PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سپندارمذگان،جشن ایرانیان،بر ایرانیان ایران دوست مبارک



Mehraneh
Thursday 18 February 2010, 12:11 PM
سلام دوستان
سپندارمذگان مبارکککککک
خوب بالاخره انتظار به پایان رسید و سپندارمذگان هم رسید
اول این مطلب رو راجع به این جشن ایرانی بخونید:
جشن سپندارمذگان یکی از جشن‌های ایرانی (You can see links before reply) است که امروز ایرانیان (You can see links before reply) آنرا در روز سپندارمذ (پنجمین روز) از ماه سپندارمذ (اسفند) برگزار می‌کنند. ابوریحان بیرونی (You can see links before reply D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%86%DB%8C) در آثارالباقیه (You can see links before reply 9%82%DB%8C%D9%87) آورده‌است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانستند.
تاریخچه

You can see links before reply (You can see links before reply ) You can see links before reply (You can see links before reply )



در گاه‌شماری‌های مختلف ایرانی، علاوه بر این که ماه‌ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به‌عنوان مثال روز اول هر ماه «روز اورمزد (You can see links before reply)»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (You can see links before reply %85%D9%86&action=edit&redlink=1) (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت (You can see links before reply) یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور (You can see links before reply) یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ (You can see links before reply) بوده‌است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به‌عنوان نماد مهر مادری و باروری می‌پنداشتند.
در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می‌شده‌است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می‌شد، جشنی ترتیب می‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه، «مهر (You can see links before reply)» نام داشت و که در ماه مهر (You can see links before reply %B1&action=edit&redlink=1)، «مهرگان (You can see links before reply)» لقب می‌گرفت و می‌بینیم که چگونه هر جشنی با معنی و مفهوم عمیق خود برای مردم شادی می‌آفرید.
روز آبان در ماه آبان جشن «آبانگان» است یعنی جشن ستایش آب و روز آذر در ماه آذر جشن «آذرگان» است یعنی جشن ستایش آتش و همین طور روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند (You can see links before reply))، «سپندارمذ» یا «اسفندار مذ» نام داشت که جشنی با همین عنوان می‌گرفتند. «سپندارمذگان» روز زن و زمین است.
روز پنجم اسفند در همه گاه‌شماری‌های ایرانی به عنوان روز جشن اسپندار مذگان (You can see links before reply A7%D8%B1_%D9%85%D8%B0%DA%AF%D8%A7%D9%86&action=edit&redlink=1) شناخته می‌شود.
آیین‌ها

در این روز مردان به همسران خودهدیه (You can see links before reply) می‌دادند. مردان (You can see links before reply) زنان خانواده را بر تخت شاهی (You can see links before reply %87%DB%8C&action=edit&redlink=1) می‌نشاندند و از آنها اطاعت می‌کردند و به آنان هدیه می‌دادند. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن (You can see links before reply) تا مدت‌ها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار می‌شد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد می‌گردید. این جشن هیچ ارتباطی به ولنتاین (You can see links before reply) ندارد.
اختلاف در زمان برگزاری

هم اکنون در برخی جاها، به جای روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسفند)، روز بیست و نهم بهمن را روز جشن سپندارمذگان می‌دانند. در باره پرسش بخاطر وجود دوگانگی‌ها باید گفت که جشن‌ها و فاصله‌های میان آنها در نوشته‌های کهن ایرانی دارای تعریف و اندازه‌های مشخصی است که به مانند دانه‌های یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنها، موجب گسست همه این رشته خواهد شد.
چنانکه در منابع ایرانی آمده‌است، جشن سده پس از ۴۰ روز از شب یلدا یا چله، و پس از ۱۰۰ روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، پیش از ۲۵ روز از جشن اسفندگان است.
این اندازه‌ها و فاصله‌های تعریف شده در نوشته‌ها و ریشه نامه‌های کهن ایرانی، تنها با گاهشماری ایرانی با ماه‌های سی و یک روزه (مبدأ هجری خورشیدی کنونی) که بزرگترین دستاورد دانش گاهشماری در جهان است، همسان است؛ ولی با کتابچه‌ای نوساخته که در چند سال گذشته در ایران با نام سالنمای دینی زرتشتیان چاپ می‌شود، هماهنگی ندارد. چرا که در این کتابچه، فاصله ۱۰۰ روزه از اول آبان تا جشن سده به ۱۰۶ روز، فاصله ۴۰ روزه شب چله (یلدا) تا جشن سده به ۴۶ روز، و فاصله ۲۵ روزه جشن سده تا سپندارمذگان (اسفندگان) به ۱۹ روز رسیده‌است. این فاصله‌ها با هیچکدام از اسناد و منابع و تاریخ‌نامه‌های ایرانی هماهنگی ندارد.
اینها نمونه‌هایی از آشفتگی‌هایی است که منتشرکنندگان این کتابچه در ذهن نوجویان ایجاد کرده و نه تنها نظام قانونمند گاهشماری ایرانی را مخدوش کرده‌اند، بلکه اختلال‌هایی نیز در تقویم سنتی یزدگردی زرتشتی که در میان بسیاری از زرتشتیان ایران و عموم زرتشتیان هند و جهان رواج دارد، به وجود آورده‌اند.
قدمت بیست ساله این تقویم، دستکاری‌های فراوان در گاهشماری ایرانی و زرتشتی، نبود هیچگونه سامانه کبیسه‌گیری و تعریف مشخص از طول سال، مبدأ سالشماری ساختگی و نیز اختلاف‌های فراوان با دیگر زرتشتیان جهان باعث شده که زرتشتیان نیز چنین دستکاری‌هایی در قواعد سنتی و دینی را نادرست شمارند.
از این رو، زمان درست شب یلدا برابر با شامگاه ۳۰ آذر، جشن سده در ۱۰ بهمن و جشن سپندارمذگان (اسفندگان) در ۵ اسفند است[۱] (You can see links before reply_note-0).
آئین‌ها و دیگر نام‌ها

این جشن را با نام‌های جشن برزیگران هم نامیده‌اند [۲] (You can see links before reply_note-1). در روز اسفندگان چند جشن با مناسکی به‌خصوص برگزار می‌شده‌است. نخستین جشن مردگیران یا جشن مژدگیران بود که اختصاص به زنان داشت. در این روز مردان زنان را هدیه‌ای خریدندی و از ایشان قدردانی کردندی. [۳] (You can see links before reply_note-2) امروزه نیز بیشترین جنبهٔ مورد تأکید در اسفندگان قدردانی از زنان است. در زمان گذشته [چنان که ابوریحان روایت کرده‌است] عوام کارهای دیگری هم انجام می‌دادند چون آئین‌های جادوی برای دورکردن خرفستران (You can see links before reply) اما ابوریحان این آئین‌ها را تازه و نااصیل خوانده‌است.[۴] (You can see links before reply_note-3)

و اما هدف من از این تاپیک:
همه ی ما ایرانی هستیم و هر طوری هم که باشه کشورمون رو دوست داریم می خوام ازتون بخوام که در این روز که یه جشن اصیل ایرانی هست هر حس قشنگی که به وطنمون ایران دارید رو به زبون خودتون برامون بنویسید حتی اگه چند بار پست بزنید هر دفعه حرف جدید داشته باشید اشکالی نداره:
اول خودم:
ایران عزیزم شاید من نتونم زیبایی هات رو درک کنم شاید زندگی به من فرصت نده تا به شرق و غرب و شمال و جنوبت برم شاید ثانیه ها از بودن و من و تو حسودی کنن اما چه زنده باشم چه مرده باز هم فقط یک جمله برای بگفتن به تو دارم:
ایران عزیزم ،دوستت دارمممممممممم