یادت نره دوستت دارم خیلی دلم تنگه برات
دار و ندارمو بگیر ماله خودت ماله چشات
خورشیدو وردار و بیار آفتابی شو بخاطرم
قرارمون یادت نره دیر نکنی منتظرم
منصور
نمایش نسخه قابل چاپ
یادت نره دوستت دارم خیلی دلم تنگه برات
دار و ندارمو بگیر ماله خودت ماله چشات
خورشیدو وردار و بیار آفتابی شو بخاطرم
قرارمون یادت نره دیر نکنی منتظرم
منصور
مثل حرفی که صد دفعه خط خورد
مثه برگی که سبز موندُ مرد
دردم هزار ساله مثه درده حافظه
درمونشم اونیه که کشفه رازیه
نسلی که سرسپرده عصر حجر شده
به ساقیای پیر ارمنی راضیه
همین که کل دنیا رو برات زیر و زبر کرده
تمام راها رو رفته که به سمتِ تو برگرده!
هی مست میکنم مثه یه بطری از شراب
که وقتی پاش بیافته یه کوکتل مولوتفه
هی بازیگر غصه نخور
مه هممون مثل همیم
صبحا که از خواب پا میشیم
نقاب به صورت میزنیم
من یه گلایلم که تو این سرزمین شوم
راهم به قبر و سنگ گرانیت میرسه
هرروز به قتل میرسم و شعر من فقط
به انتشار شعله کبریت میرسه
هنوزم رو پُل خوابیده ، با چشای باز تو بارون
تو مرخصیِ عیده ، پاسبون این خیابون...
نمی خوام چوب حراجی رو، به قلبم بزنم
نمی خوام گناه بی عشقی، بیفته گردنم
رضا صادقي
من میگفتم شب عشق با این سیاهی
نداره ترسی برام وقتی تو ماهی
تو می گفتی آره من ماهم ولی
تو اومدی آسمونت رو اشتباهی
اینم بمونه.........
بنیامین
هيچ ميدونى از نظر تحصيلات
مدركم دكتراست توى اقتصاد
از واردات بگير تا صادرات
فكر نكنى كه حرفام باد هواست
بروبكس
تو یه تاک قد کشیده پا گرفتی روی سینه م
داری می رسی به خورشید ولی من هنوز زمینم
می زنن چوب زیر ساقت واسه لحظه های رستن
ریختنه آب زیر پاهات هی منو شستنو شستن
قمیشی
نشاط روز و شب رفته، ز چهره ها طرب رفته
به کار باده نوشان، نمانده اعتباری
هايده
یه نیمکت تنها
یه شعله ی خاموش
یه لحظه یک رویا
من و تو در آغوش
کامران و هومن
شعرایی كه وقتی میخونیمشون
یادمون میاُفته آدمیم و زنجیر به دست و پامونه
شعرایی كه عشقو یادمون میدن و
شكستنِ دیوارا رو...
وقتی که با مشکی رنگه عشقه پوک شدیم
دیدی که چطور با دیاپازونهای شکسته کوک شدیم