اجازه منم دست شماس دوست گلم.لطف کردی گذاشتی.شاید خیلی ها ندونن.مرسی که تاپیک رو خوندی و خوشحالم که خوشت اومد.قربانت.:16:نقل قول:
نمایش نسخه قابل چاپ
اجازه منم دست شماس دوست گلم.لطف کردی گذاشتی.شاید خیلی ها ندونن.مرسی که تاپیک رو خوندی و خوشحالم که خوشت اومد.قربانت.:16:نقل قول:
سلام به همه خیلی وقت بود که دلم برای این تاپیک لک زده بود! درباره ی یانی گفتن و شنیدن،لذت بخش ترین کار دنیاس!!! اما ... به درخواست چند تا از دوستان عزیز و گرامی من بالاخره تصمیم گرفتم متن کامل این تاپیکو به صورت فشرده شده براتون قرار بدم. فایل زیر کاملاً کم حجم و سریع الدانلوده!!!
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
این یکی هم عکس های تاپیکه.اسم عکس ها فارسیه و شاید برای کسایی که زبون فارسی ندارن بعد از دانلود چپکی بشه.اما عکس ها سالمه:
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
امیدوارم ازش لذت ببرین.[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
سلام دوست عزیزم دستت درد نکنه که تمام مطالب قشنگت رو توی pdf گذاشتی مطمئن باش زحمتتات هیچوقت هدر نمیره ما قدرتو میدونیم .
یانی تنها هدیه ی خداوندی است که در جهان یک نفر لایق داشتنش است.
نقل قول:
سلام مصطفی جان.ببخشید که دیر جواب دادم.چند روزه که درگیر دکتر و آمپول و حجامت و ... هستم.بگذریم کاری که کردم یه جور ادای دین به یانی بود که هزار بار تاحالا گفتم. می دونم که در برابر عظمت روح این مرد بزرگ،خیلی حقیره اما یه عشق ناب و صادقانه از جنس لاکشمیه!!! خوشحالم که خوشتون اومده و از ابراز لطف شما و بقیه بی نهایت سپاسگذارم! راستی جمله ات خیلی تاثیر گذار بود." یک نفر"! اون یک نفر چقدر خوشبخته!!!
بِری رام! نمسته؟(توی این تاپیک همه چی بود به جز سلام و احوال پرسی هندی که تقدیمتون کردم)!!! دلم می خواست دیروز این پست رو بذارم ولی کامپیوترم خراب شد و نشد! در مورد کنسرت های جدید تور 2011 یانی خدمت رسیدم.خیلی از دوستان عزیزم و از جمله خود من مشتاق هستیم تا در مورد تور جدید اطلاعاتی داشته باشیم. اول از همه باید بگم دوستانی که به دنبال ویدئو های کنسرت هستن باید بیشتر صبور باشن.چرا؟معلومه چون ویدئو های رسمی کنسرت ها با دوربین تلویزیون ،هنوز منتشر نشده.علتش هم اینه که این کنسرت ها به تازگی تموم شده و هنوز داغ داغه.ویدئو هایی هم که در سایت هایی نظیر یوتیوب وجود داره دستپخت موبایل های تماشاچیان سالنه! و بیشترش ارزش لینک گذاری نداره.بنابراین همه مون باید منتظر بمونیم و مدام در این سایت و اون سایت جستجو کنیم تا بالاخره ویدئوهای رسمی پخش بشه!!!اما این ها دلیل نمی شه که چنته ی من خالی باشه.من چند تا عکس و چند جمله توضیح براتون پیدا کردم که نتیجه ی آخرین چلوندن اینترنته:
1-یانی بدون تفنگ دارانش: آهنگ های اجرا شده در این تور درواقع گزیده ای از تمام آهنگ های قدیمی و اخیر یانیه! آهنگ هایی نظیر Dance With A Stranger ، Keys To Imagination ،Marching Seasons ،One Man's Dream و ... اجرا شدند.و هیچ اثری هم از برو بچه های خواننده نیست.من سعی کردم که چند و چونش رو در بیارم و تا حدی هم متوجه شدم که خوانندگان همگی درگیر فعالیت های شخصی بودند.اندر یک آلبوم ضبط کرده،لسلی خودش در یک تور بوده و ناتان هم که دیگر انقدر معروف شده که الآن احتمالاً جواب سلام آندره آ بوچلّی را هم نمی دهد!!!(این یکی رو شوخی کردم!) کلوئه هم نمی دونم چیکار می کنه ولی می دونم اونم درگیر بوده و همه ی اینا به کنار یانی دلش می خواسته جو رو آروم تر بکنه و استیل همیشگی خودش رو از یاد مردم نبره!ولی خبر خوش اینه که در آخر سال میلادی دوباره یک تور شروع خواهد شد و تمامی آهنگ های آلبوم Truth Of Touchدر اون اجرا خواهد شد.از جمله آهنگ های کلام دار بچه ها و شاید آهنگ هایی باقی مانده از آلبوم قبلی! [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
2-ارکستر کوچولو!: نمی دونم ویولا نوازان و ویولونیست های ارکستر یانی کجا رفتن؟ 4-5 تا از اونا برای اولین بار غیبشون زده.نمی دونم چرا؟شاید سالن ها کوچیک تر بوده و نیاز کمتری بهشون بوده!
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
3- ماری سیمپسون ، خواهر کوچولو : برای اولین بار بعد از کلی انتظار بالاخره یک آهنگ از کارن بریگز در کنسرت یانی اجرا شد.و این آهنگ چیزی نیست جز Rain Must Fall !!! بله و قهرمان جدید ما هم آن ماری سیمپسون،خواهر کوچک آن ماری کلهورن است! البته این را ما 1 سال بعد از تاریخ این پست فهمیدیم و الآن ویرایشش کردیم!!! در صفحات آتی خواهید دید که بالاخره ما موفق به کشف حقیقت شدیم! همه فک می کردن این ماری همون آ ماری کلهورنه. اما بعد ها اطلاعات جدیدی به دست ما رسید. خلاصه که ماری سیمپسون هم مثل خواهرش نوازنده ی ویولون و فیدل می باشد و بسیار هم حرفه ایست. جدیدا ماری به جای خواهر بزرگش که در تور صداها همراه یانی بود ، به تیم یانی پیوسته.
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
ماری با مهارت فوق العاده اش قطعه ی تکنوازی ویولون این آهنگ را به زیبایی تمام اجرا کرد.پس من هم بهش آفرین می گم و هزار تا بوس هم واسه ش می فرستم!!! در ضمن سامول و ماری باز هم سعی کردند روی همدیگر را کم کنند و هر دویشان هر چه راز و رمز و تکنیک و تاکتیک و فن بلد بودند ریختند وسط گود!!!گاهی سامول موفق بود و گاهی ماری برتر، ولی نوازندگی هر دو زیبا و چشم نواز بود.مثل همیشه به سختی می توان یکی را برتر از دیگری خواند ولی لاکشمی به دلیل فمینیست بودنش ترجیح می ده ماری رو برنده ی میدان معرفی کنه
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
البته جدا از کرکری زنانه، ماری یه فرق اساسی با سامول داره که من با ساعت ها دقت و ریز بینی بهش رسیدم اونم اینه که ماری احساساتش رو خیلی راحت تر می تونه بروز بده،به عبارت دیگه شخصیت ساده تری داره و در نوازندگی از خنده و عشوه و رقص و اشارات چشم و ابرو و هر چیز دیگه که لازم باشه برای ابراز حالات درونیش استفاده می کنه اما سامول شخصیت پیچیده ای داره. هرچقدر بازوها و پنجه هاش نرمه،خودش خشکه !مخصوصاً در ساعات استراحت در هتل یا در اتوبوس، کاملاً جدّی و کم حرفه ! اگه سامول در آهنگ نیکی نانا یه کم جست و خیز نمی کرد من باور نمی کردم که اصلاً کودک درون داشته باشه!!! گاهی انقدر قیافه اش خشکه که منو یاد بازیگر سالیری رقیب موزارت در فیلم آمادئوس می اندازه!!! (فقط جدیّتش رو عرض می کنم، لطفاً دچار سوء تفاهم نشین)به نظرم از اون آدماییه که عمداً خودشونو در بند نگه می دارن!چه می دونم! به هر حال فرق اون با ماری همینه که ماری به نظر رها میاد و همینم باعث شده نیمی از طرفدارای سامول رو به جیب زده!!!
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
5-تکنوازی های زیادی در این تور وجود دارد.تکنوازی چنگ ویکتور اسپینولا و دوئت های سامول یروینیان و همینطور درخشش الکساندر زیروف با ویولون سل نمونه هایی از آن هاست!
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] 4-فقط دو آهنگ از آلبوم Truth Of Touch در این تور اجرا شد. Voyage و Truth Of Touch!!!6-نیکی نانا ،آهنگی برای همه:تا چندی پیش فکر می کردم که نیکی نانا متعلّق به آلفردا جرالد است ولی وقتی کلوئه آن را خواند نظرم عوض شد و حالا که لیزا لیویز خواننده ی جوان کانادایی و لورن جلنکوویچ خواننده ی کروات ، امسال آن را اجرا کردند به این نتیجه رسیدم که نیکی نانا آهنگیست برای همه! و هر کسی می تواند آن را بخواند.پس اگه روزی مثلاً سامول یروینیان هم آن را اجرا کند من یکی که تعجب نمی کنم!!!(من عجب گیری دادم به این سامول مادرمرده!!!)
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]لورن جلنکوویچ
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
لیزا لیویز
سلام لاکشمی جان ا خیلی ناراحت شدم که حالت بد بود امیدوارم همیشه سرحال و زنده باشی اینقدر هم به خودت سخت نگیر . ازت ممنونم که درباره یانی بازم نوشتی خیلی خبرهای جالبی بود از عکسهات هم ممنونم. در ضمن به نظر من سامول یروینیان احساس فوق العاده ای داره من نوازنده ای سراغ ندارم که به اندازه اون تمام تکنیکها رو بدون نقص انجام بده از همه مهمتر واضح اجرا میکنه یعنی شفافیت ارشه اش بی نظیره اگه متوجه باشی وقتی ارشه میکشه یه سانتش اینور و انور نمیره.یانی تو یه مصاحبه اش گفته بود سامول تنها نوازنده ای که من اگر رو صحنه چیزی ازش بخوام در دم برام اجرا میکنه . در مورد خصوصیاتش هم به نظر من خیلی مرد ارومی هستش خوب زیاد نمیتونه حرکات ناموزون انجام بده چون یه کلاسیک کاره . تعبیر خوبی نکردیا گفتی مثل سالیری چون اصلا به سامول نمیاد اینجوری باشه. خوب دیگه این نظر شخصی منه نظر شما هم برام محترمه. موفق باشی دوست خوب من
نقل قول:
سلام مصطفی جان.ممنونم که حالمو پرسیدی.
درباره ی سامول کاملاً درست می گی.خدای نکرده دوست ندارم نه تو و نه هیچ کس دیگه دچار سوءبرداشت بشین. سامول در ایران طرفدارن بی شماری داره از جمله خود من در یک کلام یه استاد واقعیه.من درباره ی مهارت اون جسارت نکردم و هرگز هم نمی تونم بکنم. فقط راجع به خصوصیات او گفتم. که از عکس ها و ویدئو ها و یه کم تحقیقات شخصی بهش رسیدم. همونطور که گفتی اون مرد آروومیه یا احساسات بی نهایت قوی اما من فکر می کنم نمی تونه خودشو کاملاً خالی کنه و گمون کنم یه کمی راحت بودن رو دون شان می دونه!!! به خاطر همینه که در کنسرت های Voices از حرکات اندر توماس و کلوئه متعجب شده بود و گاهی هم نگاهی عاقل اندر سفیه به اون ها می انداخت!!! دوست من چیزی وجود داره به نام " زبان بدن" .هر کسی با فیزیک و اندام و استیلش مطلبی رو به دیگران القا می کنه.بعضی ها القا می کنن که خیلی جذابن بعضی ها القا می کنن که خیلی باهوش و دانا هستن خیلی هام جذابیت جنسی رو با استیلشون به ما القا می کنن که در بیشتر موارد قصد خود شخص این نیست که چنین چیزی رو القا کنه و معمولاً از نظرات دیگران شگفت زده یا ناراحت می شه. زبان بدن سامول هم جدیّت و ابهّته!!! چیزی که شاید خودش هم اصلاً نباشه ولی این طوری نشون می ده . بد نیست بدونین که زبان بدن خود من هم همینه . همه بهم می گن تو خشکی و بداخلاق و من مجبورم ساعت ها توضیح بدم که اشتباه می کنین! این اصلاً چیز بدی نیست و نباید موجب ناراحتی کسی از جمله شما بشه . این فقط یک "ویژگی " ساموله نه یک نقطه ضعف اگر به پست قبلی مراجعه کنی دوست گلم می بینید که من اینو فقط یک ویژگی اعلام کردم .برای این که لاکشمی متهّم به پارتی بازی و غرض ورزی نشه اعلام می کنم که اتفاقاً زبان بدن یانی اینه که : من واقعاً یک مرد hot هستم!!! با اینکه شاید خودش هم نخواد اما به طور غیر عمدی جاذبه ی جنسی رو جار می زنه !!! هر کسی هم که درباره ی یانی حرف می زنه اولین چیزی که بهم می گه اینه که : یانی عین زن هاست!چون همه ش عشوه می ریزه!!! حرکاتش زنانه س و با قر و اطفار حرف می زنه!!! دقیقاً هم درسته و یانی بی اراده همیشه در حال ادا درآوردن و لبخندهای دلبرکش و رقص و ناز و عشوه است پس مردم درباره ش درست می گن .درباره ی سامول هم همین داستانه! خب تقصیر خودش هم نیست.مادرش اونو یه جنتلمن بار آورده چون همیشه امیدوار بوده سامول یه روز وارد سیاست بشه! در ضمن سامول در یک خانواده ی زن سالار و مادر سالار بزرگ شده. و در این خانواده ها معمولاً و از نظر روانشناسی همه ی پسران ،آرووم و کم حرف و کمی گوشه گیر هستند و خیلی هاشون هم در بزرگسالی از نزدیک شدن یا شروع عشق با زنان خجالت می کشند و می ترسند. در کل، حرف من این بود که اون در بیرون صحنه جدی ست و معمولاً از خندیدن و شاد بودن اجتناب می کنه یا به زور می خنده. و به دلیل صورت جدی اش من اونو شبیه به بازیگر سالیری و نه خود اون دونستم!!! و هیچ غرض و حرص و مکر و دشمنی و پدرکشتگی هم در کار نیست .مصطفی جان اگر در مورد حرف هایی که از سامول در پیام شخصی به شما دادم ذهنیتی دارید آن را دور بریزید چون من اهل تصفیه حساب نیستم!!! اگر چنین قصدی داشتم درباره ی ابی این کارو می کردم! قضایایی که در مورد قیافه و خصوصیات سامول گفتم هم فکر نمی کنم توهین باشه چون واقعیته. اما با این حال من مجبور شدم که پست قبلی رو تغییر بدم تا افراد بیشتری دچار سوء تفاهم نشوند و به من اعتراض نکنند. چون بعضی از مردم همیشه بدترین برداشت ممکن را از حرف آدم می کنند! خود من هم یکی مثل سامول هستم و رنج های زیادی به خاطر زبان بدنم کشیدم اما سامول اینطور نیست اتفاقاً این میمیک و قیافه و جدیّت صورتش همگی براش امتیاز حساب می شه چون اگه چیزی جز اینی که هست می بود لقب ویوالدی رو تصاحب نمی کرد و تا این حد به اون شبیه نمی شد! البته ویوالدی خیلی بداخلاق بود و مثل برج زهر مار بود ولی سامول فقط قیافه ی خشکی داره نه اخلاق بد!
امیدوارم توانسته باشم از شما دوست گلم رفع ابهام کنم! ممنونم.
سلام دوست گلم واقعا حرف شما رو قبول دارم ازتون ممنوم که اینقدر زیبا جواب منو دادین اخه ادمها از همدیگه خیلی متفاوتند اتفاقا همین چیزی که درباره یانی گفتید منم همین نظر رو دارم.من فقط یه لحظه فکر کردم شما شخصیت و رفتار سالیری رو مقایسه کردین با سامول ولی الان برام روشن شد . بازم ازت ممنونم.
سلام لاکشمی جان امیدوارم که سلامت باشی امروز دیدم تو یه وبلاگی درباره نقد فیلم موزارت بود خیلی تحت تاثیر گذاشت منو گفتم اینجا بزارم شما هم بخونید فکر کنم نویسنده اش clay man بود خیلی جالب بود برای من امیدوارم خوشتون بیاد. عین جمله: آنچه سرآمد سينماي فورمن است توجه به خصوص به ماهيت و سرشت افعال انساني است. در سينماي او، نجات افراد و ختم غائلهها اهميت ندارد، آنچه مهم است كيفيت نگرش آدمهاي خلق شده توسط اوست. آدمهايي كه ما به ازاي بيروني دارند و در خارج از ذهن وجود خارجي مييابند. انسانهايي كه او ميآفريند تمايل به برونريزي داشته و خود را محبوس نميكنند. غايت آمال ايشان زندگي با روالي معمولي و در قالب كليشه است و نميتوان از آنها انتظار افكار يا اعمال خارقالعاده داشت هر چند كه با ظرافت تمام، هر تصميمي كه ميگيرند يك اتفاق محسوب ميشود و در حوزه زيباييشناسي ميتوان نرمالترين فعل قهرمانان فورمن را «اتفاق نمايشي» نامگذاري كرد و آن را در قالب يك فيلم نامه تكرار نشدني گنجاند. سينماي او سهل و ممتنع است و مكاشفتي در رفتار انساني را طلب ميكند، رفتاري كه توسط جامعه، عرف، فرهنگ، ماديات و حتي دولت تعريف و بازنگري ميگردد. جامعهشناسي فورمن با توجه به محوريت انسان و هنجارهاي او با محيط پيرامونش ساختار سينماي او را تشكيل ميدهد. اين ساختار چارچوب سه فيلم مهم او يعني پرواز بر فراز آشيانه فاخته، آمادئوس و مردي روي ماه را تشكيل ميدهد. نگاه او به انسان بدون نگاه او به محيطش عبث به نظر ميرسد و هرآنچه شخصيتهاي او انجام ميدهند انعكاس رفتارهاي بيروني است و اين مطلب داستانهاي او را در حوزه روانشناسي نيز پراهميت جلوه ميدهد. آمادئوس اما ويژگيهاي ديگري نيز دارد. تقابل انسان و مذهب يكي از ستونهاي اساسي تشكيل دهنده ساختمان فيلم است. مردي كه به شدت مذهبي است و از رعايت كوچكترين احكام و موازين الهي سرباز نميزند و از پرهيزكاري به عدم تعادل و ياس ديني و در نهايت تخليه ايمان ميرسد و مسيح را براي بار دوم به صليب ميكشد، و تمام ادله اين روند خطي و بيمارگونه در فيلم به تصوير كشيده ميشود. انداختن مجسمه مسيح در آتش، تعارضي است كه روح با موازين طبيعت انجام ميدهد و استعارهايست از سوختن روحيه مذهبي ساليري در آتش گداخته از حسرت، ناكامي و حسادت. ساليري نماينده همه آدمهايي است كه رشك و حسد را جايگزين تدبير مينمايند و از اين حيث بر زندگي آرام خويش خط بطلان ميكشند. حسادتي كه نه تنها مذهب نميتواند از رشد بيرويه و سرطاني آن جلوگيري كند بلكه آن را تبديل به بزرگترين ستيزه دروني با نگرش الهي مينمايد و با ظرافتي قابل توجه عدم توانايي چنين نگرشي را در مقابل مسخ رفتار انساني كه از روي غريزه و طبيعت برميخيزد را نمايان ميسازد. در اين نگاه ديالكتيكي ستيزه چيزي نيست جز خواستههاي انسان كه توسط دينباوري سركوب ميگردد و از انسان هيولايي دهشتناك ميآفريند. دين به عنوان مايه انسانساز در تقابل با طبيعت سرمايه توحش ميگردد و اين آن زماني است كه آتش مسيح مصلوب را ميسوزاند و در خود فرو ميخورد. اين ساليري است كه به جاي مسيح مصلوب ميشود و راهي جز ديوانگي و جنون پيش روي نميبيند. جنوني كه در ذات انسان وجود دارد و تنها براي احراز آن مساعد سازي شرايط كه غالباً به دست انسانهاي ديگر انجام ميگيرد كافي به نظر ميرسد. بيايماني ساليري در انتهاي ماجرا عدم قدرت علوم الهي را براي توضيح فرايند رفتاري و اجتماعي انسان در قبال انسانهاي ديگر فرياد ميكند. موتزارت از سوي ديگر، در طرف مقابل ساليري قرار دارد. مهم نيست كه او يك هنرمند است، اهميتي ندارد كه استعداد شگرف او مايه تحسين ديگران است و باز اهميتي ندارد كه او شهره وين سرآمد هنر و به ويژه هنر موسيقي در اروپاي آن دوران است. آنچه مهم است، انسان بودن اوست، كسي كه از گناه عار ندارد، زنباره است و خوشگذارني و شيطنت مهمترين ايدههاي اوست. اما آنچه نقطه عطف و محل توجه و كانون عنايت فيلمساز است فعلي است كه خدا انجام ميدهد، استعداد را از ساليري با ايمان دريغ ميكند و آن را در اختيار موتزارت شيطانصفت قرار ميدهد. پارادوكسي كه در اينجا شكل ميگيرد آغاز كننده عصيان ساليري و خودنگري موتزارت ميگردد و باعث ميشود كه رازهاي خلقت براي آدمها بيشتر سر به مهر و باز نشدني باشند و حكمت الهي را بيشتر مورد توجه و اعتنا و يا از سوي ديگر ستيزهجويي و كينه قرار بدهد. فيلم داستان زندگي يك هنرمند نيست، بلكه روايتي مرعوب كننده از كيفيت ارتباط مثلث خدا، مذهب و انسان است. اين مثلث كه از ابتداي ظهور انسان بر زمين شكل گرفته است در نظر ساليري خدا را قهار، مذهب را بيريشه و انسان را جدا افتاده و معلول تصوير ميكند. ساليري به عنوان كسي كه موتزارت را در عين تحسين مورد حسادت خود قرار ميدهد در فرايندي قرار ميگيرد كه تنها نگهداري ايمان باعث توقف آن و بهبود اوضاع رواني او ميگردد. حسادتي كه باعث بروز رفتارهاي خصمانه ميشود و از تحقير استنزي همسر موتزارت گرفته تا كارشكني و بياعتبار كردن موتزارت در دربار را انجام ميدهد. نكته جالب توجه در فيلم، روند قهقرايي دو شخصيت اصلي است، يكي توسط دينداري به انتها ميرسد و آن يكي از راه بيديني نابود ميگردد. اين همان پارادوكسي است كه پيشتر بدان اشاره كرديم اما در اينجا كيفيت متفاوتي مييابد و در روند يكسويه داستان جانشين ميگردد. فيلم يك مقدمه عجيب و متحيركننده و يك مؤخره تكاندهنده دارد. در بين اين دو بخش شاهد روايت داستاني در قالب فلاشبك هستيم، ماجرايي كه توسط ساليري بيان ميشود و ما را بيش از پيش بر اين امر گوشزد ميكند كه اين داستان زندگي موتزارت نيست، بلكه حكايت مردن در عين زنده بودن ساليري و ساليريهاست. ماجرايي كه نام اعتراف به خود ميگيرد و رسالت آن بايد تخليه رواني ساليري و تصاحب قطعهاي از بهشت باشد؛ كسي كه بايد كوله گناهانش را بدون طلب آمرزش از خلايق در اختيار يك كشيش قرار بدهد و آسوده به ديار باقي سفر بكند و اين طعن نهفته در نگاه حسرتآلود ساليري و نواختن موسيقي خودش در كنار موسيقي موتزارت نيز مشهود است. آهنگ موتزارت نهايت اوج آرزوست و موسيقي ساليري اميدها و خواهشهاي از دست رفته انساني. وقتي او موسيقي موتزارت را اجرا ميكند خود را در آماج تشويقها و تحسينها رويت ميكند. در انتها، ساليري در بين ديوانهها در حركت است؛ سكانسي كه ما را به ياد فلچر در پرواز بر فراز آشيانه فاخته مياندازد، فلچري كه خود را حاكم جمعي ديوانه ميداند. در اينجا ساليري خود را به جاي خدا ميگذارد و همه ديوانهها را ميآمرزد؛ به اين معني كه خداي مذهب ساختگي به دست انسان خداي جمعي ديوانه است و كسي كه كوركورانه مؤمن شده است تفاوتي با يك ديوانه ندارد. شخصيتهاي آمادئوس به غايت قهرمان نيستند، آنها به يك اندازه از بينش، عقل، تدبير، حسادت و طمع برخوردار هستند. هيچكس عمل محيرالعقولي انجام نميدهد و درك آدمها از يكديگر قابل تامل است. بورژوازي يكي از مسائلي است كه در يكي از لايههاي اين فيلم مستور است. رعايت آداب مخصوص درباري و توجه قشر بالاي جامعه به هنر و اپرا، اهميت به اشرافزادگي كه مسائل دسته چندم ادبيات و سينما هستند در گوشه و كنار فيلم تبيين و تعريف ميگردند. شاه از طرفي، شخصيتي كلاسيك و دمده ندارد، او مشورت ميكند، تصميم ميگيرد، به موقع خشمگين و به موقع خوشحال ميشود و دهنبين نيز هست. شخصيتپردازي در كل بينقص و تاثيرگذار از كار درآمده است و بازي قدرتمند اف. موري آبراهام به نقش ساليري از نقاط قوت فيلم محسوب ميشود. آمادئوس فيلمي است تكرار نشدني درباره رشك، ايمان و اراده. فيلمي كه هنر حسادت را بيش از هنر موسيقي يا هر هنر ديگري به رخ ميكشد. آمادئوس داستان هرآن چيزي است كه به آدمي اهدا ميگردد و همه چيزي كه از او دريغ ميشود.
سلام مصطفی جان
فیلم آمادئوس یه فیلم شدیداً دیدنیه! با این که 27 سال پیش ساخته شده اما هنوزم بی شمار طرفدار داره. این فیلم کامل ترین فیلمیه که در مورد موزارت عزیزم ساخته شده. این فیلم زیبا پره از شاهکارهای موزارت مثل موسیقی کوچک شبانگاهی، کنسرتوی کلارینت، سنفونی 40و 41. رکوئیم ،مس بزرگ،سنفونی ژوپیتر و ... هر چند به عنوان یه محقق کهنه کار در مورد موزارت اعلام می کنم که ایراد هایی اساسی در آن وجود دارد . بزرگترینش این است که موزارت آبله رو و چپ دست بوده ولی در فیلم صورتی صاف و بی لک و پیس دارد و با راست می نویسد، کنستانزه همسر موزارت هم در اصل زنی کوچک اندام و لاغر و به شدت مریض بوده تا جایی که موزارت او را موش کوچولو یا همسر کوچولو صدا می زد اما بازیگر فیلم زنی نسبتاً تو پر و قوی به نظر می رسد!اً از آن گذشته موضوع اصلی این فیلم این است که موزارت به دست سالیری به قتل رسیده است. اما این فکر اشتباه است.هر چند هنوز هم عده ی زیادی ادعا می کنند که موزارت عمداً مسموم شده ولی شواهد و قرائن فراوانی دال بر غلط بودن این تئوری وجود داره.فیلم واقعاً زیباست تام هیولس،ایزابت بریج و اف موری آبراهام الحق والانصاف بدون نقص بازی کرده اند.خصوصاً تام هیولس که در این فیلم سنگ تمام گذاشته. البته هر چند که او شبیه ترین شخص به موزارت است اما باز هم گریم موزارت جای کار بیشتری داشته چون بینی موزارت بزرگتر بوده. تمام رومانتیک بازی ها، ابراز عشق های چپ و راستش به موش کوچولو مسخره بازی ها و حرف های چرند پرند و خلخلکی موزارت را می توان از دهان تام هیولس شنید . و قاه قاه خندید. من در مورد موزارت تحقیق زیادی کرده ام و الآن هم مشغول نوشتن در مورد او هستم. زندگی موزارت جالب توجه ترین زندگی و خود او کامل ترین شخصیت جهان است. سوای از دنیای موسیقی موزارت به نظرم یک مرد واقعی بود . همه چیز در زندگی اش وجود داشت. هم غم و هم شادی . هم شکست و هم پیروزی. اگر از زندگی او هزار فیلم هم بسازند کم است. چون او آنقدر ماجرا و حادثه در زندگی کوتاه 35 ساله اش تحمل کرد که در یک کتاب 500 صفحه ای هم جا نمی شود.او آدمی بی نهایت بامزه و به شدت رومانتیک بود ولی با همه ی دلقک بازهایش در درون غمگین بود و وقتی زیر فشار زندگی غمگین می شد تبدیل به یک بچه می شد که به دامان کنستانزه پناه می برد و فقط در حضور او اشک می ریخت! من بیش از این که عاشق موسیقی موزارت باشم عاشق خود او و شخصیتش هستم. موقع خواندن زندگینامه ی او نصفش را باید قهقهه بزنید و نصف دیگرش را باید خون گریه کنید . من هم خیلی گریه کردم چون موزارت حقیقتاً یک بدبخت واقعی بود در کل من هم موزارت و هم فیلم آمادئوس را خیلی زیاد دوست دارم.به خاطر توجهت ممنونم البته خداکنه شانس بیاریم و پست هامون به دلیل حاشیه پردازی حذف نشه مصطفی جان!
یک سوال دارم .
چرا یانی سبک فضایی و خیلی زیباش رو ادامه نداد ؟
منظورم اینه که آهنگاش دیگه مثل قبل نیست . الانم بد نیستن ولی مثل نوستالوژی دیگه نساخت.
سلام دوست من هنرمندان در هر نقطه ای از زمان احساسات متفاوتی دارن. هر سال که زندگی شون تغییری می کنه احساسات و آهنگاشون هم تغییر می کنه. نوستالژیا و آهنگایی از این دست همگی به دوران جوانی،آرزومندی،عاشقی و دلتنگی یانی برمی گرده. ولی مثلاً الآن که آلبوم حقیقت لمس رو بیرون داده (اگه شنیده باشیدش) احساساتش کاملاً پخته و کمالگرایانه شده.یعنی آهنگ هاش به سن و سالش نزدیک تر شده به همین خاطر هم کمتر آهنگ های عاشقانه می سازه. چون بر خلاف گذشته ها به جای فکر کردن به عشق و عاشقی به تکمیل کردن فلسفه ی زندگی ،حیات ،انسانیت و الهیت فکر می کنه! البته از نظر دور نداشته باشیم که خاطرات خوش دوران کودکی هنوز هم سرلوحه ی آهنگسازی یانیه. آهنگ های:نقل قول:
Truth Of Touch ،Mist Of A Kiss ،Long Way Home،Voyage و کلاً تمام این آلبوم تایید همین دلتنگی های یونانی یانی برای کودکی اش است!
من هنوز خام و عاشق مزاج هستم و فکر می کنم به همین خاطر خوب نتونستم با آهنگای جدیدش ارتباط برقرار کنم.نقل قول:
کسی رو می شناسین که بشه به عنوان جانشینی برای آهنگهای یانی از آهنگاش استفاده کنم ؟ منظورم همون حال و هوای دوره جوونیشه.
نه دوست عزیز متاسفانه از یانی فقط یه دونه توی دنیا وجود داره. اما اگر آهنگ بی کلام گوش می دین سری آلبوم های شهرداد روحانی همگی عاشقانه س . البته موسیقی کلاسیک بهترین گزینه برای افراد عاشقه! از بین کلاسیک ها هم بهترین انتخاب،موزارته چون اون همیشه و در تمام عمرش عاشق بود! البته همه ی کاراش رومانتیک نیست.سونات های پیانوی اون واقعاً عاشقانه س!نقل قول:
سلام به همه احوال شما؟ دلتنگ دوستان خوبم هستم![ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
خیلی دوست دارم که زود به زود بیام اینجا ولی خیلی گرفتارم . جدیداً تحت درمان سنتی قرار گرفتم و هر روز از صبح تا شب توو آشپزخونه ام و عین جادوگر ها مشغول معجون درست کردنم.عرق زنجبیل، اسطوخدوس،رازیانه و هزار چیز دیگه!
بگذریم بعضی از دوستان درباره ی آلبوم جدید یانی و کاربردهاش خواسته بودن. خود من استفاده های زیادی از آهنگ های جدید یانی می کنم.اگه بعداً خواستین بگین لینک هاشونو هم بذارم!مثلاً از صبح زود:
1-ساعت صبحگاهی من آهنگ Flash Of Color است.این آهنگ بهترین گزینه برای ساعت بیدارباشه چون ریتمش طوری نیست که باعث بشه از خواب بپرین و بترسین.اتفاقاً خواهرم می گه تروخدا این آهنگ رو عوض کن،از وقتی می خوابم تا خود صبح تو مغزم صدای بینگ بینگ های Flash Of Color رو می شنوم!
2-زنگ مامان:Long Way Home! به خصوص اگه دلتون براش تنگ شده!
3-زنگ بابا:من زنگ بابا ندارم چون بابام هرگز بهم زنگ نمی زنه اصلاً شماره ی موبایل ماها رو نمی دونه ولی برای شماها که باباتونو دوست دارین و برای روز پدر کلی نقشه کشیدین پیشنهاد می دم که از vertigo استفاده کنین.ریتمش ماجراجویانه و مردونه س!
4-برادر:من برادر ندارم اما اگه برادر رومانتیکی دارین حتماً از o luce che brilla nell oscurita آهنگ زیبای ناتان پاشکو برای زنگ برادرتون استفاده کنین!
5-زنگ خواهر:خواهرم همه ی زندگی منه.همیشه و هروقت ازش دور می شم بلافاصله دلم براش تنگ می شه.اون هستی منه و همیشه دلم می خواد یه دونه بوسش کنم برای همین هیچ آهنگی بهتر از Mist Of A Kiss شایسته ی عشق به خواهر نیست.البته خودش عاشق Truth Of Touch شده ولی من همیشه عاشق غبار این بوسه ام.
راستی گفتم بوسه،داستان این بوسه ی معروف یانی رو شنیدین؟ من تازگی داستانشو شنیدم.یکی از دوستام بهم گفت: شنیدی یه زن یانی رو توو کنسرتش بوس کرده؟گفتم نه!!!!! کی؟چه جوری؟
داستانش از این قراره که یانی در یکی از اجراهاش شروع کرده به صحبت از تحقق رویاها ناگهان خانومی از بین جمعیت داد می زنه :اگه واقعاً رویاها به حقیقت مبدل می شن می شه یه بوس به من بدی؟؟؟؟؟؟؟؟
جمعیت منفجر می شه و جیغ همه ی زن های حاضر در سالن به هوا می ره. و اما یانی از تقاضای به جا و زیرکانه ی این خانووم خیلی خوشش اومد و تقاضا رو با افتخار قبول می کنه.اما جالبش اینجاست که چون نه یانی اجازه ی پایین رفتن رو داشته و نه اون خانوم اجازه ی بالا رفتن ،پس یانی برای بوسیدن این خانوم مجبور می شه که شنای سوئدی بره و رو زمین دراز بکشه!!!!! خلاصه که این جالب ترین ویدئوی تمام مدت فعالیت یانیه که توو یوتیوب خیلی ترکونده بود! من اولین بار که دیدم یانی چی کار می کنه خیلی خندیدم و از طرفی آفرین و احسن هم بود که نثارش می کردم. جبران محبت طرفداران و ابراز علاقه به اون ها اونم بدون تمرین قبلی،حقیقتاً دست مریزاد داره! و یانی این کار رو کرد! بدون این که به چیزی فکر بکنه یا نگران خاکی شدن لباس هاش باشه! به هر حال این ویدئو خیلی خیلی قشنگه من می خواستم لینک یوتیوب رو بذارم اما فکر می کنم لینکش خراب بود.آقا سامان گرامی در سایتش لینک دیگه ای گذاشته بود که کم حجم تر هم هست.از ایشون فوق العاده تشکر می کنم و این لینک رو از طرف سامان بزرگوار براتون قرار می دم:
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
اما... چشمتون روز بد نبینه! وقتی این ویدئو رو به خواهرم نشون دادم ناگهان حرصش دراومد و از اون جا که یانی رو با احساسات زنانه اش دوست داره به شدت خون زنانه اش به جوش اومد و به سختی دچار حسادت شد.تقریباً داشت می زد زیر گریه!!! [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید][ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید][ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
برخلاف اون من اینجوری بودم : [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
طفلکی! خیلی خیلی خیلی آرزو داره که جای اون خانوم بود و می تونست به آرزوی دیرینش -بوسیدن یانی-برسه! برعکس من که همچین حسی ندارم.هیچوقت نسبت به مرد هنرمندی از جمله یانی احساس تعلّق و تملّک نداشتم!البته دروغ نگفته باشم، کنستانزه موزارت تنها زنیه که همیشه آرزو دارم جاشو بگیرم! حداقل برای یک روز یا یک ساعت حتی یک دقیقه! همسر این مرد بزرگ و عاشق پیشه بودن ثروت بزرگیه که زنان معدودی به این دولت رسیدن!خوش به حالشون!
به هر حال اینم خبر جالبی بود که دوست داشتم ببینین.
6-اگه متعهل هستین یه زنگ همسر هم براتون دارم:Can't Wait با صدای لسلی شکرطلا عاشقانه ترین آهنگ آلبوم.و به جرئت یکی از 10 شاهکار همه ی عمر یانی!
7-اگه مریض هستین و باید سر ساعت مشخصی قرص بخورین زنگ دارو هم می شه:Echo of a Dream چون واقعاً منو یاد دکتر می اندازه(خودمو گفتم ها ! توهین به سلیقه ی کسی نشه)
اما Guilty Pleasure رو واسه هیچکس خرج نکنین! خیلی گرانبهاست و مطمئن باشین جز خودتون هیچکس قدرشو نمی دونه!
زنگ اس ام اس من Nican از آلبوم صداهاست .انقدر قشنگه و انقدر مناسبه که عوضش نکردم!
تا بعد،رام رام!خوش باشین![ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
سلام لاکشمی جان امیدوارم هر چه زودتر سلامتی تو بدست بیاری . در مورد اهنگهای یانی نظرات خوبی دادی مطمئن باش ازش استفاده میکنیم و در مورد اون کلیپ خیلی با حال بود اون زنه عجب زرنگی بودا اخرش یانی میگه خیلی بوسش داغ بود