نمایش نسخه قابل چاپ
هنر چیست؟موسیقی هنری ارزشمند چیست؟ این تاپیک مطرح کردم از انجهت که نگران شدم از چیزی که احتمالا دنیا به اون سمت پیش میره!ایا مثلا به تصویر کشیدن فلان نقطه بیشرمانه از بدن هنر است؟ یا مثلا به تصویر کشیدن خالی کردن معده!خب به تعبیری میشه گفت هنر است! طبیعته دیگه و افریده افریدگار! و هنر مند کیست؟کسی که صرفا کارای عجیب تری میکنه ؟دوستانی که توی مباحث هنر و استتیک تخصصی دارن لطفا نظر دهند! و همینطور دوستانی که تخصصی ندارن نظر شخصیشونو بدن
هنر یک وسیله است.
هنرمند یعنی خالق.
بله خداوند ارشد همه هنرمندهاست ، چون اوهم خالقه.
انسان شاهکار خداونده.
پس کسی هنرمند واقعیه که بتونه یک چیز بی بدیع رو خلق بکنه و لازمه اون شناخت چهارچوب هنره
یک مثال از یک نویسنده ی فرانسوی:
اون میگه تو فرانسه چندین هزار نقاش وجود دارند و هر کدوم از اونها نقاشیهای بسیاری رو کشیدند. آیا میشه به همه اون نقاشیها یک اثر هنری گفت؟ آیا همه ی اونها یک خالق و هنرمندند؟
با کپی و تکرار مداوم آثار قدیمی چیز جدیدی خلق نمیشه بلکه تکرار مکررات میشه.
فعلا به همین جا بسنده میکنم
سلام
هنر در یک معنی یعنی بیان احساسات.
اما به کاری که کسی به خوبی انجام دهد و افراد کمی بتوانند آنرا انجامدهند هم
میگویند.
شاعران شعر نو هنرمند نیستند.
درود
بررسی هنر و هنرمند زوایای زیادی داره که اگر بنا باشه در موردش به صورت مفصل صحبت کرد شاید نیاز به یک کتاب 300-400 صفحه ای باشه.
هنر و هنر مند در دوره های مختلف تاریخی و زمانی معانی مختلفی داشته و دارد.هنر را میتوان به معنای آفرینش در نظر گرفت و هنرمند را آفریدگار..خلق و آفریدن از کارهای اصلی هنر و هنرمند است.اما باید توجه داشت که هر آفریدن و خلق کردنی را نمیتوان هنر و خالق آن را هنرمند نامید.
در جهان معاصر هنرمند را همطراز با دانشمندان میدانند که دارای بینشی وسیع و بصیرتی والا است.و آثار او نمایانگر تمام عیاری از منش و تفکر و دنیای اوست.دنیایی که او میبیند و درک میکند و سپس برای اینکه تفکرات و دنیایی که میبیند را به چشم و گوش دیگران برساند آن را به زبان هنر ترجمه میکند.در نقاشی ببینید چطور سو رئال ها ما را با دنیای جدید و عجیبی آشنا کردند!ببینید چطور کوبیسم ها با زوایا و ابعاد جدیدی ما را آشنا کردند،و امپرسیونیست ها رو نگاه کنید که چطور به مفهوم رنگ و نور پرداختند و به کلی دگر گون کردند نور و رنگ را...در موسیقی هم باخ را ببینید که باخ و موزارت و شوپن و حتی در موسیقیدانهای مدرن مثل سید برت،بیبی کینگ،و حتی مایکل جکسون وبسیاری دیگر چطور شنوندگانشان را با دنیا ها و مفاهیم جدیدی آشنا کردند.
اما باز هم متعصفانه در ایران گاهی دیده میشه هنر و هنرمند در حد کسی که ریتم های بندری و شش و هشت میسازد،میزند و حتی می فروشد!!!تنزل پیدا میکند.جدا چقدر احمقانه هست که به افرادی که افتخارشان این است که آهنگ چه خشکل شدی امشب را مانند نمونه اصلی اش تقلید میکنند گفت هنرمند.و چقدر درد ناک است که این افراد در جامعه ما زیاد هستند.واژه مطرب برای اینگونه افراد بسیار مناسب تر هست هرچند مطرب هم زیاد است برای این افراد.
هنر و هنرمند مقامی بسیار بالا دارند و سعی کنیم با فهمیدن و درک درست و صحیح هنر و هنرمند از پائین آمدن بیش از این هنر و هنرمند در ایران جلوگیری کنیم.
تشکر
[quote=Khashayar;8020
در جهان معاصر هنرمند را همطراز با دانشمندان میدانند که دارای بینشی وسیع و بصیرتی والا است.و آثار او نمایانگر تمام عیاری از منش و تفکر و دنیای اوست.دنیایی که او میبیند و درک میکند و سپس برای اینکه تفکرات و دنیایی که میبیند را به چشم و گوش دیگران برساند آن را به زبان هنر ترجمه میکند.در نقاشی ببینید چطور سو رئال ها ما را با دنیای جدید و عجیبی آشنا کردند!ببینید چطور کوبیسم ها با زوایا و ابعاد جدیدی ما را آشنا کردند،و امپرسیونیست ها رو نگاه کنید که چطور به مفهوم رنگ و نور پرداختند و به کلی دگر گون کردند نور و رنگ را...در موسیقی هم باخ را ببینید که باخ و موزارت و شوپن و حتی در موسیقیدانهای مدرن مثل سید برت،بیبی کینگ،و حتی مایکل جکسون وبسیاری دیگر چطور شنوندگانشان را با دنیا ها و مفاهیم جدیدی آشنا کردند.
هنر و هنرمند مقامی بسیار بالا دارند و سعی کنیم با فهمیدن و درک درست و صحیح هنر و هنرمند از پائین آمدن بیش از این هنر و هنرمند در ایران جلوگیری کنیم.
تشکر[/quote]
مرسی.این واقعیت که "در جهان معاصر هنرمند را همطراز با دانشمندان میدانند که دارای بینشی وسیع و بصیرتی والا است."در جامعه ی ما بالاخص جایگاهی پیدا نمیکنه.ما در اجتماع خود ایگنور میشویم بارها و بارها.و شاید هم به تعبیری مورد سوئ استفاده قرار میگیریم.امثال ما بارها و بارها مورد توهین و کج فهمی واقع شده ایم.اگر هنرمند نبود براستی زندگی برای همین مردم ناسپاس اصولا ممکن نبود.هنر برای من به معنی اندیشه و بصیرت است.درک ماورائ از جهان هستی.درک ما فوق ذهن یک انسان معمولی که تنها با دو گوش میشنود و با دو چشم میبیند که البته در همین هم شک داریم.هنرمند با تمام وجود خویش میشنود میبیند حس میکند لمس میکند.ایا هیچوقت انسانی که چیزی را ندیده و نشنیده میتوان به زور متقاعد کرد که بشنود و ببیند؟شک دارم.
با سلام
هنر تعریف های زیادی داره ولی تعرف اصلیش دقیقا اینه :
((هنر یعنی کاری که هر کسی از انجامش بر نمیاد و احساسات رو برانگیخته می کنه ))
این کلی ترین توضیح هنر هست
احساسات باید برانگیخته بشه
یا با دیدن یک فیلم خنده دار میخنده
یا با گوش دادن یک اهنگ راک یا رپ خشمگین می شه
هر چیزی که احساسات رو بیشتر برانگیخته کنه هنر والاتریه
((یعنی هر هنرمندی که بتونه با کارش احساسات رو بیشتر برانگیخته کنه هنرمند بزرگتریه))
هدف هنر همینه
اجرایی یک کاره مثلا کنسرتو کلاسیک با کلی تکنیک و تئوری های هارمونی و کنترپوان و . . . وقتی که احساسات مخاطب رو برنیانگیزه هنر نیست رسالت هنر رو انجام نداده . . ... ولی یک اثر موسیقیایی بزرگ هست ... . .
ولی میتونه یک بیت از شعر سهراب ((زندگی جزبه دستیست که می چیند زندگی بعد درختست به چشم حشره))
این یعنی هنر یا یک اهنگ محسن نامجو
در کل مهم برانگیختن احساساته هدف هنر همینه
خنده دار ترین حرف عمرم رو شنیدم :28: :10:نقل قول:
البته ببخشیدا
من با خوندن یک بیت از اشعار شاملو یا سهراب سپهری چنان احساساتم برانگیخته می شه که انگار واقعا اتفاقی افتاده
نگرشت به هنر کلا اشتباه هست
هنر یعنی خلقکردن یک کاره زیبا که احساسات رو برانگیخته کنه
شاید برای من که موسیقی سنتی اصلا گوش نمی دم
((گوش دادن کارهای استاد شجریان منو دچار سردرد کنه . یهو 15 دقیقه اهنگ می زنه بعد که می خونه هم نه کلامش مشخصه نه قافیه ها . .البته این نظرشخصیمه . ))
ولی احساسات یک عده رو برمی انگیزه پس هنرمند بزرگیه
هنر معنیش این نیست که کاره سختی انجام بدی که کسی تونه هنر یعنی یک کاره جدید و زیبا
شاید ملودی سمفونی 9 بتون خیلی خیلی ساده باشه و اگه اون نمی نوشتش من می نوشتمش ولی اون اولنوشته و فوق العاده زیباست
نقل قول:
درود.
پس یعنی به نظر شما هنر مطلق نیست؟به نظر شما هنر بر انگیختن احساسات است.
و همونطور که خودتون هم فرمودین احساسات عده ای با محسن نامجو بر انگیخته میشه
و احساسات عده ای با فلان کنسرتو کلاسیک...و به همین ترتیب به هر حال احساسات هر عده ای
با یک چیز بخصوص برانگیخته میشه...چون انسان ها شبیه هم نیستند.
اما اگر ما اینطور فرض کنیم که هدف موسیقی تنها انگیزش احساسات است مثل هر چیز دیگه ای که
میتونه با رفتن روی احساسات ما رو از واقعیات دور و به اغوا و فریبکاری بپردازد.
ببینید تفاوت عمده ای که موسیقی کلاسیک غربی و حتی موسیقی شرق دور با موسیقی خاور میانه دارد
در هدف و رسالت موسیقی است.موسیقی کلاسیک اغلب صرفا به بیان واقعیات می پردازد.
و واقعیت چیزی نیست که همیشه به مذاق خوش بیاید.اخیرا بطور اتفاقی از شبکه اموزش میزگردی با
اقای بهنام ابطحی و نقد اثر جدید ایشون به عبارتی" 4 فصل" بود.چیزی که میخوام بگم اینه که اون هیچ ربطی
به 4 فصل ویوالدی نداشت.میدونم این مقایسه از پای بست بی ربط مینماید اما برای روشن کردن مطلب
این مقایسه رو مثال زدم.4 فصل ویوالدی چیزی بیش از یک بیان شخصی است و ان طبیعت محض است
طبیعت بکر انگونه که هست.1 مثال دیگه میزنم همیشه موسیقی متن فیلم های سنگین و مفهومی ان جا که هدف بیان واقعیت است از موسیقی با ساختار کلاسیک بهره میجوید.و به نظر نمی اید که واقعیت امری قرار دادی باشد.
تا بحال حتما صدای برف و سکوت و صدای غرش طبیعت و صدای اواز پرنده ای غمگین را شنیده ایم.
صدای دریای طوفان زده و نا ارام...
بیش از حد پیچیدش نکنید .
هنر یعنی بیان دقیق احساس از طریق یکی از حواس 5 گانه
میتونه بینایی باشه مثل نقاشی یا عکاسی
شنوایی باشه مثل موسیقی
چشایی مثل اشپزی و ..
که بعدهای متفاوتی هم دارد
نیاز به بر انگیختن نداره . شما چیزی رو اگر برای اولین بار بشنوی یا ببینی ممکنه بر انگیخته بشی و شاید اصلا از طریق هنر نباشه .
و کسی هنرمند تره که دقیق تر بیان کنه .
حالا شما ممکنه بتونی شعر بگی و احساسی رو طوری بیان کنی که حالت خاصی رو به مخاطب بفهمونی در این صورت یک اثر هنری داری ولی نوشتن ابیات با قافیه پشت سر هم بدون بیان احساسی خاص هنر نیست .
بهتره
در مورد راه های هنرمند تر شدن صحبت بشه تا پاس کاری جمله هایی که تماما یک منظور رو میرسونه