من شکوفایی گل های امیدم را
در خواب میبینم
و ندایی که به من می گوید :
"گرچه شب تاریک است!دل قوی دار!سحر نزدیک است..."
نمایش نسخه قابل چاپ
من شکوفایی گل های امیدم را
در خواب میبینم
و ندایی که به من می گوید :
"گرچه شب تاریک است!دل قوی دار!سحر نزدیک است..."
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه ی معشوقه ی خود میگذرم
"شهریار-گوهر فروش"
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
بهار
در دکان همه باده فروشان تخته است
آن که باز است همیشه در میخانه ی تست
"شهریار-همت ای پیر"
تا خرمن مو به دوش می اندازد
بین همه جنب وجوش می اندازد
گفتیم نصیحتش کنید ای مردم
گفتند به پشت گوش می اندازد!
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز
مردار بود هر آنکه او را نکشند
"از رباعیات خاقانی"
دیدی از دورمو دانسته تغــــــــافل کردی
خوب کردی که تو را خوب تماشا کردم
ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم
"شهریار-بخفت خفته و دولت بیدار"
مستی سلامت میکند، پنهان پیامت میکند//آن کو دلش را برده ای جان هم غلامت میکند "مولانا"
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد وجان نیز هم
من که با عشق نراندم به جوانی هوسی/// هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم "شهریار"
ما را رسد مدیحه ی حافظ که وصل گل
با بلبلان قافیه پرداز می دهند
"شهریار-بارگاه حافظ"
دل به داغش مبتلا کردم، خطا کردم خطا/// سوختم خود را برای او، غلط کردم غلط "وحشی بافقی"
طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست
چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم
"شهریار-زندان زندگی"
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت///مست گفت ای دوست، این پیراهن است افسار نیست "پروین اعتصامی"
تسلیم با قضا وقدر باش شهریار
وز غم جزع مکن که جزا می دهد به دل
"شهریار-غنای غم"