نه بابا
یارب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چها شنید
طلسم معجرتی مگر پناهی دهدم (ممکنه کاملش کنی؟)
نمایش نسخه قابل چاپ
نه بابا
یارب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چها شنید
طلسم معجرتی مگر پناهی دهدم (ممکنه کاملش کنی؟)
دل بر گرفتی از برم ای دوست دست گیر
کز دست می رود سرم ای دوست دست گیر
طلسم معجزتی مگر پناه دهد از گزند خویشتنم
چنین که دست تطاول به خود گشاده منم
رنج ها بردیم وآسایش نبود در جهان
ترک کام خود گرفتیم این زمان آسوده ایم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
اسم اون شعر شاملو هست "عقوبت" از کتاب "شکفتن در مه" اگه بخوای و اگه شد تا قبل از رسیدن به آخر وقت برات می نویسمش.
چقدر دیر !
ما سیه گلیمان را جز بلا نمی شاید
بر دل بهایی نه هر بلا که بتوانی
ممنون میشم
یار بیگانه نگیرد هرکه دارد یار خویش
ای که دست چرب داری پیشتر دیوار خویش*
مصرع دوبم ضرب المثل بوده به همان معنی که امروز میگیم چراغی که به خونه رواست به مسجد حرام است.
شب فراق که داند که تا سحر چندست
مگر کسی که به زندان عشق در بند است
تو عشق جمله جهانی ولی ز جمله نهانی
نهان و عین چو جانی چه آفتی چه بلایی
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
در جواب قبل "ولی " نمی دونم چرا تایپ نشد که تصحیح کردم.
این بیت بسیار بسیار زیبا رو به عنوان پوزش تقدیم می کنم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید:
می وصلم بچشان تا در زندان ابد
از سر عربده مستانه بهم در شکنم
من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
یا من امشب کم حوصله ام یا شما دیر جواب میدی
(دائم ریلود میکنم!!)
تو ز خاک سر برآور که درخت سر بلندی
تو بپر به قاف قربت که شریفتر همایی
نه سایت فکر می کنم کمی کنده چون من هم همین رو حس می کنم :-(