مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن
که هنوز وصله ی دل دو سه بخیه کار دارد
"شهریار-خزان جاودانی"
نمایش نسخه قابل چاپ
مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن
که هنوز وصله ی دل دو سه بخیه کار دارد
"شهریار-خزان جاودانی"
در میکده دوش زاهدی دیدم مست
تسبیح به گردن و صراحی در دست
گفتم ز چه ای شیخ در اینجایی گفت
از میکده هم بسوی حق راهی هست
تو ای تنهاتر از تنها به دنبال تو می گردم/// تو ای پیدا و نا پیدا به دنبال تو می گردم "متاسفانه یادم نیست شاعرش کی بود! اما معاصره:9: "
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد
***ایرج میرزا****
دلکش آن چهره،که چون لاله برافروخته از شرم
بار دیگر به سراغ من خونین جگر آید
"شهریار-اشک ندامت"
دورم از ساحل اگر من تو به دریا دل بزن
تا کنی نزدیکتر راه دلت را تا دلم
مرا سیر از محبت کن که چون پروانه را شمعی
نسوزاند, نشیند بر سر صد گل سحرگاهان
*** رحیم معینی کرمانشاهی***
نه جامی کو دمد در آتش افسرده جان من
نه دودی کو برآید از سر شوریده سامانم
"شهریار-به مرغان چمن"
مرغان سبک بال چمن را خبری نیست
زان عمر که بر طوطی محبوس گذشته
** معینی کرمانشاهی***
هرگز این دور گل و لاله نمی خواستم از بخت
که حریفان همه زار از من و من از همه بیزار
"شهریار-روزه شکن"
رفیق مهربان و یار همدم
همه کس دوست می دارند و من هم
حدیث عشق اگر گویی گناهست
گناه اول ز حوا بود و ادم
مائیم و شهریارا اقلیم عشق آری
مرغان قاف دانند آیین پادشاهی
"شهریار-دالان بهشت"
من وصل یارم آرزو، او را به سوی غیر رو
نه من گنه دارم نه او، کار دلست این کارها
(آذر بیگدلی)
اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب///هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب
که را مجال نظر بر جمال میمونت////بدین صفت که تو دل میبری ورای حجاب "سعدی"
pelk_lk جان اشتباه شروع کردی هااا
به هرحال ادامه دادیم رفت :10: :
به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد
کمان ابرو ترا صیدم که در صیادی استادی
"شهریار-طوطی قناد"
مرسی نوید جاننقل قول:
من و شما به فاصله دو سه دقیقه به بیت قبلی که به میم ختم شده بود جواب دادیم احتمالا که شما زودتر نوشتی و فرستادی و واسه من آپدیت نشده بوده و منم به همون بیتی جواب دادم که شما جواب دادی.
اینم یه بیت به جای بیت اشتباهم که با ی شروع و به الف ختم بشه که جبران اشتباه شود و مشاعره به هم نریزه:
یار می آید و هنگام نثارست مرا
مرو ای جان "گرامی" به تو کارست مرا
(حسن بیگ گرامی)
و حالا ادامه مشاعره:
یار می آید و من می روم از خویش "منیر"
هیچکس یاد ندارد سفری بهتر از این
(منیر کرمانی)