من صبوری کنم و باده مستانه خورم
مشفق عشقم و الیاس بدان نام من است
نمایش نسخه قابل چاپ
من صبوری کنم و باده مستانه خورم
مشفق عشقم و الیاس بدان نام من است
تا تو را دیدم شوکه گردیدم
شوکه گردیدم تا تو را دیدم
گل بدی من ابر فاصله بسیار
اخرت دیدم بسکه باریدم
(بداهه )
مرا با شعر خود ديوانه و مست غزل كردينقل قول:
ببار بر شعر من اينك تو اي گردش ناهنگام
من از دیوانگی و مستیت در خود نمی گنجمنقل قول:
به پیش شعر تو بنیان ابر بارشم اتمام
مرا با گردش اوصاف وهم انگيز اين دنيانقل قول:
مرو تنها نذار در بي كسي اي ابرك تنها
(بداهه تقديم به شما)
امان زین روزگار پر هیاهو ای گل بی تانقل قول:
که عجز اورده با تنها گزینی جمله ما را
اگر ما جمله تنهايم نشان غيرت ما استنقل قول:
چو روح پاك نازيبد به هر خس روبرو باشد
بداهه
دوباره نیک فرمودی دوباره در فشان کردی
چه زیبا ای رفیقم حق مطلب رابیان کردی
چو روح پاک نازیبد به هر خس روبرو باشد
تماشای دو روح پاک با هم این نکو باشد
دل آرامــــــی و از نامت عیان است
همه دلها سر کویـــــــت روان است
روان تا درهوایت جان بگــــــــــــیرند
سپس درپیش چــــشمانت بمیرند...
"این شعرو به مناسبت زاد روز دوستم دلارام بهش هدیه کردم"
دگر از زندگی بی هیجان خسته شدم
شده ام بی کس و پژمرده زبان خسته شدم
نه تحرک به حیاتم نه توقف ز ممات
ز گذاری که مرا هست زیان خسته شدم
ما از آن روز كه از جانب يار ترد شديم
دل بكنديم و از اين عمر گران سرد شديم
بداهه
مرنجانید مستان را که ایشان
غمی دارند از انظار پنهان
ز بس غمها هجوم عام کردند
به مستی روی اوردند اینسان
بداهه
نمي بينم دگر حتي به چشمانم اميدي نيست
تو نور ديده اي عشقم بيا مارا تو بينا كن