باز باران با ترانه
با گهر های فراوان
می چکد از بام خانه...
نمایش نسخه قابل چاپ
باز باران با ترانه
با گهر های فراوان
می چکد از بام خانه...
حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو
موی بلند ... روی سیاه .. ناخون دراز واه و واه و واه :))))))))))) ....!!!:D
............................
(و )سخته .... چیزی یادم نمیاد ...!!!
....
آهان ....!!!!
...................
و خداییی که در این نزدیکیست .... پای آن کوه بلند .... !!!!
دست دست دست
بابا تاب بست
می تونید شعر از خودتون بذارید،به شرطی که کودکانه باشه!
تق تق تق
بر در زد
بابا از بیرون آمد
رفتم در را وا کردم
شادی را پیدا کردم
:)))))))))))....=))))
وای وای ...!!!! :D
اسپم نده!
من و داداشم و بابام و عموم
هفته ای 2 بار می ریم حموم!
(این شعر از زبان فلفلی بوده)
چشم ... تکرار نمیشه ... :D
اسپم!
موش موش دراومد
از پشت کوزه ی پنیر در اومد!
ديشب زن مش ماشالله بيدر، مرغاي محله رو خبر کرد
پاشيد واسشون يه چنگي چينه، گفت زود بخورين خروس نبينه
وقتي كه چراشو پرسيدم من، گفتش با خروس زري بدم من
:am
نشست روو پای بابا
پاهای بابا سفت بودن
دردش اومد کوچولو
گفت بابا جون روو دستات...
دستاشو میخاس بابا
دستش به تمبکش بود
گفت دخترم کار دارم ، پاهامو لازم ندارم
بشین به روی پاهام یه ضرب برات بگیرم
دختر ما که لج کرد نشست به روی تمبک
تمبکه تق صدا کرد
پوستش یهو پاره شد
اینجوری شد که یهو....پاهای بابایی شل شد!
در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست میدیدند
یکی از روز های سرد پاییزی زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید خم شدو روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا خوب درحال من تامل کن
ریشه هایم زخاک بیرون است چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی مردم آزار از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار من کجا طاقت تورا دارم
بینوا راسپس تکانی داد یار بی رحم و بی مروت او
سیمها پاره گشت و کاج افتاد برزمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط دید آن روز انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پی جویی تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز با تبر تکه تکه بشکستند
عالي بود آبي نيلگون. والا من يادم نيست زياد. ولي به هر حال تو كتاب ديني دبستان اينو يادمه كه داشتيم :
ميگفت :
خداي خوب و مهربان
داده به ما ذست و زبان
بخشيده مارا ....... جان
پا و سر و دست و زبان
او داده ما را عقل و هوش
او داده ما را چشم و گوش
از لطف نعمتهاي او
ما زنده ايم و پر توان
جاي خاليش هم يادم نيست. ديگه خودتون هر كي يادشه پرش كنه.
اون نقطه چین اینه: بخشیده ما را دل و جاننقل قول:
نه گشنه هستم جون تو
نه تشنه هستم جون تو
اون بالاها رو پشت بوم
خونه دارم جون عمو