هميشه اينجا تو خوونه جاي تو خالي ميمونه
تو ديگه برنميگردي دل من تنها ميمونه
نمایش نسخه قابل چاپ
هميشه اينجا تو خوونه جاي تو خالي ميمونه
تو ديگه برنميگردي دل من تنها ميمونه
هم سختمه نگ?تنش
هم گ?تنش مشکلمه
میخوام بگم که تیر غم
توی دلم کمونه زد
بازم از احسان خواجه اميري-
منه آزاده ي مغرور و ببين
تو چطور بنده ي عادت كردي
ابي
یاد ایامی که در گلشن ?غانی داشتم
در میان لاله و گل ، آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار
پای آن سرو روان ، اشک روانی داشتم
آتشم برجان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از اشک حسرت ، ترجمانی داشتم
شجریان...
یاد ایام
هزار هزارون بار دل و شکستی
میخوام برم جور شم اما نمیشه
آخه دوس?ت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، درد?ت به سرم
معين
مکن جانا دل ما را نگهدار
که آسان است بر تو بردن دل
چو گل اندر هوای روی خوبت
به خون درمیکشم پیراهن دل
بیا جانا دل عطار کن شاد
که نزدیک است وقت ر?تن دل
شجریان
آسمان عشق
لباس غم رو کی دوخته کی این آتیش رو ا?روخته
تو این شهر گر?تاران واسه خودم دلم سوخته
با این عشقای بی بنیاد چه خوب شد به دلت ا?تاد
که در اینجا به یاد تو یه قلبی می زنه ?ریاد
من عاشق تو عاشق هر دو عاشق (هي هي همه عاشق!!!)
اميد
اه.... چه قدر سخت بود با ق بگی... دهنم سرویس شد... تو هم شعر گیر آوردیا بهاره جان
قنديل سپهر تنگ ميدان مرده يا زنده
به تابوت ستبرظلمت نهتوي مرگ اندود پنهان است
حري?ا رو چراغ باده را ب?روز شب با روز يکسان است
سلامت را نمي خواهند پاسخ گ?ت هوا دلگير
درها بسته سرها در گريبان دستها پنهان
ن?سها ابر دلها خسته و غمگين درختها اسکلتهاي بلورآگين
زمين دلمرده سق? آسمان کوتاه غبارآلوده مهر و ماه
زمستان است زمستان است زمستان است زمستان است
شجریان..
کاست زمستان
توي يك ديوار سنگي
دو تا پنجره اسيرن
دو تا خسته دو تا تنها
يكي شون تو يكي شون من
( گوگوش )
اينم يك عالمه "ن"!!
ن?س بگير غزل بگم مثل شب تو شيشه اي، مثل زلال تو که عشق تو هميشه اي
نگو شکسته دل نور جنس تنت آ?تابيه، گرچه کوير دل من چشماي دريات آبيه
هر ساعت از نو قبلهاي با بت پرستي ميرود
توحيد بر ما عرضه کن تا بشکنيم اصنام را
مي با جوانان خوردنم باري تمنا ميکند
تا کودکان در پي ?تند اين پير دردآشام را
از مايه بيچارگي قطمير مردم ميشود
ماخولياي مهتري سگ ميکند بلعام را
زين تنگناي خلوتم خاطر به صحرا ميکشد
کز بوستان باد سحر خوش ميدهد پيغام را
شجریان
در خیال
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
گریه حا?ظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این طو?ان نماید ه?ت دریا شبنمی
شجریان
آستان جانان
یه جای گوشه ی دنیا یکی روی صندلی تاابدحبس شده
یه جای گوشه ی دنیاپدری می گه خدا امادعاش بی اثره
هنگامه -آهنگ ارتش صلح
هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش *********که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو
رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم *********هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو
روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست ********که بر طرف سمن زارش همیگردد چمان ابرو
دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی******* که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو
تو کافردل نمیبندی نقاب زلف و میترسم******* که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری******* به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو
شجریان
دل شدگان
برای شادی روح علی حاتمی صلوات بفرستین
آقاي ماجد اگه خودتون مي دونين با واو بنويسيد چون خيلي وقته كسي اينجا پست نمي زنه
من نمي دونم و ايلا مي نوشتم
وصلت چگونه جویم کاندر طلب نیاید.............. وصفت چگونه گویم کاندر زبان نگنجد
هرگز نشان ندادند از کوی تو کسی را.............. زیرا که راه کویت اندر نشان نگنجد
آهی که عاشقانت از حلق جان برآرند............... هم در زمان نیاید هم در مکان نگنجد
آنجا که عاشقانت یک دم حضور یابند................. دل در حساب ناید جان در میان نگنجد
اندر ضمیر دلها گنجی نهان نهادی................... از دل اگر برآید در آسمان نگنجد
عطار وصف عشقت چون در عبارت آرد............... زیرا که وصف عشقت اندر بیان نگنجد
آسمان عشق..
شجریان