بسيار عالي بود شما خيلي خوب ميتونيد با كلمات بازي كنيدو به زيبايي شعر اضافه كنيد ولي اگه اين يك غزله بايد يه بيت بهش اضافه كنيد چون غزل حداقل 5بيته بازم ميگم خيلي عالي بود موفق باشيدنقل قول:
نمایش نسخه قابل چاپ
بسيار عالي بود شما خيلي خوب ميتونيد با كلمات بازي كنيدو به زيبايي شعر اضافه كنيد ولي اگه اين يك غزله بايد يه بيت بهش اضافه كنيد چون غزل حداقل 5بيته بازم ميگم خيلي عالي بود موفق باشيدنقل قول:
خيلي ممنون از نظرتون ، هميشه منتظر انتقادهاي سازنده شما هستم
خیلی جون دار بودن و جالب، ایوول
آرزوی موفقیت واست می کنم
اینم می گم من در برابر شعرات خیلی کوچیکم و انصافا نمی تونم ایرادی بگیرم یا نظری بدم!
فقط این شعررویای خیس و خیلی زیباییه واسه ی هر ایرانی!نقل قول:
تا پرچم ما سه رنگ زيبا دارد
به امید اون روز ...
نقل قول:
بسيار ممنونم از شما دوست عزيزم . نظرات دوستان عزيزي مثل شما باعث پيشرفت شعر من ميشه .
اين اشك ديده بستان ، چون از دلم رسيده
طي مسير كرده ، تا از رخم چكيده
اين اشك آه سرديست كز هجر يار خيزد
تا از شراب اندوه ، در جام عشق ريزد
دل پير شد كجايي اي ماه شام تارم
اي فتنه نگاهت كرده خزان بهارم
من عاشقت نبودم ، تو صيد دام كردي
طنازي صد افزون ، هر دم مدام كردي
وقتي كه مست كردي اين روح تشنه من
تيغي زدي به قلب در عشق خفته من
رفتي و اين دل من ، با تو به غم سفر كرد
از هرچه عشق ديگر ، با ياد تو حذر كرد
اين اشك از فراق ، يار شكر دهانم
هر روز مي زند موج ،در متن ديدگانم
همچون شقايقي مست تنها به انتظارم
تا وصل جان به جانان ، پيوسته بي قرارم
بازآ كه اين زمستان با تو بهار گردد
شايد به لطف نازت ، چشمم خمار گردد
بازآ دليل هومن دل بي تو گريه دارد
در قطره هاي اشكش صد درد و غصه دارد
شعری که در وصف زنده یاد پرویز مشکاتیان سرودی به دل نشست .
سپاس از شما براي مطالعه اشعارم
دوست عزیز سلامنقل قول:
از اینکه بی وقتم و تمام سروده هات رو نمی تونم بخونم شرمنده ام. اما دیدم زیبا سرودی گفتم گپی هرچند کوتاه از خرده دانسته هام بچسبونم تو این پست.
طبعتون روانه و مشخصه از اشعار کلاسیک زیاد خوندید. و چندگاهی است می نویسید.
اگر تونسته باشم چیزی هدیه بدم از خرده چیزی که در چنته دارم خوشحال میشم. امید که قبول افتد و در نظر آید. هر چند احساس در هر شعری حرف اول رو می زنه و فرم مصداق بروز شعر هست. و این غزل واره پیوسته است و زیبا که از دل برآمده.
گفتنی بر این غزل سه چیز دارم:
اول اینکه
وزن غزل وارتون "مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن" (بحر مضارع مثمن اخرب) هست که از اوزان متقارن عروضی است. و این نوع تقارن در وزن شعر که شما خواسته یا ناخواسته گاهی از ویرگول در وسط مصرع استفاده کردید، باعث می شه وزن مصرع نصف کامل بشه.
یعنی فی المثل نصف مصرع:
شاید به لطف نازت، چشمم خمار گردد
نصف وزن قبل از ویرگوله و نصف بعد بعد از ویرگول
این کار شما رو آسون می کنه و وزن مناسبی برای غنای رومانتیک در شعر فارسی است. این رنگ و وزن من رو به یاد حافظ می ندازه. شاید خواسته یا ناخواسته در ضمیرتون حافظ رو داشتید.
مثلا این رو از حافظ با همین وزن داریم:
" از خون دل نوشتم، نزدیک دوست نامه انی رایت دهرا من هجرک القیامه
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا فی بعدها عذاب فی قربک السلامه
هر چند کازمودم از وی نبود سودم من جرب المجرب هلت به الندامه"
این وزن، وزنٍ اصطلاحا متقارن و سبکیه و دستتون رو باز می گذاره برای سرایش. اما یه ایراد داره. و اون اینکه حافظ بسیار از این وزن استفاده کرده و در اوزان شعری ما بحر مضارع مثمن اخرب را به اسم حافظ می شناسیم.
پس هرکسی که این وزن رو می شنوه ممکنه حافظ رو سریعا تداعی کنه و غزلتون مغلوب ناخودآگاه حافظ که در برترین بودنش شکی نیست. پیشنهاد من استفاده از اوزان ترکیبیه. هرچند سیاق شعرسرایی از این غزل واره نشون می ده کم نخوندید و به راحتی می تونید از اوزان ترکیبی هم استفاده کنید.
دوم اینکه
زبان جاری در غزل واره تون حالت خطابه داره. شما معشوقه رو مخاطب قرار دادید در اکثر ابیات و به گفتگوی یک طرفه با او نشستید. پس این گفتگو باید در تمام ابیات اگر صحبتی هست رعایت بشه.
این شعر با مطلع :
"اين اشك ديده بستان ، چون از دلم رسيده
طي مسير كرده ، تا از رخم چكيده"
شروع می شه که واژه ی "بستان" خطابه رو آغاز می کنه.
همین گونه در بیت : "
دل پير شد كجايي اي ماه شام تارم
اي فتنه نگاهت كرده خزان بهارم "
و ابیات دیگر خطابه رو می بینم. اما در بیت:
اين اشك از فراق ، يار شكر دهانم
هر روز مي زند موج ،در متن ديدگانم
دیگه معشوقه مخاطب نیست و این زیبایی پیوسته ی ابیات قبلی رو خدشه دار می کنه
اگر جسارت نباشه بیایید بیت بالا از شما رو اینجوری بنویسیم:
اشکٍ من از فراقت، یار شکر دهان ام
هر روز می زند موج، در متن دیدگان ام
که با اضافه شدن ضمیر "ت" به واژه ی فراق خطابه به معشوقه حفظ میشه و زیبایی اتحاد پایاست.
سوم اینکه
من با اجازتون بیت تخلص رو کمی زیر ذره بین که می برم چند تا چیز ناهماهنگ جلوه میده.
فی المثل تخلص شعری "هومن". ببینید جناب هومن، در تغزل و شعر کلاسیک ما اسم شخص موقعی زیباست برای تخلص که معنی نسبتا ساده داشته باشه و در عین حال متداول الصرف باشه.
یعنی بتونیم باهاش ایهام و کنایه و بسیاری ادوات تجمیل و آرایه استفاده کنیم. نام هومن علی رغم مصداق و ریشه ی فارسی کهن، مصرف امروزی داره. و این صرف امروزی معنی سازی و به تبع اون زیباسازی رو برای شما محدود کرده.
بنده هم دیرگاهی با شما هم شرط بودم و نام شخصی رو تخلص داشتم و پیدا کردن تخلص برای منٍ خٌرد بسیار درشت بود.
علاوه بر تخلص بیایید بیت تخلص رو یه بار بخونیم:
بازآ دليل هومن دل بي تو گريه دارد
در قطره هاي اشكش صد درد و غصه دارد
حالا دوباره اینگونه که من جسارت کردم و نوشتم بخونیم:
بازآ دليل هومن دل بي تو گريه دارد
یک قطره از دو چشمش، صد درد و غصه دارد
که نوعی تناسب هم بین واژه ها ی یک و دو صد و مجاز جز به کل به عنوان آرایه به وجود می آد.
القصه سرتون رو در آوردم تا تونسته باشم به وسع خودم مجرای جاری شدن طبع سیالتون رو عریض تر کنم.
امید که قبول افتاد.
ممنون صالح عزيز ،
بسيار ياد گرفتم از مطالبي كه نوشته بودي . براي من باعث افتخاره اگه هميشه اشعارم رو بخوني و انتقادات و پيشنهاداتت رو بنويسي
اشعار شما جای تقدیر و تشکر داره جناب هومن
امیدوارم در راهی که قدم گذاشته اید همیشه موفق باشید
با تشکر الیاس
ممنون از لطفت الياس عزيز اميدوارم شما نيز پيروز باشيد
من تازه این تاپیک رو دیدم... کاش زودتر به چشمم میخورد چون واقعا" اشعارتون لطیف و حرفه ای اند و از خوندنشون چیزای زیادی یاد گرفتم... منتظر اشعار بعدی شما هستیم.
با تشكر از شما mehrnam عزيز .من هم منتظر نظرات و انتقادات سازنده شما هستم
ســـاقیا می بده امــروز ز حسنت مستم
که ز حسن رخ تو جــــام بتــان بشکستم
چه کسی گفت که عشق من و تو نیستی است
عشق تو نیستیم داد ، ولــی مـن هستم
هومن جان خیلی شعرات به دل میشینه . مخصوصا اون شعر در مورد استاد مشکاتیان
امیدوارم کارهای بیشتری بذاری تا ما استفاده کینم
ممنون ايران زمين عزيز .
اميدوارم روح استاد مشكاتيان از شعر من راضي باشه