مازنده به آنیم که ارام نگیریم
دیوانه به آنیم که عاشق بمیریم
روزگاریست در این کوچه گرفتار توام
نمایش نسخه قابل چاپ
مازنده به آنیم که ارام نگیریم
دیوانه به آنیم که عاشق بمیریم
روزگاریست در این کوچه گرفتار توام
روزگاريست درين كوچه گرفتار توام
غافلي از من اگرچند كه هشيار توام
________________________________
اين كه تو داري قيامت است نه قامت
اين كه تو داري قيامت است نه قامت
این که تو گفتی عافیت است نه قافیت
.................................................. ...................
مثنوی شعر محالیست غزل میگویم
مثنوی شعر محالیست غزل میگویم
من از بحر تو این ره می جویم
ای گر مصرعم فرق داشت کمی
تو ادامه ده همان را گر با منی
-----------------------------------------------------------
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
جان می رود به آخر دریاب جان ما را
من عشق را چشیدم تو عشق را شکستی
دل را سپردمت لیک کُشتی تو این سرا را
آه ای خدای پاکی آرامشش ببخشا
تا جاودان کنی تو، آن یار بی وفا را
می میرم و ندانم کاین روزگار سرکش
با من چرا ستم کرد: تنهای بی نوا را
تنها دگر نیاسود زین ورطه ی غم آلود
بشکن سراب بی مرگ: آن روزگار ما را...
---------------------------------------------------------------------
خود شکن، آیینه می گفت؛ آینه اما شکستیم
خود شکن، آیینه می گفت؛ آینه اما شکستیم
روز هجران ما که عشقت را به مسماری نبستیم
.................................................. .....................
دل بر هر که دادم رنگ غم آخر گرفت (بداهه)
دل بر هر که دادم رنگ غم آخر گرفت
باز این ثانیه ها مرگ نفس از سر گرفت
دل خوش یک دم نگاه مست او بودم ولی
از همان لحظه نگاهش را ز قلبم بر گرفت...
----------------------------------------------------------
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
چون به ایران این حرام است پس نباشد هیچ دوست
.................................................. .........................
چو ایران نباشد تن من مباد
همه ی قبیله ی من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو مطربی(شاعری)اموخت
حالا چه دلیلی داره حتما این دوست ها هر دو پسر یا هر دو دختر نباشند؟!
چو ایران نباشد تن من مباد
که دلداده ی خاک این میهنم
هوایش مقدس، زمینش بهشت
و بدخواه و دشمن ز بن برکنم
------------------------------------------
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
نا برده رنج گنج میسر نمیشود*****گر تو نمیپسندی تغییر ده فضا را:ad
--------------------------------------------
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم
توی این بازی عشق گل ز صحرا میچینم
.................................................. ...............
یارب مبادا که دلبر ما خیره سر شود
یارب مبادا که دلبر ما خیره سر شود
جانم به لب رسد و عمرم پرپر شود
یک توپ دارم قلقلیه
یه توپ دارم قلقلیه
چرک و کثیف و گِلیه
----------------------------
یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی ...
یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی
تو که شعر بلدی چرا اینجا نشستی
مرا در دام ها بسیار بستند(پروین اعتصامی)
مرا در دام ها بسیار بستند
بعدش رفتن يك گوشه نشستند
بادمجون بم افت نداره