نقل قول:
اغلب جوانان امروز که به موسیقی فرنگی آشنا شده اند چون موسیقی ایرانی کمتر میشنوند و به مقتضای جوانی و حرارت و گرمی و سرور و بی خیالی دوره ی میل ندارند از شنیدن آواز همایون و شور کمی هم به تفکر مشغول شوند و چون چیز دیگری از موسیقی توقع دارند که ما نداریم بتدریج به موسیقی خود بی علاقه می شوند این است که شوقی برای به دست آوردن قطعات موسیقی «جاز»
که موسیقی عامیانه ی ساده ی فرنگی است پیدا کرده و متأسفانه از نواهای کلاسیک موسیقی اروپایی هم بی اطلاع اند و این بی خبری کم کم سبب میشود که ما موسیقی خود را از دست بدهیم و در مقابل از موسیقی کلاسیک اروپایی هم بهره ای نبریم و این کار عاقلانه نیست و رفع این نقص با موسیقی دانها است.
خب به نظر من خیلی درست گفتن این قسمت رو آقای خالقی؛ چرا جوانان ما موسیقی فرنگی گوش میدن؟>>>>>> چون موسیقی اصیل ایرانی به اونها عرضه نشده! و آن را کمتر میشنوند... و البته این مورد هم خیلی قابل تامل هست که جوانان ما از موسیقی چه انتظاری دارند؟! آیا این انتظار به جا و درست است یا ناشی از تفکر نادرست و شاید عدم تفکر است؟!
نقل قول:
عنوان تاپیک و و مطالب بالا همون چیزی هست که تو فصل بیستم کتاب نظری به موسیقی ایرانی آقای خالقی میخونیم...
من از مطالب بالا اینطور نتیجه گرفتم که اگر احساس کنیم که موسیقیمون نیاز به نو شدن داره (که اکنون هم این رو حس میکنیم) و انسان های با ذوقی هم داشته باشیم این نو شدن خودش خود به خود اتفاق میفته.
البته طبق گفته ی ایشون ما باید وسایل این نو شدن رو فراهم کنیم و البته این تجدد نیاز به راهنکا داره.خوب این راهنما کیه؟؟؟
تا این لحظه هم افراد زیادی بودن که سعی در اصلاح موسیقی داشتن و خیلی هاشون هم به اون صورت موفق نبودن.چرا؟؟؟ آیا این افراد راهنما نداشتن یا اینکه شناختی از موسیقی ایرانی نداشتن یا اون ذوقی که آقای خالقی در موردش صحبت کرده رو نداشتن؟؟؟
هم شناختی از موسیقی نداشتن! و هم بعضیاشون واقعا" ذوق و درک کافی رو نداشتن و واسه این کار مناسب نبودن!
نقل قول:
به نظرتون ما واقعآ اون چیزی رو که جوون ها میخوان رو تو موسیقیمون نداریم؟؟؟
جوونای ما اکثر قریب به اتفاقشون ثبات ندارن! درک درست ندارن! عقاید درست ندارن! و بدترین قسمتش اینه که انگار دوست هم ندارن که یه روزی اونها هم مثل مردم کشورهای پیشرفته با فرهنگ و متمدن زندگی کنند! از موسیقی هم انتظار نابجا زیاد دارن... اصل موسیقی رو درک نکردن وبا اولین صدای ملودیکی که به گوششون میرسه فقط رقص تو ذهنشون تداعی میشه... البته یکی از منشاء های این انتظارات نابجا اینه که عرضه ی موسیقی و تعریف موسیقی در عرف جامعه غلط بوده!... بعد جوونا هم که بالاخره احتیاج دارن انرژی شون رو خالی کنن و هیجان و شادی میخوان... دست های نامرئی دولت هم دیواری کوتاه تر از موسیقی پیدا نکرده واسه معرفی در جهت "فان" و شادی و رقص!!! .... دیگه حوصله ندارم... خودتون پرتقال فروشو پیدا کنید!!!!
نقل قول:
اگه نداریم بهتر نیست اصلاح موسیقی رو از همینجا شروع کنیم و اون حرارتی که گفته شد رو ایجاد کنیم؟؟؟
چرا! خیلی هم خوبه
ا
نقل قول:
گه قصد داشته باشیم اینطور اصلاحاتی انجام بدیم به نظرتون به مشکل نمیخوریم؟؟؟(به گفته ی خیلی ها موسیقی ما غمگینه حالا این تجدد باعث شاد شدنش میشه.این شاد شدن مشکلی ایجاد نمیکنه؟؟؟)
کی گفته شادی بده و غم خوبه؟
نقل قول:
به نظر شما اون غمی که تو اکثر کارها دیده میشه باعث تکراری شدن موسیقی ما نشده؟؟؟(و خود این تکرار نیاز به تغییر رو چند برابر میکنه)
حالا چطور تغییر ایجاد کنیم؟؟؟
با توجه به توضیحات بالا پیدا کردن پرتقال فروش بر عهده ی دانش آموز است...لول