بچه ها باز هم از همتون ممنون خیلی با وفایید به خدا.
فانوس جان بهت تبریک میگم ایده های خوبی توی شعر گفتن داری .خیلی قشنگ بود.
انسان....
و آن روزی که غم در حزن و اندوه ستاره خودنمایی کرد:
شکوفه سخت می گریید
شقایق تند می غرید
و باد هو هو کنان فریاد می زد بر سر لاله
و اشک از چشم ابران می چکید...همراه با ناله
زمین ،سرد و سکوت و بی تحرک بود
و بالا تر که بغضی بی تحمل بود
به ناگه آسمان غرید
دل سنگی به خود لرزید
و اشکی از دو چشمان سیاه شب فرو لغزید
زمین تر بود و خشم آلود
سراسر انتظار یک تولد بود
که ناگه نوری از خالق زمین را سخت روشن کرد
و انسان آسمان را تا زمین طی کرد
درخت بوسید کبوتر را
و عشق آورد محبت را
و تنها خالق هستی ستود این آفرینش را…