دیروز من کو ؟
فردای من کو ؟
نمایش نسخه قابل چاپ
دیروز من کو ؟
فردای من کو ؟
واي از اين شيدا دل من
مست و بي پروا دل من
مجنون هر صحرا دل من
رسوا دل من، شيدا دل من
ناله تنها دل من داغ حسرتها دل من
سرمایه سودا دل من رسوا دل من رسوا دل من
نمياد، نمياد تا بدونه
جاي خاليش تو خونه
واسه من يه زندونه
ديگه اون دوست نداره
واسه من گل بياره
روي موهام بزاره
هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه
ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه
هر برگ ان را پاره کن
میان شعله ها بریز
باید قلم گرفت بدست
تقویم تازه ای نوشت
باید که تن ندادو رفت
به جستجوی سرنوشت
این کهنه تقویم غریب
تکرار تاریخ عزاست
..................\
داریوش
تقویم
تو اين بستر پاييزي مسموم
كه هرچي نفس سبز بريده
نميدونه كسي چه سخته موندن
مث برگ روي شاخهء تكيده
هر کس کسی دارد، یار نورسی دارد
من هم تو را دارم جانم، حق تورا نگه دارد
من هم تو را دارم جانم، حق تورا نگه دارد
دوست دارم سبد سبد
باز گل عشق جوونه زد
دوست دارم یه عالمه
هر چی بگم بازم کمه
همیشه و همه جا
طفره رفتنه و بهونه
حرفای عاشقونه
تا شاید یه جوری از دل من در بیاری
ولی بدون واسه من حرفها و قشنگ ترین قصه ها
حتی اشکها، گریه ها
ارزشی ندارن! وقتی تو صداقت نداری
يه روزي زير هجوم وحشي بارون و باد
از افق ، كبوتري تا برج كهنه پر گشود
خسته و گمشده از اون ور صحرا مي اومد
باد پراشو مي شكست بارون بهش سيلي مي زد
برج تنها سرپناه خستگي شد
مهربونيش مرهم شكستگي شد
اما اين حادثه ي برج و كبوتر
قصه ي فاجعه ي دلبستگي شد
دنبال چی میگردی؟؟ عشق تو روبروته!
هرچی دلت خواست بگو، چه موقع سکوته
دلت راخانه ی ماکن صفاکردنش بامن به مادرد دل افشاکن مداواکردنش بامن
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را بیا یک لحظه باماباش پیداکردنش بامن
بیفشان قطره ی اشکی که من هستم خریدارش بیاور قطره ی اخلاص دریاکردنش بامن
اگردرهابه رویت بسته شددل برمکن بازا دراین خانه دغول باغ کن واکردنش بامن
به من گوحاجت خود رااجابت میکنم آنی طلب کن هرچی میخواهی محیا کردنش بامن
بیا قبل از وقوع مرگ روشن کن حصابت را بیاورنیکو بد را جمع منها کردنش بامن
چه خوردی روزی امروزماراشکرو نعمت کن غمه فردانخور تامین فرداکردنت بامن
به قرآن آیه ی رحمت فراوان است ای انسان بخوان این آیه را تفسیرو معناکردنش بامن
اگرعمری گنه کردی مشونامید رحمت توتوبه نامه رابنویس امضا کردنش بامن
چه طولانی!!!!نقل قول:
نروتوهم مثل من نميتوني دوم بياري
نروتوهم مثل من تو غصه كم مياري
نرو...آه نرو
وقتي كه دل تنگ می شمو
همراه تنهایی میرم
داغ دلم تازه میشه
زمزمه های خوندنم
دغدغه های موندنم
با تو هم اندازه می شه
هي غريبه خوش اومدي به جشن ساده تنم
بیا که من به گريه هات یه رنگ تازه می زنم