ثناها کرد بر روی چو ماهش
بپرسید از غم و تیمار راهش
نظامی
بعدی با (ع)
نمایش نسخه قابل چاپ
ثناها کرد بر روی چو ماهش
بپرسید از غم و تیمار راهش
نظامی
بعدی با (ع)
عشق یعنی عاشقان را سوختن
عشق یعنی سینه را افروختن
بعدی : م
ما در این شهر غریبیم و در این مُلک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
سعدی
بعدی : ت
تا ابد امن ننشیند ز نسیمش گردی
سیل خون ار مژه ام برگذری نیست که نیست
حضرت حافظ
بعدی : ( ل )
لات و هبل و عزی
از پایه شکستم من
شاهکار
بعدی : ب
بیا ساقی آن می که حال آورد
کرامت فزاید کمال آورد
حافظ
بعدی : ج
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هرکس که این ندارد ، حقا که آن ندارد
حافظ
بعدی : ن
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا؟
حرف بعدی رو نگفتید ...نقل قول:
حالا با اجازه من با الف شروع می کنم :
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکرِ زمنقار
حرف بعدی : ( گ )
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
با ن
نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید
حرف بعدی : ( ق )
قد بلند تو را تا به بر نميگيرم
درخت کام و مرادم به بر نميآيد
بعدی پ (p)
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
وان راز که در دل بنهفتم به در افتاد
حافظ
بعدی : ش
شرابی تو شراب زندگی بخش
شبی می نوشمت خواهی نخواهی
بعدی م
می خواهم و می خواستمت تا نفسم بود
می سوختم از حسرت عشق تو بسم بود
بعدی : د