زانوهایم رادر آغوش گرفته بودم
وقتی
تو برای آغوش دیگری زانو زده بودی... !!!
نمایش نسخه قابل چاپ
زانوهایم رادر آغوش گرفته بودم
وقتی
تو برای آغوش دیگری زانو زده بودی... !!!
شکستن دل کسی که عاشق توست؛ کار ساده ایست...
اگر راست میگویی ؛ دل کسی را بشکن که عاشقش هستی...
بچه ای داشت گریه میکرد و می گفت:با من بازی نمی کنن
تو دلم گفتم:تو بزرگ بشو ببین چه بازی هایی باهات نمی کنن !!!
آورده ام شناسنامه ام را..به صفحه ی آخرش، یکی دو برگی اضافه کنید. .. در این روزهایی که این همه میمیرم ، احتیاط شرط واجب عقل است....
- - - Updated - - -
گنجشکانی که رد تو را دیروز درخت به درخت، و خیابان به خیابان دنبال کرده اند، خدا میداند چه دیده اند که جیکشان دیگر در نمی آید
نشانی ام عوض نشده….
هنوز در همین خانه ام،فقط دیگر زندگی نمیکنم...!!!
از جاده های خاکی ،
به کنارم بیا....
باور کن تمام دست اندازها ،
نبض منند!! زیر پای تو....
حوصله ات که سر میرود با دلم بازی نکن
من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کرده ام...!!!
پابند کفشهای سياه سفر نشويا دست کـم بخاطر من ديرتر برو
دارم نگاه مـی کنم و حرص مـی خــــورم
امشب قشنگ تر شده ای - بيشتر نشو
کاری نکن که بشکنی اما شکسته ای
حالا شکستنی ترم از شاخـه های مو
موضــــوع را عـوض بکنيم از خودت بگو
- به به مبارک است :دل خوش - لباس نو
دارند سور وسات عروسی می آورند
از کوچــه های سرد به آغوش گرم تو...
هی پا به پا نکن که بگويم سفر به خير
مجبــــور نيستـــی بمانی ... ولــی نرو!
لالايی اش را من خواندم
ولــــــــــــــــي
روي پاهای ديگری خوابش برد...!!!:46::12:
یه لیوان از تو کابینت بردار
*خب؟؟
پرتش کن زمین...
*خب
شکست؟؟؟؟؟...
*آره
حالا ازش عذرخواهی کن!!!!
*ببخشید لیوان،منظوری نداشتم
دوباره درست شد؟؟؟
*نه!!!
متوجه میشی؟؟؟؟
یه دل که بشکنه، اینجوریه
از درد و دلت ،
تنها درد نصیب من بود
و دلت سهم دیگری...!!!
حکایت ما...حکایت آن گندم زاری ستکه سر بر شانه آسیابان گذاشت!برای گفتن درد هایش!...
نبودنت را دارم با ساعتی شنی اندازه میگیرم :
یک صحرا گذشته است...!!!
پس کجایی ؟؟؟
از تو که حرف میزنم تمام فعلهایم ماضى بعیدند
ماضى خیلى خیلى بعید
قدرى نزدیکتر بنشین، دلم براى یک حال ساده تنگ شده...!!!
بــرای جدایـی دل و جرات مـیخواھم
جراتـش را دارم
دلم را پـس بدہ...!!!
صفــــا و صلح و یکرنگــــی قدیمـــــــی شد
توقع از رفیق و همدم و همسر قدیمی شد
به گرد شهر میگردم که تا آدم کنم پیــــــدا
به جان حضرت آدم که آدم هم قدیمی شد
...