استاد با وجود اينكه ميدانيم حالتان مساعد سئوال و جواب نيست اما سعي ميكنيم مختصر چند سئوالي از محضر شما بكنيم.
سئوال اول: شما براي كسانيكه موسيقي كار ميكنند چه از شاگردان شما و يا ديگر هنرمندان چه توصيه و نصيحتي داريد؟
استاد: البته خيلي هم معذرت ميخواهم كه الان تكلمم خوب نيست اما تا قدري كه بتوانم پاسخ ميدهم. من از شما و همه شاگردان ديگرم خواهشي كه دارم حداقل هفته اي يك روز يا دو روز تمرين و پراكتيك روي اين رديفها داشته باشيد. اگر در اين راه كوتاهي شود خداي ناكرده از يادتان خواهد رفت. كتاب كه داريد نوار كه داريد هفته اي يك روز يا دو روز به نوبت يكي از اين دستگاهها و اين آوازها را انتخاب كنيد و در آن روز فقط همان آواز را بزنيد و چيز ديگر در آن روز كار نكنيد تا پايه اصلي و مرجع كار و حس آوازها و دستگاهها را كم كم بدست آوريد. اين رديفها خيلي مهم است موسيقي ايراني كاملترين موسيقي جهان است. فكر نكنيد چيزي در موسيقي غرب هست كه آن در موسيقي ما نيست البته اين بدان معنا نيست كه ما بخواهيم موسيقي ايراني و غربي را مقايسه كنيم اما بايد بدانيم كه كارهايي كه در موسيقي غرب بدان افتخار ميكنند مثل همين تغيير مد و مدلاسيون است كه جناب ميرزا در دوران قاجار همه اين كارها را روي اين رديف كرده افراديكه در سطح بالاي موسيقي هستند و قسمت اعظم تحقيقاتشان روي موسيقي ايران بوده بخوبي دانسته اند كه اين ربع پرده ها چه معجزه اي در موسيقي ماست و با گوش كردن آن چگونه عرفان در وجود آدمي رخنه ميكند.
من از پژوهشگران موسيقي هم ميخواهم كه صداقت را فراموش نكنند امانتدار باشند و واقعيتها را بگويند به هر حال حرف بدون سند نزنند. اين رديفها ميراث فرهنگي و مثل تخت جمشيد ماست هر چه هست اين است از آن نه ميتوان كاست و نه افزود .
سئوال دوم: استاد ميدانيم كه شما يكي از بهترين شاگردان
استاد علي اكبر خان شهنازي بوده ايد و ايشان ازميان همه شاگردان اجازه انتشار رديفهاي خود را منحصرا" به شما دادند آيا شما خاطره اي از استادتان داريد كه براي ما نقل كنيد؟
استاد: بله اينها همه اثر روح شهنازي است (استاد با چشمهاي گريان) من خاطره از شهنازي زياد دارم اما متأسفانه الان حالم مناسب نيست و توان گفتن آن را ندارم.
شهنازي خيلي كم حرف بود بيشتر حرف گوش ميداد و خيلي ملايم صحبت ميكرد. از اينرو برخي فكر ميكردند كه او خيلي آدم ساده ايست بسياري هم از اساتيد آن زمان مثل مختاري، صبا، برومند و موسي خان معروفي كه مردي پاك نهاد و وارسته بود براي تأييد كارشان و رديفهائي كه جمع آوري كرده بودند طي جلساتي به حضور شهنازي ميرسيدند و از او امضاء ميخواستند در آخرين جلسه شهنازي به آنها گفت: "باباجان (تكيه كلام شهنازي باباجان بود) درب كلاس من به روي شما بازاست اول بيائيد اينها را ياد بگيريد بعد هركاري ميخواهيد بكنيد".
حرف اينقدر محكم بود كه اساتيد را سخن ديگري نبود و جلسات بهم خورد و آنها هم نتوانستند امضايي از شهنازي بگيرند. شهنازي يك امضاء در همه عمرش داد و آن هم همان اجازه نامه اي بود كه به من داد و اين امضاء را همسر و دختر ايشان هم با دست خطي تأييد كردند. يادم مي آيد كه وقتي درميان تمام شاگردانش اجازه اين رديف را به من داد تا قديمترين شاگردان ايشان همه تعجب كردند چرا كه از شهنازي تا آن روز كسي نتوانسته بود امضايي بگيرد.
اين رديفها را كه استاد زده بودند هيچكدام از گوشه ها را به اسم معرفي نكرده بودند تمام اينها را دونه به دونه مدت سه سال هفته اي دو روز و سه روز ميرفتم و اسامي آنها را مينوشتم. كسانيكه مدعي هستند چرا اين اسمها را نميدانستند؟.....
دراينجا حال استاد رو به ضعف گرائيد و مصاحبه ناتمام ماند.... *
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
روحش شاد , یادش گرامی