PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی کاست دستان



alireza_amirsamimi
Saturday 31 March 2007, 05:58 PM
نام آلبوم : دستان
دستگاه : چهارگاه
خواننده : محمد رضا شجریان
گروه عارف
آهنگساز : پرویز مشکاتیان
سرپرست گروه : پرویز مشکاتیان
همنوازان گروه عارف :
پرویز مشکاتیان:سنتور
فرخ مظهری تار
داریوش پیر نیاکان تار
منصور سینکی تار
محمد فیروزی بربط
بیژن کامکار رباب
جمشید عندلیبی نی
سعید فرج پوری کمانچه
اردشیر کامکار کمانچه
امیر فهیمی قیچک
ارژنگ کامکار تمبک

الف:
قطعه چکاد ساخته پرویز مشکاتیان
ساز و آواز
ب :
دخترک ژولیده ساخته استاد علینقی وزیری
ساز و آواز
تصنیف "صبح است ساقیا" ساخته پرویز مشکاتیان
غزل حافظ

صدابردار : منوچهر ریاحی
ترکیب بندی : مژگان شجریان
طرح : هوشنگ امیر اردلان



همنوازان آواز قسمت اول : پرویز مشکاتیان - داریوش پیر نیاکان
همنوازان آواز قسمت دوم: جمشید عندلیبی - اردشیر کامکار
سال اجرا ۱۳۶۶ سال انتشار: ۱۳۶۷

صبح است ساقيا! قدحي پر شراب كن
دور فلك درنگ ندارد، شتاب كن...
امروز به آلبوم دستان میپردازم ولی بازم ببخشید اگه اشتباه داشت من در حدی نیستم که راجع به دستان صحبت کنم.پس بزرگترای سایت رخصت!! بدون شک اگر قرار باشد یک اثر چهارگاه در تاریخ موسیقی ایران به عنوان برترین، انتخاب و معرفی گردد، این ویژگی در مورد اثر "دستان" مصداق خواهد داشت.حتی بعضی جاها خود استاد شجریان دستان رو به عنوان بهترین اثر خودشون معرفی کردند. دوستی می گفت: شجریان و مشکاتیان با این اجرای چهارگاه، پرونده چهارگاه را برای همیشه بستند!! دستان را به نوعی اجرای چهارگاهی برای همه دوران ها می توان دانست، مگر این که در آینده اتفاق های خاصی برای موسیقی بیافتد. واقعا دستگاه چهارگاه دستگاه تخصصی هست و خوندن اون به این شکل برای خواننده مرد مشکله ولی نه برای استاد شجریان و ایشون به زیبایی ودقت تمام نت do(بین خطوط 4و5 حامل با کلید سل)در اخر تصنیف می خوانند.
اما ابتدا قطعه چکاد:
bus اولین قطعه ای که در ابتدای این البوم میشنویم قطعه ی چکاد هست.چکاد به معنای قله است .این قطعه ساخته پرویز مشکاتیان استکه در وصف دماوند ساخته شدهاست و دارای دو قسمت است .یک بار از رادیو مصاحبه استاد مشکاتیان رو میشنیدم.استاد میگفتند:))یک بار که با دوستانم به کوه دماوند رفته بودیم این ملودی به ذهن من رسید وروی یک تخته سنگ نوشتم چکاد!بعد که دوستانم اماده بالا رفتن از کوه شدند من همراه انها نرفتم و پایین ماندم انها هم یک پسر جوان رو برای سرویس دادن به من گذاشتند.من هم هیچ سازی همراهم نبود و همینجور شروع کردم به نوشتن نت ملودی چکاد و پسر رو هی دنبال نخود سیاه میفرستادم تا تنها باشم و بعدا ازش معذرت خواهی کردم.موقعی که روی چکاد کار میکردم تحت تاثیر شعر دماوند ملک الشعرای بهار بودم و بعد در خانه قطعه را کامل کردم)).
بدون شک این قطعه از ماندگارترین قطعات موسیقی ما به شمار میرود.دستگاه چهارگاه یک دستگاه حماسی و پهلوانی است ولی در قطعه چکاد جاهایی میرسد که کاملا شنونده تحت تاثیر قرار میگیرد و من شخصا بغض گلوم رو میگیره و واقعا دلم میخوات باهاش گریه کنم.ولی بعد روی حماسی چهارگاه شروع میشود و ضرب زور خانه وارد میشود و ریتم تغییر میکند و همان حس حماسی و پهلوانی را القا میکند(اگر این قطعه رو نشنیدید نصف عمرتون بر فناست)
شرح :
بعد از قطعه چکاد نوبت به سازو اواز دستگاه چهارگاه میرسد.در اینجا سنتور تا جواب اواز درامد و مو یه و زابل را میدهد و از گوشه حصار استاد پیرنیاکان با تار جواب اواز میدهند و یک چهار مضراب در حصار میزنند و بعد ادامه حصار خوانده میشود و در موقع فرود استاد شجریان در تحریر اشاره ای به گوشه مویه میکنند و فرود میایند و بعد از گوشه پهلوی به زیبایی تمام گوشه مخالف خوانده میشودوبعد منصوری وفرود میایندوside aکاست تمام میشود.در طرف دوم کاست با یکی از شاهکارهای موسیقی ایرانی شروع میشود یعنی دخترک ژولیده.این قطعه ساخته مرحوم کلنل علینقی وزیری است.که استاد مشکاتیان تنظیم زیبایی روی ان انجام دادندوتوسط گروه عارف به زیبایی اجرا شده که واقعا محیط به رقص میاد(اگه اینرو نشنیدید نصف عمرتون بر فناست).بعد ساز و اواز با جواب استاد عندلیبی با ساز نی ومثنوی مخالف شروع میشود و واقعا زیباست و بعد با گوشه مویه ادامه پیدا میکندو بعد کم کم استاد کامکار با کمانچه وارد میشوند ودر گوشه منصوری همراه نی جواب میدهند و بعد از خواندن گوشه اورجوزه که فقط کمانچه جواب میدهد اواز تمام میشود.وبعد از یک گروه نوازی زیبا تصنیف "صبح است ساقیا"اغاز میشود که نوع جدید و جالبی از تصانیف است که شعر اون از همشهری من یعنی حافظ شیرازی است.اگر این کاست رو نشنیدید تمام عمرتون بر فناست sheytun .
اشعار:
از در درآمدی و من از خود به درشدم گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
او را خود التفات نبودش به صید من من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
سعدی

دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت
در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد با پریشانی دل شوریده چشمم خواب داشت
کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان دل شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت
نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت
دیده‌ام می‌جست و گفتندم نبینی روی دوست خود درفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت
ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین می‌نمود کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت
سعدی این ره مشکل افتادست در دریای عشق اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت
سعدی
می‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه ای ساقی صبوحی درده می شبانه
عقلم بدزد لختی چند اختیار دانش هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه
گر سنگ فتنه بارد فرق منش سپر کن ور تیر طعنه آید جان منش نشانه
گر می به جان دهندت بستان که پیش دانا ز آب حیات بهتر خاک شرابخانه
آن کوزه بر کفم نه کب حیات دارد هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه
صوفی چگونه گردد گرد شراب صافی گنجشک را نگنجد عنقا در آشیانه
دیوانگان نترسند از صولت قیامت بشکیبد اسب چوبین از سیف و تازیانه
صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحرا صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه
سعدی
تصنیف چهارگاه
غزل:حافظ
اهنگساز:پرویز مشکاتیان

صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را زجام باده گلگون خراب کن
خورشید می زمشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند
زنهار!کاسه سر ما پر شراب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن

Majed
Saturday 31 March 2007, 09:21 PM
بابا خ?ن ... کارت درسته دادو ... خیلی باحال بود

Hes_r
Saturday 31 March 2007, 09:51 PM
ماجد جان لط?ا به هیچ وجه پست تشکر نده و از دکمه ی تشکر است?اده کن ( طبق قوانین سایت )

Hes_r
Saturday 14 April 2007, 08:15 PM
میتونید دستان رو از اینجا (You can see links before reply) دانلود کنید

alireza_amirsamimi
Saturday 14 April 2007, 11:36 PM
البته با تشکر از حسام.لط?ا برای حمایت از موسیقی ایرانی وانتشارات کاست و خود استاد شجریان و استاد مشکاتیان لط?ا کاست رو بخرید.کاست هم واقعا قیمت مناسبی داره.پس اگر به موسیقی ایرانی علاقه دارید لط?ا کاست رو بخرید

Hes_r
Sunday 15 April 2007, 12:08 AM
امیر جان این شکلی هم نمیشه خدایی

alireza_amirsamimi
Sunday 15 April 2007, 03:30 PM
اگه به استاتید موسیقی ایران و پیشر?ت موسیقی ایران علاقه داشته باشی میشه

Amir
Sunday 15 April 2007, 03:34 PM
چه شکلی ؟؟؟؟؟

Majed
Sunday 15 April 2007, 05:16 PM
چه شکلی نداره
میری مغازه... دست میکنی تو جیبت.... یه 1000 تومنی سبز در میاری ... میدی به مغازه دار.. یه کاست با 300 تومن بهت برمیگردونه... اون وقت تو هم در زندگی م?ید واقع میشی ... استاد به داشتن همچین طر?دارانی ا?تخار میکنه .. یا علی

Amir
Sunday 15 April 2007, 05:44 PM
آهان از اون لحاظ آره قبول دارم

Hes_r
Sunday 15 April 2007, 07:41 PM
خوب علاقه که هست ولی این طوری خیلی راحت تره
ولی حر? شما رو هم کاملا قبول دارم علی جان

Majed
Friday 18 May 2007, 11:22 PM
بدون شک اگر قرار باشد یک اثر چهارگاه در تاریخ موسیقی ایران به عنوان برترین، انتخاب و معر?ی گردد، این ویژگی در مورد اثر "دستان" مصداق خواهد داشت. اگرچه گروهی، ترجیع بند استادان کیانی و صدی? را نیز هم ردی? دستان می دانند، ولیکن به نظر می رسد آن اثر، جنبه آموزشی اش بیش از هر بعد دیگری به چشم آید و در اصل، شکل اجرا و اهدا? مت?اوت است. دوستی می گ?ت: شجریان و مشکاتیان با این اجرای چهارگاه، پرونده چهارگاه را برای همیشه بستند!! دستان را به نوعی اجرای چهارگاهی برای همه دوران ها می توان دانست، مگر این که در آینده ات?اق های خاصی برای موسیقی بیا?تد!
اکنون آوازهاي دستان را مورد بررسي قرار مي دهيم.
سال اجرا:‌۱۳۶۶
اجراي گروه عار? به سرپرستي پرويز مشكاتيان
روي ال?)
هم نواز آواز: پرویز مشکاتیان
غزل از سعدی:
از در درآمدی و من از خود، به در شدم گویی کز این جهان، به جهان دگر شدم
این آواز که سال ها پیش از ارایه دستان، در اثری به نام "در باغ سعدی" با گروهی به سرپرستی استاد ?رامرز پایور و پیانوی استاد جواد معرو?ی اجرا گردیده است، این بار با آواز شجریانی اجرا شده است که دیگر، همه او را سرآمد آواز ایران می شناختند و بالطبع او، خود هم با کسب تجربه های بیشتر بر آن بوده است تا آوازی مت?اوت و درخور ارایه دهد. درون مایه آواز، ت?اوت چندانی با اجرای پیشین ندارد، امّا مسأله مهم آن است كه صبر و تحمّل و تأمّل در اجراي آواز، شكل مت?اوت اجراي تحريرها، تل?يق مناسب شعر و موسيقي، توجه بیشتر به خود شعر و بالاخره هر آن چه كه به لطا?ت كار مي تواند كمك نمايد، در اجراي دوم به مراتب بيش از اجراي اوّل به چشم مي خورد كه بديهي است به دليل همان كسب تجربه اي است كه از آن ياد شد.
شايد در نگاه اوّل، اين غزل مناسب چهارگاه به چشم نيايد، امّا با دقّت بيشتر، پي مي بريم كه ات?اقاً، چهارگاه تناسب بسياري با شعر دارد؛ چرا كه حماسه "آمدن يار و چشم در چشم او دوختن و از اين جهان به جهان دگر شدن"، يك حماسه ?راموش نشدني در جنگ ميان خواسته هاي ن?ساني و خواسته هاي روحاني است كه بالاخره آن جنبه روحاني، از ميدان جنگ پيروز بيرون مي آيد و تو?يق ديدار يار را پيدا مي كند، پس آوازخوان، با شور و اشتياق به نمايندگي از شاعر، در لباس يك جنگجوي پيروز ?رياد شوق و پيروزي سر مي دهد.
بيت نخست:‌ اجرا در درآمد چهارگاه (درآمد اوّل)
از در درآمدی و من از خود، به در شدم
گویی کز این جهان، به جهان دگر شدم
در اين بيت، تأكيد خواننده بر " به در شدن شاعر از خود" بيش از هر تأكيد ديگري به چشم مي خورد. تأكيد بعدي بر روي عبارت "به جهان دگر شدن" است كه در مجموع، حس و حال از خود بي خود شدن و پرواز ملكوتي حاصل از ديدار يار غايب را كه اكنون در جلوي ديدگان منتظر، حاضر شده است، به دست مي دهد.
بيت دوم: اجرا در درآمد چهارگاه (درآمد دوم)
گوشم به راه، تا كه خبر مي دهد ز دوست
صاحب خبر بيامد و من بي خبر شدم
اگر چه در اين بيت، به دليل اين كه تأكيد بيشتر هم چنان بر روي بيت اوّل وجود دارد، تأكيد چنداني بر روي اجزا به چشم نمي خورد، امّا به نظر مي رسد تأكيد اصلي بر روي دو بخش است:‌يكي تركيب وص?ي "گوشم به راه" و ديگري " بي خبر ماندن" از صاحب خبر.
تناقض ظاهري اين بيت با بيت قبلي از آنجا نشأت مي گيرد كه شاعر، هم مي خواهد بگويد كه يار را ديدم و هم اين كه ?روتني مي كند و مي گويد: در عين حالي كه يار را ديدم، باز هم غا?لم و ناآگاه! انتظار در عين غ?لت! شايد اين نوع برخورد شاعر، ناخودآگاه بر روي خواننده هم تأثير گذارده بوده است تا همان شيريني ديدار يار را نسبت به تلخي غ?لت شاعر، مهم تر جلوه دهد.
نكته: مسلم است كه درون شاعر و خواننده از ديد همگان پنهان است. بنابراين اين مباحث، بيشتر جنبه كلّي دارد و آموزشي و خب، براي اين كه بدانيم در اجراي يك اثر آوازي، يك خواننده خوب، مسايل زيادي را لحاظ مي كند.
بيت سوم: ‌اجرا در گوشه مويه
گ?تم ببينمش، مگرم درد اشتياق
ساكن شود، بديدم و مشتاق تر شدم
بيت چهارم:‌ اجرا در گوشه زابل
چون شبنم ا?تاده بودم پيش آ?تاب
مهرم به جان رسيد و به عيوق بر شدم
انتخاب گوشه مويه براي اين بیت، نشان از اهمیت نه تنها مقام و شعر با هم دارد، بلکه نشان می دهد که گوشه و یک بیت هم باید با هم متناسب باشند. بنابراین به همین دلیل است که می بینیم در ردی? آوازی، شعرهای خاصی برای یک گوشه خوانده می شود. "مویه" همان طور که از نام آن برمی آید، گونه ای از ناله و شکوه و شکایت است که در آن، گوینده بیش از همه چیز، از خودش می نالد و دوری از جریانی که آرزومند و مشتاق است که برای او، ات?اق بیا?تد. در این بیت هم به طور دقیق، چنین ات?اقی برای شاعر به وقوع پیوسته است. بنابراین می شنویم که خواننده بر روی دو کلمه "ساکن" و "مشتاق" تأکید مضاع?ی نسبت به دیگر بخش های بیت دارد. البته کلمه "ببینمش" نیز چندان بی تأکید نیست -که همان جریانی است که شاعر آرزومند آن است.-، امّا اوج تأکید بر همان دو کلمه یادشده است.
امّا برای بیت چهارم هم گوشه "زابل" انتخاب شده است. گوشه زابل به دلیل کششی که در خود شعر آن در ردی? وجود دارد، به گونه ای نتیجه اش انتظاری است که ایجاد می کند تا رویدادی که انتظار به وقوع پیوستن آن را داریم، شکل بگیرد که چنین انتظاری، صبر و متانت می طلبد. در اینجا هم شبنم، آرام آرام بر اثر تابش نور خورشید بر آن، به بخار تبدیل می شود (?نا شدن) و به اوج می رود. "آ?تاب"، "مهر" و "جان" سه عنصری هستند که در این بیت بر آنها تأکید بیشتری می شود. در واقع نمی توان گ?ت کدام یک، مورد تأکید بیشتری هستند، امّا در ظاهر، ترتیب اهمیت بر این شکل استوار می تواند باشد: آ?تاب، مهر، جان. نوری از وجود لایزال متعالی ساطع می شود، شبنم وجود انسان را بخار می کند تا محو و ?نای در خود کند - ?ناء ?ی اللّه- و او را به نهایت برساند.
آن چه در این اثر، واضح جلوه می نماید دقّت خواننده در انتخاب گوشه مناسب برای هر بیت است. همین زابل را با بیت (( از در درآمدی و من از خود به در شدم )) بخوانید و گوش دهید. چه نتیجه ای می گیرید؟
بیت پنجم و ششم: اجرا در گوشه حصار (و در نهایت ?رود)
دستم نداد قوت ر?تن به پیش یار
چندی به پای ر?تم و چندی به سر شدم
تا ر?تنش ببینم و گ?تنش بشنوم
از پای تا به سر، همه سمع و بصر شدم
در بیت پنجم، عبارت "دست ندادن" مورد تأكيد بسيار است. حتّي پيش يار ر?تن و به پاي و سر شدن هم چندان مورد تأكيد نيست تا بار ديگر، خواننده هم مسير ?كري شاعر را دنبال نمايد؛ چرا كه همين عمل "دست ندادن"‌براي انجام يك كار است كه انسان را بي خبر مي گذارد و از آن طر? هم مي بينيم كه همين شاعر، براي آن كه ر?تن و گ?تن يار را متوجه گردد، از پاي تا به سر، همه گوش و چشم مي شود و اين باز هم، يعني يك تناقض ديگر در شعر؛ هم سرگرداني و هم سراپا گوش دادن. اين مسأله، نشان از تلاش شاعر براي رسيدن به آگاهي به دنبال مي تواند داشته باشد. امّا خواننده هم دست ندادن را كه مورد تأكيد قرار مي دهد، گر چه "ر?تن" و "گ?تن"‌را هم با همان نگاه، دنبال مي نمايد، وليكن چنان مي گويد از "پاي تا به سر"، كه ناخوداگاه در ذهن مخاطبش، اين پرسش را به وجود مي آورد كه: "از پاي تا به سر! خب، چه؟" و وقتي "همه سمع و بصر شدن" را مي شنود، با تمام وجود درك مي كند كه آن گونه كه يار مي رود، او هم بايد همان مسير را دنبال كند و آن گونه كه حر? مي زند، وي بايد گوش نمايد.

بيت ه?تم: اجرا در گوشه پهلوي
من، چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
كاوّل نظر، به ديدن او، ديده ور شدم
در اين بيت، كشش "من" و تأكيد بر "چگونه توانستن"، آن قدر از سوي خواننده مورد توجه بوده است كه بي اختيار، با خواندنش مو بر تن شنونده سيخ مي شود! چرا؟ چون از يك طر?، اين "من" شاعر، هزاران معني براي او يا هركس ديگر مي تواند در بر داشته باشد و از سوي ديگر، "چگونه"، انتظاري را در شنونده مي تواند به وجود بياورد - هم چون بيت قبل- كه مگر چه ات?اقي قرار است بيا?تد. آیا مهم تر از "ديده ور" شدن دلداده نسبت به دلدار هم وجود دارد؟ روحيه روايت گري خواننده در اين بيت، به طور كامل مشهود است. گويي خود، به نقّالي قول شاعر مي پردازد و از زبان او، صحبت مي كند.
بيت هشتم: اجرا در گوشه مخال? چهارگاه
او را خود الت?ات نبودش به صيد من
من، خويشتن اسير كمند نظر شدم
باز هم "من" كه در اينجا در برابر "او" مورد توجه قرار گر?ته است. داستان او و من هم كه در شعر پارسي، نيازمند توضيح نيست! "الت?ات" را هم بايد از نظر دور نداريم؛ چرا که این "من"، نيازمند توجه "او" است!
بيت نهم: اجرا در منصوري (و در نهايت ?رود)
گويند: روي سرخ تو، سعدي! كه زرد كرد؟

اكسير عشق بر مسم ا?تاد، زر شدم
در تمام این داستان عاشقی، همين اكسير عشق بوده است كه آن را به وجود آورده است! تركيب اضا?ي "اكسير عشق" در تضاد با "سرخي"، نتيجه اش زردي است! همه بحث، سر همین اكسير عشق است. مگر خواننده، نسبت به اين قضيه مي تواند بي توجه باشد؟ ميزان تأكيد خواننده بر تركيب " اكسير عشق" تا چه ميزان است؟ شايد گوش دادن دوباره اثر، خيلي بهتر از اين صحبت ها باشد. لذّت دركش، در شنيدن در گوش دادن دوباره به آن است و بس.


از: نواهای ایرانی

Majed
Friday 18 May 2007, 11:57 PM
اینم چند تا عکس

Majed
Saturday 19 May 2007, 12:00 AM
اینم یه عکس دیگه

سپنتامهر
Saturday 13 September 2008, 03:32 PM
درود
اگه نتی از قطعه:
از در درآمدی و من از خود به درشدم .....
دارید، بزرگواری بفرمایید تو سایت قرار بدبین.

alireza_amirsamimi
Saturday 13 September 2008, 04:14 PM
با سلام مجدد خدمت دوست جدیدمون سپنتا مهر عزیز.
این شعر رو در این کاست به شکل آواز در دستگاه چهارگاه خونده شده شده.مشابه اون رو میتونه از نت ردیف های آوازی که با شعرهای مختلف چاپ شده پیدا کنید

Leon
Sunday 14 September 2008, 01:07 AM
از عمر اين اثر،حدودا،23 يا 24 سال ميگزره،يک اثر جاويدان در موسيقی سنتی ايران،من اين البوم رو تقريبا 21 سال پيش در منزل شنيدم،البته خيلی کوچولو بودم،ولی هنوز صداش تو گوشم هست!
اين البوم به همراه البوم بيداد،از بهترين آثار شجريان هست.


تصنیف صبح است ساقیا (You can see links before reply)