من از بیگانگان هرگز ننالم/// که بامن هرچه کرد آن آشنا کرد "حضرت حافظ"
نمایش نسخه قابل چاپ
من از بیگانگان هرگز ننالم/// که بامن هرچه کرد آن آشنا کرد "حضرت حافظ"
در سر کار تو کردم دل و دین با همه دانش
مرغ زیرک به حقیقت منم امروز و تو دامی
*** شیخ اجل****
یارم تویی در عالم، یار دگر ندارم /// تا در تنم بود جان، دل از تو بر ندارم "امام (ره)"
میان عاشق و معشوق اگر باشد بیابانی
درخت ارغوان روید به جای هر مغیلانی
یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت///ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشت "کاسه ی مجنون- شهریار "
تا کی خیال هستی موهوم، سر برآر
عنقایی، ای حباب، از این بیضه پر برآر
حیف از دلی که رنج فسون نفس کشد
از قید رشتهای که نداری گهر برآر
رهی به محفل عشرت به نغمه لب مگشای
تو دل شکسته نوای طرب چه میدانی?
***رهی معیری***
یاد ما میکن گهی پربار خاطر نیستیم
با همه دیر آمدنها زود از دل میرویم
من پاك باز عشقم تخم غرض نكارم /// پشت و پناه فقرم پشت طمع نخارم "حضرت مولانا"
ما را سر باغ و بوستان نیست
هر جا که تویی تفرج آنجاست...
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
در کوهسار عشق و وفا آبشار غم
خواند به اشک شوقم و گلبانک شادیم
"شهریار-ساز عبادی"
مقام عشق بنازم که نیش بر رگ لیلی
زنند و از رگ مجنون خسته خون به در آید..
(دهقان سامانی)
دایم اندیشه و تشویش کنم
که چه خاکی به سر خویش کنم
***ایرج میرزا****
ماه من نیست در این غافله راهش ندهید
کاروان بار نبند شب اگر ماهش نیست
"شهریار-کاروان بی خبر"
تا کهکشان ، تا بی نشان، بازو به بازویت دهم//با همزمانی، همدلی ، جان را هم آوایت کنم "فریدون مشیری"