سرزمينم - استاد ايرج رحمانپور
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
سرزمینم
سرزمینم
تکه پاره شده، غمگینم.
مثل کوهها باش،
زخمی اما سربلند.
مثل کوه دِنا آفتاب بگیر
و
بین یاران تقسیم کن
مثل گُهَربه خاطر بسپار
شُر، شُر باران را
مثل گری طاقت بیار
برفهایی که آفتاب نمی گیرند
مثل کبیرکوه
پناهگاه زنان نازا باش
مثل بلوط باش
تکه پاره ي غمگین
مثل بلوط باش.
و...
ترجمه ای بود از ترانه ی سرزمینم اثر ایرج رحمانپور شاعر، خواننده و ترانه سرای صاحب سبک لرستانی. اودر دهه های بعد از انقلاب نه تنهادرموسیقی اقلیمی بدعتی نو و ماندگار آفرید، بلکه موسیقی لرستان را که می رفت تا درمه ای از مدیحه سرایی روزمره و محض گم شود، باز یافته و جانی تازه به آن بخشید، تا مثل چشمه های ذلال لرستان در هاله ای از شقایق و پونه و شبدر درگسترة زاگرسِ استوار جاری شود و جانهای رنجور و در هم شکستة ملتش را همدم و اورا امید به آفتاب و ایمان به عشق و ایستادگی نوید دهد. زبان موسیقی ایرج اگرچه اقلیمی است، اما مخاطبش انسان امروزاست و کلامش فراتر از مرزهای زبانی این منطقه است. چرا که او از انسان برای انسان می گوید. اوبا موسیقی خود گذشته را با حال و حال را با آینده پیوند می دهد.
موسیقی ایرج نه فقط بلحاظ موسیقایی که به لحاظ ادبی، فرهنگی و مردم شناسی نیزحائز اهمیت و تأمل است. او در انتخاب، سرودن اشعار و ساخت کلیپ هایش به ابتکارات ادبی، هنری و زیبایی شناسانه دست می زند و با آگاهی خلاقانه اش ازگنجینة عمیق ادبی و فرهنگی سرزمینش به مکاشفه ای فیلسوفانه می پردازد تا زخمه های کهن، باورها و آداب و سنتهای پاک انسانی زاگرس نشینان را بازکشف و با آفرینشی هنرمندانه و بدیع در قالب موسیقی رنج و شادی انسان امروز را به تصویر بکشد.
او لرزش لبان کودک گریان را با صدای پای سواران و ناله ی تفنگ و صخره های سخت را با خلوت برکه ها درهم می آمیزد. از دشتهای خشک تا پونه های خیس و از خون دل تا چشمه های ذلال. از رقص دختران تا داغ شقایق می گوید تا بقول خودش ناله های تاریخی قومش را فریادکند. او با نغمه ها و صدای گرمش انسان یخ زده ی امروز را به کرانه های آفتاب می کشاند.
طبیعت، شکفتن، جاری شدن، رنگ، عشق و امید نقش اصلی را در موسیقی و کلام او دارند. از ایرج رحمان پور کتابی نیز بنام " تورا می نویسم سرزمین من" شامل تارنه ها و بومی سروده های او توسط «سهراب آزادی» گردآوری و به فارسی ترجمه شده توسط انتشارات سیفا روانه ی بازار شده است
موسیقیهای آوازی (کلامی) و موسیقیهای سازی
موسیقی آوازی لرستان
كنكاش در وقایع گذشته بر مردم لرستان و سیری در ژرفاژرف سرگذشت فرهنگی و تاریخی آن، در گرو بررسی موشكافانه در چهرههای ناشناخته زندگانی نیاكان سختكوش این مرز و بوم است.
نیاكانی كه با طبیعت و سرشت گیتی، انس و الفتی ژرف و با پدیدههای پیرامون خویش پیوندی ناگسستی داشتند و در برخورد با مشكلات، با تبیین پدیدههای ناشناخته، تجلیات ذهنی را به گونههای مختلف بر پردهٔ زندگانی، نقشی آشكار و جاوید میزدند. هر چند بازشناسی بخشی از ویژگیهای زندگی این مردم، با بررسی آثار دست و اندیشه آنها كه در قالب عناصر مادی و مینوی تجلی یافته و به یادگار ماندهاند، شدنی است، ولی گذرگاه ورود به كُنه زندگانی آنها و اشراف بر بسیاری از ویژگیهای ناشناخته زیست و زندگی این مردم دلیر، جز مطالعهٔ دقیق و همه جانبهٔ چند و چونیهای جلوههای گوناگون امروزی نخواهد بود.
با وجود اینكه با مطالعه و معرفی آثار فرهنگ مادی و معنوی هر جامعه و پژوهش علمی در همین گذرگاه سخت و دقیق میتوان به این جهان ناشناخته راه یافت، ولی بررسی فرهنگ عامه مرز و بوم لرستان و پرداختن به همه عناصر فرهنگی آن شدنی نیست، اما با هدف نمایش گوشههایی از تبلور فرهنگ عامه مردمان خردمند این مرز و بوم و ترغیب بیشتر پژوهشگران مشتاق به دریای بیكران فرهنگ موسیقایی، روزنههایی از این تصویر توصیفناپذیر را میگشاییم.
آوازهای بدون ریتم یا با متر آزاد
علی سونه (علی دوستی)
به طور كلی همانگونه كه از این عنوان پیداست، آوازهای لری كه گاهی نام مقام نیز میگیرند، بدون ریتم هستند و با متر آزاد اجرا میشوند. متداولترین این آوازها، كه نقش بسیار مهمی را در این موسیقی ایفا میكنند، علیسونه است كه توسط مردان، به شیوهٔ تكی یا گاه به صورت مكالمات چهار یا پنج نفری (به حالت سؤال و جواب) همراه با كمانچه كه ساز ویژهٔ موسیقی لری است، اجرا میشود.
این آواز، گاه در دلتنگی، گاه در اوقات فراغت، در حال كار، در شادمانی و سور، گاهی به انگیزه تهی كردن درون از فشارهای روحی و شكوه و شكایت از جور روزگار، پند و اندرز و گاه در جلوه غم عشق، از حنجرهٔ توانایان این شیوه و با دست و پنجهٔ نوازندگان زبردست خوانده و نواخته میشود. مضامین اشعار آن با گویش لری و در قالب تكبیتهایی كه با حال و هوای آن موسیقی یگانگی دارد، گوش نیوشندگان راستین آن را مینوازد. برخی اوقات نوازندگان، این مقام را بدون آواز و با ساز تنها، به عنوان مقدمهای برای خواندن ترانهها، قطعات ضربی و رقص اجرا میكنند. در بیان قدمت این آواز همین بس كه آن را اصیلترین، محبوبترین، رایجترین و مردمآشناترین نوای كهن میشناسند. برخی از اشعار این آواز عبارتاند از:
بار كنیت تا بار كنیم دی ملك دلگیر
تو دِ غصه مه د حسرت هر دك پبیم پیر
رخت بر بند تا رخت بربندم از این سرای دلگیركه تو از غصه و من از حسرت، هر دو با هم پیر شدهایم.
پیركه بیم كوركه بیم دو تا دو تامه
موز بره دگزم منسم پایامه
پیر و كور گشتم و پشتم خمیده شد،
عصا در دستم گویی پاهای من است.
عزیزبکی و میرنوروزی (عزیزبیگی و میرنوروزی)
این دو گونهٔ آوازی نیز همچون آواز علیسونه همراه با كمانچه و توسط مردان خوانده میشود. نام این آوازها منسوب به دو شاعر هنرمند و توانای لر زبان، عزیزبیگ و میرنوروز هستند. در فرم اجرای این آوازها كه بنا به ذوق و اندیشه این دو شاعر، آفریده شدهاند، از اشعار ایشان استفاده میشود.
این دو آواز شاخههایی از آواز علیسونه هستند كه نه حالت مویه را دارند و نه به صورت خاص، علیسونه محسوب میشوند و همین نكته نشانهٔ قدمت دیرینهٔ علیسونه و بنیادی بودن این مقام در آوازهای محلی لری است.
نمونه آواز عزیزبكی:
درد دل یا میكشم تا میكنم پیر
یا مورم دو قورسُ یا وطن دیر
درد دل یا میكشد مرا یا پیرم میكند،
یا به گورستان و یا به وطنی دور میبرد مرا.
نمونهٔ آواز میرنوروزی:
گردش چرخ فلك نی و مرادم
شادی رت د خاطرم غم من و یادم
گردش روزگار به كامم نیست،
شادی از خاطرم رفت و غم به یادم مانده است.
ساری خونی (ساریه خوانی)
از دیدگاه اهمیت آوازها در لرستان، ساریخونی با شهرتی تقریباً همردهٔ علیسونه، از حال و هوایی ویژه برخوردار است. غم و حزن مشهود در این آواز بارزترین ویژگی نهفته در آن است. ساریخونی عمدتاً به مویه نزدیكتر است و این غمانگیزی و حزنآلودی، گاه تا بدانجاست كه در مراسم سوگ نیز از آن استفاده میشود. این آواز را مردان به همراهی كمانچه میخوانند و با اشعاری به گویش لری، فضای حزنانگیز موسیقی آن را غمی دو چندان میبخشند.
آسمو اوری گرت تیره و تیره
كی دیه كرو بواَ وایك بمیره؟
آسمان را ابری تیره فرا گرفته است.
كه دیده است پدر و پسر با هم بمیرند؟
ای دله سی دیلرو هه میزنی زار
یه تونو به دیلرویه دینه یار
ای دل از هجر دهلران (كه یارت در آنجاست) پیوسته در زاری و نالهای.
این هم تو و دهلران و دیدن یار.
انواع موسیقی آوازی
آواهای کار
برزگری ,خرمنکوبی (گاهوله)، شیردوشی (گا دوشی)، مشک زنی، برنج کوبی
آواهای شادمانه
سیت بیارم، بینا بینا، سوزه سوزه، بزران بزران، هی لُو هی لُو
آواهای عاشقانه
کشکله شیرازی، کوش طلا، گنِم خر، قدم خیر، اَی اَی، آفری قمرتاج، آواهای عاشقانه، کیودار، کلنجه زرد، ماله ژیر، بزران بزران، شیرین و شامیرزا، هاریلُو
کلامهای دینی
کلامهای یارسان، چل سرو
مویهها
سرلشونه، مور، ساری خوانی، هوره -ژَن چِر-، گورانی
آواهای دلتنکی و غریبی
علیدوستی، عزیز بگی، هوره«کو چر» و «سوار چر»
آواهای حماسی
شیرین و خسرو، شاهنامه خوانی لری ولکی، قی دادُوا، حماسه کرمی، دایه دایه
آواهای طنز
ماس فروش، هورم هورم، هی را سی سله، دُز ناشی
آواهای هجو
لالایی ها
موسیقی سازی
سازهای لری
سرنا، دهل، کمانچه (تال)، تنبک (تمک)، تنبور. دوزله، بلور
مقامهای شادی – عروسی
رقص (سنگین سما، دوپا، سه پا، شانه شکی، اشکاری. چو بازی. سوارونه)
انوع ساز (سرنا، دهل، تنبک و کمانچه)
رقص و آواز (بینا بینا، کیودار، کلنجه زرد. هی لُو هی لُو. بزران)
مقامهای سوگواری:
نوع ساز (دهل، سرنا)
پاکتلی، چمری سحری، شیونی، یاری (یاره هو)
مقامهای عاشقانه و دلتنگی :
کمانچه، تنبک
قدم خیر، کشکله شیرازی (دو گونه: گرمسیری و خرم آبادی)، علیسونه
ترانه های محلی اولین پایه تجربه موسیقی هر کشور به شمار می روند. غم و شادی، سور و سوگ، کار و فراغت و.... در بازتاب این آینه از ارزش خاصی برخوردارند. به دیگر سخن سرمایه اصلی موسیقی یک کشور نغمه های بومی و فولکلور آن کشور است.
شاید پیشینه ی هنرهایی چون رقص و موسیقی به تمدنهای نخستین بشری بازگردد، آن هنگام که مردان و زنان نخستین به شکرانه ی شکار به پایکوبی و رقص می پرداختند.
پیشینه ی موسیقی نیز در سرزمین کهن لرستان به هزارن سال قبل و به تمدنهای کهن چون کاسیان بازمی گردد؛ سفالینه هایی از هزاره ی چهارم قبل از میلاد، ابزار و ادوات مفرغین و... انسانهایی را در حال رقص و پای کوبی نشان داده اند.
شایان ذکر است که جای دارد پیشینه ی موسیقی دیار کهن لرستان، با تحقیقات و پژوهشهایی بسیار معرفی گردد همچنان که کارهایی ارزشمند نیز صورت گرفته است، غرض حقیر بیشتر فتح بابی برای دوستان هنر دوست است.
موسیقی در لرستان از دیرباز از اهمیت و نقش به سزایی برخوردار بوده است و در جای جای زندگی مردمان این دیار حضوری پررنگ داشته است، غم و شادی، سور و سوگ، کار و فراغت و مردم لرستان از دیرباز با موسیقی انس و الفت خاصی داشته اند. موسیقی لرستان به دلیل محدودیت جغرافیایی این خطه و محصور بودن آن درمیان کوههای سر به آسمان ساییده زاگرس و عدم هم مرزی این سرزمین با کشورهای بیگانه نسبت به موسیقی سایر مناطق کشور بکرتر ودست نخورده تر مانده است.