 180 درجه متفاوت تر نظر می ده و تاپیک برمیگرده به جای اولش
جامعیت نداره؟ من میخواستم بدونم، شماها موسیقی رو اصلاً چی تعریف میکنید.
به نظر شما کار مثلاً Dj aligator موسیقی هست یا نه؟ (اگر چه من خودم زیاد کاراشو دوست ندارم)


قبلا هم عرض کردم قوانین موجود در موسیقی (اختراع) نشده اند بلکه (کشف) شده اند چیزی که شما ابدا تا به حال به آن پاسخ نداده اید.
خب دقیقاً... منم قبول دارم. ولی من به چی پاسخ ندادم؟ فکر کنم شما پست های منو نخوندید انگار.


یک مثال نقض بیارید که در اون مثال نت نونیک حس پایانی خودش رو از دست داده
فکر شما بحث رو دنبال نکردید، یا چون با من مشکل دارید اصلاً پست‏هامو نخوندید! دوست ندارم کسی حرف تو دهنم بذاره.


ساسی مانکن
من حتی یه کار این آقا رو نشنیدم. از رپ ایرانی هم اصلا خوشم نمیاد. من همه سبک آهنگی گوش میدم، کلاسیک تا ساندترک! از هر آهنگی ممکنه خوشم بیاد. شاید از کلاسیک کارها باشه، یا مدرنیته. ولی تجربه و پرسش و جست و جو به من نشون داده که کاری که خیلی بخوای از لحاظ تئوری روش کار کنی، کاری نیست مردم دوست داشته باشند. مردم هم از اون کارها لذت نمیبرند. برای همینه میگم چرا اینقدر علمیش می کنید؟ چون فایده‏ای هم نداره. ممکنه کسایی که مثل شما موسیقی زیاد خوندن شما رو تحسین کنن به این خاطر که از نظر شماها خیلی قانونیه، یا فرضاً با چه سرعتی نواخته شده، ولی بقیه چی؟ اگه اکثر مردم خوششون نیاد، باز هم اسمش هنره؟
ببین، بیشتر کارهای پرفروش دنیا عامه پسند بودند. مایکل جکسون (بازم خوشم نمیاد)، آلبوم تریلرش پرفروش ترین آلبوم تاریخه. ولی من رفتم گوش دادم اصلاً به نظرم قشنگ نبود. فقط چون اکثریت مردم قبولش داشتن، به این موفقیت رسیده، یا مثلاً فیلم تایتانیک که پرفروش ترین فیلم تاریخ فیلمسازیه. به نظر شما دارای ارزشهای هنریه؟ یا کاملاً عامه پسنده؟
چرا باید عمده انرژی خودتو بذاری برای کاری که مردم هم بهش اهمیت نمیدن. فقط یک طیف خاص هستند که توش زیبایی می بینن.


در ضمن شما هنوز به یک پست من پاسخ نگفته ای
منظورت کدوم سؤاله؟ سؤالت رو مطرح کن بی زحمت.


وقتی هر کسی هر جای دنیا با شنیدن یک آهنگ غمگین، دلمرده میشه === اختراع قانون
یعنی چی؟ شما با شنیدن آهنگ غمناک شاد میشی؟ خب این دیگه مشکل من نیست، به طبیعت شما برمیگرده.

من نمیدونم کجا گفتم که باید قوانین رو زیر پا گذاشت که شما همش همینو به من تحویل میدید.

moein babayee
Wednesday 23 December 2009, 06:51 AM
جامعیت نداره؟ من میخواستم بدونم، شماها موسیقی رو اصلاً چی تعریف میکنید.
به نظر شما کار مثلاً Dj aligator موسیقی هست یا نه؟ (اگر چه من خودم زیاد کاراشو دوست ندارم)

هدف از ایجاد تاپیک چیه؟ می خوای ما رو ورانداز کنی بببینی ما چقدر از موسیقی می فهمیم یا به نتیجه ای برسی؟!
بهت گفتم یکم آینده نگر باش به یک تازه وارد (به جای خودت و این جمع حاضر) فکر کن

بهت یک دفعه گفتم کارای موسیقی نوین رو با موسیقی مادر قاطی نکن هر چند که اونا هم موسیقی هستند و طرفدارای خاص خودشون رو دارن تازه از این گذشته کارای اونا هم با قواعد خاص خودشون شروع می شه و به پایان می رسه که اون قوانین بازم از توی گام هاشون در می آد! این یک مسأله ی انکار ناپذیره که موسیقی رو باید از روی قوانین پایه ابداع کرد

ببین یک مثال خیلی واضح که هنوز خودم با اون درگیرم: تو راهنمایی به ما گفتن که صفر ضربدر هر عددی می شه صفر! درسته بعد تو درس حسابان ورداشتن گفتن که صفر ضربدر بینهایت رو باید حد بگیریم چون مبهمه ولی هر طوری بخوایم حساب کنیم می بینیم که بینهایت هر چقدرم بزرگ باشه بازم یک عدده! و اون عدد اگر در صفر مطلق ضرب بشه باید بشه صفر ولی دیدیم که نشد! اینا همه قوانینه از پیش تعریف شده ایه که نمی شه انکارش کرد حتی اگه هزار تا برهان و استدلال بیاریم!


من نمیدونم کجا گفتم که باید قوانین رو زیر پا گذاشت که شما همش همینو به من تحویل میدید.

قبل از اینکه درباره ی این بگم باید اینم بگم که من تمام پست های این دو تاپیک رو خوندم ولی عین alone composer همین ابهامات رو دارم و الان دارم فکر می کنم که شما رو هوا پاسخ می دادین و به حرف خودتون اعتماد نداشتین!

و اما این حرفت خوب مرد مومن اگه اینو نمی گی پس چرا این همه بحث راه انداختی

تو می گی: که نباید در راستای قوانین تو موسیقی رفت جلو چون کارامون از یک طرف کلیشه ای و از طرفی تقلیدی می شه خوب بابا چکیده ی این حرفت یعنی کنار زدن قوانین!


خوب اگه می گی باید نوآوری کرد بیا تو هم گام دو ماژور که دیگه آسون ترین گامه بیا یک قطعه 3 میزانی بنویس و مثلا از تونیک طوری استفاده کن که کاره محسوس رو بکنه و محسوس کاره مثلا اکتاو رو....
شدید منتظر شنیدن این قطعت هستم!

alone_composer
Wednesday 23 December 2009, 09:13 AM
یعنی چی؟ شما با شنیدن آهنگ غمناک شاد میشی؟ خب این دیگه مشکل من نیست، به طبیعت شما برمیگرده.

من نمیدونم کجا گفتم که باید قوانین رو زیر پا گذاشت که شما همش همینو به من تحویل میدید.


دوست عزیز من که در همان پست -که فقط بخشی از آن را نقل قول کرده اید- جواب شما رو داده ام. مگر از موسیقی سنتی و اصیل ایرانی مثال نزدم؟ مگر داریوش و فرهاد رو مثال نزدم؟

هیچکسی از دلمرده بودن خوشش نمی آید! (طبیعت هیچ کس اینطور نیست!) پس چرا داریوش این همه طرفدار داره؟ به عنوان کسی که قبلا یکی از طرفدارای ایشون بودم با اطمینان می تونم بگم که از آهنگ های ایشون غمگین و دلمرده نمی شدم بلکه آرامش می گرفتم (ولی خیلی ها با همین آهنگ ها دلمرده می شوند قبول دارم)

می خوام بگم که نمیشه برای همه نسخه یکسانی پیچید! جمله (موسیقی غمناک) اشتباه هست. یا در بهترین حالت میتوان گفت (تفسیر و تعبیر همه انسانها از غمناک بودن و نبودن یک قطعه موسیقیایی یکسان نیست)



در ضمن دوست عزیز شما در تاپیک (چطور آهنگ بسازیم؟) در جواب پست اول آقا معین فرموده بودین که می توانین مثال نقض بیاورید که نت محسوس مثلا همیشه این رل بخصوص را بازی نکند. من هم پیرو همین اظهار نظر شما ازتون درخواست کردم که لطفا در فرمت می دی یک نمونه زحمت بکشید و بگذارید که در یک گام مشخص تونیک گام رل پایان بخشی را از دست داده باشد.

من که به شما توهینی نکردم یا حرف در دهان شما نگذاشتم؟ پیرو ادعای خودتون این درخواست رو مطرح کردم.

پستی که در مورد (ادبیات) زدم و شعر را مثال زدم رو لطفا اگر ممکن است پاسخ بدهید ممنونم از پیگیری شما.

alone_composer
Wednesday 23 December 2009, 09:27 AM
ولی تجربه و پرسش و جست و جو به من نشون داده که کاری که خیلی بخوای از لحاظ تئوری روش کار کنی، کاری نیست مردم دوست داشته باشند. مردم هم از اون کارها لذت نمیبرند. برای همینه میگم چرا اینقدر علمیش می کنید؟ چون فایده‏ای هم نداره. ممکنه کسایی که مثل شما موسیقی زیاد خوندن شما رو تحسین کنن به این خاطر که از نظر شماها خیلی قانونیه، یا فرضاً با چه سرعتی نواخته شده، ولی بقیه چی؟ اگه اکثر مردم خوششون نیاد، باز هم اسمش هنره؟
ببین، بیشتر کارهای پرفروش دنیا عامه پسند بودند.
.

دوست عزیز استدلال شما به عقیده من اشتباه هست (با عذر خواهی از شما)

یک سلسله اتفاقات پیاپی رخ می دهد و شما به جای اینکه بررسی کنید از (اول اول) چه عاملی شروع کننده این رخداد بوده از پله های وسطی شروع به آنالیز می کنین و مثلا پله ششم را عامل شروع و ادامه رخداد قلمداد می کنین (در حالیکه قبل از آن عوامل 5-4-3- 2-و1 هم هستند که نادید گرفته اید)

شما می گوئید: ولی تجربه و پرسش و جست و جو به من نشون داده که کاری که خیلی بخوای از لحاظ تئوری روش کار کنی، کاری نیست مردم دوست داشته باشند

دقت کنید که این عین جمله شماست. فارغ از این که این جمله تا چه حد صحیح است (فرض کنیم که درست باشد) این پله اول استدلال نیست. سلیقه مردم دوست عزیزم که (مادر زادی و ژنتیکی صرف) نیست! بلکه محیطی که در آن زندگی می کنیم و اطرافیان ما در نقش گرفتن این سلیقه موثرند.

وقتی که در صدا و سیمای کشور ما حتی یک نیم ساعت در شبانه روز موسیقی مثلا (کلاسیک) پخش نمی شود وقتی خوانندگانی در وزارت ارشاد مجوز می گیرند که .... وقتی یک کودک از وقتی محیط پیرامونش را درک می کند همه جا را موسیقی رپ فرا گرفته نتیجه آن این می شود که: کاری که خیلی بخوای از لحاظ تئوری روش کار کنی، کاری نیست مردم دوست داشته باشند و نه اینکه شما همین موضوع را بدون در نظر گرفتن مراتب قبلی (پایه) استدلال خود قرار دهید و ار آن نتیجه اشتباه بگیرید.

در زمان مثلا موتسارت مردم با علاقه چه موسیقی را گوش می دادند. مردم به قول شما (عامه) چه چیزی را می پسندیدند؟

سلیقه مردم تابعی از (دانش) آنهاست! شما فرض کنید که در مدارس ما یک زنگ بخصوص موسیقی آموزش دهند. وقتی بچه از همان ابتدا با قوانین پایه ای موسیقی آشنا شود. وقتی پی ببرد که موسیقی فقط (بیت و ریتم) نیست بلکه ریتم تنها یکی از 4 عنصر موسیقی است وقتی وقتی ووووو... آیا باز هم به قول شما: ((((کاری که خیلی بخوای از لحاظ تئوری روش کار کنی، کاری نیست مردم دوست داشته باشند))))

من که فکر نمی کنم اینگونه باشد.

moein babayee
Wednesday 23 December 2009, 01:31 PM
که نت محسوس مثلا همیشه این رل بخصوص را بازی نکند. من هم پیرو همین اظهار نظر شما ازتون درخواست کردم که لطفا در فرمت می دی یک نمونه زحمت بکشید و بگذارید که در یک گام مشخص تونیک گام رل پایان بخشی را از دست داده باشد.

البته نت محسوس می تونه به عنوان یک نت عادی ام بیاد نری یک مثال اینطوری بیاری! (smile2life)

بعدم یک 4 میزانی تو تاپیک قبل آورد و می گفت که قوانین رو نقض می کنه به نظر من که چیزی رو نقض نمی کرد حالا تو ام یک نگاه بکن (alone composer)

alone_composer
Wednesday 23 December 2009, 10:19 PM
البته نت محسوس می تونه به عنوان یک نت عادی ام بیاد نری یک مثال اینطوری بیاری! (smile2life)

بعدم یک 4 میزانی تو تاپیک قبل آورد و می گفت که قوانین رو نقض می کنه به نظر من که چیزی رو نقض نمی کرد حالا تو ام یک نگاه بکن (alone composer)

معیین عزیزم سلام.

بله تونیک هم می تواند به عنوان مثلا یک نت گذر استفاده شود (نه الزاما پایان)

من نگفتم که ایشان یک مثال بیاورندکه در آن مثلا تونیک در پایان آهنگی نباشد! بلکه از اساس خواستم مثالی بزنند که تونیک یک گام مینور یا ماژور ((((نقش و رل))))) پایانی خود را ((((از دست داده باشد))))

چشم با کمال میل باعث افتخار هم هست که کار دوست عزیزمون رو بشنویم.

smile2life
Thursday 24 December 2009, 04:40 AM
حوصله جواب دادن ندارم.
این بحث بی‏فایده است. ته نداره. اینجوری به جواب نمی‏رسیم، بیا یه مسابقه بدیم. هر کی برد، حق با اونه. یه دوئل. فقط بین دو نفر. کسی از شما حاضره بجنگه؟
قوانین اینا هستند:
1- آهنگ شما باید در طول همین یک هفته آماده شده باشه (از قبل درست نشده باشه)
2- آهنگ بین 3 تا 5 دقیقه باشه.
3- سبک کار آزاد هست.
4- شما مجاز به استفاده از هر ساز و ابزاری هستید.
5- شما مجاز به کمک گرفتن از دیگران نیستید.
تبصره: شما تنها برای نواختن سازها مجاز به کمک گرفتن هستید.
6- آهنگ باید بدون خواننده باشه.
7- شما مجاز به استفاده از ریتم یا هر چیز آماده‏ی دیگه‏ای نیستید.
8- انصراف از مسابقه به معنای پذیرش باخت است.
9- آهنگ های ساخته شده، در سایتی غیر از نت آهنگ آپلود میشن
10- مدت رأی گیری و محل رأی گیری با توافق طرفین انجام میشه.

اگه در مورد زمانش مشکل داری همین الان بگو، اگه تاخیر بیفته و بعد بخوای شروع کنی، من قبول ندارم.

(باز نیای بگی نتیجه گیری کردی که حق با فلانیه، منظورم اینکه که اگه شما بردید، من تمام حرفای شما رو قبول می کنم و میگم تمام حرفام غلط، اشتباه و از روی بی دانشی بوده.)

alone_composer
Thursday 24 December 2009, 11:53 AM
حوصله جواب دادن ندارم.
این بحث بی‏فایده است. ته نداره. اینجوری به جواب نمی‏رسیم، بیا یه مسابقه بدیم. هر کی برد، حق با اونه. یه دوئل. فقط بین دو نفر. کسی از شما حاضره بجنگه؟
قوانین اینا هستند:
1- آهنگ شما باید در طول همین یک هفته آماده شده باشه (از قبل درست نشده باشه)
2- آهنگ بین 3 تا 5 دقیقه باشه.
3- سبک کار آزاد هست.
4- شما مجاز به استفاده از هر ساز و ابزاری هستید.
5- شما مجاز به کمک گرفتن از دیگران نیستید.
تبصره: شما تنها برای نواختن سازها مجاز به کمک گرفتن هستید.
6- آهنگ باید بدون خواننده باشه.
7- شما مجاز به استفاده از ریتم یا هر چیز آماده‏ی دیگه‏ای نیستید.
8- انصراف از مسابقه به معنای پذیرش باخت است.
9- آهنگ های ساخته شده، در سایتی غیر از نت آهنگ آپلود میشن
10- مدت رأی گیری و محل رأی گیری با توافق طرفین انجام میشه.

اگه در مورد زمانش مشکل داری همین الان بگو، اگه تاخیر بیفته و بعد بخوای شروع کنی، من قبول ندارم.

(باز نیای بگی نتیجه گیری کردی که حق با فلانیه، منظورم اینکه که اگه شما بردید، من تمام حرفای شما رو قبول می کنم و میگم تمام حرفام غلط، اشتباه و از روی بی دانشی بوده.)

خودتون می برین و می دوزین و جواب به پست ها رو هم نمی دین! بسیار خوب! شما که انقدر خوب بلدین برای دیگران (شرط و شروط) بگذارید و تعیین تکلیف کنید خوب یک راست بگید حق با شماست و بقیه هم نباید اصلا حرف بزنند.

حیف آن همه وقت که روی پست کردن و نوشتن در این تاپیک گذاشتم که حالا بگویید (حوصله) ندارید پاسخ بدهید!!

برای شما آرزو می کنم که موفق باشید و سعی کنید تا می توانید علم و دانش خود را افزایش دهید.

کسی که مثلا تا سوم راهنمایی درس خوانده اگر یک جزوه دانشگاهی را به او نشان بدهید ممکن است موضع بگیرد که من اصلا علم را قبول ندارم! (چون یادگیری سخت است و مشقت دارد!) تا همین الان هر چی خوانده ام کافی است! ولی بعد که با تلاش و پشت کار وارد سطوح بالاتر می شود تازه در های جدیدی به روی او باز می گردد و می فهمد که اشتباه می کرده و این اقیانوس دانش و علم را حقیقتا پایانی نیست...

تعصب را کنار بگذارید و متواضعانه به یادگیری اصولی موسیقی تن دهید.

با سپاس از همه دوستان

moein babayee
Thursday 24 December 2009, 03:34 PM
حوصله جواب دادن ندارم.
این بحث بی‏فایده است. ته نداره. اینجوری به جواب نمی‏رسیم، بیا یه مسابقه بدیم. هر کی برد، حق با اونه. یه دوئل. فقط بین دو نفر. کسی از شما حاضره بجنگه؟
قوانین اینا هستند:
1- آهنگ شما باید در طول همین یک هفته آماده شده باشه (از قبل درست نشده باشه)
2- آهنگ بین 3 تا 5 دقیقه باشه.
3- سبک کار آزاد هست.
4- شما مجاز به استفاده از هر ساز و ابزاری هستید.
5- شما مجاز به کمک گرفتن از دیگران نیستید.
تبصره: شما تنها برای نواختن سازها مجاز به کمک گرفتن هستید.
6- آهنگ باید بدون خواننده باشه.
7- شما مجاز به استفاده از ریتم یا هر چیز آماده‏ی دیگه‏ای نیستید.
8- انصراف از مسابقه به معنای پذیرش باخت است.
9- آهنگ های ساخته شده، در سایتی غیر از نت آهنگ آپلود میشن
10- مدت رأی گیری و محل رأی گیری با توافق طرفین انجام میشه.

اگه در مورد زمانش مشکل داری همین الان بگو، اگه تاخیر بیفته و بعد بخوای شروع کنی، من قبول ندارم.

(باز نیای بگی نتیجه گیری کردی که حق با فلانیه، منظورم اینکه که اگه شما بردید، من تمام حرفای شما رو قبول می کنم و میگم تمام حرفام غلط، اشتباه و از روی بی دانشی بوده.)

شرمنده ولی واقعا به این نتیجه رسیدم که هیچی از موسیقی نمی فهمی! و یا تجربت صفره!
آخه برادر من یک کار عادی 2 دقیقه ای رو می خوایم تمرین کنیم و درست بزنیم یک ماه زمان می بره! حالا یک قطعه بنویسیم واسه ی هر چند تا سازی که خواستیم اونم طی 1 هفته!

بعدم این مبحث مربوط به ما سه نفر که نیست داریم کل قوانین موسیقی این چند صد قرن رو بدست 3 نفر که انصافا در برابر بزرگای موسیقی هیچی نیستن بسپاری!؟!

بهت یک بار گفتم یا حرفی رو نباید زد یا تا آخرین قطره ی خون باید پاش وایستاد!

و متأسفانه کل زمینایی که تا حالا خوردیم از رعایت نکردن این مورد بوده!

moein babayee
Thursday 24 December 2009, 03:37 PM
دوستان این تاپیک داره به یک عامل فتنه تبدیل می شه و این اصلا خوب نیست
از مسئولین خواهش می کنم این تاپیک رو قفل کنن

من که خودم رو بازنده اعلام کردم!
حالا حق با کیه دیگه قضاوتش با بزرگان موسیقی
اشتباه از من حقیر بود که جسارت کردم و درباره ی قوانین و تجربیاتم یک تاپیک ایجاد کردم
از همگی معذرت می خوام

یا علی

smile2life
Friday 25 December 2009, 06:22 AM
حوصله بحث کردن با شماها رو ندارم، چون یه طرفه به قاضی می‏رید. کسی هم که یه طرفه به قاضی بره، خب معلومه پیروز از اونجا میاد بیرون.
میتونی، بیا عملی ثابت کن حرفتو.

معین خان، شما هم همه چیز رو دریچه چشم خودت نبین. یکم وسیع تر نگاه کن. من یه حرفی می‏زنم، میدونم چی دارم میگم. ناتوانی شما در یک کار دلیل بر ناتوان بودن دیگران نیست.
بعدش هم یک ماه، مدتیه که میشه یک آهنگ برای یه آلبوم نوشت. شما بهتره خودت بری یاد بگیری.

درضمن جا زدی برو دیگه چرا شرّ و ور میگی؟ عامل فتنه یعنی چی؟ عامل فتنه ... دهن منو باز نکن.

جناب alone composer من چرا باید بدم بیاد آموزش ببینم؟ دود که در بالا نشیند کسر شأن شعله نیست. من از این سیستم و نظام آموزشی این جا بدم میاد.
این منو یاد یه ضرب المثل انگلیسی میندازه که میگه:
i was born intelligent, but education ruined me
دقیقاً همین اتفاقی که سر معین اومده. یه سیاستی بود که قبلا انگیلسی ها ازش برای حکومت کردن بر ایران استفاده می کردند. میگفت ایرانی رو گشنه نگه دار، حکومت کن.

خلاصه، آقای alone composer اگه می‏خوای از طریق عملی به من نشون بدی که حرفت حقه، من یک ماه بهت فرصت میدم. (اینم دیگه آخرشه، اصلا دوست نداشتم اینو بگم) اگر هم قصد داری با بحث حرفت رو به کرسی بنشونی، من باید برگردم سر پرست های اول، تک تک حرفامو بیارم. راجع بهش بحث کنم. چون شما حرف منو از ابتدا درست متوجه نشدید.
اگر قرار باشه بحث رو ادامه بدم، ترجیح میدم اون رو با یک نفر که شما باشی ادامه بدم. معین خان بهتره دیگه دخالت نکنه. چون به جز آشوب کردن و آتیش بیار معرکه بودن کار دیگه ای نمی کنه. بهتره بره ادامه آموزششو ببینه. این براش بهتره.

می‏خوای بحث کنی، من باید به صورت کاملاً واضح و روشن، منظور خودمو به شما بگم که برمی‏گرده به پست‏های قبلی من. اگه می‏خوای، برم نقل قولشو بیارم، راجع بهش صحبت کنم که منظورم چیه. دقیق و جز به جز به سؤالاتون هم جواب میدم به شرطی که فقط یک نفر باشه.
جداً باعث افتخاره کج فهمی های خودم رو با مناظره با کسی که خودش استاد کیبورد و کنترپوان هستش و گفتید بیست سال؟ بیست ساله با موسیقی سر و کار داره، اصلاح کنم.

دیگه حرفی ندارم. خارج از این دو موضوع (تئوری و عملی) هم دیگه حرف نمیزنم. یا به صورت عملی یا به صورت مناظره تک به تک.

H.S.N
Friday 25 December 2009, 08:19 AM
بقالی سر کوچه ما هم یه روز در میون شیر میده!

moein babayee
Friday 25 December 2009, 10:40 AM
حوصله بحث کردن با شماها رو ندارم، چون یه طرفه به قاضی می‏رید. کسی هم که یه طرفه به قاضی بره، خب معلومه پیروز از اونجا میاد بیرون.
میتونی، بیا عملی ثابت کن حرفتو.

معین خان، شما هم همه چیز رو دریچه چشم خودت نبین. یکم وسیع تر نگاه کن. من یه حرفی می‏زنم، میدونم چی دارم میگم. ناتوانی شما در یک کار دلیل بر ناتوان بودن دیگران نیست.
بعدش هم یک ماه، مدتیه که میشه یک آهنگ برای یه آلبوم نوشت. شما بهتره خودت بری یاد بگیری.

درضمن جا زدی برو دیگه چرا شرّ و ور میگی؟ عامل فتنه یعنی چی؟ عامل فتنه ... دهن منو باز نکن.

جناب alone composer من چرا باید بدم بیاد آموزش ببینم؟ دود که در بالا نشیند کسر شأن شعله نیست. من از این سیستم و نظام آموزشی این جا بدم میاد.
این منو یاد یه ضرب المثل انگلیسی میندازه که میگه:
i was born intelligent, but education ruined me
دقیقاً همین اتفاقی که سر معین اومده. یه سیاستی بود که قبلا انگیلسی ها ازش برای حکومت کردن بر ایران استفاده می کردند. میگفت ایرانی رو گشنه نگه دار، حکومت کن.

خلاصه، آقای alone composer اگه می‏خوای از طریق عملی به من نشون بدی که حرفت حقه، من یک ماه بهت فرصت میدم. (اینم دیگه آخرشه، اصلا دوست نداشتم اینو بگم) اگر هم قصد داری با بحث حرفت رو به کرسی بنشونی، من باید برگردم سر پرست های اول، تک تک حرفامو بیارم. راجع بهش بحث کنم. چون شما حرف منو از ابتدا درست متوجه نشدید.
اگر قرار باشه بحث رو ادامه بدم، ترجیح میدم اون رو با یک نفر که شما باشی ادامه بدم. معین خان بهتره دیگه دخالت نکنه. چون به جز آشوب کردن و آتیش بیار معرکه بودن کار دیگه ای نمی کنه. بهتره بره ادامه آموزششو ببینه. این براش بهتره.

می‏خوای بحث کنی، من باید به صورت کاملاً واضح و روشن، منظور خودمو به شما بگم که برمی‏گرده به پست‏های قبلی من. اگه می‏خوای، برم نقل قولشو بیارم، راجع بهش صحبت کنم که منظورم چیه. دقیق و جز به جز به سؤالاتون هم جواب میدم به شرطی که فقط یک نفر باشه.
جداً باعث افتخاره کج فهمی های خودم رو با مناظره با کسی که خودش استاد کیبورد و کنترپوان هستش و گفتید بیست سال؟ بیست ساله با موسیقی سر و کار داره، اصلاح کنم.

دیگه حرفی ندارم. خارج از این دو موضوع (تئوری و عملی) هم دیگه حرف نمیزنم. یا به صورت عملی یا به صورت مناظره تک به تک.

من که گفتم کم آوردم و بهتره قضاوت رو به دیگران واگذار کرد!
این تاپیک داره خیلی مخرب می شه!؟!
من نه با کسی دعوا دارم نه می خوام نظر خودم رو تو ذهن و عمل دیگران فرو کنم آره اصلا شما فکر کنین من کم آوردم از من که چیزی کم نمی شه! بهرحال قبول من کم آوردم و قضاوت رو به دیگران واگذار کردم

آفرین سعید جان تو زندگیت شما بردی!


بقالی سر کوچه ما هم یه روز در میون شیر میده!

خیلی به انجمن خوش اومدین! ولی شرمنده فضولی می کنم این تاپیک خیلی خراب شده لطفا خودتون اون پست قبلی رو پاک کنید که باز مشکلی برای هیچ کس پیش نیاد

ممنون

scofild
Friday 25 December 2009, 11:11 AM
سلام سلام سلام
آقایون تقریباً همه صحبت ها رو خوندم ، قبل از اینکه وارد بحث بشم میخوام خواهش کنم ازتون که توی صحبت هاتون از کلماتی استفاده نکنید که خدای نکرده به شخص مقابل توهین بشه.

چیزی که من متوجه شدم اینه که جناب smile2life عقیدشون اینه که نت خوانی و تئوریه موسیقی در حده این که یک خط برای نوشتنه موسیقی باشن کافیه و باید دنباله نوآوری بود و ضمن اینکه فرموده بودن که مسیقی ریاضی نیست که از یک فرمولی بری تا به یک جوابه واحد برسی.

از طرفی آقا معین عقیده ای خلاف این دارن و میگن که نه !!!موسیقی قوائد و قوانینی داره که حتماً باید رعایت بشه و موسیقی و تمامه طبیعت بر پایه ی ریاضی بنا شده و هر چیز نظم و ترتیت خاص خودشو داره و بهش احتیاج داره.
این وسط جناب alone composer هم اضافه شدن و از عقیده ی آقا معین طرفداری کردن.

این چکیده ی کل ماجرا بود اگه اشتباه نکنم.

حالا ازتون میخوام با دقت به حرفای من توجه کنید چون برای تک تک چیزایی که رد و بدل شده جواب دارم.

اول اینکه فکر نمیکنم کسی اینجا باشه و با این حرف مخالف باشه که موسیقی یک زبانه برای بیان احساسات. منم همین عقیده رو دارم اما نه به این صورت ، از نظر من موسیقی چیزیه که برای خودش شخصیت داره ، یعنی میشه اون رو به عنوان یک شخص زنده به حساب اوورد ، حالا چرا اینو میگم ؟؟
جواب خیلی ساده ست ، منه آهنگساز وقتی شروع میکنم ، میشینم تا یک قطعه ای بسازم ، یک چیزی توی ذهنمه ، یک احساسی در وجودم هست که با تمام وجود میخوام اون رو به صورت تمام و کمال به مخاطبم منتقل کنم. برای اینکار میام چیکار میکنم؟ میام تموم حرف ها و احساساتم رو به موسیقی که یک شخصیت هست میگم و و بهش میگم چجوری سره صحبت رو با شنونده باز کنه ، حرف هاش با چه لحنی زده بشن، چجوری ادامه بده تا شنونده از حرفای من خسته نشه ، و در آخر چجوری حرف هاشو تموم کنه که شنونده بتونه از حرفای من یک نتیجه ای بگیره . حالا اینکه چجوری سره صحبت رو باز کنه ، مثله زندگیه ما که وقتی به یک شخص میرسیم سلام میکنیم ، نمیایم یه دفعه برداریم بگیم : آره داشتم میگفتم ، دیروز .... اگه اینکارو بکنیم طرف گیج میشه ، میگه اینم انگار یه تختش کمه !! توی موسیقی هم همینطوره ، شروع کار قوانینی داره ، پاساژ ها قوانین خودشون رو دارن ،سکوت ها و ادامه ها ، و در نهایت پایان ها. با جناب smile2life موافقم که میگن باید نوآوری توی موسیقی باشه ، اما نه به هر قیمت ، نه با زیر پا گذاشتنه چیزایی که با برداشتنشون پایه و اساسه کار سست بشه . نوآوری رو میتونیم توی ملودی ها ، تو آکورد ها توی سکوت ها ، توی پاساژ ها اوج ها و هزار تا چیزه دیگه داشته باشیم . شما فرض کنید میرین سینما... تو جایی که اوج فیلمه یه دفعه صفحه سیاه بشه و پرده هارو بکشن ، بگن خوش اومدین !!! فیلم تموم شد . اونجاست که سره فحشو میکشین به کارگردان با اون نوآوریش. حالا اینقدر ناجورم نمیگیم ، آقا هر فیلم از چند بخش تشکیل شده ، اول تیتراژ ابتدایی یا همون اینترو هست ، بعد فیلم شروع میشه و بازیگر ها طی 15 دقیقه ایتدایی به بیننده معرفی میشن ، بعد شروع داستان و پرداختن به موضوع اصلی ، بعد یک نقطعه عطف که بیننده رو مجذوبه خودش بکنه که به قوله خودمون میخ کوب بشه ، بعد دوباره روال عادی و باز یک نقطعه عطف دیگه و اوج داستان و در نهایت پایان و نتیجه گیری و تیتراژ پایانی. تموم فیلم های سینمایی حرفه ای که ساخته میشن از این قائده پیروی میکنن و میبینید که شمای بیننده شاید اصلاً متوجه این روند نشده بودید و همیشه هم با دیدنه یک فیلم خوب ازش خوشتون اومده و خیلی از این فیلم ها هم جوایزه مختلف گرفتن ، بعضاً میبینیم که فیلم ها روال معکوس دارن ، آخره داستان رو نشون میده که در اصل یکی از نقاط عطف رو در اول فیلم قرار داده که این همون نو اوریه ، اما سریع پشت سرش بر میگرده به همون قائده ی معمول و معرفی شخصیت ها و ... .
توی موسیقی هم همینطوره ، میشه برای نوآوری خیلی کارا کرد که هم نوآوری باشه هم قوائد و قوانینه کار بهشون لطمه نخوره.
چرا ! میشه برای پایانه اهنگ از اکتاو استفاده نشه ، ولی چیزه جالبی از آب در نمیاد ، به قول خودتون آدم تو کف میمونه که خب !!! الان تموم شد آهنگ یا ادامه داره ؟؟ اینجا مثله این میمونه که موسیقی ، یعنی همون شخصیته که بهش گفتید چه حرفایی به مخاطبش بزنه ، یه دفعه وسط حرف زدن با طرفش بلند شه بی خداحافظی راهشو بکشه بره.

و اما !!! با این موضوع کاملاً مخالفم که تئوری و قوانینه موسیقی رو عین نقشه ی فرش بزاریم جلومون و اون رو رج به رج ببافیم . قوانین موسیقی باید مثله چهارچوبی باشن که باعث بشن تخیلات ، احساسات و حرفای ما فرو نریزن ، نه اینکه مثله یک حصار دورشون رو بگیرن .


امیدوارم که واضح و شفاف منظورمو بیان کرده باشم.

moein babayee
Friday 25 December 2009, 11:39 AM
و اما !!! با این موضوع کاملاً مخالفم که تئوری و قوانینه موسیقی رو عین نقشه ی فرش بزاریم جلومون و اون رو رج به رج ببافیم . قوانین موسیقی باید مثله چهارچوبی باشن که باعث بشن تخیلات ، احساسات و حرفای ما فرو نریزن ، نه اینکه مثله یک حصار دورشون رو بگیرن .


به نظر من مشکل از هر دو طرف بود هر دو ام همین حرف رو به بیانای مختلف می زدن حالا من نمی دونم من گفتم یا کسی این وسط این حرف رو زده که باید عین قوانین بریم جلو... من اتفاقا تو تاپیک قبلی از نوآوری دفاعم کردم و موافقت خودم رو با اسکوفیلد قبل زدن حرفشون بیان کردم

فیلم رو مثال زدین: من خودم یک فیلم باز حرفه ایم ولی نه در حد نقد و این کارای حرفه ای

تو فیلم این طوری نیست که برگردن عقب می آن طوری عمل می کنن که تشخیص مراحل واضح نباشه! (حدی مابینی نشه واسه ی مراحل تعریف کرد)

عین اون تئوری پاپ کورن تو سینما تئاتر کالیفرنیا (شنیدین که...)

که بازم می گم حذف هر یک از این مراحل حتی با هدف نو آوری یعنی زحمت بیهوده!
ما هر کاری بکنیم نمی تونیم کاربردا رو تغییر بدیم! حالا چه خوشمون بیاد چه نیاد


ممنون جمع بندی جامع و خیلی خوبی بود

alone_composer
Friday 25 December 2009, 12:08 PM
سلام سلام سلام
آقایون تقریباً همه صحبت ها رو خوندم ، قبل از اینکه وارد بحث بشم میخوام خواهش کنم ازتون که توی صحبت هاتون از کلماتی استفاده نکنید که خدای نکرده به شخص مقابل توهین بشه.

چیزی که من متوجه شدم اینه که جناب smile2life عقیدشون اینه که نت خوانی و تئوریه موسیقی در حده این که یک خط برای نوشتنه موسیقی باشن کافیه و باید دنباله نوآوری بود و ضمن اینکه فرموده بودن که مسیقی ریاضی نیست که از یک فرمولی بری تا به یک جوابه واحد برسی.

از طرفی آقا معین عقیده ای خلاف این دارن و میگن که نه !!!موسیقی قوائد و قوانینی داره که حتماً باید رعایت بشه و موسیقی و تمامه طبیعت بر پایه ی ریاضی بنا شده و هر چیز نظم و ترتیت خاص خودشو داره و بهش احتیاج داره.
این وسط جناب alone composer هم اضافه شدن و از عقیده ی آقا معین طرفداری کردن.

این چکیده ی کل ماجرا بود اگه اشتباه نکنم.

حالا ازتون میخوام با دقت به حرفای من توجه کنید چون برای تک تک چیزایی که رد و بدل شده جواب دارم.

اول اینکه فکر نمیکنم کسی اینجا باشه و با این حرف مخالف باشه که موسیقی یک زبانه برای بیان احساسات. منم همین عقیده رو دارم اما نه به این صورت ، از نظر من موسیقی چیزیه که برای خودش شخصیت داره ، یعنی میشه اون رو به عنوان یک شخص زنده به حساب اوورد ، حالا چرا اینو میگم ؟؟
جواب خیلی ساده ست ، منه آهنگساز وقتی شروع میکنم ، میشینم تا یک قطعه ای بسازم ، یک چیزی توی ذهنمه ، یک احساسی در وجودم هست که با تمام وجود میخوام اون رو به صورت تمام و کمال به مخاطبم منتقل کنم. برای اینکار میام چیکار میکنم؟ میام تموم حرف ها و احساساتم رو به موسیقی که یک شخصیت هست میگم و و بهش میگم چجوری سره صحبت رو با شنونده باز کنه ، حرف هاش با چه لحنی زده بشن، چجوری ادامه بده تا شنونده از حرفای من خسته نشه ، و در آخر چجوری حرف هاشو تموم کنه که شنونده بتونه از حرفای من یک نتیجه ای بگیره . حالا اینکه چجوری سره صحبت رو باز کنه ، مثله زندگیه ما که وقتی به یک شخص میرسیم سلام میکنیم ، نمیایم یه دفعه برداریم بگیم : آره داشتم میگفتم ، دیروز .... اگه اینکارو بکنیم طرف گیج میشه ، میگه اینم انگار یه تختش کمه !! توی موسیقی هم همینطوره ، شروع کار قوانینی داره ، پاساژ ها قوانین خودشون رو دارن ،سکوت ها و ادامه ها ، و در نهایت پایان ها. با جناب smile2life موافقم که میگن باید نوآوری توی موسیقی باشه ، اما نه به هر قیمت ، نه با زیر پا گذاشتنه چیزایی که با برداشتنشون پایه و اساسه کار سست بشه . نوآوری رو میتونیم توی ملودی ها ، تو آکورد ها توی سکوت ها ، توی پاساژ ها اوج ها و هزار تا چیزه دیگه داشته باشیم . شما فرض کنید میرین سینما... تو جایی که اوج فیلمه یه دفعه صفحه سیاه بشه و پرده هارو بکشن ، بگن خوش اومدین !!! فیلم تموم شد . اونجاست که سره فحشو میکشین به کارگردان با اون نوآوریش. حالا اینقدر ناجورم نمیگیم ، آقا هر فیلم از چند بخش تشکیل شده ، اول تیتراژ ابتدایی یا همون اینترو هست ، بعد فیلم شروع میشه و بازیگر ها طی 15 دقیقه ایتدایی به بیننده معرفی میشن ، بعد شروع داستان و پرداختن به موضوع اصلی ، بعد یک نقطعه عطف که بیننده رو مجذوبه خودش بکنه که به قوله خودمون میخ کوب بشه ، بعد دوباره روال عادی و باز یک نقطعه عطف دیگه و اوج داستان و در نهایت پایان و نتیجه گیری و تیتراژ پایانی. تموم فیلم های سینمایی حرفه ای که ساخته میشن از این قائده پیروی میکنن و میبینید که شمای بیننده شاید اصلاً متوجه این روند نشده بودید و همیشه هم با دیدنه یک فیلم خوب ازش خوشتون اومده و خیلی از این فیلم ها هم جوایزه مختلف گرفتن ، بعضاً میبینیم که فیلم ها روال معکوس دارن ، آخره داستان رو نشون میده که در اصل یکی از نقاط عطف رو در اول فیلم قرار داده که این همون نو اوریه ، اما سریع پشت سرش بر میگرده به همون قائده ی معمول و معرفی شخصیت ها و ... .
توی موسیقی هم همینطوره ، میشه برای نوآوری خیلی کارا کرد که هم نوآوری باشه هم قوائد و قوانینه کار بهشون لطمه نخوره.
چرا ! میشه برای پایانه اهنگ از اکتاو استفاده نشه ، ولی چیزه جالبی از آب در نمیاد ، به قول خودتون آدم تو کف میمونه که خب !!! الان تموم شد آهنگ یا ادامه داره ؟؟ اینجا مثله این میمونه که موسیقی ، یعنی همون شخصیته که بهش گفتید چه حرفایی به مخاطبش بزنه ، یه دفعه وسط حرف زدن با طرفش بلند شه بی خداحافظی راهشو بکشه بره.

و اما !!! با این موضوع کاملاً مخالفم که تئوری و قوانینه موسیقی رو عین نقشه ی فرش بزاریم جلومون و اون رو رج به رج ببافیم . قوانین موسیقی باید مثله چهارچوبی باشن که باعث بشن تخیلات ، احساسات و حرفای ما فرو نریزن ، نه اینکه مثله یک حصار دورشون رو بگیرن .


امیدوارم که واضح و شفاف منظورمو بیان کرده باشم.


دوست عزیزم سلام. همانطور که می دانید در زمینه کار هارمونی و آهنگسازی من و شما به نوعی همکار و همفکر هستیم. اگر پست ها من رو خونده باشین (مخصوصا اون پستی که ادبیات و موسیقی رو مثال زده بودم) می بینین که دقیقا حرف شما رو زدم.

من و همچنین معین عزیز هیچکدام نگفتیم که باید (رج به رج از روی قوانین و فرمول ها پیش رفت)! اگر این چنین باشد که اصولا ملودی معنی خود را از دست میدهد و تمام قطعه هارمونی می شود (ملودی های فان فار)

ابتکار و نوآوری از همانجایی شروع می شود که ما از نت های آنهارمونیک گذر گریز آپاژیاتور کامبیاتا و ... استفاده می کنیم که با هارمونی جاری قطعه بیگانه هستند و شروع به خلق ملودی می کنیم.

همانطوری که شما هم به درستی فرمودین در ابتدای نوشتن یک قطعه ما به خیالمون اجازه پرواز می دهیم و هیچ قانون و مانعی در سر راه آن نیست. ولی بعد از این مرحله همانطوری که گفتم کار احتیاج به یک فرایند صد در صد مهندسی دارد (در بعد تنظیم)

خیال و احساسات انسان مثل یک اسب سپید و زیباست اما وقتی می توان سوار بر این اسب شد و تاخت که به کمک دانش و علم اسب را تربیت و مهار کرد و در غیر این صورت این احساسات ممکن است طغیان کند و مخرب باشد.

با تشکر از شما.

به نظر من

scofild
Friday 25 December 2009, 12:31 PM
من و همچنین معین عزیز هیچکدام نگفتیم که باید (رج به رج از روی قوانین و فرمول ها پیش رفت)!دوستم خوبم ، میدونم شما این حرفو نزدید ، من کلی عرض کردم که موضعه خودم رو مشخص کنم.
حرفای شما رو هم خونده بودم و درست میفرمایید.


تو فیلم این طوری نیست که برگردن عقب می آن طوری عمل می کنن که تشخیص مراحل واضح نباشه! (حدی مابینی نشه واسه ی مراحل تعریف کرد)بله ،من خودم چون دوره های کارگردانی رو گذروندم و از قرار مثله خوده شما فیلم بازه قهاری هستم این موضوع رو میدونم. منم نگفتم بر میگردن عقب ، گفتم آخره فیلم رو بعضاً اول نشون میدن و دوباره به روال معمول بر میگردن ، اون مدلی که شما میگین که طوری عمل میکنن که تشخیص مراحل واضح نباشه ، سناریو های اپیزودی هستن که هر اپیزود به سایر اپیزود ها مربوطه و در نهایت با کناره هم گذاشتن یک پازل ، میشه به کل داستان پی برد.

در کل خواستم یه مثالی غیر از موسیقی زده باشم که منظورمو خوب رسونده باشم.

ممنون معین جان.

smile2life
Saturday 26 December 2009, 06:15 AM
میشه برای پایانه اهنگ از اکتاو استفاده نشه ، ولی چیزه جالبی از آب در نمیاد!

بعد از چند وقت دیروز داشتم سمفونی شماره 3 بتهوون رو گوش می‏کردم. آهنگ 3 یا 4 بار به کل تموم شد، و باز دوباره شروع کرد به ادامه! این باز برعکسشه انگار! اون دیگه دست ما رو از پشت بسته!


دوستم خوبم ، میدونم شما این حرفو نزدید ، من کلی عرض کردم که موضعه خودم رو مشخص کنم.
خب... موضع شما کدوم وریه؟! (-:

خیلی خب، بالاخره این جا یکی باید کم بیاره و عقاید بهش تحمیل بشه، چون scofild هم پا در میونی کردن، بذارین با یه پایان خوش من تسلیم بشم.
(الان معین میگه یا حرفی نزن یا تا آخرین قطره خون پاش وایستا! آخه این چه حرفیه عزیزه من، شاید یکی بیچاره‏ی بینوایی مثل من یک اشتباه کرده بود، نباید دیگه به اشتباهش پی ببره؟ انقدر اون اشتباه رو ادامه بده تا فنا بشه؟)
الان که فکر می‏کنم میبینم این مردم حق دارند اینقدر بنالند!

بقالی سر کوچه ما هم یه روز در میون شیر میده!
حالا دیدی معین جان که طرفدارای کی بیشتره؟ جناب بقالی شما کجاست ما هم بیام از اونجا شیر بگیریم. ها؟
اما به قول rocker تو یکی از فرومهای دیگه:

بر کفر من نخند, من به ندانسته های خود ایمان دارم ...
ولی شاید بهتر بود میگفت: بر کفر من نخند، من به دانسته‏های خود ایمان دارم. حالا!

حرف واسه گفتن دارم، ولی خب دیگه اینجا جاش نیست، یا اینکه اینجا دیگه جای ما نیست.

چیز دیگه‏ای هم مونده که نگفته باشم؟ راستی scofild و arch عزیز ممنون.
موفق و پروز باشید (= شُدید!)

moein babayee
Saturday 26 December 2009, 09:29 AM
بعد از چند وقت دیروز داشتم سمفونی شماره 3 بتهوون رو گوش می‏کردم. آهنگ 3 یا 4 بار به کل تموم شد، و باز دوباره شروع کرد به ادامه! این باز برعکسشه انگار! اون دیگه دست ما رو از پشت بسته!

احتمالا از محسوس اونجا استفاده نشده؟ دقت کن


(الان معین میگه یا حرفی نزن یا تا آخرین قطره خون پاش وایستا! آخه این چه حرفیه عزیزه من، شاید یکی بیچاره‏ی بینوایی مثل من یک اشتباه کرده بود، نباید دیگه به اشتباهش پی ببره؟ انقدر اون اشتباه رو ادامه بده تا فنا بشه؟)
الان که فکر می‏کنم میبینم این مردم حق دارند اینقدر بنالند!
سعید جان چرا این حرف رو می زنم به خاطر اینکه زندگی اونقدر طولانی نیست که هر دم ما یک حرف رو بزنیم و 2 ساعت بعد بفهمیم اشتباه و اونو تغییر بدیم! مقصودم از اون حرف چی بود، این بود که قبل از اینکه می خوای یک وعده یا حرفی بزنی خوب فکر کن ببین اصلا عملیه که این بلاها سرت نیاد! (منظورم تو نبودی کلی به جامعه گفتم و...)

این حرف اونجایی کاربرد داره که بخوای بین چندین انتخاب یکی رو انتخاب کنی و راه برگشتی نداشته باشی

حرف واسه گفتن دارم، ولی خب دیگه اینجا جاش نیست، یا اینکه اینجا دیگه جای ما نیست.

چیز دیگه‏ای هم مونده که نگفته باشم؟ راستی scofild و arch عزیز ممنون.
موفق و پروز باشید (= شُدید!)

اگه قرار باشه به خاطر یک همچی مسائلی تاپیک رو ترک کنی که تو زندگیت 100% باختی! اگه جدا به حرفت ایمان داری بیا به بحث ادامه بده الان که مخاطبات بیشترن و بهتر می تونی نتیجه بگیری، سعید جان!

یاعلی

alone_composer
Saturday 26 December 2009, 10:06 AM
بعد از چند وقت دیروز داشتم سمفونی شماره 3 بتهوون رو گوش می‏کردم. آهنگ 3 یا 4 بار به کل تموم شد، و باز دوباره شروع کرد به ادامه! این باز برعکسشه انگار! اون دیگه دست ما رو از پشت بسته!


سعید عزیز سلام.

در مورد سمفونی بتهوون.

ما چند نوع کادانس داریم که هر کدوم برای به پایان رسوندن قطعه در شرایط خاصی به کار می روند مثل کادانس کامل، کادانس بلاگال و پلاگال+سوم پیکاردی، کادانس نیمه تمام (معمولا در انتهای جملات) و بالاخره کادانس گول زن (یا غیر منتظره) که بحث های شیرینی در حوزه آهنگسازی و هارمونی را پدید می آورند.

آخر یک قطعه همیشه با کادانس کامل تموم نمی شود (هر چند که معمولا این طور است)

همونطوری که معین گفت یعضی از مواقع (مخصوصا در پایان جملات و یا در پایان یک موومان) از کادانسی استفاده می کنیم که به آن (نیمه تمام) گفته می شود و روی نت محسوس و آکورد درجه پنجم گام (دومینانت) توقف می کنیم که نشان دهیم این ماجرا همچنان ادامه دارد (و تمام نشده)

دقت کنید در پایان جملات این موضوع رایج تر است و نه در پایان کل مجموعه یک سمفونی.

scofild
Saturday 26 December 2009, 11:55 AM
خب... موضع شما کدوم وریه؟! (-:
من طرفه حقم ! چیزی که 15 سال تجربه کردم ، دیدم ، شنیدم ، ساختم و می سازم !!
من خودم کسی هستم که دائم دنباله اینم که یه نوآوری توی کارم داشته باشم و شما مطمئن باش تمام چیزایی که توی ذهنت هست رو من بصورت عملی روی چندین سازه مختلف و قطعه های مختلف پیاده کردم اما نتیجه کاملاً منفی بوده ، قرار نیست که همه چیز رو خودمون تجربه کنیم تا بفهمیم غلطه ! اگه قرار باشه آدم خودش یکی یکی چیز هارو تجربه کنه ، باید یه 3--4 تا عمره 100 ساله ی دیگه از خدا بگیره تا شاید به یه نتیجه ای برسه .


الان که فکر می‏کنم میبینم این مردم حق دارند اینقدر بنالند!
اگه شما دقیق بگی که دلیل نالیدنه مردم چیه ممنون میشم !
نمیدونم سابقه ی آهنگسازیه شما چقدره ، اما انشاالله که خیلی زود خودتون این چیز ها رو تجربه کنید و متوجه بشید که تغییر دادنه ساختاره بنیادی موسیقی نه تنها کمکی به پیشرفت و نوآوری نمیکنه بلکه باعثه یک نوع بی نظمی و آشفتگی در موسیقی میشه .

امیدورام موفق باشید.

heiran
Saturday 26 December 2009, 04:04 PM
خوب سلام دارم به دوستان... در جهت پرحرفی های این حقیر در این روز! قصد دارم چند حرفی رو هم من به همدیگه ببندم و کلمه های بدست اومدشو کنار هم بذارم تا سلولهای عصبی چشم و مغز شما درگیر بشند! (در کل یعنی منم یه چیزی بگم)!!!

سخنان جناب scofild بسیار متین و زیبا بود!

ببینید دوستان این نگاه ما به هنر هست که گه گاه اون رو محدود و به بن بست رسیده نشون میده.

ببینید! مثلا همین بتهوون خودمون! میتونست فک کنه که آقا همه قوانین رو ساختند دیگه! من چه کار تازه ای میتونم بکنم؟! آیا میتونست اون تبحر رو در بسط و گسترش موسیقی بدست بیاره؟!....

بعد از اون گوستاو مالر میومد میگفت : ای خدا دیگه اگه یه ذره جا واسه کار جدید بود اونم این بتهوون پر کرده دیگه! من بهتره برم ار 10تا خواهر برادر دیگم مراقبت کنم که نمیرند و 5تاشون بمونه!!! اما مالر بعد از نوشتن 4 سمفونی موقعیکه میخواست سمفونی 5 روبنویسه به این نتیجه میرسه که هیچ چیز بلد نسیت!! (به عبارتی نیازمند علم و فن دیگری هست تا اون احساسات درونیش رو با موزیک بیان کنه) این به نظر شما شگفت انگیز نیست؟!!! مالر به جایی رسید و تا حدی از زمانه خود پیشرفت که در زمان تصنیف سمفونی هفت تقریبا نه رهبران ارکستر و نه نوازندگان میلی به اجرای کارهایشنداشتند چون هیچ ارتباطی نمیتوانستند با آن برقرار کنند و در عوض بزرگمردی همچون "آرنولد شوئنبرگ" میتوانست این هنرمند وارسته رو که بر اساس حیرت و جهانبینی خود تا آنجا رسیده بود رو درک کنه...

شاید اگه چیز جدیدی نمیتونیم پیدا کنیم(چه توی ساخته هامون و چه تو شنیده هامون) لازم باشه که کمی به درون خودمون و به احساسات و تجربه های کاملا شخصی خودمون رجوع کنیم و به خودمون کمی نزدیکتر بشیم...
کاری که مثلا بتهوون و مالر و بقیه دوستان (بر و بچ)! کردند...

زیاد حرف زدم, و تازه اصلا" هم نتونستم فنی حرف بزنم و تازه حتما" ایرادات تایپی هم دارم!

امیدوارم مورد استفاده واقع شده باشه...

moein babayee
Saturday 26 December 2009, 04:11 PM
خوب سلام دارم به دوستان... در جهت پرحرفی های این حقیر در این روز! قصد دارم چند حرفی رو هم من به همدیگه ببندم و کلمه های بدست اومدشو کنار هم بذارم تا سلولهای عصبی چشم و مغز شما درگیر بشند! (در کل یعنی منم یه چیزی بگم)!!!

سخنان جناب scofild بسیار متین و زیبا بود!

ببینید دوستان این نگاه ما به هنر هست که گه گاه اون رو محدود و به بن بست رسیده نشون میده.

ببینید! مثلا همین بتهوون خودمون! میتونست فک کنه که آقا همه قوانین رو ساختند دیگه! من چه کار تازه ای میتونم بکنم؟! آیا میتونست اون تبحر رو در بسط و گسترش موسیقی بدست بیاره؟!....

بعد از اون گوستاو مالر میومد میگفت : ای خدا دیگه اگه یه ذره جا واسه کار جدید بود اونم این بتهوون پر کرده دیگه! من بهتره برم ار 10تا خواهر برادر دیگم مراقبت کنم که نمیرند و 5تاشون بمونه!!! اما مالر بعد از نوشتن 4 سمفونی موقعیکه میخواست سمفونی 5 روبنویسه به این نتیجه میرسه که هیچ چیز بلد نسیت!! (به عبارتی نیازمند علم و فن دیگری هست تا اون احساسات درونیش رو با موزیک بیان کنه) این به نظر شما شگفت انگیز نیست؟!!! مالر به جایی رسید و تا حدی از زمانه خود پیشرفت که در زمان تصنیف سمفونی هفت تقریبا نه رهبران ارکستر و نه نوازندگان میلی به اجرای کارهایشنداشتند چون هیچ ارتباطی نمیتوانستند با آن برقرار کنند و در عوض بزرگمردی همچون "آرنولد شوئنبرگ" میتوانست این هنرمند وارسته رو که بر اساس حیرت و جهانبینی خود تا آنجا رسیده بود رو درک کنه...

شاید اگه چیز جدیدی نمیتونیم پیدا کنیم(چه توی ساخته هامون و چه تو شنیده هامون) لازم باشه که کمی به درون خودمون و به احساسات و تجربه های کاملا شخصی خودمون رجوع کنیم و به خودمون کمی نزدیکتر بشیم...
کاری که مثلا بتهوون و مالر و بقیه دوستان (بر و بچ)! کردند...

زیاد حرف زدم, و تازه اصلا" هم نتونستم فنی حرف بزنم و تازه حتما" ایرادات تایپی هم دارم!

امیدوارم مورد استفاده واقع شده باشه...

سلام، خوبی؟
خوب راستش همون طوری که آخر خودت گفتی دقیقا نتونستی منظور و هدفت رو بیان کنی ولی در کل برداشتی که من کردم این بود که نباید بگیم همه ی قوانین پیدا شدن و دنبال پیدا کردن قوانینی جدید بریم!

خوب دوست من شما که ما رو بر گردوندی به جای اولمون!
پست ها رو یک مطالعه بفرمایین

یا علی

heiran
Saturday 26 December 2009, 04:48 PM
جناب معین عزیز فنی نبودن متن پست بنده ظاهرا به جای اینکه فهم مطالب رو براتون راحتتر کنه امکان دقیق خوندن اون رو هم ازتون سلب کرده (از این بابت متاسفم)

منظور بنده پیشنهاد مسیری در جهت فرموده های جناب scofild بود که ترکیبی از دیدگاه های دوستان قبلیست...

smile2life
Sunday 27 December 2009, 06:12 AM
قوانین و قواعد خوبند، اگه نبودند دنیا به هم می‏ریخت، هیچی سر جای خودش بند نمی‏شد، منم تأثیر و خوبی اون رو به خوبی درک می‏کنم. قرار نیست همه چیز رو کنار بذاریم. در حقیقت منظور اصلی بنده اینه که فعلا تو این جامعه‏ای که ما داریم زندگی می‏کنیم، داره ما رو جوری رشد میده که خیلی وابستمون می‏کنه، به همین قوانین. به این که ... (ای بابا، هر راست نشاید گفت!) ولی لپ کلام این که این نظام آموزشی داره خیلی ما رو به خودش وابسته میکنه.

الان که مخاطبات بیشترن و بهتر می تونی نتیجه بگیری، سعید جان!
ای آقا بی خیال، اینقدر پای ما رو وسط نکش. میخوای ما رو در ملاء عام دار بزنی؟ من ترجیح میدم تو کنج خودم بمیرم! خب من نتیجه میگیرم حق با شما بوده. خوبه؟ الان هم دیگه نمیگم حق با منه، فقط دارم حرفای دلمو میزنم، دارم درد و دل میکنم. این که ایرادی نداره؟

من طرفه حقم ! چیزی که 15 سال تجربه کردم ، دیدم ، شنیدم ، ساختم و می سازم !!
موضع شما کاملاً مشهوده، لازم به ذکر نیست. از همون ابتدا بود...

اگه شما دقیق بگی که دلیل نالیدنه مردم چیه ممنون میشم !
منظورم شماها نیستید، کل جامعه است، باز بهتون برنخوره:
یه عده که خودشون رو همه کاره میدونن، جلوی رشد بقیه رو می‏گیرند. اگه یک تازه واردی بخواد وارد جمعشون بشه، انقدر میریزند سرش میزننش تا طرف حرفشو پس بگیره(مثلاً سر بسته گفتم!) یا یه همچین چیزی...!
اووووف.... الان یه حرفی زدم که دارم از همین جا موج انتقادها رو می بینم که داره به طرفم میاد. صداشو میشنوم.
شرمنده من دیر به دیر مزاحمتون میشم، من روزی یه بار... اونم قبل از طلوب آفتاب میام اینترنت.

آقا موزیک تازه ساختم، بدم خدمتون؟ از همون موقع که به alone composer پیشنهاد یه دوئل دادم، خودم هم شروع کردم که احیاناً از قافله عقب نمونم. الان تقریباً ساختش تموم شده، اگه کسی میخواد درخواست بده تا من بذارم. نمیخوام کلی زور بزنم آپلود کنم، آخرش کسی نخواد بشنوه. مدتش 4:10 هست سبکش تلفیقیه، من بهش میگم psychedelic rock این سبک وجود داره، ولی نمیدونم به آهنگ منم اطلاق میشه یا نه. شاید شنیدنش براتون جالب باشه، چون می‏خوام متوجه بشید که سالهای طولانی رو لازم نیست صرف آموزش بکنید. من جمعاً بخوای حساب کنی یه سال، یه سال و نیمه دست به موزیک زدم. این موزیک هم چیزیه که من بعد از همین یه سال کار موزیک ساختم. (البته بازم ساختم، این اولیش نیست) اگه بده، زشته، خب بابا به منم بگید تا منم متوجه بشم (من شاید چون خودم ساختم فکر میکنم قشنگه، یا کلّم داغه متوجه نمیشم چقد زشته). تا دیگه پامو طرف جاهایی که به ما مربوط نمیشه نذارم. ذره ذره‏اش رو هم خودم ساختم، و ابداً کپی نیست، حتی یک نت. و باز هم میگم از روی احساساتم ساختمش نه از روی علم و تخصص (احساسات + کمک گرفتن از علم)
یعنی علم فقط یه ابزاره، راه رو احساسم معلوم می‏کنه
یه چیز یادتون باشه، احساس حتی از منطق هم قوی‏تره

حجمش حدود 3 مگابایته، جا میشه اینجا بذارم اگه قرار شد این کارو بکنم؟ دیگه از این بیشتر نمیتونستم از کیفیتش کم کنم.

scofild
Sunday 27 December 2009, 08:40 AM
یه عده که خودشون رو همه کاره میدونن، جلوی رشد بقیه رو می‏گیرند. اگه یک تازه واردی بخواد وارد جمعشون بشه، انقدر میریزند سرش میزننش تا طرف حرفشو پس بگیره(مثلاً سر بسته گفتم!) یا یه همچین چیزی...!
خیلی سر بسته گفتی خداییش ! اصلاً هم منظورت ما نبودیم ! میدونم!
ولی اشکال نداره ... ببین من نه معین رو از نزدیک میشناسم نه آقا محمد رو !! پس مطمئن باش اگه حق با شما بود ، من طرفه شما رو میگرفتم .

حالا خوشحال میشم نمونه کارتون رو بشنوم. آپلودش بکنید ، توی نمونه کار های کاربران یک تاپیک براش باز کنیدو لینکه تاپیک رو اینجا قرار بدید تا در مورده آهنگتون توی تاپیکه مخصوصه خودش بحث بشه.

منتظریماا !!
فعلاً...

alone_composer
Sunday 27 December 2009, 09:01 AM
منظورم شماها نیستید، کل جامعه است، باز بهتون برنخوره:
یه عده که خودشون رو همه کاره میدونن، جلوی رشد بقیه رو می‏گیرند. اگه یک تازه واردی بخواد وارد جمعشون بشه، انقدر میریزند سرش میزننش تا طرف حرفشو پس بگیره(مثلاً سر بسته گفتم!) یا یه همچین چیزی...!
اووووف.... الان یه حرفی زدم که دارم از همین جا موج انتقادها رو می بینم که داره به طرفم میاد. صداشو میشنوم.
.


دوست عزیز سلام. در مورد جامعه و کلیت حرفی که زدید با شما موافقم. این عده متاسفانه همه جا هستند نه فقط در موسیقی بلکه در همه زمینه ها.


اما دلیل وجود این افراد رو (قانونی و علمی کار کردن موسیقی) نمی دونم! اگر انقدر قانون در موسیقی ما مهم بود که وضع موسیقی ما اینطوری نبود. لطف کنید تشریف ببرید یک سر تا سی دی و نوار فروشی نزدیک منزلتان ببینید چه سی دی هایی مجوز پخش دارند! کدام یک قانونی و فاخر هستند؟؟؟؟ همه رو نباید با یک چوب زد

ولی از خودم بگم! 8 آهنگ ساخته ام که مجموعا 7 سال طول کشیده است! آهنگهایی که کاملا ارکسترال و علمی هستند پیش هر شرکت پخشی می روم می گویند: ای آقا این کارها رو کسی گوش نمی ده! شما بیا پاپ بخون! ما سه سوته مجوز می گیریم!!!

جواب این سوال رو خواهشا بدین: حالا چه کسی می نالد؟

آیا موسیقی علمی و قانونی کار کردن عامل نالیدن مردم است یا چیزهای دیگری پشت این پرده وجود دارند.

آقای سعید: مگر شبکه هایی نظیر (ایران موزیک) و (مهاجر) که هر کاری را (تاکید می کنم هرررررررر کاری....) پخش می کنند و بعد علمی آن کار ابدا و ابدا برایشان کوچکترین اهمیتی ندارد در داخل کشورمان (جزیره کیش) دفتر ندارند؟؟؟؟؟؟ مجوز ندارند؟؟؟؟

تکلیف منی که 7 سال از زندگی ام رو روی این کارهای (به قول شما صد در صد علمی) گذاشتم تو این آشفته بازار چیست؟؟؟ چرا نمی توانم صدایم را به گوش هم وطن هایم برسانم؟؟؟؟

جواب این سوال رو خواهشا بدین: حالا چه کسی می نالد؟

آقای سعید عزیز بیایید با خودمان منصف باشیم: آیا قانون و قاعده باعث اون حرف هایی که شما گفتین و درست هم بوده می شود؟ و یا (باند و باند بازی) و یا اصولا سیاستی ...... دیگر؟؟؟

moein babayee
Sunday 27 December 2009, 09:16 AM
بابا بیخیال اینقدر تریپه حق به جانب و مامانم اینا حرف نزنین
من که گفتم مخاطبا زیاد شدن و بیا بحث کن خدایی نکرده مقصودم این نبود که نظر ما درسته بیایم همگی استحمار رو شروع کنیم به زور بتوپونیم تو ذهن دیگران! به هر حال یا یکی از نظرات غلطه یا هر دوشون! که این باید بررسی بشه

بعدم جوون من صحبت رو سیاسی نکنید من خودم پای سیاستم ونمی تونم جلوی خودم رو بگیر موضع منم کاملا عکس این ...ه بعد تاپیک بسته می شه و خودمونم بی خونه می شیم

بعدم اگه جامعه خرابه به ما چه ربطی داره ما اول خودمون رو درست کنیم بعد بریم جامعه رو درست کنیم! -مثال خیلی روشنشم بازم ملت خودمونه که ملتش داره از گشنگی می میره بعد پول بی زبون رو می فرسته فلسطین و به فکر سیر کردن مردمشه با کیک زرد!

شرمنده دیگه گفتم نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم (بخونینش خودم پاک می کنمش)

alone_composer
Sunday 27 December 2009, 09:48 AM
بابا بیخیال اینقدر تریپه حق به جانب و مامانم اینا حرف نزنین
موضع منم کاملا عکس این ...ه


معیین عزیز سلام.

اگر منظورت از ...ه من هستم باید بگم در طول این 7 سال که خون جیگر خوردم واسه آلبومم با پوست و گوشتم این چیزایی که گفتم رو تجربه کردم.

اتفاقا اگر موسیقی یک موسیقی سبک و با سه تا آکورد اسپنیش مسخره (که 50 ساله تو موسیقی کشور مارسوخ کرده) باشه به قول دوستان سه سوته (!!) مجوز می گیره و میره تو بازار!

مشکل از منه که پارتی تور می نویسم

تهرانی
Sunday 27 December 2009, 10:56 AM
موسیقی یعنی صدای پیانو .

با عرض معذرت به سایر سازها و دوستان

moein babayee
Sunday 27 December 2009, 12:59 PM
معیین عزیز سلام.

اگر منظورت از ...ه من هستم باید بگم در طول این 7 سال که خون جیگر خوردم واسه آلبومم با پوست و گوشتم این چیزایی که گفتم رو تجربه کردم.

اتفاقا اگر موسیقی یک موسیقی سبک و با سه تا آکورد اسپنیش مسخره (که 50 ساله تو موسیقی کشور مارسوخ کرده) باشه به قول دوستان سه سوته (!!) مجوز می گیره و میره تو بازار!

مشکل از منه که پارتی تور می نویسمنه بابا تو پروفایلت می گم ...ه چی بود اصلا به شخص اشاره نمی کنه


آقا سعید واسه این موضوع گفتم رو اسم و تاپیک اول یکم دقت کن و آینده نگر باش:

موسیقی یعنی صدای پیانو .

با عرض معذرت به سایر سازها و دوستان

khalseh
Sunday 27 December 2009, 10:08 PM
سلام
من پستها رو خوندم و خوب به عنوان كسي كه يه مقداري از دانش موسيقي رو خونده اول از همه از تعيين وقت براي ساختن يك قطعه توسط smile2life متعجب شدم دوست عزيز اگر شما به خلاقيت معتقد هستيد و مدت زيادي هم هست آهنگ مي سازيد پس بايد به الهامات هم اعتقاد داشته باشيد پس بايد اين رو بدونيد كه بعضي اوقات حتي ماهها طول مي كشه كه اون قطعه اي كه باب طبع شماست به ذهنتون بياد پس اگر مي خواهيد در 1 هفته يا يك ماه آهنگي بسازيد كه نشان دهنده هنر شما در آهنگ سازي هست يا بايد آهنگي در چنته داشته باشيد و يا از قواعد استفاده كنيد كه اگر مي خواهيد از قواعد استفادخ كنيد راه بسيار ساده تري هست كه احتمالا alone_composer و scofild هم با آن آشنا هستند و اين امتحان رو گذروندند يكجا مي شينيم بدون هيچ سازي با گرفتن 1 ميزان از يك داور پارتيتوري براي 4 ساز مينويسيم.به نظر شما اين خلاقانه تر و علمي تر نيست؟
بگذاريد پست خودم رو با جملاتي از مرحوم استاد مرتضي حنانه به پايان برسانم واميدوارم باعث ناراحتي كسي نشده باشم شايد اين جملات جايگاه علم موسيقي و خلاقيتت در موسيقي را بتواند به خوبي نشان دهد جملات قسمتي از مقدمه كتاب ملودي و شيوه ساختن آن نوشته جوليوس باس و ترجمه مرحوم استاد حنانه هست:
((در اين سي و چند سال كه در كنسرتوار تهران به تدريس موسيقي اشتغال داشتم اغلب به مطالب و نكاتي برخورد كرده ام كه هرگز نتوانسته ام آنها را از ذهنم دور و به دست فراموشي بسپارم زيرا نظايرش بارها در دوران تحصيلم توسط استادانم به كار رفته بود كه چون در آن سالها جوان و بي تجربه و به طور كلي تازه كاري بيش نبودم پي به اهميت موضوع نبردمو ناچار سالهاي سال غرامت آن را پرداختم.
حقيقت امر اين است كه بعضي از مدرسان محترم ما تصور مي كنند كه اگر دانش و محفوظات خود را در اختيار هنرجويان بگذارند طولي نخواهد كشيد كه معلوماتشان به تاراج خواهد رفت غافل از اينكه اين ذره هاي ناچيز از اين اقيانوس بي انتهاي موسيقي قواعد و قوانين منسوخي هستندكه هرگز نمي توانند براي شاگردان و حتي خود آنهامنشا ايجاد آثري بوده باشندزيرا آنها كه به مقصود رسيدند چنين چيزهايي را مي آموزند تا از مجودشان آگاهي داشته باشندو هرگز مورد استفاده قرار ندهند.
آري هر بار كه فرصتي دست داد و جزوه شاگردي در دسترسم قرار گرفتبا مطالعه آن متوجه شدم كه استاد از لحظه اي آغاز كرده است كه استادان بزرگ بدان ختم كرده اند.مثلا در مورد فرم موسيقي كه مطالب رساله ي حاضر بدان بستگي دارد مشاهده مي شود جزوه شاگردي با فرم سنات آغاز گشته و پس از آن پاساكاليا و وارياسيون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است.حال چگونه شاگرد مي تواند حقيقت موضوع را درك كندو يا اصولا چگونه خواهد توانست تم يا ملودي اصلي قطعه اش را آنطور كه بايد ساخته و پرداخته كند خدا مي داند.
از طرف ديگر عده نسبتا زيادي ملوديست با نام آهنگساز در راديو و تلوزيون وجود دارند كه اگر ملودي سازهاي آزاد را نيز به عده آنها بيفزاييمجمعيت نسبتا زيادي را تشكيل مي دهندكه كار آنها ساختن آهنگهايي به سبك ترانه و تصنيف است كه به صورت صفحه و نوار در دسترس همه مي باشد.
متاسفانه تنها چيزي كه در اين آهنگها وجود ندارد يك خط ملوديك منطقي است،زيرا به آنها هرگز نياموخته اند كه موسيقي مانند ادبيات و شعر،جمله تمام و ناتمام داردفعل و مفعول داردو سر انجام نقطه و ويرگول دارد و از همه مهمتر اينها به ناچار آموختن دارد...))
روحش شاد.
تصور كنيد تفاوت كيفت ساخت در دو ماشين كه سازنده ي يكي اطلاعاتش اطلاعات امروز باشد و سازنده ي ديگري بخواهد از اختراع چرخ شروع كند.
موفق باشد

alone_composer
Sunday 27 December 2009, 11:44 PM
متاسفانه تنها چيزي كه در اين آهنگها وجود ندارد يك خط ملوديك منطقي است،زيرا به آنها هرگز نياموخته اند كه موسيقي مانند ادبيات و شعر،جمله تمام و ناتمام داردفعل و مفعول داردو سر انجام نقطه و ويرگول دارد و از همه مهمتر اينها به ناچار آموختن دارد...))
روحش شاد.
تصور كنيد تفاوت كيفت ساخت در دو ماشين كه سازنده ي يكي اطلاعاتش اطلاعات امروز باشد و سازنده ي ديگري بخواهد از اختراع چرخ شروع كند.
موفق باشد


دوست عزیزم سلام.

چقدر این پست شما و مخصوصا نقل قولتان به دلم نشست!

اگر پست من را در زمینه ادبیات خوانده باشید دقیقا با یک مثال همین موضوع را بیان کرده ام.

واقعا روح این استاد بزرگوار شاد باشد. هر جمله این بزرگان درسی است برای همه ما.

با سپاس فراوان

Solo
Monday 28 December 2009, 04:31 AM
[quote=alone_composer;91390]

ولی از خودم بگم! 8 آهنگ ساخته ام که مجموعا 7 سال طول کشیده است! آهنگهایی که کاملا ارکسترال و علمی هستند پیش هر شرکت پخشی می روم می گویند: ای آقا این کارها رو کسی گوش نمی ده! شما بیا پاپ بخون! ما سه سوته مجوز می گیریم!!!

جواب این سوال رو خواهشا بدین: حالا چه کسی می نالد؟

آیا موسیقی علمی و قانونی کار کردن عامل نالیدن مردم است یا چیزهای دیگری پشت این پرده وجود دارند.



تغصیر شماست که اجازه میدین یه شرکت یا یه شخصی به شما یه همچین جملهای بگه .

هر چیزی جای خودش رو داره .
موسیقی کشور ما الان شده دنس دستو پا شکسته هیپ هاپ نصفه و نیمه یا یه موزیک مثلا R&b
خوب حالا تو جواب منو بده : شما تعیین میکنی موسیقی ما چی باشه یا مردم ؟
حالا جواب این سوال و به خودت بده : چرا جایی که واست ارزش قائل نیستن کاری و انجام میدی که بی ارزش میدونن ؟
اگر واقعا می خوای موفق باشی باید به فکر خودت باشی .
اگر تونستی بری وسط امریکا یه گروه راک و متال یا هر چیزی تشکیل بدی و موفق باشی اونوقت 2 تا کار کردی
1- خودت رو به خودت و بعد از اون ه همه ثابت کردی . یعنی دیگه نیازی نیست کلا توی یه فروم بگی چقدر روی موزیک هات با عشق کار کردی و نا امیدانه بگی حالا چه کسی مینالد !

2- سطح موسیقی کشورت رو هم بالا میبری . اینجوری که توجه مردم به سمتی جلب میشه که ارزش داره . 1 ستاره توی سبک راک مثلا و این ستاره طرفدارهای خاص خودش رو پیدا میکنه و این ستاره در هر سطحی که باشه رقیب پیدا میکنه و این ستاره باعث میشه سطح موسیقی یواش یواش بالا بره .

خطم کلام با حرف زدن و نالیدن هیچی درست نمیشه . اینجا میدون عمله . اول باید جنگید اگر پیروز میدون شدی میتونی بگی صلوات بفرستیم یا کف بزنیم اگر شکست خوردی یه نفر دیگه تعیین میکنه !

من دعا میکنم همه موفق باشیم

smile2life
Monday 28 December 2009, 05:20 AM
[=alone_composer;91390QUOTE] این عده متاسفانه همه جا هستند نه فقط در موسیقی بلکه در همه زمینه ها.[/QUOTE]
منم دقیقاً منظورم همین بود.

آقای سعید عزیز بیایید با خودمان منصف باشیم: آیا قانون و قاعده باعث اون حرف هایی که شما گفتین و درست هم بوده می شود؟ و یا (باند و باند بازی) و یا اصولا سیاستی ...... دیگر؟؟؟
قوانین دست و پا گیرند، ولی فکر کنم حق با شماست. همون باندبازی...


آقا سعید واسه این مو گفتم رو اسم و تاپیک اول یکم دقت کن و آینده نگر باش:
نه اتفاقاً عالیه، گفتم که می‏خوام در کنارش نظر بقیه رو هم در مورد موسیقی بدونم. این که اصلا به چی میگن موسیقی. از دعواهای ما که بهتره! واسه تنوع هم خوبه.
راستی معین جان ببخشید اگه یه وقت تند رفتم یه جاهایی. نمی‏خواستم اون حرفا رو بزنم، داغم کردی. عصبانی شدم. معذرت!

جناب خلصه... کسی که می‏خواد موزیک بسازه، عمری رو در انتظار الهام نمی‏شینه. بعد بهش بگن چرا آهنگ نساختی بگه هنوز الهام نشده. الهام درست.... به موقع اش اگه الهام هم بشه عالی میشه. ولی من تا حالا موزیسینی ندیدم چشم انتظار الهام بشینه.

حقيقت امر اين است كه بعضي از مدرسان محترم ما تصور مي كنند كه اگر دانش و محفوظات خود را در اختيار هنرجويان بگذارند طولي نخواهد كشيد كه معلوماتشان به تاراج خواهد رفت غافل از اينكه اين ذره هاي ناچيز از اين اقيانوس بي انتهاي موسيقي قواعد و قوانين منسوخي هستندكه هرگز نمي توانند براي شاگردان و حتي خود آنهامنشا ايجاد آثري بوده باشندزيرا آنها كه به مقصود رسيدند چنين چيزهايي را مي آموزند تا از مجودشان آگاهي داشته باشندو هرگز مورد استفاده قرار ندهند.
خیلی خوب بود. منم همین میگم.

solo جان تقصیر آهنگساز بدبخت چیه که این جا زندگی میکنه؟! اون شاید متال دوست نداشت، دوست داشت آهنگ خودش رو بسازه، نباید دیگه این کار رو بکنه؟
حرف شما درسته ولی همه نمیتونن این کاری که شما گفتی رو انجام بدن.

سعی میکنم همین امروز ظهر بعد از کارم آپلود کنم.


فعلاً

alone_composer
Monday 28 December 2009, 10:05 AM
[quote=alone_composer;91390]

هر چیزی جای خودش رو داره .
موسیقی کشور ما الان شده دنس دستو پا شکسته هیپ هاپ نصفه و نیمه یا یه موزیک مثلا R&b
خوب حالا تو جواب منو بده : شما تعیین میکنی موسیقی ما چی باشه یا مردم ؟
من دعا میکنم همه موفق باشیم


درود بر تو دوست عزیزم.

اول بگم ممنونم از اینکه لطف کردین و پاسخ منو دادین. باید بگم با اکثر حرفاتون موافقم به غیر از جمله بالا!

استدلال شما هم متاسفانه نواختن شیپور از سر گشاد آن است. مردم که بطور مادر زادی عاشق موسیقی دنس و هیپ هاپو رپ نمی شوند! این ((((ما)))) اهل موسیقی هستیم که سلیقه مردم را شکل می دهیم! بله ما هستیم که (خوداگاه) یا (ناخوداگاه) تعیین می کنیم موسیقی چه باشد و چه نباشد!

وقتی که حتی نیم ساعت در شبانه روز از صدا و سیما موسیقی کلاسیک پخش نمی شود چطور انتظار دارید که مردم عام اصلا بدانند (موسیقی کلاسیک چیست؟؟؟)

وقتی وزارت ارشاد به آلبوم هایی که شما بر شمردین (دنس نصفه نیمه و دستو پا شکسته و....) مجوز می دهدتقصیر مردم چیست که سلیقه موسیقی شان همین ها می شود؟

این بدترین استدلال است که بگوییم (مردم همین چیزها رو می خواهند!!) مردم از ما یاد گرفته اند که چه بخواهند و چه نخواهند!

همانطوری که یک پزشک قسم می خوردکه تا آخر عمر به حقوق و سلامتی بیمارانش پایبند باشد این من و شمای آهنگساز هستیم که باید قسم بخوریم: در قبال گوش مردم مسئولیم! همیشه نمی توان مردم را مقصر کرد. مقصر من و شمای (((نوعی))) هستیم که اجازه داده ایم گوش مردم هر صدای نخراشیده ای را به عنوان (موسیقی) گوش کند.

به یاد دارید سالها پیش (اوایل انقلاب) که قطعات کلاسیک بین برنامه ها پخش می شد؟ من آن زمان دبستان بودم خوب یادم هست که بچه های هم سن و سالم همیشه این آهنگها را زمزمه می کردند.

یادتان هست مثلا وقتی چند سال بعد قطعات پاییز طلایی و یا قطعه خواب های طلایی با پیانو در میان برنامه های تلویزیون پخش می شد چقدر همه را مجذوب می کرد؟؟؟؟

پس این (ما) هستیم که تعیین می کنیم مردم چه گوش بدهند و حتی چه موسیقی دوست داشته باشند ما باید گوش مردم را تربیت کنیم و نه بلعکس

به هر حال از بابت راهنمائیهای خوبتون واقعا ممنونم و از اینکه به من لطف داشتین و پاسخ دادین سپاسگزارم.

M8H
Monday 28 December 2009, 10:23 AM
من اصلا با نظر خلصه موافق نیستم که برای ساخت موزیک باید به آدم الهام بشه.پس اومدیم یه چند سالی الهام نشد اون وقت چی کار کنیم؟؟!!!
به نظر من آهنگ سازی یه سری بازی با آکوردها و گام هاست به علاوه خلاقیت جدیدی که آهنگ ساز یا تنظیم کننده توی ساخت اون کار اجرا میکنه.این باعث میشه که یه موزیک زیبا به بازار عرضه بشه.بله الهام توی بعضی از موزیک های غمگین به وجود میاد ولی خیییییلی کم این اتفاق میوفته!!
:ilovemusic:

alone_composer
Monday 28 December 2009, 10:42 AM
من اصلا با نظر خلصه موافق نیستم که برای ساخت موزیک باید به آدم الهام بشه.پس اومدیم یه چند سالی الهام نشد اون وقت چی کار کنیم؟؟!!!
به نظر من آهنگ سازی یه سری بازی با آکوردها و گام هاست به علاوه خلاقیت جدیدی که آهنگ ساز یا تنظیم کننده توی ساخت اون کار اجرا میکنه.این باعث میشه که یه موزیک زیبا به بازار عرضه بشه.بله الهام توی بعضی از موزیک های غمگین به وجود میاد ولی خیییییلی کم این اتفاق میوفته!!
:ilovemusic:

درست است دوست عزیز
در بعضی از سبک ها موسیقی بازی با آکورد ها (آن هم توالی سه تایی از آکوردهای اسپانیش) و گام هاست. (گام مینور تئوریک در 90 درصد موارد) + یک ریتم به قول عوام گوپ دیس گوپ دیسی ولی برای ساخت یک اثر فاخر ارکسترال زمانی که می خواهید شکوه مثلا یک مکان تاریخی را با زبان موسیقی به تصویر بکشید وقتی تمام سازهای ارکستر شما زنده هستند وقتی مجبور باشید پارتی تور بنویسید آن وقت هست که باید به شما الهام شود! (ربطی به غمگین یا شاد بودن اثر ندارد!) در ضمن الهام شدن هم به این معنی نیست که کسی مثلا در یک غار بنشیند و ریاضت بکشد سالها تا یک ملودی بنویسد! الهام گرفتن یعنی شناخت کامل از سوژه ای که قرار است بر روری آن کار کنید.

علت اینکه عمر ماندگاری کارهای جدید (مثل این مثلا پاپ هایی که الان مد شده) بسیار بسیار کم است این است که اصلا ملودی ندارند (به قول دوست عزیزمون خلصه) و به قول این دوستون صرفا بازی با ریتم و گام 3 تا آکورد همیشه اسپانیش (که دیگه حتی خود اسپانیایی ها هم از آنها خسته شده اند!) است.

اما شما کارهای خوانندگان حتی پاپ قدیمی را ببینید مثلا سلطان قلب های عارف به دلیل وجود ملودی هنوز که هنوزه هر بچه 5 ساله ای این آهنگ ها را به خوبی می شناسد. یا همین ملودی (تولد) ساخته انوشیروان روحانی چند سال از نوشتن این ملودی گذشته؟ همچنان هر کودکی آن را می شناسد.

این است تفاوت یک کاری که (ملودی) آن بر اثر الهام به نوازنده و مبتنی بر اصول منطقی و علمی نوشته شده (به گفته استاد حنانه) و برخی از کارهای امروزی که فقط ریتم هستند + 3 تا آکورد اسپنیش گام تئوریک + چندتا سمپل و کلا در یک روز ساخته می شوند!

M8H
Monday 28 December 2009, 11:23 AM
درست است دوست عزیز
در بعضی از سبک ها موسیقی بازی با آکورد ها (آن هم توالی سه تایی از آکوردهای اسپانیش) و گام هاست. (گام مینور تئوریک در 90 درصد موارد) + یک ریتم به قول عوام گوپ دیس گوپ دیسی ولی برای ساخت یک اثر فاخر ارکسترال زمانی که می خواهید شکوه مثلا یک مکان تاریخی را با زبان موسیقی به تصویر بکشید وقتی تمام سازهای ارکستر شما زنده هستند وقتی مجبور باشید پارتی تور بنویسید آن وقت هست که باید به شما الهام شود! (ربطی به غمگین یا شاد بودن اثر ندارد!) در ضمن الهام شدن هم به این معنی نیست که کسی مثلا در یک غار بنشیند و ریاضت بکشد سالها تا یک ملودی بنویسد! الهام گرفتن یعنی شناخت کامل از سوژه ای که قرار است بر روری آن کار کنید.

علت اینکه عمر ماندگاری کارهای جدید (مثل این مثلا پاپ هایی که الان مد شده) بسیار بسیار کم است این است که اصلا ملودی ندارند (به قول دوست عزیزمون خلصه) و به قول این دوستون صرفا بازی با ریتم و گام 3 تا آکورد همیشه اسپانیش (که دیگه حتی خود اسپانیایی ها هم از آنها خسته شده اند!) است.

اما شما کارهای خوانندگان حتی پاپ قدیمی را ببینید مثلا سلطان قلب های عارف به دلیل وجود ملودی هنوز که هنوزه هر بچه 5 ساله ای این آهنگ ها را به خوبی می شناسد. یا همین ملودی (تولد) ساخته انوشیروان روحانی چند سال از نوشتن این ملودی گذشته؟ همچنان هر کودکی آن را می شناسد.

این است تفاوت یک کاری که (ملودی) آن بر اثر الهام به نوازنده و مبتنی بر اصول منطقی و علمی نوشته شده (به گفته استاد حنانه) و برخی از کارهای امروزی که فقط ریتم هستند + 3 تا آکورد اسپنیش گام تئوریک + چندتا سمپل و کلا در یک روز ساخته می شوند!
مرسی از پاسخ شما.
ولی دوست عزیز به این راحتی هم که شما میگید کارارو نمیسازیم.
مشا برید کار مستمو مستمو گوش کنید که با اشکین و علی کار کردیم بعد نظرتونو در مورد آکورداش بدید.ریتم سازی و تنظیم ریتم این موزیکا کار منه_مثل:قر_برسونمت_تانیا_پا میدا_بدو بدو و...!.که من یک نو آوری تو بازی ریتما به وجود آوردم.
:ilovemusic:

scofild
Monday 28 December 2009, 12:03 PM
من اصلا با نظر خلصه موافق نیستم که برای ساخت موزیک باید به آدم الهام بشه.پس اومدیم یه چند سالی الهام نشد اون وقت چی کار کنیم؟؟!!!
به نظر من آهنگ سازی یه سری بازی با آکوردها و گام هاست به علاوه خلاقیت جدیدی که آهنگ ساز یا تنظیم کننده توی ساخت اون کار اجرا میکنه.این باعث میشه که یه موزیک زیبا به بازار عرضه بشه.بله الهام توی بعضی از موزیک های غمگین به وجود میاد ولی خیییییلی کم این اتفاق میوفته!!
:ilovemusic:


توروخدا نزنید این حرفو !
موسیقیه فاخر و ارزشمند همش برگرفته از الهامات و احساسه درونه آدمه ، به قوله معروف " هر آنچه از دل برآید ، لاجرم بر دل نشیند " .
حتی ترانه سرایی و شاعری هم همینطوره ! تا حالا فکر کردین چرا بعضی ترانه ها واقعاً روی آدم تاثیر میزارن ؟ چرا ماندگار میشن ؟ چرا تاریخه انقضا ندارن ؟

من با اینکه هیچ وقت آهنگه رپ گوش نمیدم ، این آهنگه مستم و مستم رو رفتم دانلود کردم ، آکورد هاش که همون آکورده های 3 تاییه خودمون بود که ساده ترین نوعه آکورد گیریه ! ماشاالله این خواننده ها هم که ترکوندن از بس فالشی داشتن ! چی بگم والا !

خسته نباشید. ادامه بدید حتماً موفق می شید.

شما خودتون فکر میکنید این آهنگو : مستم و مستم ، جردن رو بستم ، اوفی اوفی و... رو ساله دیگه هنوز کسی گوش میده ؟ تاریخ انقضاش به 3 ماه میکشه ؟؟ من بعید میدونم.

M8H
Monday 28 December 2009, 12:20 PM
توروخدا نزنید این حرفو !
موسیقیه فاخر و ارزشمند همش برگرفته از الهامات و احساسه درونه آدمه ، به قوله معروف " هر آنچه از دل برآید ، لاجرم بر دل نشیند " .
حتی ترانه سرایی و شاعری هم همینطوره ! تا حالا فکر کردین چرا بعضی ترانه ها واقعاً روی آدم تاثیر میزارن ؟ چرا ماندگار میشن ؟ چرا تاریخه انقضا ندارن ؟

من با اینکه هیچ وقت آهنگه رپ گوش نمیدم ، این آهنگه مستم و مستم رو رفتم دانلود کردم ، آکورد هاش که همون آکورده های 3 تاییه خودمون بود که ساده ترین نوعه آکورد گیریه ! ماشاالله این خواننده ها هم که ترکوندن از بس فالشی داشتن ! چی بگم والا !

خسته نباشید. ادامه بدید حتماً موفق می شید.

شما خودتون فکر میکنید این آهنگو : مستم و مستم ، جردن رو بستم ، اوفی اوفی و... رو ساله دیگه هنوز کسی گوش میده ؟ تاریخ انقضاش به 3 ماه میکشه ؟؟ من بعید میدونم.
دوست عزیز خودت میگی تا خالا فکر کردین چرا بعضی از ترانه ها.....!!
خوب خودتم داری میگی بعضی از موزیکا!!.پس همیشه الهام شدن وجود نداره و فقط در بعضی از کارا به وجود میاد!!!
من فکر نکنم تاریخ انقضاش کم باشه چون پارمیدا هنوز هم روی بورسه.
دوست من ما با هم دعوا نداریم که شما اینطوری جواب میدید!!!
شما نگران موفقیت ما نباش!!!چون موفق هستیم.
در ضمن فکر نکنم آکورداش 3 تا باشه!!
اصلا آکورد نداره!!ولی باب دهن مردمه!!
:ilovemusic:

scofild
Monday 28 December 2009, 12:42 PM
دوست عزیز خودت میگی تا خالا فکر کردین چرا بعضی از ترانه ها.....!!
خوب خودتم داری میگی بعضی از موزیکا!!.پس همیشه الهام شدن وجود نداره و فقط در بعضی از کارا به وجود میاد!!!
من فکر نکنم تاریخ انقضاش کم باشه چون پارمیدا هنوز هم روی بورسه.
دوست من ما با هم دعوا نداریم که شما اینطوری جواب میدید!!!
شما نگران موفقیت ما نباش!!!چون موفق هستیم.
در ضمن فکر نکنم آکورداش 3 تا باشه!!
اصلا آکورد نداره!!ولی باب دهن مردمه!!
:ilovemusic:


ببخشید تورورخدا ! من اصلاً لحنم تند نبود ! نمیدونم چرا شما فکر کردین ما با هم دعوا داریم !!

خوب خودتم داری میگی بعضی از موزیکا!!.پس همیشه الهام شدن وجود نداره و فقط در بعضی از کارا به وجود میاد!!!

بله ، توی بعضی از کارا این موضوع دیده میشه ، چرا ؟ چون الان بیشتره کارها شدن همین چیزایه بیخودی که به خورده ملت میدن !


در ضمن فکر نکنم آکورداش 3 تا باشه!
دوست من ، نگفتم آکورد هاش 3 تا هستن ! گفتم آکورد های "3 تایی " . اگه به تئوری وارد بودین متوجه منظورم می شدید !


شما نگران موفقیت ما نباش!!!چون موفق هستیم.
I See

البته بستگی داره شما موفقیت رو چی بدونید !

M8H
Monday 28 December 2009, 12:49 PM
ببخشید تورورخدا ! من اصلاً لحنم تند نبود ! نمیدونم چرا شما فکر کردین ما با هم دعوا داریم !!


بله ، توی بعضی از کارا این موضوع دیده میشه ، چرا ؟ چون الان بیشتره کارها شدن همین چیزایه بیخودی که به خورده ملت میدن !


دوست من ، نگفتم آکورد هاش 3 تا هستن ! گفتم آکورد های "3 تایی " . اگه به تئوری وارد بودین متوجه منظورم می شدید !


I See

البته بستگی داره شما موفقیت رو چی بدونید !
دوست عزیز خیالت راحت باشه من تئوری رو تا یه جاهایی کار کردم و واردم!!من نوشترو اشتباه خوندم.
فکر کنم رشته ی تحصیلیم هنر(موسیقی)بوده .حتی تا دانشگاه هم رفتم ولی به دلایلی سیاسی اخراج شدم.من از 8 سالگی پیانو رو شروع کردم.

alone_composer
Monday 28 December 2009, 01:03 PM
دوست عزیز خیالت راحت باشه من تئوری رو تا یه جاهایی کار کردم و واردم!!من نوشترو اشتباه خوندم.
فکر کنم رشته ی تحصیلیم هنر(موسیقی)بوده .حتی تا دانشگاه هم رفتم ولی به دلایلی سیاسی اخراج شدم.من از 8 سالگی پیانو رو شروع کردم.


پس لطفا یه این سوالم جواب بدین:

دلیل این همه استفاده از آکوردهای اسپنیش در قطعات شما چیست؟ اگر واقعا دوستانی که این موسیقی ها رو کار می کنند رشته دانشگاهیشون موسیقی هست و اگر تئوری رو خوب بلدن آیا هیچ فرمول هارمونیک دیگری که فضای حسی جالب تری داشته باشه بلد نیستند؟

لطفا توضیح بدین چون شما گفتین نواوری خوبه! پس چطوره که از زمان خدا بیامرز ویگن (قدوبالای تو رعنا رو بنازم) تا فرامرز اصلانی (اگه یه روز!!!) و تا همین امروز! به غیر از این آکوردها چیز دیگری در قطعه های جدید نیست؟ (مثال در گام لا مینور!): آکوردها: لامینور، سل ماژور (دیگه اگه خیلی حرفه ای باشن فا ماژور و جالبه که می ماژور هم دیگه بی کلاسی شده و با همون سه تای اول آهنگها ساخته می شود)

شما هم که باز استدلال کردید (مردم!) من که گفتم (ما) هستیم که سلیقه مردم را می سازیم نه اینکه مردم از اول مادر زادی عاشق یک نوع موسیقی خاص باشند.

M8H
Monday 28 December 2009, 01:19 PM
پس لطفا یه این سوالم جواب بدین:

دلیل این همه استفاده از آکوردهای اسپنیش در قطعات شما چیست؟ اگر واقعا دوستانی که این موسیقی ها رو کار می کنند رشته دانشگاهیشون موسیقی هست و اگر تئوری رو خوب بلدن آیا هیچ فرمول هارمونیک دیگری که فضای حسی جالب تری داشته باشه بلد نیستند؟

لطفا توضیح بدین چون شما گفتین نواوری خوبه! پس چطوره که از زمان خدا بیامرز ویگن (قدوبالای تو رعنا رو بنازم) تا فرامرز اصلانی (اگه یه روز!!!) و تا همین امروز! به غیر از این آکوردها چیز دیگری در قطعه های جدید نیست؟ (مثال در گام لا مینور!): آکوردها: لامینور، سل ماژور (دیگه اگه خیلی حرفه ای باشن فا ماژور و جالبه که می ماژور هم دیگه بی کلاسی شده و با همون سه تای اول آهنگها ساخته می شود)

شما هم که باز استدلال کردید (مردم!) من که گفتم (ما) هستیم که سلیقه مردم را می سازیم نه اینکه مردم از اول مادر زادی عاشق یک نوع موسیقی خاص باشند.

دوست عزیز شما میدونید که این موزیکا برای چی ساخته میشه؟؟!!
من قبول دارم که کاراری ما از لحاظ تئوری قوی نیست ولی باب دهن مردمه!!!
به دلیل زیبا و ساده بودن ما از آکوردهای اسپنیش در قطعات استفاده میکنیم.
دوستان تمام این کارای ما جنبه ی بیزینسی داره.به نظر شما چرا اشکین میادش موزیک جدید میده بیرون و پول خرج میکنه با این حال که مجوز نداره؟؟!!
به خاطر اینکه مبلغشو توی خالتورا زیاد کنه!!!
اشکین یا سعید یا... اصلا به این فکر نمیکنیم که کار حس جالبی داشته باشه فقط به این فکر میکنیم که توی دهن مردم بیوفته و با این کار بیزینس کنیم!!
اشکین و علی واسه همخونی کردن با هر خواننده ای مبلغ زیادی برای موزیک میگیرن.خواننده ها میان با اشکین یا.... همخونی میکنن.به نظر شما چرا میان انقدر هزینه میکنن تا با اشکین یا... همخونی کنن؟!!
اونها میان با اشکین یا... همخونی کنن تا معروف شن و مبلغ خودشونو توی خالتور بالا ببرن!!
الان مسئله تو ایران فقط پول هستش نه اینکه موزیک حس داشته باشه.من و تمام دوستان واسه کسب درآمد روی یک موزیک کار میکنیم.:ilovemusic:

moein babayee
Monday 28 December 2009, 01:46 PM
[quote=alone_composer;91390]

ولی از خودم بگم! 8 آهنگ ساخته ام که مجموعا 7 سال طول کشیده است! آهنگهایی که کاملا ارکسترال و علمی هستند پیش هر شرکت پخشی می روم می گویند: ای آقا این کارها رو کسی گوش نمی ده! شما بیا پاپ بخون! ما سه سوته مجوز می گیریم!!!

جواب این سوال رو خواهشا بدین: حالا چه کسی می نالد؟

آیا موسیقی علمی و قانونی کار کردن عامل نالیدن مردم است یا چیزهای دیگری پشت این پرده وجود دارند.



تغصیر شماست که اجازه میدین یه شرکت یا یه شخصی به شما یه همچین جملهای بگه .

هر چیزی جای خودش رو داره .
موسیقی کشور ما الان شده دنس دستو پا شکسته هیپ هاپ نصفه و نیمه یا یه موزیک مثلا R&b
خوب حالا تو جواب منو بده : شما تعیین میکنی موسیقی ما چی باشه یا مردم ؟
حالا جواب این سوال و به خودت بده : چرا جایی که واست ارزش قائل نیستن کاری و انجام میدی که بی ارزش میدونن ؟
اگر واقعا می خوای موفق باشی باید به فکر خودت باشی .
اگر تونستی بری وسط امریکا یه گروه راک و متال یا هر چیزی تشکیل بدی و موفق باشی اونوقت 2 تا کار کردی
1- خودت رو به خودت و بعد از اون ه همه ثابت کردی . یعنی دیگه نیازی نیست کلا توی یه فروم بگی چقدر روی موزیک هات با عشق کار کردی و نا امیدانه بگی حالا چه کسی مینالد !

2- سطح موسیقی کشورت رو هم بالا میبری . اینجوری که توجه مردم به سمتی جلب میشه که ارزش داره . 1 ستاره توی سبک راک مثلا و این ستاره طرفدارهای خاص خودش رو پیدا میکنه و این ستاره در هر سطحی که باشه رقیب پیدا میکنه و این ستاره باعث میشه سطح موسیقی یواش یواش بالا بره .

خطم کلام با حرف زدن و نالیدن هیچی درست نمیشه . اینجا میدون عمله . اول باید جنگید اگر پیروز میدون شدی میتونی بگی صلوات بفرستیم یا کف بزنیم اگر شکست خوردی یه نفر دیگه تعیین میکنه !

من دعا میکنم همه موفق باشیم


با این تز فکری که دیگه نباید نه درس خوند، نه دنبال شغل بود، و هزاران نه دیگه!
حرفت رو قبول دارم که با حرف زدن چیزی درست نمی شه ولی اینم می گم که با عمل ناآگاهانه ام چیزی درست نمی شه!

و ما اگه بخوایم موسیقی کشورمون رو درست کنیم اول باید قواعد کار خودمون رو درست کنیم بعد بریم سراغ جامعه!

ما آهنگ رو اگه بخوایم بسازیم درست می سازیم و برای اون قشری می سازیم که ارزش کارمون رو درک کنه، حالا چه می خواد اقلیت باشه چه اکثریت

moein babayee
Monday 28 December 2009, 01:59 PM
جناب خلصه... کسی که می‏خواد موزیک بسازه، عمری رو در انتظار الهام نمی‏شینه. بعد بهش بگن چرا آهنگ نساختی بگه هنوز الهام نشده. الهام درست.... به موقع اش اگه الهام هم بشه عالی میشه. ولی من تا حالا موزیسینی ندیدم چشم انتظار الهام بشینه.

حالا منم خیلی اینو قبول ندارم که باید الهام بشه حالا چه از سوی امداد های فرا آدمی چه از خوده ذهن، اون باید ساخته بشه ولی بازم می گم حتی بهترین آهنگساز دنیا ام نمی تونه ایده عال خودشو تو 1 هفته بسازه!
ما واسه ی زدن یک کار نیمه حرفه ای 1 ماه وقت می زاریم بعد بیایم طی 1 هفته اونو بسازیم!



من با اینکه هیچ وقت آهنگه رپ گوش نمیدم ، این آهنگه مستم و مستم رو رفتم دانلود کردم ، آکورد هاش که همون آکورده های 3 تاییه خودمون بود که ساده ترین نوعه آکورد گیریه ! ماشاالله این خواننده ها هم که ترکوندن از بس فالشی داشتن ! چی بگم والا !

خسته نباشید. ادامه بدید حتماً موفق می شید.
قصد توهین به کسی رو ندارم -با این حرف به شدت موافقم!- جناب solo اگه می خوای جامعمون از نظر موسیقی درست بشه اول باید این خواننده های تازه متولد شده رو واقعا بندازیم دور! یکی دو تا آهنگ حالا ساختن بعد اسم خودشون رو می زارن آهنگ ساز! و متأسفانه مردمم که هر چی رو که بیشتر به حال بیارشون رو دوست دارن!

جون من شبکه ی arte بعضی وقت ها این کارای سمفونی ها رو می زاره یک بار گوش بدین بعد اگه به این نتیجه رسیدین که غلط می گم بیاین بزنین تو گوشم!

M&H عزیز به خدا منظورم شما نبودی ها به این سوسولیسم ها داشتم توهین می کردم!

فقط یک چیزی نباید که سره خودمون رو کلاه بزاریم شما که دیگه با اینا قاطی هستین و می بینیدشون! طرف یاد نداره هم ارگش رو روشن کنه می آد 1 ترک با هزار تا سمپل و افکت می خونه فکر می کنه دیگه بتهون نسل جوونه!

تمام این ایرادا می دونین چیه!؟! و از کجاست؟!؟
ما تو اینجا جایی نداریم جوونامون خودشون رو خالی کنن! بعد ساسی مانکن به به دنیا تحویل می دیم! که فکر کنه جلوی دوربین مثلا فلان کاواره ی پاریسه

لطفا از واقعیت فرار نکنید

khalseh
Monday 28 December 2009, 04:29 PM
دوست عزیزم سلام.

چقدر این پست شما و مخصوصا نقل قولتان به دلم نشست!

اگر پست من را در زمینه ادبیات خوانده باشید دقیقا با یک مثال همین موضوع را بیان کرده ام.

واقعا روح این استاد بزرگوار شاد باشد. هر جمله این بزرگان درسی است برای همه ما.

با سپاس فراوان
سلام
خواهش مي كنم به نظر من خواندن نظرات و آشنايي با زندگي كساني كه تمام زندگي خود را وقف انجام كاري كرد يكي از بهترين راه ها براي پيشرفت در آن كار است خوشحالم كه شما هم با من هم عقيده هستيد از صميم قلب برايتان آرزوي موفقيت مي كنم.

khalseh
Monday 28 December 2009, 04:53 PM
[=alone_composer;91390QUOTE] .





جناب خلصه... کسی که می‏خواد موزیک بسازه، عمری رو در انتظار الهام نمی‏شینه. بعد بهش بگن چرا آهنگ نساختی بگه هنوز الهام نشده. الهام درست.... به موقع اش اگه الهام هم بشه عالی میشه. ولی من تا حالا موزیسینی ندیدم چشم انتظار الهام بشینه.



[/quote]
سلام خدمت دوست عزيز
من آخر متوجه نشدم كه شما به اصول آهنگ سازي معتقد هستيد يا خلاقيت و الهام؟؟!!!
دوست من منظور شما از آهنگ سازي چيست؟اگر قرار بود الهامي وجود نداشته باشد پس بايد ميليون ها موزارت يا بتهون يا... مي داشتيم!! همانطور كه به شما گفتم اگر منظور از آهنگ سازي ايجاد صرف يك اثر موسيقيايي است خوب بهترين روش براي تشخيص توانايي هر كسي از نظر موسيقيايي فكر كنم اين باشه كه بدون اينكه سازي در اختيارش قرار بگيره بتونه تمام تراوشات مغزي خود رو به صورت يك پارتيتور مثلا براي 4 ساز بنويسد(اين يكي از موارد امتحان ورودي براي دوره master يا همون فوق ليسانس آهنگ سازي خودمون توي تقريبا تمامي كالج هاي معتبر هنر هاي زيبا و دانشگاهاي داخلي است)شما اين توانايي را داريد؟حرف من اين است شما به من 3 ميزان از يكي از سازها را بدهيد(كه قطعه رو حفظ نكرده باشم)و من مي توانم بدون ساز براي شما در فرم هاي مختلف مثلا سونات يا وارياسيون قطعه اي بنويسم و فكر نكنم براي شما قطعه سطح پايين به نظر بيايد ولي آيا اين موسيقي است؟آيا پس از 5 بار گوش دادن اگر موسيقي شناس باشيد آيا همان حس در شما به وجود مي آيد؟ پس از نظر من قطعه ساختن كار سختي نيست ولي الهاماتي كه به نوابغ موسيقي كه موسيقي شناس بوده اند(بتهوون موزارت و... همه استاد براي آهنگ سازي داشته اند و جالب است بدانيد حتي براي فرم هاي مختلف استادان مختلف داشته اند!!!)شده آثاري به وجود آورده كه ماندگار شده.
با احترام.

khalseh
Monday 28 December 2009, 05:17 PM
من اصلا با نظر خلصه موافق نیستم که برای ساخت موزیک باید به آدم الهام بشه.پس اومدیم یه چند سالی الهام نشد اون وقت چی کار کنیم؟؟!!!
به نظر من آهنگ سازی یه سری بازی با آکوردها و گام هاست به علاوه خلاقیت جدیدی که آهنگ ساز یا تنظیم کننده توی ساخت اون کار اجرا میکنه.این باعث میشه که یه موزیک زیبا به بازار عرضه بشه.بله الهام توی بعضی از موزیک های غمگین به وجود میاد ولی خیییییلی کم این اتفاق میوفته!!
:ilovemusic:
سلام
خيلي خوشحالم كه شما هدف و معناي موسيقي خود را مي دانيد و و خوب از نظر من در اين ضمينه هم بسيار مو فق بوده ايد (جذب مخاطب عام و ساختن موسيقي عامه پسند اگر درست پي برده باشم.)ولي آيا اين مسووليت شما را براي ساختن موسيقي كه سطح شنيداري مخاطبان عام را بالاتر بياورد افزايش نمي دهد؟
در مورد الهامات صحبت كرديد 2 موضوع را مطرح مي كنم كه نظر شخصي من هستند.
1.آيا قرار است همه ي مردم دنيا آهنگسازان يزرگي شوند؟پس شايد تفاوت بين كساني كه به آنها الهام مي شود و كساني كه نه همين است نكته اي كه بايد اشاره كنم اينجا من را ياد لطيفه اي آنداخت كه ميگفت يارو براي قرعه كشي بانك هر سال نظر مي كرد اگر برنده شه فلان كار رو براي امام رضا مي كنه و نمي برد تا بالاخره بعد از 5،6 سال امام رضا اومد تو خوابش گفت برو حساب باز كن.خوب ما هم اگر دانش موسيقي رو نداشته باشيم چطور مي تونيم منتظر الهامات باشيم؟
2.موسيقي در دو سطح كلي وجود دارد براي عام و براي شنونده حرفه اي وظيفه يك آهنگ ساز ساخت موسيقي است خوب اگر روي اصول و يك حل مسئله باشد بازي با آكورد ها روش سعي و خطا مي شود و استفاده از تئوري استفاده از ساده ترين و بهترين راه حل كه مسلما بسيار ساده است اين نوع آهنگ سازي و اگر الهامات باشد كه به قول بتهوون نتهايي است كه خدا در گوش او داد مي زند براي همين كر شده.
در ضمن آيا سمفوني 9 بتهوون آثري غمگين است؟با شنيدن اين آثر تا به حال چند بار از شوق شكوه اين آثر به زانو درآمده و اشك ريخته ايد؟براي چند ميليارد نفر در دنيا از زمان ساخت اين قطعه اين اتفاق افتاده است؟اين فقط يك مثال است هزاران مثال ديگر نيز وجود دارد
با احترام فراوان و عذر خواهي كه به خاطر كسالت ممكنه جاهايي كم حوصلگي كرده باشم

smile2life
Monday 28 December 2009, 05:33 PM
آقایون لطفاً به موسیقی مورد علاقه همدیگه توهین نکنید. من خیلی ها رو می‏شناسم که از موسیقی کلاسیک یا سنتی بدشون میاد. بعدش هم خودتون هم میدونید که تعداد کسایی که مثلا شعرهای ساسی مانکن رو زمزمه می‏کنند خیلی بیشتر از کساییه که فرضاً ملودی تولد رو زمزمه می‏کنند.


ما واسه ی زدن یک کار نیمه حرفه ای 1 ماه وقت می زاریم بعد بیایم طی 1 هفته اونو بسازیم!
مثال می‏زنم: آهنگ وایستا دنیا از رضا صادقی تو یه هفته توسط سیروان خسروی ساخته و تنظیم شد.


من آخر متوجه نشدم كه شما به اصول آهنگ سازي معتقد هستيد يا خلاقيت و الهام؟؟!!!
ترکیبی از هر دو!

بعد از کلی زحمت کشیدن برای آپلود تو خونه و کافی نت با LAN آخر کاشف به عمل اومد که آپلود فعلاً تو ایران تعطیله!

moein babayee
Monday 28 December 2009, 06:22 PM
مثال می‏زنم: آهنگ وایستا دنیا از رضا صادقی تو یه هفته توسط سیروان خسروی ساخته و تنظیم شد.

خوب فکر می کنی این آهنگ خیلی با ارزش بوده و هست؟

smile2life
Monday 28 December 2009, 07:41 PM
مثال زدم. خیلی از این مثال‏ها هست. چیزی گفتم که شما هم بشناسی. مگه قراره تو فستیوال بین‏المللی شرکت کنید که اینقدر جوش میزنی؟ یه مسابقه ساده بین دو نفر بود. سر جمع کار یه روزه. من که خیلی سرم شلوغه تو 3 روز ساختم.

moein babayee
Monday 28 December 2009, 09:17 PM
نمی دونم به خدا چی بگم؟! آخه یکم خنده داره و گیج کننده

نوشتن یک قطعه یا پارت یا هر چی می خواین اسمش رو بزارین که انشاء با موضوع آزاد نیست! یک دنیا سنگ تو راه داره! من که خودم همون طور که گفتم واقعا نمی تونم طی حتی یک هفته یک همچی چیزی بنویسم!

در شبانه روز الان 4 ساعت می خوابم و بقیه پی این کتابای آشغالم، زمان استراحتم که اینجام! حالا بحث زمان جداست و اینا همش بهونه ی! من خودم به شخصه فادر به انجام چنین کاری نیستم و تا جایی که پرسیدم و می دونستم دیگرانم حتی نمی تونن این کار رو طی این مدت کوتاه درست و اصولی انجام بدن یا اینکه طرف کل وقتش رو بزاره رو کاره

نمی دانم سعید جان!

alone_composer
Monday 28 December 2009, 10:30 PM
آقایون لطفاً به موسیقی مورد علاقه همدیگه توهین نکنید. من خیلی ها رو می‏شناسم که از موسیقی کلاسیک یا سنتی بدشون میاد. بعدش هم خودتون هم میدونید که تعداد کسایی که مثلا شعرهای ساسی مانکن رو زمزمه می‏کنند خیلی بیشتر از کساییه که فرضاً ملودی تولد رو زمزمه می‏کنند.
!

1) هر کسی اگر با ظرافت ها و زیباییهایی موسیقی کلاسیک آشنا شود محال است از آن خوشش نیاید (ممکن است در اولویت اول او قرار نگیرد) من هنرجوهایی داشتم که ابدا با موسیقی کلاسیک میانه ای نداشتند و این از بی دانشی آنها نسبت به این موسیقی بود. بعد از آشنایی با اصول هارمونی شیفته این موسیقی شده اند.

برای بار هزارم: سلیقه مردم مادرزادی نیست بلکه تابعی از (((((دانش))))) آنهاست درست مثل کودکی که در دوران خردسالی از کتاب بیزار است (به دلیل عدم دانش) ((زبانم مو درآورد!!!))

2) بحث سر (زمزمه کردن یا نکردن) نبود! بحث بر سر این بود که مثلا ملودی تولد بعد از 40 سال هنوز اولین ملودی است که در جشن تولد یک بچه دوساله می گذارند! این یعنی ملودی! ولی ساسی مانکن تاریخ مصرف دارد. (اصلا ملودی قابل بحثی ندارد!)

alone_composer
Monday 28 December 2009, 10:35 PM
نمی دونم به خدا چی بگم؟! آخه یکم خنده داره و گیج کننده

نوشتن یک قطعه یا پارت یا هر چی می خواین اسمش رو بزارین که انشاء با موضوع آزاد نیست! یک دنیا سنگ تو راه داره! من که خودم همون طور که گفتم واقعا نمی تونم طی حتی یک هفته یک همچی چیزی بنویسم!

در شبانه روز الان 4 ساعت می خوابم و بقیه پی این کتابای آشغالم، زمان استراحتم که اینجام! حالا بحث زمان جداست و اینا همش بهونه ی! من خودم به شخصه فادر به انجام چنین کاری نیستم و تا جایی که پرسیدم و می دونستم دیگرانم حتی نمی تونن این کار رو طی این مدت کوتاه درست و اصولی انجام بدن یا اینکه طرف کل وقتش رو بزاره رو کاره

نمی دانم سعید جان!


نه معیین جان! اتفاقا شدنیه. اگر منظور از موسیقی این باشه که ارگتو (منظور همان کیبورد است!!!!!) با پورت جنرال می دی وصل کنی به کارت صدای کامپیوترت و با آکومپانیمنت بزنی (لا مینور سل ماژور فا ماژور) و بداهه همینجوری با سمپل گیتار لید روی اون بزنی میشه (آهنگ)!!!! تازه نه تو یک روز حتی تو نیم ساعت!!!!

تازه کجاشو دیدی؟ یکی از آهنگسازای مثلا (رپ) اینجا ادعا کرده که می تواند با کمک (کپی و پیست) در عرض 7 ثانیه 5 دقیقه (آهنگ)!!!! بسازد و به خورد ملت بدهد! متاسفم! کسی نیست این آشفته بازار موسیقی رو مدیریت کنه!

alone_composer
Monday 28 December 2009, 10:40 PM
خوب فکر می کنی این آهنگ خیلی با ارزش بوده و هست؟


وقتی افتخار کسی باشد که بله!! من فالش می خوانم ولی حداقل از اتو تیون استفاده نمی کنم!!! می توان تا آخر خط را دیدددد.

یکی دیگه از دوستان که اسم ایشون رو نمی برم در یک مجله ای فرموده بودن: امروزه فالش خوندن یک سبک است!!!!!

دلم به حال مردم می سوزد.

E_h_s_a_n
Tuesday 29 December 2009, 01:12 AM
جناب alone_composer جدا از پست هاتون لذت میبرم و از هرکدوم یه چیز یاد میگیرم.( منو یاد پست های جناب arian میندازه که خیلی وقته دیگه پست ندادن. ایشون هم همیشه منطقی و زیبا بحث میکردند )
بحث جالبیه امیدوارم ادامه داشته باشه

smile2life
Tuesday 29 December 2009, 05:22 AM
من که خودم همون طور که گفتم واقعا نمی تونم طی حتی یک هفته یک همچی چیزی بنویسم!
من با خیلی ها صحبت کردم، کسایی که از موسیقیشون لذت بردم، هیچ کدوم زمان زیادی رو صرف ساختن آهنگشون نکرده بودند. همشون میگفتن آهنگشون تو یه روز تقریباً آمادست. منم سعی کردم از اون ها الگو بگیرم.
حالا شما تو چه مدت یک آهنگ میسازی؟

moein babayee
Tuesday 29 December 2009, 10:51 AM
من با خیلی ها صحبت کردم، کسایی که از موسیقیشون لذت بردم، هیچ کدوم زمان زیادی رو صرف ساختن آهنگشون نکرده بودند. همشون میگفتن آهنگشون تو یه روز تقریباً آمادست. منم سعی کردم از اون ها الگو بگیرم.
حالا شما تو چه مدت یک آهنگ میسازی؟

عزیزم بله طی یک روز یا دو روز منه مبتدی هم نت کارم رو می نویسم و به همه می گم کارم رو انجام دادم!
نمی دونم چرا اینقدر کوتاه نگریم ما... تازه کاره منی که یک روزه کارم رو نوشتم شروع شده و اصل ماجرا که تنظیمه کاره باقی مونده!
بعدم اصلا کاره از نظر تئوری طی یک هفته تموم شد و رفت! باید اصلا ببینیم که با عمل همون چیزی می شه که تو ذهنه مایه! یک دنیا اصلاحات تازه شروع به کار می کنن!

فقط یک چیزی منم یاد دارم جلوی هنرجوم بگم من یک روزه یک کار رو تموم می کنم! ببین در عمل همین طوریه!

smile2life
Wednesday 30 December 2009, 05:17 AM
اصل ماجرا که تنظیمه کاره باقی مونده!

یک دنیا اصلاحات تازه شروع به کار می کنن!
قبول دارم. اصل آهنگشون تو یه روز تموم میشه، بقیه کارها تازه شروع میشه!

mostafa_violon
Friday 4 March 2011, 11:34 AM
با سلام
ببینید دوستان من هم حرف اونهایی رو که می گن موسیقی قانون مند هست رو قبول دارم و هم حرف دوستانی رو که می گن موسیقی قانون مند نیست رو قبول دارم بهتره بگیم بی قانونی هم یه جور قانونه !
این سوال که بگیم موسیقی چیست؟ خیلی خیلی کلی هست این کار مثل بررسی فیل در تاریکی است که هیچ کس هم به طور کامل فیل رو توی روشنایی مثلا ندید در نتیجه یکی دست می زنه به پای فیل می گه فیل یعنی ستون یکی دست می زنه به گوش فیل می گه فیل یعنی برگ یکی هم دست می زنه به خورطوم فیل می گه فیل یعنی شیلنگ!
ببینید موسیقی رو نمی شه بدون قوانیین حاکم بر موسیقی ساخت اگه هم از قوانین این موسیقی پیروی نکنید مثل این می مونه که مثلا شما می خوایی قورمه سبزی درست کنی بعد به دلیل عدم اطلاع از قوانین ساخت قورمه سبزی توش به جای لوبیا ، خاک بریزی اون وقت به این غذا نمی شه گفت قورمه سبزی بلکه اسم دیگه ای خواهد داشت و نمی شه اون غذا رو خورد خوب شاید بگی خیلی ها رو من می شناسم که قورمه سبزی با خاک (این سبک موسیقی ) رو دوست دارن من درست کردم انها هم خوردن بله باید هم انها از این غذا بخورن چون غذای دیگه ای توی بازار وجود نداره دوست عزیز جامعه ما از فقر شکم رنج نمی بره جامعه از نبود موسیقی خوب داره رنج می بره.
البته یادمون هم باشه که نباید نواوری در موسیقی رو به توضیحات قبل من قاطی کنید و منکر ان شد و نواوری در موسیقی رو به گوشه ای گذاشت. مثلا فرض کنید یک اشپز(اهنگ ساز ) غذایی درست می کنه که هم مقوی هم سالمه و هم خیلی خوشمزه هست خیلی هم این غذا طرفدار پیدا می کنه
به نظر من اگه قراره نواوری یا ساختار شکنی (قانون شکنی) هم در موسیقی قرار بوجود بیاد اول قوانین موسیقی رو خوب بشناسید و در زیر چتر قوانینموسیقی اطلاعات خودتون رو زیاد کنید بعد اقدام به ساختار شکنی (شکستن قوانین )بکنید و سبک جدید رو هم بوجود بیاورید
البته بد نیست هر از چند گاهی هم از زیر این چتر بیرون بیاد و خیس شدن رو هم تجربه کنید.

تار نواز
Friday 4 March 2011, 01:50 PM
چون یه ایده ناگهانی میاد تو ذهنشون برای همین آهنگ بصورت کلی در یک روز جمع و جور میشه و به قول دوستمون تازه کار شروع میشه