ذهنم دست برميداره از
ادامه ى تاييد و نقض
و بى وزنى كم ميكنه
كمى از بيتابى نبض
هادى پاكزاد
نمایش نسخه قابل چاپ
ذهنم دست برميداره از
ادامه ى تاييد و نقض
و بى وزنى كم ميكنه
كمى از بيتابى نبض
هادى پاكزاد
ضربان قلب من با صدای قلب تو می زنه
ضربان قلب تو ضربان قلب منه
بنیامین
همیشه میون قاب خالیه درهای بسته
طرح اندام قشنگت پاک و رویایی نشسته
همه میگن تو منو دوست نداری
همشون پشت سر تو بد میگن
نمیدونن تو از آسمون میای
همشون اهل یه دنیای دیگن
هنگامه
نگاه کن مرده ها به مرده نمیرن
حتی به شمع جون سپرده نمیرن
نمی خوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم
نمی خوام گناه بی عشقی بیوفته گردنم
من دیگه خسته شدم
بسکه چشام بارونیه
پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
از یه جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم
ماهی خسته ی من میخواد تو دریا بمونه
ماهی خسته ی من نذارکه تنها بمونه
هنگام می و، فصل گل و گشت و، جانم، گشت و چمن شد
در بار بهاری تهی از زاغ، خدا، زاغ و زغن شد
از ابر کرم، خطهء ری رشک ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه کج رفتاری ای چرخ، چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری، نه آیین داری،نه آیین داری ای چرخ
شجريان
خسته شدم بس که دلم دنبال یک بهونه گشت
بس که ترانه خوندمو برگ زمونه برنگشت
تا تا عاشقانه بودي
واژه باغي از ترانه
قصه قصه يه رنگي
شعر شعر عاشقانه
ابي
همیشه سر به زیرم، اگر چه سربلندم
یه عاشقم که آسون، به هر چی دل می بندم
فريدون فرخزاد
می خوام باور کنم تا آخر عمر
کنارت سالها تحویل میشه
جهان با عشقه ما آغاز میشه
جهان بی عشقه ما تعطیل میشه...
تحویل بهار... احسان خواجه امیری
همه شب نالم چو نی
که غمی دارم،که غمی دارم
مي زده شب چو به ميكده باز آيم
بر سر كوي تو من به نياز آيم
مرضيه
من از او آسمون آبی میخوام
من از او شب های مهتابی میخوام