سلام!
کمبود اطلاعات چه سوالاتی که برای آدم درست نمی کنه!:bh
می خواستم بدونم در موسیقی کلاسیک غربی هم بداهه نوازی وجود داره؟
مرسی!:u
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام!
کمبود اطلاعات چه سوالاتی که برای آدم درست نمی کنه!:bh
می خواستم بدونم در موسیقی کلاسیک غربی هم بداهه نوازی وجود داره؟
مرسی!:u
سلام تا جایی که من میدونم و از استادم دیدم بله وجود داره
شما با توجه به شناختی که روی فواصل دارید یا واریاسیون یه قطعه یا ملودی خاصی که دوست دارید
می تونید بداهه نوازی کنید
من به شخصه سر کلاس خیلی از تمرینها رو به صورت بداهه نوازی به شکلهای مختلف اتود و واریاسیون تبدیل میکنم البته با راهنمایی استادم(بعنی خود استادم میگه اینجوری بزن ...) تا نواختن راحت تر و نکات هر درس ملموستر بشه .:e
خیلی مفیده چون باعث میشه که اهداف هر درس برای هنرجو به وضوح مشخص بشه
از ارشه کشی گرفته ،تعویض سیم به صورت صحیح ، اکول مناسب ،رعایت سنکپها در قطعات و به طور کلی حفظ ریتم و تمپو در قطعات بداهه نوازی :aq
بداهه نوازی در سازهای غربی فقط به منظور ساخت اتودها و تمرینات شخصی و هچنین شناخت نکات و کنجکاوی در تکنیک ها هست و هیچ جنبه ی رسمی ندارد.
بداهه نوازی را در شاخه های مدرن موسیقی کلاسیک مثل موسیقی جز می توان یافت...
اساس آهنگسازی در بسیاری از بزرگان موسیقی غرب مثله موتزارت بتهوون شوپن شوبرت لیست اسکریابین ..... مبتنی بر بداهه بوده شما چطور میفرمایید بطور رسمی وجود نداره ؟نقل قول:
شاخه مدرن موسیقی کلاسیک مثله جز؟؟؟ عجب !
این تاپیک عالیههههه
این تایپیک جالبه
خسته نباشید
چرا؟ علت خاصی داره؟نقل قول:
بداهه نوازی در سازهای غربی فقط به منظور ساخت اتودها و تمرینات شخصی و هچنین شناخت نکات و کنجکاوی در تکنیک ها هست و هیچ جنبه ی رسمی ندارد.
من دوست دارم بدونم چرا.
علتش چیه؟
خب بنظر میرسه موسیقیدانان دورۀ کلاسیک اصلا دنبال کار بداهه نبودند، یعنی شاید در فرهنگ موسیقایی اون ها بداهه نوازی جایگاه خاصی نداشته.
بر عکس موسیقی Traditional که هم در غرب و بالأخص در شرق که در اون Improvisation جایگاه خاصی داره و بداهه نوازی رو یک هنر عالی می دونند که فقط اساتید کهنه کار از عهده اش خوب بر میان.
بنظر من کاملا اشتباه میکنید.نقل قول:
این رو یکی از دوستان چند پست قبل تر گفته:نقل قول:
بداهه نوازی در سازهای غربی فقط به منظور ساخت اتودها و تمرینات شخصی و هچنین شناخت نکات و کنجکاوی در تکنیک ها هست و هیچ جنبه ی رسمی ندارد.
بنظرتون درست نیست؟ چرا؟
خیر درست نیست.نقل قول:
بداهه نوازی قدمتی بسیار زیاد در موسیقی کلاسیک غرب داره و همونطور که در پست اولم عرض کردم آهنگسازان بنامی روی این امر کار کردند. شاید داستان بداهه نوازی های باخ رو شنیده باشید. یا بداهه نوازی بتهوون در نوجوانی در حضور موتسارت. آهنگسازان کلاسیک غرب آثار سترگی درین باره پدید آوردند.
دست شما درد نکنه.
منم به ذهنم رسیده بود که اصلا موسیقی بدون بداهه که نمیشه.
بداهه خیلی چیز خوبیه!
آدم هرچی به ذهنش می رسه رو با زبان موسیقی بیان می کنه!
برای بداهه نوازی تو سبک کلاسیک باید اصول خاصی را بدونیم ...؟!!!!
یکی آشنایی کامل با گامها و تسلط به اونها .نقل قول:
یکی ...؟!!!!
و قدم بعدی ... ؟!!!:D
یعنی اگر تسلط به گامها داشته باشیم .... در هر گامی میتونیم بداهه بزنیم ...؟!!!!
آیا هر بداهه ای بداهست...؟!!!! :)
مهمترین اصل در بداهه نوازی، داشتن گوش موسیقیایی قوی هست...در صورتی که نوازنده به همراه ارکستر باشه، باید از طریق شنیدن بتونه اول گام مورد نظر رو تشخیص بده و بعد با توجه به دانش و شناختی که از اون گام داره، به اجرای بداهه بپردازه...کمی هم باید قدرت پیش بینی داشته باشه و بتونه حدس بزنه که در میزان های بعدی چی پیش میاد.
اینکه در میزانهای بعدی چی پیش میاد که .... بر اساس ذوق و سلیقه نمیتونه باشه .... ؟!!!.... که در واقع به خلق کردن 1 اثر همراه ....؟!!!!
اینجور نیست ... ؟!!!
ساخت 1 قطعه ... همون بداهه نیست ...؟!!!!
قدرت پیش بینی رو برای همنوازی با ارکستر گفتم...الان یه ارکستر بیاد یه قطعه رو شروع کنه و شما اگه قرار باشه پارت ویولن رو به صورت بداهه بزنید، باید با توجه به نوع آهنگ و آکوردها حدس بزنید که در میزان های بعدی ممکنه آکورد ها چطوری باشن تا توی گام مورد نظر بداهه بزنید.نقل قول:
اگه نوازنده تنهایی بخواد بداهه بزنه همون دونستن گام کافی هست...به علاوه تکنیک های نوازندگی.
ا.ه اوه ... پس خیلی سخته ... با ارکستر ... بداهه نوازی ... !!!!
نه زیاد...مثل همین بداهه نوازی های ما با گیتار الکتریکه :)) ... باید حست رو قوی کنی...با آهنگ باید حس بگیری.نقل قول:
شما عزیزم ... استادی ... :D
سلام ..
من خنگتر از اونم که نظر بدم .. اونم جایی که استاد هانی عزیزم نظر میده .. ولی در زمینه بداهه نوازی چنتا نکته به ذهنم میرسه!! ...
1-مهمترین رکن .. گام نوازیه!! .. و تسلط پیدا کردن رو گام در تمام پوزیسیونها در گیتار.. و در اکتاوها در سازای دیگه ..
2-داشتن درک ذاتی از هارمونی!! .. درک اینکه شما تو گام دو ماژور میتونی از آکورد A هم استفاده کنی و اونو لینکش کنی به Dm ! .. این یعنی درک هارمونی!! .. حالا یه قسمت بزرگیش به نظر من ذاتیه ... و قسمتیش هم اکتسابی!! ..
3-تمرینات گام نوازی فقط بالا و پایین رفتن تو دل یه گام نیست .. و اینکه تمپوی کارو بالا ببری!! ..درک خوب داشتن از فواصل و اجرای اونا در گام مهمه .. !! .. فواصل مختلف رو تو گام تست کنین .. برین بالا و پایین .... این کار تسلط شما رو بالا میبره !! .. (تمرینای مانالوفه ها مفت دارم در اختیارتون میذارم!! خخخخخخخخخخخخخخخخ )
4- جرات داشتن ... این یکی جنبه روحی روانی داره!! .. یوخ هس باس با کله بپری تو آب یخ .. این همون وختس!! .. پس بپر توش .. !! .. اصلا یه جاهایی کروماتیک بزن .. کی به کیه!؟ .. فقط بزن ..
5- تسلط روی آکوردای موجود در اون گام!! .. نکته مهمیه .. تو آکورد گیری شما اقلا 3 نت رو گرفتی.. پس کارت بیشتر پیش رفته!!!!!!!!!!!!!! ....
خیلی از موزیسین ها کاراشونو از دل همین بداهه ها در اووردن .. من که عددی نیستم ولی تمام قطعه های پاپ تلفیقی که تا الان ساختم از دل بداهه نوازیم روی یه هارمونی و ریتم خاص بوده! ... چه اونا که یه ربعه در اووردم .. چه اونا که روشون 2.. 3 روز وقت گذاشتم!! .. (البته تا الان نداشتم قطعه ای که 2..3 روز وقت بذارم .. حال ندارم با!!)
سانتانا هم همه ملودیاشو از بداهه هاش در میاره!! ...
شاد زی...
کی؟؟!!!!...من؟!!!...:22:نقل قول:
غیر از گام ها باید به مدهای کلیسایی هم آشنا و مسلط بود، درسته؟
مد های کلیسایی چیه ...؟!!!! :D
...................
Yes .... U :Dنقل قول:
کی؟؟!!!!...من؟!!!...:22:
کلا...هرچی که به ساخت موسیقی مربوط میشه رو باید درنظر گرفتنقل قول:
گام ها، مدها (هم کلیسایی و هم غیر کلیسایی) ... دونستن هارمونی و ...
مجی چرا قضیه رو میپیچونی؟!.. مد کلیسایی و اینا رو بریز دور! .. بداهه نوازی نصفش این حرفاس .. نصفش تجربس...
پیچیدش میکنین الکی....
حواسم نبود اینجا بحث کلاسیکه مثال سنتی زدم .. کلا .. نظر این بود که اینا نصف قضیس... بیشترش تجربه هست .. این بلد بودنای گام و مد و این حرفا همش!! . همش.. زمین بازی رو مشخص میکنه .. بازی چیز دیگریست .. خیلی هم سادس!!
دقیقا حق با حمید هست.
دوستان ... مد کلیسایی چیه ... دقیقا :D
مدهای کلیسایی .. :
از تاریخچه تا فواصل ...
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
هانی عزیزم ... ببخش ... من چون سر در نیمیارم ... و در کل مبتدیم ... این سوالا را میپرسم ...!!!! :Dنقل قول:
الان یه ارکستر بیاد یه قطعه رو شروع کنه و شما اگه قرار باشه پارت ویولن رو به صورت بداهه بزنید، باید با توجه به نوع آهنگ و آکوردها حدس بزنید که در میزان های بعدی ممکنه آکورد ها چطوری باشن تا توی گام مورد نظر بداهه بزنید
مگه قطعات از قبل پیشبینی شده نیست ... که مثلا ویلنش بیاد بداهه بزنه ...؟!!!!
چطور میشه اینجوری میشه ...!!!!:D
یا حداقل باید قبلا با اون قطعه آشنایی داشته باشه ...؟!!! .... در چه صورت میتونه حدس بزنه ... و خودشو هماهنگ کنه ... خیلی مشکله ..؟!!! :D
نقل قول:
نه...اصلا قطعات از قبل پیش بینی شده نیست...
یه مثال ساده تر
مثلا من اگه بخوام با دوستم با هم گیتار بزنیم، اون همیشه با چنتا آکورد ریتم میزنه که من نمیدونم قراره از چه آکورد هایی استفاده کنه...مثلا آکوردهای لامینور - می مینور - فا ماژور و سل ماژور...
حالا من که دارم میشنوم باید سریع تصمیم بگیرم که قراره چی پیش بیاد...مثلا اگه دوستم توی آکورد لامینور داره ریتم میزنه، من میتونم یه گام یا مد موسیقی رو انتخاب کنم که با این آکورد جور در بیاد...مثلا خود گام لامینور یا اگه بخوایم وارد مد بشیم هر مدی که حس مینور بودن داره میتونه برای ملودی مناسب باشه...مثلا مد لا مینور بلوز و ...
البته خودم به شخصه از نظر علمی توی این گونه شرایط کار نمیکنم و از طریق گوشی و تجربی کار میکنم...امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم.
آره عزیزم ... متوجه شدم ... چی میگی ...!!!!
................................
مرسی ...!!! :D
ولی خوب در کل ... بسی سخت :D
داداش گلم ایتقدر هم سخت گیری نیست :9::9::9:نقل قول:
تو بداهه نوازی در سبکهایی مثل جز و بلوز . قوانینی حکم فرماست . چارچوبی مشخص از فضای ملودی و ریتم .
چیزی که خیلی مهمه تجربه هست . تصمیم در لحظه .
البته بداهه نوازی هدف نیست بلکه بمرور زمان بوجود میاد . قرار نیست همه به یه شکل و اندازه قدرت بداهه نوتازی بدست بیارن .
مثلا لالو شیفرین که کل گروهش یک البوم بداهه نوازی رو انتشار دادند . پیشنهاد میدم دذوستان گوش بدن . :9:
من فقط یه مثال زدم...:22:نقل قول:
قطعا همیشه به این صورت نیست.
در نهایت هم گفتم که خودم از طریق تجربه این کار رو انجام میدم.
یه کتاب معرفی میکنمنقل قول:
شیوه نوین ارگ نوازی اثر اکسل بن تین جلد ششم .
5 جلد اول رو کاری ندارم و از شما میخواهم حتما برای بالا بردن تجربه بداهه نوازی این کتاب رو مطالعه بفرمایید . خواهید دید که در کنار تجربه قوانین چقدر کار رو ساده می کنند . :9::9::9::9::9:
الان من منظور شما رو نفهمیدمنقل قول:
یه کتاب معرفی میکنم
شیوه نوین ارگ نوازی اثر اکسل بن تین جلد ششم .
5 جلد اول رو کاری ندارم و از شما میخواهم حتما برای بالا بردن تجربه بداهه نوازی این کتاب رو مطالعه بفرمایید . خواهید دید که در کنار تجربه قوانین چقدر کار رو ساده می کنند . :9::9::9::9::9:
یه جا گفتین قوانین خوبه و یه جای دیگه گفتین تجربه خیلی مهمه...
شما الان دارید دو پهلو صحبت میکنید.نقل قول:
و بداهه نوازی در سبکهایی مثل جز و بلوز . قوانینی حکم فرماست . چارچوبی مشخص از فضای ملودی و ریتم .
چیزی که خیلی مهمه تجربه هست . تصمیم در لحظه .
دوباره پست قبلیتون و پست های قبلی من رو هم مطالعه بفرمایید ... میبینید که منم همین چیزا رو گفتم!