ردیف صبا برای کمانچه ( آموزشی )
سلام. خب از اونجا که کمانچه ساز ملی ماست و خیلی نسبت به ویولن برای اجرای موسیقی خودمون کاربرد داره و از اونجا که اقبال عمومی مردم به یادگیری این ساز خیلی زیاد شده ، منم تصمیم گرفتم بهترین مرجع یادگیری ردیف برای کمانچه که همین ردیف ابوالحسن صبا هست رو اینجا به آموزش بذارم. البته همه میتونن مشارکت کنن ولی چون باید یه گرداننده برای کار باشه من این کار رو انجام میدم.
اگر چه بعضی فکر می کنن که ردیف صبا برای ویولن هست ولی در اصل از آموخته های صبا از حسین خان اسماعیل زاده نوشته شده که بر می گرده به شیوه کمانچه نوازی حسین خان. مدتی پیش یه سی دی از نواخته های اسماعیل زاده بیرون اومد که مثلا قسمت شورش تا حدودی دقیقا با ردیف صبا برابری می کرد. و از اون گذشته خود سی دی هایی که از صبا الان تو بازار هست رو اگه خوب بررسی کنیم میبینیم که شیوه نوازندگی کمانچه معمول این دوره بر گرفته از همین ردیف هست. چون اساتید کمانچه امروزی از روی همین ردیف آموزش میدن.
به هر حال هر کس بخواد میتونه بیاد مشارکت کنه اما چیزی که هست اینه که بحث های جانبی خواهش می کنم راه نیفته. چون شیرازه کار از هم میپاشه و برای کسانی که بعدا میان این تاپیک رو میبینن خیلی جستجوی مطالب سخت میشه. هر کس میتونه هر گوشه از ردیف رو که تاپیک به اونجا رسیده رو اجرا کنه و بذاره و بقیه هم میتونن نقدش کنن. اگه تشکری هم هست خوشبختانه مسئولین سایت فکرش رو کردن و میتونید با کلیک بر روی دکمه تشکر مراتب سپاسگذاریتون رو اعلام کنید البته از سایر پست ها . پست های من که انچنان نیستن که بشه ازشون تشکر کرد هر چند که توی تاپیک آموزشی ویولن که راه انداختم دوستان حسابی منو شرمنده کردن.
از همه اینا که بگذریم من یه مسافرت در پیش دارم که وقتی برگردم بیشتر این کار رو جدی پیش میگیریم با هم .
ولی خب اگه بتونم تو همین چند روزه یه چند جا از ردیف رو میذارم روی سایت.
دو تا نکته دیگه هم که مهم به نظرم میاد ایناست :
اول اینکه ترتیب آموزش همون چیزی هست که توی ردیف صبا نوشته شده و اونم کتاب قدیمی ردیف هست نه اون چیزی که رحمت الله بدیعی نوشته که البته به اون هم در جاهای خودش اشاره کنیم یا کنید خوبه. فقط اگه پستی واقعا چیز درخوری نداره از نوشتنش اجتناب کنید چون بی خودی تعداد صفحه ها رو میبره بالا.
دوم این که خب از اونجا که یه حجمی از آپلود سنتر برای استفاده کاربر هاست تا اونجایی که این فضا اجازه بده پیش میریم و شاید هم بعدش قسمت های قدیمی رو حذف کنم. شاید هم تا همون جا در خدمتتون باشم.
اونا که میخوان همکاری و مشارکتی داشته باشن این کار رو حتما با کمانچه انجام بدن. پیشاپیش از ویولن نوازای محترم عذر خواهی می کنم.
حالا اگه شرایطی پیش اومد بعدا که مطلبی لازم به توضیح باشه حتما میگم.
پس فعلا با چهار مضراب دشتی و گوشه هاش شروع می کنیم.
يه كمي پيرامون گوشه رباعي
سلام. والا عرضم به حضور دوستان الان كه دارم اين پست رو مينويسم مطلع شدم كه يه آدم خطرناكي مسئول گارد تاپيك شده. ... اسمش هم هانيه ... فكر كنم يه كم بايد بريم تو لاك خودمون:32:. همين جا بگم كه بحث جنجال بر انگيز راه نندازيد. چون از اين كه ببينم نوشته هام پاك ميشن خوشم نمياد:31: .... :21::21::21:
خب بگذريم .... شوخي كردم ... :5:
اينو بگم كه رباعي تو رديفي كه ژان دورينگ از ميرزا عبدالله نوشته اصلا نيست. ولي مثلا تو رديف صبا هست. اينم بايد گفته بشه كه صبا به قول خودش پيش تمام اساتيد روزگار ش رفته بود. در همه سازها. مصاحبش با راديو فرهنگ اون وقت ها رو كه الان احتمالا توي نت بايد قرار داده باشن اگه گوش بديد گوينده راديو در معرفيش ميگه كه صبا در چهل سالگي دايره المعارف موسيقي ايراني بود. خيلي چيز عجيبي بوده در زمان خودش اين صبا.
خلاصه اين كه صبا مكتب ويولن نوازيش آميزه اي از آموخته هاي حسين خان در كمانچه بود و تعليمات مدرن وزيري و كلاسيك نوازياش پيش سرژ خوتسيف روسي. بگذريم كه در سازهاي ديگه پيش هر استادي كه اون موقع در تهران بود مي رفت. بعد ها سفرهاي مختلف كرد به مناطق مختلف و گوشه هاي متنوعي رو جمع آوري كرد. ولي خب اين رباعي رو تو رديف صباست كه ميشه ديد و البته بعد ها شاگردان انبوهش اين گوشه رو رواج دادن و حتي يه سري آهنگ ها هم توش ساختن. هر چند به دليل لحن محدودش نميشه زياد توش مانور داد. لحن شعري كه در اين گوشه خونده ميشه همون وزن رباعي هست يعني «لاحول ولا قوة الا بالله» با افاعیل عروضي (مفعول مفاعیلُ مفاعیلُ فَعَل) كه البته ميتونيد با همون شيوه تن تن تنن هم بخونيدش كه الان يادم نيست. هر كس خواست راجع به اين وزن تن تن تنن كه ميشه باهاش اوزان عروضي رو خوند و شيوه ديگري براي همون مفاعيل مفاعيل و فعولن و اينا هست رو بدونه ميتونه يه سرچ اينترنتي بكنه.
يه نمونه تصنيف با صداي ايرج هم داريم كه توي همين گوشه رباعي ساخته شده. البته همه تصنيف كه رباعي نيست. منتها فكر كنم فقط قسمت رباعيش رو بريدن آپلود كردن. گوش كنيد بد نيست. براي آشنايي خوبه.:5:
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
پايان آواز دشتي ، يه كم توضيح در مورد گوشه هاي دشتي و كوك كمانچه
سلام و تشكر ويژه از virtuoso كه لطف كردن و لينك اون تيتراژ كه گفتم رو اينجا گذاشت كه واقعا استاد پور رضا هم اين گوشه رو عالي خونده.
خب قبل از اين كه بريم سر وقت آواز ابوعطا يه چيزايي كه از آواز دشتي جا مونده رو هم بگيم كه خالي از لطف نيست.
مثلا اين كه اين آواز هاي 4 گانه كه زير مجموعه شور حساب ميشن رو علي اكبر فراهاني گفت زير مجموعه شور باشن و اين طوري باشن. شايد بقيه موافق نباشن كه به اصل موضوع خللي وارد نمي كنه البته . مروج اين كار هم پسراش بودن كه نوازنده تار بودن و همه شاگردان اون مكتب به اون تقسيمبندي هنوز هم وفادارن. اما اون زمان ها هم هر سازي براي خودش يه رديف خاصي داشت. هر نوازنده اي هم يه رديف خاص خودش داشت. معمولا دوجور هر نوازنده اي بلد بود : يكي كه با اون آموزش ميداد و دومي هم يه رديف مجلسي بود كه براي نوازندگي توي مجالس استفاده ميكرد و معمولا تو اين قسمت خساست عجيبي به خرج ميدادن. اون قطعات هم كه استاد پايور توي يه كتاب گذاشت به نام قطعات مجلسي از همين كلمه نشات ميگيره. حالا ببينيد صبا كه هر سازي رو پيش شاخص همون ساز ياد گرفته بود چند رديف رو همزمان ميدونست. طبيعيه كه رديف هاش هم با هم يه كم اختلاف دارن. الان رديف سنتورش كمي با رديف ويولنش فرق داره. اينه كه وقتي چند رديف رو مقايسه كنيم ميبينيم كه كمي با هم اختلاف دارن. مثلا اين گوشه در اين رديف جزو فلان دستگاهه و در يه رديف ديگه اومده جزو يه آواز ديگه.
الان بيات كرد كه صبا در رديف راست كوك ويولنش يك گوشه جزو دشتي آورده ، در رديف ميرزا عبدالله شده يه آواز كامل براي خودش. يا از اين جور چيزا. يا استاد رحمت الله بديعي همين آواز بيات كرد رو توي يه جزوه به عنوان آواز بيات كرد مجزا با گوشه هاي بيشتري كه البته موافق با رديف دشتي هستن چاپ كرده براي كمانچه و ويولن.
خلاصه اين كه دشتي در مجموع رديف هايي كه الان داريم يه چند تا گوشه ديگه هم داره .... مثلا .... كوچه باغي ، دشتستاني ، چوپاني ، اميري كه همون طبري باشه ، بيات راجع (بنويسيد راجع چون راجه غلطه ، بعضي وقتا ديدم مي نويسن) ، و حالا شايد يه چند تا ديگه هم باشه كه الان يادم نيست. ولي خب اسكلت كار همينه كه الان صبا آورده توي رديف چپ كوكش. اين گوشه هاي ديگه كه الان نزديم بعضياش رو توي رديف راست كوكش نوشته كه البته وقتي به كوك ها مسلط باشيد ميتونيد در هر دو كوك بزنيد. كلا صبا به گوشه و گوشه بازي زياد معتقد نبود و از روي گام و فواصل كار مي كرد كه تاثيرات شاگردي پيش وزيري ميتونه باشه. مثلا چند تا گوشه كه از يه نت تا يه نت در حركت بودن رو مثل ترانه تعبير ميكرد و عنوان گوشه به همه نميداد.
چيز ديگه اي كه هست اينه كه رديف هاي چپ كوك چون براي وسعت صدايي زن ( البته در موارد خاص براي صداي مرد هم هست ) نوشته شدن و محدوديت جامعه ايران رو براي چنين صدايي هم ميدونيد خيلي خلاصه تر از رديف هاي راست كوك هستن كه براي وسعت صدايي مرد نوشته شدن. البته راست كوك و چپ كوك در كمانچه و ويولن در تار و سه تار ميشه ميان دسته و بالا دسته.
خب ان شا ا... اگه زنده بوديم و مجالش هم بود در راست كوك يه چند تا ديگه از گوشه هاي دشتي كه الان اينجا حرفشون نشد رو با هم مي مروريم.
آها آها تا يادم نرفته اينم بگم : در مورد كوك كمانچه هم يه توضيحي لازمه. اونا كه ويولن هم ميزنن ميتونن استفاده كنن. كلا ما در موسيقي ايراني سيم دوم رو لا كوك نمي كنيم. حتي توي اون آهنگهايي كه فكر مي كنيد ممكنه لا باشه كمي بالاتر از لا كوك ميشه. چون اين صدا وسعت يه صدايي هست كه در طبيعت هم موجوده. يعني موسيقي ايراني صداهاي طبيعت رو منظم كرده. يعني بدون تيونر وقتي سيم رو داريد ميپيچونيد وقتي به اين اصوات طبيعي ميرسيد خوش صدا هستن و به گوش قشنگن. خود به خود باعث مكث ميشن. سازها رو هم بر همين مبنا طراحي مي كردن. الان اگه يه تاري رو برداريد و پرده بندي و كوكش رو دياپازوني كنيد بعيد ميدونم به گوش كساني كه شنونده هاي حرفه اي موسيقي ملي هستن خوش صدا بياد. مثل موسيقي اروپا نيست كه صداها هم مثل ساز ها ساخته فكر و نبوغ بشريه.( يه بحث خوبي چند وقت پيش در مورد تعديل فواصل توي همين سايت بود كه اسم تاپيكش الان يادم نيست ) در ساز هاي ايراني معمولا سيمي كه ازش كوك ميگيرن ( تقريبا و نه كاملا ) سل كوك ميشه. توي كمانچه اين وظيفه به عهده سيم دوم هست. اون وقتا كه كمانچه جاش رو به ويولن داده بود ، صداها رو از موسيقي ملي گرفتن و خط نت رو از موسيقي غرب. برا همين سل كوك ميكردن و لا مي نوشتن كه بعد ها كه كمانچه به جايگاه خودش برگشت و در گروه ها مورد استفاده قرار گرفت تبديل به معضلي شد. يعني نوازنده كمانچه بايد نت تار يا سه تار رو در جا يه پرده پايين تر فرض مي كرد يا قبلا تبديل ميكرد و مي نواخت. خلاصه اين كه الان كوك كمانچه ر سل ر سل هست در اين رديف. ولي مي لا مي لا خونده ميشه. عجب وضعيه اصن .....:21:
با اين اوصاف ميريم كه داشته باشيم رديف ابوعطا رو براي كمانچه از رديف ابوالحسن صبا البته از پست بعدي:16:.
يه كم توضيحات از مدير بخش انجمن ها در باره حجاز كه به نظرم جالب اومد
توي يه تاپيك ديگه به اسم اجراي رديف چپ كوك صبا توي همين سايت اين توضيحات رو درباره آواز ابوعطا و مشخصا حجاز آقاي حسام رستميان نوشتن. بد نيست شما هم بخونيد. جالب بود. خودمان هم خوشمان آمد ( البته در بخش ويولن اين تاپيك زده شده ) :
با سلام به دوستان عزیز ویولنیست
امروز میخوام کمی در مورد گوشه ی حجار بگم .. امیدوارم دوستان هم بنده رو کمک کنند
گوشه ی حجاز گوشه ای بسیار بسیار مهم در آواز ابوعطاست که میشه گفت کم اهمیت تر از خود ابوعطا نیست. حجاز دارای مشخصه هایی هست که خودش رو از ابوعطا متمایر میکنه.
یکی از نکات مشابه بین حجاز و ابوعطا و شور نت فاینال اون هاست. نت فاینال حجاز هم مثل ابوعطا نتیست که 3/4 پرده از تنها علامت سری و کرن بم تره . (در گوشه ی حجاز کتاب 1 ردیف صبا میشه نت می) .
مشخصه ی اول مجزای حجاز نت شاهد اون هست. نت شاهد حجاز فاصله ی پنجم نت فاینال هست. (یعنی فاصله ی دوم شاهد ابوعطا میشه شاهد حجاز) . (در گوشه ی حجاز کتاب 1 ردیف صبا میشه نت سی) .
نت ایست حجاز هم با نت ایست ابوعطا متفاوته . نت ایست حجاز همون نت شاهدشه (یعنی همون فاصله ی پنجم فاینال میشه نت ایست حجاز) . (در گوشه ی حجاز کتاب 1 ردیف صبا میشه نت سی) .
مشخصه ی مجزای دیگر حجاز هم فعالیت ملودیک اون هست. بر خلاف ابوعطا بیشترین فعالیت ملودیک گوشه ی حجاز در فاصله ی چهارم تا هشتم نت فاینال هست. (در گوشه ی حجاز کتاب 1 ردیف صبا بین نت لا تا می بیشترین فعالیت ملودیک هست).
و یک نکته ی مهم دیگه هم در حجاز اینه که فاصله ی ششم فاینال در حرکات به سمت بالا نیم پرده زیر میشود (نوعی نت متغیر است) . (در گوشه ی حجاز کتاب 1 ردیف صبا نت دو هست که میبینیم گاهی نیم پرده زیر میشه و به دو دیز تبدیل میشه) .
حالا یه سوال به وجود میاد ... اونم اینه که حجاز چرا گوشه ای از ابوعطا شده و نه بلعکس . یکی از دلایل این امر اینه که معمولا در موسیقی سنتی گوشه ها با توجه به وسعت صداشون از بم به زیر معرفی میشن . و چون حجاز در گستره ی صدای بالاتری نسبت به ابوعطا قرار داره به همین دلیل یکی از گوشه های اون محسوب شده .
البته دلایل دیگه ای هم مطرح هست. مثل اینکه دلیل این امر اینه که حجاز دارای فعالیت ملودیک بسط یافته تریه .
امیدوارم اساتید محترم هم توضیحاتی در باره ی این گوشه که یکی از مهم ترین گوشه ها به حساب میاد بدهند .
شاد باشید
یا علی
يه توضيحاتي درباره ابوعطا و حجاز ، استاد صبا ، پايان ابوعطا
والا اون چيزي كه به نظرم از اول در مورد ابوعطا درست روش كار نكردن همين مسئله حجاز ابوعطاست . چون اگه اسمش رو ميذاشتن آواز حجاز بهتر بود. الان تقريبا بيشتر گوشه هاي اين آواز ابوعطا در پرده حجاز نواخته ميشن. همين خسرو و شيرين يا گبري كه اينجا زديم و گذاشتيم هم در پرده حجاز نواخته ميشن. خلاصه وضعيه . شايد بايد از اول تقسيم بندي رو درست مي نوشتن.
چيز ديگه اي هم كه هست اينه كه چون در آواز هاي ايراني معمول كردن كه حتما يه اوج بايد باشه اومدن اين آواز حجاز رو براي ابوعطا اوج نوشتن كه ازش بشه رفت توي شور. چون همون طور كه ميدونيد از همه آواز ها و مقام هاي ايراني ميشه يه گريزي به شور زد. در حجاز هم يه جاش هست كه بالاتر از حد معمول حجاز ميره و يه نت سري هم بهش اضافه ميشه كه در اين حجازي كه ما الان كار كرديم نت دو هست كه ميشه دو سري و در همون ابتداي گوشه حجاز هست كه صبا يه گريزي به اوج حجاز زده كه از همين جا ميشه به شور رفت.
حجاز در كل شباهت بسيار زياد و عجيبي با گوشه حسيني كه اوج شور هست داره. حالا ببينيد اين حسيني كه در موسيقي عربي هست تقريبا شبيه حسيني شور در رديف ايران هست اما حجازشون با هم فرق مي كنه. جل الخالق. عجيب نيست ؟
حجاز يه چيز جالبي كه داره اون فاصله پنجمش هست. البته جز اصلي حجاز نيست. اما به خوبي محل فرود ملودي حجاز رو نشون ميده و مشخص مي كنه كه فرودش با فرود شور يكي ميشه.
در مورد خسرو و شيرين هم ميتونم بگم كه در پرده حجاز نوشته شده و ملودي ثابتي داره كه بايد دقيقا حفظ بشه . مثل گوشه گبري كه همين طوره. ملودي ثابت داره. كوچكترين تغييري درش بوجود بياد يه ملودي در پرده حجاز ميشه و ديگه حالت شوني رو نداره. براي اواز ابوعطا بايد بريد البوم عشق داند از استاد شجريان رو كه با تار لطفي خونده شده گوش بديد. اونجا كه ميخونه به دشت افتاده مجنون زار و دلتنگ / چو سیل آورده چوبی در بن سنگ در گوشه شوني خونده شده.
گوشه گبري رو هم ملوديش رو به راحتي ميتونيد با اشعار باباطاهر حفظ كنيد.
چيز ديگه اي كه هست اينه كه ابوعطا اختصاص به همين چند گوشه نداره و تقريبا خيلي بيشتر از اينهاست. يه سري گوشه هاش در رديف راست كوك نوشته شدن مثل چهار پاره كه چهار باغ هم بهش ميگن يه سري ديگش هم در رديف استاد صبا نيست . مثل حزين ، سملي ، سيخي ، رامكلي و ..... .
رامكلي رو در البوم كنسرت اساتيد ميتونيد با كمانچه استاد بهاري بشنويد.
چيزي كه هست اينه كه اين رديف صبا از مجموع دست نوشته هاش براي شاگرداش درست شد. يعني كاغذ هايي كه دست شاگرداش بود رو جمع كردن و چسبوندن به هم و شد اين رديف. مثلا الان در رديفي كه بديعي ويرايش كرده يه عشاق قشنگي در اصفهان بهش اضافه كرده كه سالها دست بديعي بوده و جاي ديگري نداشتنش. و خدا ميدونه مثلا چند تا از اين كاراي ديگه دست اساتيد هست. براي همين مثلا يه شاگرد كه ضعيف تر بوده و براي اون عشاق دشتي رو نوشته ميبينيد كه چه خلاصه نوشته و براي ديگري كه تر و فرز تر بوده يه گوشه رو كاملا مبسوط نوشته مثل درآمد ابوعطا. خب اين طوري هم بوده ديگه. كتاب مرجعي كه نبود اون وقتها. به هر حال شايد بعدا اين گوشه ها كه نيست رو هم يه جايي زدم و گذاشتم براتون. اين از ابوعطا. بزودي ميريم سر وقت افشاري.
مسافرت ، كمانچه نوازا ، مسابقه ويولن ، در نهايت هم ميريم سر وقت افشاري ، توضيح در مورد افشاري ، تاريخ !!!! ، مكتب اصفهان و تهران ،
سلام دوباره به همه. خب اون مسافرت كه قرار بود برم و اون وقت نشد، بعد يهويي درست شد و ما هم رفتيم بي خبر. براي همين يه چند مدتي نبودم كه پيشاپيش از همه عذر خواهي كرده بودم. دوباره هم پاپس از همه عذر ميخوام. توي اين مدت هم كه نبودم سه نفر توي راي گيري تاپيك شركت كردن و نظر مثبت هم داشتن كه باعث بسي خرسندي و خوش حالييست:21: اين كه كمانچه نوازا كمن بيشتر شايد به اين خاطر باشه كه خب مدتي كسي فعاليتي نكرده. اميدوارم دوباره جمع بشن همه.
الان كه يه مروري به تاپيك كردم ديدم به جز اجراش كه با كمانچه هست بقيه چيزاش براي همه موسيقي كاراي ايراني قابل استفاده هست. فكر كنم باز هم اسم تاپيك رو اشتباه انتخاب كردم. ما كلا دو تا تاپيك درست كرديم هر دو هم اسماشون غلط شد. :21::21::21:. تقريبا مباحث پيرامون رديف شد. فقط اجرا با كمانچه هست. كاشكي اسمش رو بهتر انتخاب ميكردم كه ساير دوستان هم نمونه ايي از اجراشون رو ميتونستن بذارن البته از آثار صبا كه امكان مقايسه هم بوجود ميومد. ( البته منظورم مقايسه آثار هست نه مسابقه با هم ) . خدا كنه مسئولين سايت ما رو به خاطر اين اشتباهات فاحش ببخشايند. اگر هم نبخشيدن .....:31:.
خلاصه اين كه در اين هياهوي برگزاري مسابقه ويولن ( يه كار پسنديده كه خدا باعث و بانيش رو خير بده. يه نشاطي در جمع ايجاد كرد. يه سال بود ما هي ميگفتيم مسابقه مسابقه مسابقه. هيشكي نبود. باز خدا پدر طائفي رو بيامرزه كه راهش انداخت. به مسئولين هم تبريك ميگم كه خوب حمايت كردن . البته از اون سيستم راي گيريشون خيلي شاكيم ، نشد درست راي بديم. ) ما باز هم به كار خودمون مي رسيم. يعني برميگرديم سراغ صبا :
عرضم به حضورتون كه با پايان بحث ابوعطا از رديف چپ كوك به آواز افشاري ميرسيم. افشاري سومين آوازي كه از چهار آواز دستگاه شور در رديف صبا بهش اشاره شده. آواز سوزناكيه اما مثل دشتي جيگر پاره پاره نمي كنه. اون ديگه تقريبا درباره فاجعه بحث ميكنه. اما اين يه غم خاصي داره مثل پشيموني و اين چيزا. يعني تقريبا حسرت خوري. من خيلي دوسش دارم. تقريبا همه ملت ايران اين آواز رو شنيدن. به خاطر اون مثنوي افشاري كه سالها با صداي شجريان قبل از ربنا در مراسم افطار ماه رمضون از راديو و سيما پخش ميشد. ( الان مدتيه كه خبري ازش نيست البته )
ميگن مربوط به ايل افشار ميشه اين آواز. البته فواصل و الحانش شبيه هست به موسيقي محلي اين طايفه. اما الان اگه گوش بديد متوجه نزديكي خيلي شديدي بينشون نميشيد. يعني در رديف خيلي تغيير كرده. ( افشارها يكي از هفت طايفه قزلباش بودن كه از زمان تيمور لنگ اومدن در فلات ايران و از نظامي هاي خاص صفويه شدن بعدها :31: . الان اين ايل كه بيشتر مردم ايران به عنوان قشقايي ميشناسن در حوالي فارس و كرمان و اون ورا ساكنن. اينا يه بار هم در ايران مستقيما حكومت ميكردن كه نادرشاه افشار از ايناست. آها ..... حوالي شمال خراسان هم هستن. نادرشاه هم از شمال خراسان بود. حالا برا اين كه بهتر بشناسيد و منم يه كم تاريخم بد نيست بگم براتون كه اين تركهاي سوريه و عراق هم از همين دسته هستن كه به اسم تركمان ميشناسن. تركيشون هم با تركي آذربايجان فرق داره خيلي. تقريبا متوجه همديگه نميشن.)
اين آواز خيلي گوشه و كنار داره. در رديف اصفهان بالغ بر سي و چند تا هستن ، از تهرانش خبر ندارم . من خودم اصفهان كلاس رفتم. تو رديف اصفهان همه چي ثابته يعني با ملودي ها كار ميكنن. يعني يه نوع تحرير براي اين در آمد هست و ديگر هيچ . هيچ كس تغييري نميده توش. در رديف تهران با تناليته ها كار مي كنن. يعني مروجش هم خود استاد صبا بود. صبا اعتقادي به گوشه و گوشه بازي نداشت. رديفش رو هم مختصر نوشت. تحت تاثير كلنل وزيري به فواصل و صدا ها معتقد بود. بيشتر رديف رو ترانه و اهنگ ميدونست. در رديفش هم وارد نكرد. در مكتب تهران ، توي يه لحن، هر چي بسازن و بخونن ميگن از يه گوشه هست. اما در اصفهان در يه مايه اگه چند تا آهنگ هم بسازن براشون اسم ميذارن و وارد در رديف مي كنن . خب اون موقع ها چون قانون كپي رايت نبود سريع اسم مذاشتن و براش شناسنامه مي گرفتن كه كس ديگه اي صاحبش نشه. البته يه زمان هايي براي نگه داري اين آثار بد نبوده.براي همين اين رديف مرتب شاخ و برگ پيدا كرده در طول تاريخ. با اين حساب ، شاگرد موسيقي در زمان شاه عباس كمتر موسيقي ميدونسته تا شاگرد موسيقي دوره كريم خان و اين دومي هم كمتر بلد بوده از شاگرد موسيقي قاجار.
در مكتب اصفهان بعضي گوشه ها هستن كه اسمشون با اسم همون گوشه در مكتب تهران فرق مي كنه. البته الان ديگه حتي در خود اصفهان هم از رديف جامع تهران كه در همه كشور فراگير شده پيروي ميشه و جز همون قديميهاي اصفهان از اين چيزا كسي مطلع نيست.
اما چند تا از اين گوشه ها فقط خيلي مهم هستن. بقيش يا مشابه داره يا با گوشه هاي بعضي ديگه از آواز ها يكسانه. غالبا در شور بيشتر گوشه هاي اين چهارتا آواز ديده ميشن.
فرود و مرود و تنيك و پايه و فواصل و ايناش رو هم كه سر درنميارم كه بخوام براتون بگم. اگه كسي بلده همين جا بگه دوستان استفاده كنن. نميدونم ديگه. چه كنم !
توي پست بعدي ميريم سر وقت چهار مضراب افشاري. خدا رحمت كنه استاد علي اكبر شهنازي رو . ميگفت دستگاه افشار. با يه لحن خاصو خوشي هم مي گفت. ازش فيلم هست ميتونيد تو يوتيوب ببينيد. فعلا يا حق.:16:
چهارمضراب در تار و كمانچه ، حسين خان اسماعيل زاده ، ياحقي ، چهار مضراب افشاري
درود و دو صد بدرود.
من الان خودم موندم چهارمضراب درسته يا چارمضراب ؟
عرضم به حضورتون كه چهارمضراب اسمش از اينجا اومده كه چون قبلا كلا ضربي نوازي مرسوم نبود و اين هنر آوازي هم از قِبَلِ تعزيه الان باقي مونده وگرنه كلا نابودش مي كردن اين متحجرين وآن عقب افتادگان تاريخ. خلاصه كه چهارمضراب ها محدود بودن و همه هم به يه بك سبك نواخته مشدن كه نمونه هاش رو در مكاتب تار نوازي زياد ميشه ديد. تار يه وقتايي تنها ساز رسمي و ملي ما ايرانيها محسوب ميشده. يعني فراگير تر بوده. چون كمانچه به خاطر حالاتي كه از كشش انگشت روي سيم درست ميشه رفته بود توي عروسي ها. خب ناناز تره ديگه. اين مشكل براش بوجود اومد. كه بعدا هم گريبون ويولن ايراني رو گرفت. سنتور هم كه سيم زياد داشت و كسي نميرفت دنبالش. ني هم كه رفته بود تو چراگاه ها. به تنبك نوازا هم كه ميگفتن عنتري و لوطي و ... . ميمونه همين تار. خب اون وقتا ميومدن روي سيم بم تار يعني اون بالاييه يكي ميزدن بعد روي وسطيه و در نهايت هم دو تا روي سيم سفيد پاييني. ميشد چهار بار مضرب زدن. برا همين بهش ميگفتن چهارمضراب. حالا اينو كجا خوندم يادم نيست كه براتون منبعش رو بگم. خلاصه اين يادمه. صبا هم اومد چند تا از چهارمضراب هاي رديفش رو البته با يه نمه نو آوري بر اساس همين سبك نوشت. يعني واقعا چهارمضراب نوشت. مثل چهار مضراب شور يا چهار مضراب اصفهان و يكي دو تا ديگشونو. اين چهار مضراب هاي تار نوازا.
چهار مضراب هاي كمانچه نوازا برعكس بود. يعني ميومدن يه پايه رو سيم هاي اين وري ميكشيدن. يه پايه رو سيم هاي اون وري. اون موقع ها كمانچه سه تا سيم داشت. اين سيم چهارمي كه بعدا موسي كليم كاشي كه از يهودي هاي اصفهان بود به ساز اضافه كرد ( صهيونيست بود يا نه رو نميدونم ) اون وقت ها نبود. اين وري يعني سيم اول و دوم . اون وري يعني سيم دوم و سوم. بعدا كه سيم چهارم اضافه شد اون وريا شدن سيمهاي سوم و چهارم. بيشتر چهارمضراب هاي صبا كه نشات گرفته از دوران آموزش پيش حسين خان اسماعيل زاده هست از اين دست چهارمضراب ها هستن. يه دليل ديگش هم اينه كه وقتي كمانچه چهار سيم شد و ديگه سه سيم نداشت تا بتونن مثل تار نوازا چهارمضراب هاي سه سيمي طراحي كنن كمانچه نوازا دچار يه سردرگمي منحصر به فردي شدن و نوع اونو عوض كردن و براي هميشه نوع دوم رو برگزيدن. الان اين آثار صبا پر از چهارمضراب هاي دسته دوم هست. اينم از جريان چهارمضراب.
چيز ديگه اي هم كه ميتونم بگم اينه كه حسين خان اسماعيل زاده تا 1320 زنده بودو اتفاقا ساز هم زياد زد اين ور و اون ور ولي متاسفانه چون ويولن بدجوري محبوب شده بود كسي بهش محل نميداد و دريغ از يه ضبط ساده و پيش پا افتاده كه الان جاي افسوس زيادي به جا گذاشته. البته اينم بايد گفت كه همين سبك صبا كه در كمانچه نوازي استاد رحمت الله بديعي خيلي نمود داره دقيقا سبك حسين خان اسماعيل زاده هست بدون كوچكترين ترديدي. پس بريد صبا بزنيد و حالشو ببريد و اصلا فكر نكنيد كه داريد ويولن ميزنيد. اينم بايد بگم كه حسين ياحقي كه ميشه دايي پرويز ياحقي ( اسم اصليش پرويز پارسي صديقي بود ) در كمانچه نوازي شاگرد اسماعيل زاده بود و رديف كمانچه اسماعيل زاده رو به نت نوشت ولي چاپ نشد و دست نوشتش پيش پرويز ياحقي بود كه الان هم كه پرويز ياحقي مرد معلوم نيست چه بلايي سر اين دست نوشته ها اومده. شايد هم ياحقي از بين برده باشدشون.
به هر حال ما ميريم سراغ چهارمضراب افشاري. يه مقدار چهار مضراب هاي صبا چون داراي پوزيسيون هستن برا كمانچه سخت ميشن. ولي با دقت بيشتر در مياد.
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
مثنوي افشاري ، آخرين گوشه آواز افشاري
سلام به همه.
اول بگم كه راجع به عراق من ديگه بحث تازه اي ندارم.
دوم اين كه تا اينجا گوشه هاي درآمد و قرايي و عراق و صدري رو كار كرديم و الان هم كه گوشه مثنوي رو يه كوچولو بررسي مي كنيم و به سلامتي آواز افشاري تمام ميشه. آواز بعديمون هم كه آواز بيات ترك هست يا همون بيات زند و اگه عمري بود و حوصله اي با اون آواز در خدمتتون هستيم و عجيب تر اين كه الان كه داشتم مي گشتم هيچ ضبطي از اين آواز نداشتم. يعني بايد از اول بزنمش و ضبطش كنم كه حالا بايد ديد خدا يه همچين حالي رو ميده كه اين كار رو بكنيم يا نه ؟ چون واقعا حوصله ضبط و دستگاه صدا برداري و اين چيزا رو ندارم. ولي حالا علي الحساب بريم سر وقت مثنوي :
مثنوي يكي از انواع لحن آواز خواني موسيقي ايرانيه. يعني يه گوشه نيست. مثل صدري . يعني توي اين لحن خوندن ميشه از همه گوشه هاي ديگه يه دستگاه استفاده كرد. شما هر چه قدر هم كه سعي بكنيد كتاب مستطاب جناب مولوي رو به انحا مختلف بخونيد باز هم شبيه به همين اواز مثنوي ميشه كه در رديف هاي موسيقي ايراني ثبت و ضبط شده و اون كدوم خواننده ايه كه نتونه يه داستان از داستانهاي مثنوي رو با گوشه هاي مختلف بخونه ؟ كلا ميبايست يه رديف جنبي به شيوه مثنوي منتشر مي كردن كه گوشه هاي مختلف هم درش مورد مباحثه قرار مي گرفت.
به اين اواز مثنوي در اصفهان ميگن مثنوي پيچ. به خاطر يه پيچش تحريري كه توش ارائه ميكنن و اصلا بدون اون اين لحن رو مثنوي نمي دونن !!!!!!!!!!! اين پيچش هاي تحريري توي اخر فرودش ارائه ميشه. چهار بار هم تكرار ميشه. الان ديگه فكر نكنم جايي شنيده باشيد اينا رو . چون خواننده ها نمي خونن. چند تا كار از شجريان هم توي افشاري هست من اين تحرير رو ازش نديدم. براي اين كه يه چيز ذهني ازش براتون تصوير كنم ميتونم بگم كه مثل بيات كرده. در بيات كرد همون طور كه ميدونيد يه تحرير داره كه موقع فرود بايد چهار بار زده بشه. يعين يه بار ميزنه و سكوت بعد سه بار ديگه اون رو تكرار مي كنه و اصلا بدون اين بيات كرد نيست ديگه و ميشه دشتي. اينم تقريبا مثل همونه. اگه بخوايد دقيق تر در موردش بدونيد يه سرچي بزنيد شايد اين گوشه رو كه استاد عباس كاظمي اصفهاني خونده توي نت باشه برا دانلود. ( من حوصله ندارم دنبالش بگردم .:31: )
معروف ترين مثنوي كه تا حالا همه ايرانيا شنيدن و خيلي ها هم از بر هستن همون مثنوي معروف افشاري هست كه قبل از ربنا از صدا و سيما پخش ميشد و ميگفت چند خوردي چرب و شيرين از طعام بگذران يك چند روزي در صيام كه شعرش هم طبيعتا از مثنوي مولوي هست. البته شجريان در آلبوم دل مجنون ابتداي دفتر اول مولوي رو هم كه با بيت معروف بشنو از ني چون حكايت ميكند خونده. در كل اگه يه آلبوم در آواز افشاري هر خواننده اي بخونه حتما سعي ميكنه كميش رو به مثنوي اختصاص بده چون خيلي در اين اواز نشست كرده اين خوانش.
حالا اين هم گوشه مثنوي از كتاب رديف چپ كوك ابوالحسن صبا كه همراه با اين گوشه اواز افشاري رو تموم مي كنيم هر چند خودم اين دو تا گوشه اخر يعني صدري و مثنوي كه شرح داديم رو گوشه نمي دونم و يه نوع خوانش آوازي هستن. به هر حال ..... :
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]