PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نمونه اشعار محسن



mohsen1706
Friday 2 April 2010, 08:04 PM
سلام یکی از شعرامو میزارم.اگه خوشتون اومد بازم هست.منو از نظرای قشنگتون دریغ نکنید

ای که جان از من ربودی جام جان دادی به دستم
گفتی اقبال تو این است من زآن پیمانه مستم

گفتی از میکده دل زده ام نقش می و جام
همچو سرخیش زلال است و گرفته جان خستم

گفتم ای ساقی مستان بده جامی به پریشان
بنوا ساز دلم را بزن آن زخمه که خستم

گفتی اندوه ز رویت نتوان کشید وصفی
نتوان نواخت سازی که نمیرسد به دستم

گفتم ای دوست تحمل ز نوای عشق باید
گفتی اکنون من ساقی زتو تشنه تر نشستم

MEHRNAM
Friday 2 April 2010, 09:43 PM
بسیار عالی... آفرین محسن:41: (مفهوم بیت آخر چه باحال بود!)

morteza3164
Friday 2 April 2010, 10:54 PM
آفرین بر شما جناب آقای محسن سخنان زیبایی بود البته جسارت بنده را به بزرگواری خودتون ببخشید اما وزن و آهنگ بیت دوم با بقیه ابیات فرق میکنه اگر بیشتر روی بیت دوم کار کنید شعر معرکه ای میشه بی تعارف عرض میگنم شما بسیار زیبا شعر میگین لطفا با اشعار زیبایتان باز هم مارا مستفیض فرمایید
با تشکر الیاس

mohsen1706
Friday 2 April 2010, 11:46 PM
آفرین بر شما جناب آقای محسن سخنان زیبایی بود البته جسارت بنده را به بزرگواری خودتون ببخشید اما وزن و آهنگ بیت دوم با بقیه ابیات فرق میکنه اگر بیشتر روی بیت دوم کار کنید شعر معرکه ای میشه بی تعارف عرض میگنم شما بسیار زیبا شعر میگین لطفا با اشعار زیبایتان باز هم مارا مستفیذ فرمایید
با تشکر الیاس

خیلی ممنون الیاس جان.من اعتراف میکنم که اشعاری که شما سرودید بیشتر با مخاطب ارتباط برقرار میکنه.و این یک حسن بزرگیه.
نظر لطفتون همیشه شامل حال منه.خیلی ممنون
حتما روی گفتتون بررسی سورت میگیره
(مستفیض!!!!:5:)

morteza3164
Saturday 3 April 2010, 12:06 AM
ممنون استاد از اینکه بنده را خجالت زده کردید
تا اینجا 17

mohsen1706
Saturday 3 April 2010, 12:42 AM
آفرین بر شما جناب آقای محسن سخنان زیبایی بود البته جسارت بنده را به بزرگواری خودتون ببخشید اما وزن و آهنگ بیت دوم با بقیه ابیات فرق میکنه اگر بیشتر روی بیت دوم کار کنید شعر معرکه ای میشه بی تعارف عرض میگنم شما بسیار زیبا شعر میگین لطفا با اشعار زیبایتان باز هم مارا مستفیض فرمایید
با تشکر الیاس

الیاس جان بیت دوم رو بررسی کردم
وزنش مثل ابیات دیگست "فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن"
اگه منو بیشتر راهنمایی کنی بیشتر خوشحال میشم.

morteza3164
Saturday 3 April 2010, 01:03 AM
ای که جان از من ربودی جام جان دادی به دستم
گفتی اقبال تو این است من زآن پیمانه مستم

گفتی از میکده دل زده ام نقش می و جام
همچو سرخیش زلال است و گرفته جان خستم

گفتم ای ساقی مستان بده جامی به پریشان
بنوا ساز دلم را بزن آن زخمه که خستم

گفتی اندوه ز رویت نتوان کشید وصفی
نتوان نواخت سازی که نمیرسد به دستم

گفتم ای دوست تحمل ز نوای عشق باید
گفتی اکنون من ساقی زتو تشنه تر نشست


محسن جان منظورم به مصرع اول بیت دوم بود که یه مقدار از نظر قافیه و در هنگام خواندن از نظر آهنگ و ریتم فرق میکنه

mohsen1706
Saturday 3 April 2010, 01:31 AM
ای که جان از من ربودی جام جان دادی به دستم
گفتی اقبال تو این است من زآن پیمانه مستم

گفتی از میکده دل زده ام نقش می و جام
همچو سرخیش زلال است و گرفته جان خستم

گفتم ای ساقی مستان بده جامی به پریشان
بنوا ساز دلم را بزن آن زخمه که خستم

گفتی اندوه ز رویت نتوان کشید وصفی
نتوان نواخت سازی که نمیرسد به دستم

گفتم ای دوست تحمل ز نوای عشق باید
گفتی اکنون من ساقی زتو تشنه تر نشست


محسن جان منظورم به مصرع اول بیت دوم بود که یه مقدار از نظر قافیه و در هنگام خواندن از نظر آهنگ و ریتم فرق میکنه

چون قالب شعر غزله همون طور که میدونی قافیه در قالب غزل در مصرع اول و دوم و مصراع زوج رعایت میشه که مصرع اول از بیت دوم از این قاعده مستثناست.

در مورد وزنش باید اینطوری توضیح بدم:

گف تی از می ک ده ء دل ز ده ام نَ قش م یو جام
فا ع لا تــن فا ع لا تن فا ع لا تـن فـــا ع لـا تــن

هر قسمت شامل 4 هجای کاملا مشخصیه.......

آناهيتا 79
Saturday 3 April 2010, 08:57 AM
آقا محسن
جداي از بحثهاي فني اون ( كه من نمي دونم ) شعر قشنگي بود . يه جورايي تو مايه هاي عرفاني رفته بود . اگه بازم داري بذارشون ، ممنون.

morteza3164
Saturday 3 April 2010, 09:52 AM
ممنون محسن جان مطلب و گرفتم خیلی جالب بود

mohsen1706
Saturday 3 April 2010, 11:41 PM
سلام دوباره.ممنون از تمام دوستانی که لطف کردن و به شعر من توجه داشتن

یه شعر دیگه ای براتون میزارم.
خوش باشید و عاشق
با عرض ارادت کامل خدمت دوست عزیزم الیاس



ای عشق بی همتای من ای سود و ای سودای من

روحم ز خود آراستی ای پاک روح آرای من


ما را ز خود مستانه کن امید را پیمانه کن

جان از کرم بخشا مرا اکسیر جان بخشای من

من گر روم ره در خطا یادت کند زان ره جدا

گر بوسه ای بخشی مرا روشن شود فردای من

شب از صفای چشم تو دیوانه و حیران شده

آهو ز زیبایی تو مست است ای زیبای من

آغوش تو از من جدا دستان پر مهرت کجا

افسوس که اینجا نیستی تا بشنوی غوغای من

گرمای دست تو هنوز من را نوازش میکند

شیرینی لب های تو مانده ا ست بر لبهای من

روحم تویی جانم تویی افکار و پندارم تویی

کی میشوم فانی خدا بر نرگس والای من

عقل و دلم را همچنین سمع و نظر را برده ای

اما طلب دارد هنوز دست و تن و لب های من

آه ای خدا بشنو زمن این درد و این تسکین من

سر جدایی باز کن طاقت ندارد نای من

morteza3164
Saturday 3 April 2010, 11:59 PM
ایول جناب محسن عزیز ما را که مستفیض نمودید صدها بار تبریک بخاطر شعر زیبای شما

mohsen1706
Sunday 4 April 2010, 12:11 AM
ایول جناب محسن عزیز ما را که مستفیض نمودید صدها بار تبریک بخاطر شعر زیبای شما


خیلی ممنون الیاس جان هر جا نکته ابهامی هست بگو خوشحال میشم تو بگی داداش

morteza3164
Sunday 4 April 2010, 12:49 AM
راستیتش هرچه بالا و پایین کردم چیزی پیدا نکردم که ازش ایراد بگیرم
گشتم نبود نگرد نیست
اشعار شما خیلی زیبا و کار درسته داداش بزرگه

mohsen1706
Friday 16 April 2010, 01:15 AM
با سلام دوباره خدمت دوستان عزیز
یکی دیگه از درد و دل های خودمو وستون مینویسم و خوشحال میشم از نقطه نظراتتون
هوای آسمان تنگ است امشب
خیابان سرد و شهر سنگ است امشب

نه میخندد نه میگرید گل سرخ
که آشوبی درون جنگ است امشب

صدای دل برقصاند فضارا
که طوفانی جهان رنگ است امشب

به پشت پرده رنگین پیدا
جهان ما سیاه رنگ است امشب

برافروختی زحال تنگ دستی
ودل قرص و خوش آهنگ است امشب

نکن تعظیم بر خاری و ظلمت
که بینی چهره ات ننگ است امشب

بیا کز خاک آید بوی پستی
ببینی فقر فرهنگ است امشب ممنون

كوروش88
Saturday 17 April 2010, 07:14 AM
درود بر استاد بزگوارم
حقير را ببخشيد كه جسارت مي كنم ، از باب شاگردي نظراتي دارم ، شرمنده ام كه نوشته استاد را تفسير مي كنم!
شعرتان بسيار جالب است چون پيامتان زيباست : فقر فرهنگ ، سردي انسانها ، دلمردگي دنيا ، اينها چيزهايي است كه روشن فكري شما را مي رساند .درود . حقير نظراتي هم دارم :
- فكر كنم تخصصتان بيشتر در شعر كهن است تا شعر نو .
- شعرتان مخلوطي از شعر نو و كهن است ( به نوعي اخوان گونه ).
- آشوبي درون جنگ است امشب - به بيت بالا بر مي گردد ؟ چون حقير نفهميدم منظور چي هست ؟
- برافروختی زحال تنگ دستی
ودل قرص و خوش آهنگ است امشب ؟؟ (متوجه نشدم )
-بیا کز خاک آید بوی پستی
ببینی فقر فرهنگ است امشب . ( فوق العاده بود )
موفق باشيد .

arezuhaa
Saturday 17 April 2010, 10:06 AM
هوای آسمان تنگ است امشب
خیابان سرد و شهر سنگ است امشب

نه میخندد نه میگرید گل سرخ
که آشوبی درون جنگ است امشب

صدای دل برقصاند فضارا
که طوفانی جهان رنگ است امشب

به پشت پرده رنگین پیدا
جهان ما سیاه رنگ است امشب

برافروختی زحال تنگ دستی
ودل قرص و خوش آهنگ است امشب

نکن تعظیم بر خاری و ظلمت
که بینی چهره ات ننگ است امشب

بیا کز خاک آید بوی پستی
ببینی فقر فرهنگ است امشب
بسیار عالی و پر محتوا بود منکه خیلی لذت بردم فقط یک اشکال کوچیک داشت اون هم اینه که تکرار قافیه شعر و یکم خراب کرده واژه ی رنگ در دو بیت پیاپی واژه ی قافیه قرار گرفته که نباید اینطوری باشه بهتره به جای یکی از رنگ ها از واژه ی هم وزن دیگری استفاده کنید ولی در کل فوق العاده بود به خصوص بیت آخر که بسیار پر محتوا بود باب دندون من مرسی از شعرتون موفق باشید

mohsen1706
Saturday 17 April 2010, 03:47 PM
درود بر استاد بزگوارم
حقير را ببخشيد كه جسارت مي كنم ، از باب شاگردي نظراتي دارم ، شرمنده ام كه نوشته استاد را تفسير مي كنم!
شعرتان بسيار جالب است چون پيامتان زيباست : فقر فرهنگ ، سردي انسانها ، دلمردگي دنيا ، اينها چيزهايي است كه روشن فكري شما را مي رساند .درود . حقير نظراتي هم دارم :
- فكر كنم تخصصتان بيشتر در شعر كهن است تا شعر نو .
- شعرتان مخلوطي از شعر نو و كهن است ( به نوعي اخوان گونه ).
- آشوبي درون جنگ است امشب - به بيت بالا بر مي گردد ؟ چون حقير نفهميدم منظور چي هست ؟
- برافروختی زحال تنگ دستی
ودل قرص و خوش آهنگ است امشب ؟؟ (متوجه نشدم )
-بیا کز خاک آید بوی پستی
ببینی فقر فرهنگ است امشب . ( فوق العاده بود )
موفق باشيد .

با سلام خدمت شما هنرمند عزیز
ممنونم که منو مورد لطف خودتون قرار دادید.من هنوز زره ای بیش در این وادی نیستم.
تشکر میکنم که نکته بینانه به شعر ناقص من دقت فرمودید

من سعی کردم بیشتر شعرم نمادین باشه. اگه دقت کرده باشین در هر بیت 2 یا 3تا نماد بکار بردم.خیابان ،شهر، سنگ ،گل سرخ،جنگ و ...به جز بیت آخر که مفهوم خیلی رکی داره

آشوبي درون جنگ است امشب
وقتی نه شادی و نه غم کسی جای درستی ارضا نشه انسان در درون خودش به آشوبی دچار میشه

برافروختی زحال تنگ دستی
ودل قرص و خوش آهنگ است امشب
اشاره به کسانی داره که مفت و مجانی یک شبه بدون زحمت به همه چی میرسن ومفهوم این بیت در بیت بعدیش پیاده شده

mohsen1706
Saturday 17 April 2010, 04:03 PM
هوای آسمان تنگ است امشب
خیابان سرد و شهر سنگ است امشب

نه میخندد نه میگرید گل سرخ
که آشوبی درون جنگ است امشب

صدای دل برقصاند فضارا
که طوفانی جهان رنگ است امشب

به پشت پرده رنگین پیدا
جهان ما سیاه رنگ است امشب

برافروختی زحال تنگ دستی
ودل قرص و خوش آهنگ است امشب

نکن تعظیم بر خاری و ظلمت
که بینی چهره ات ننگ است امشب

بیا کز خاک آید بوی پستی
ببینی فقر فرهنگ است امشب
بسیار عالی و پر محتوا بود منکه خیلی لذت بردم فقط یک اشکال کوچیک داشت اون هم اینه که تکرار قافیه شعر و یکم خراب کرده واژه ی رنگ در دو بیت پیاپی واژه ی قافیه قرار گرفته که نباید اینطوری باشه بهتره به جای یکی از رنگ ها از واژه ی هم وزن دیگری استفاده کنید ولی در کل فوق العاده بود به خصوص بیت آخر که بسیار پر محتوا بود باب دندون من مرسی از شعرتون موفق باشید

درود به شما دوست گرانقدر
خیلی ممنون از نکته ای که گفته شد و تشکر بابت لطفتون
درمورد تکراری بودن قافیه باید بگم این موضوع بارها در شعرهای بزرگانی چون حافظ سعدی مولانا پیش اومده. ولی هرچقدر فکر کردم یادم نیومد.حضور ذهن ندارم.فکر نکردم ایرادی باشه ولی به احترام شما من حتما در مورد این قضیه وقت میزارم