نظرخواهی:ویژگی های یک شاعر

سلام
لط�?ا"تواین تاپیک درموردخصوصیاتی که به نظرتون یک شاعربایدداشته باشه بنویسید.
مثلا"یک شاعر(باتوجه به نوع شعری که می گه)بایدبه چه نکاتی درشعرش توجه کنه وچه اصول ومواردی رورعایت کنه؟

به نظر من اول از همه بايد در كنار حس شاعري اصول شعر گ�?تن وچگونه جور كردن قا�?يه رو بدونه واگه يه شاعري �?قط حس شعر داشته باشه به هيچ دردي نميخوره وبالاخره بايد يه چارچوب خاصي براي شعرش داشته باشه در غير اين صورت اون چيزي رو كه شعر حساب ميكنه هيچ ارزشي نداره .

ثانيا بايد از پراكندگي موضوع توي شعرش پرهيز كنه ...كما اينكه بعضي از شاعرا شعر با قا�?يه درست وحسابي ميگن اما وقتي شعر تموم شد ....دقيقا خواننده متوجه نميشه كه اين شعر در گراميداشت شكر بود يا عسل ( منظورم پراكندگي سخن در شعره )

ثالثا بايد اين وبدونه كه شعر اگر چه نياز به قا�?يه .قالب و موضوع خوبي داره ...اما شعر امري كاملا حسيه وبايد از دل بلند شه تا به دل بشينه ....پس ما نميتونيم خودمون و به زور وادار به شعر گ�?تن كنيم


با تشكر

به نظر من شعر هر كسي بايد به دل خواننده بشينه. حتما نبايد به ترتيب رسم شعر گ�?ته شه, هميني كه حر�? دل مردم رو بيان كنه ميشه گ�?ت كه شعره و شاعر خوبي داشته! البته اين نظر من بود!!
مرسي

اینایی که میگین خصوصیت یک شعر خوبه... نه یک شاعر خوب...

به نظر من شاعر خوب شاعری هست که با شعرش اعتقاداتش رو بیان کنه به طوری که خواننده اونا رو لمس کنه و از هجو و ادعا تو شعرش خودداری کنه...
اگر در مورد عشق مینویسه خودش معنای عشق رو �?همیده باشه.... اگه راجع به خدا مینویسه وجود خدا رو لمس کرده باشه...
میتونیم این موضوع رو در خصوصیات شاعران مو�?ق خودمون ببینیم... مثل مولوی که یک ار�? بود و به خدا رسیده بود و در مورد حمد اون شعر میگه.. یا جبران خلیل جبران .. و خیلی مثال های تابلو دیگه که نیازی به گ�?تن نیست

یه شاعربایداول ازهمه موضوعی روکه می خواددرباره اش شعربگه روبرای خودش مشخص کنه .
بتونه درطول روززمانی روکه راحت ترمی تونه ا�?کارش روروی کاغذبیاره وبه قولی حسشوداره مشخص کنه.
ویه جورنظم �?کری داشته باشه وازاین شاخه به اون شاخه نپره.�?کرمی کنم خوندن شعرشعرای دیگه هم بتونه بهش کمک کنه.

شاعر باید �?قط عاشق باشه ... عاشق اون چیزی که میخواد دربارش شعر بگه ! مطمئن باشین اینجوری شعرش از دلش میاد و به دل خواننده هم میشینه !

این نظره منه ! حالا منو نزنین !

در مورد حس با سارا کاملا موا�?قم...

شاعر باید بدونه که الان حس درونیش تو چه مایه هایی هست و ذهنش رو تو اون زمینه متمرکز کنه.. مثلا وقتی با زنش دعواش شده نمیتونه شعری بگه که �?کاهی یا طنز باشه... هه هه..
باید ببینه حس اون موضوع رو داره یا نه

نکته ی دیگه ای نیست یه نظرتون که یه شاعربایدبهش توجه بکنه؟

با کسب اجازه از دوستان ..

شاعر باید خودشو فراموش کنه و برای سود ِ خودش شعر نگه
شاعری حرف از گل و بلبل و سبزه و شمع و شراب نیست .. باید یه عکسی از خدا در دل ِ شعر نهفته باشه
مثل شعر حافظ .. خیلی ها به تقلید از حافظ و سعدی و مولانا و دیگر شاعران آسمانی ، حرف از معشوق و عاشقی میزنند و کلماتی بکار میبرند که در اشعار این بزرگان هم دیده میشه ولی شعرشون به دل ِ آدم چنگ نمیزنه ..
بخاطر اینکه لابه لای مثنوی و گلستان و دیوان حافظ عکسی از معشوق واقعی پنهانه ..
مثل سعدی که به خدا میگه : من چشم بر تو و همگان گوش بر منند ...
...یا مولانا که میگه : بشنو از نی .. نشنو از مولانا .. بشنو از نی ( یعنی کسی که نیست ، و هستی ِ خودشو فدا کرده )
یا حافظ که درباره اشعارش خطاب به خداوند میگه : دلنشین شد سخنم چون تو قبولش کردی ...

:53::53:

سلام به همگی. شاعر امروزی مثل همه آدم های دیگه نباید خودش رو جدا از بقیه بدونه و نیازی نیست که جز در عرصه شاعری، ویژگی خاصی داشته باشه.
شاعر امروز باید خوب ببینه،بشنوه، ترکیب و تحلیل کنه و به اصطلاح چشم سوم داشته باشه. این همه در کنار مهارت استفاده از کلمات باعث ایجاد شعر خواهد شد معمولا.
و یه علامت تعجب هم می خوام بزارم بعد جمله دوستمون که نوشته شاعر باید خودشو فراموش کنه. در شعر امروز تجربه شاعری یک تجربه شروع از خود هستش و شخص نویسنده جدای از این دنیا و یا پیوسته به عوالم دیگر نخواهد بود.
با تشکر