شعرای قشنگی بود... مرحبا.
نمایش نسخه قابل چاپ
شعرای قشنگی بود... مرحبا.
خیلی خوب شعر میگن.
به قول بچه نیازی به تعریف نیست آن را که عیان است چه حاجت به بیان است
موفق باشید
روزی شده ام تشنه در کوی دوصد چشمه
خواهم جرعه ای نوشم از کوزه بی چشمه
گر دانی آن کوزه از قبل چه سان بوده
هرگز نزنی یک دم بر لب تو هیچ کوزه
آن لب که بفشردی وز آن جرعه ای خوردی
گویا که لب یار بود تو هیچ از آن دانی ؟
سلام دوستان این شعر تقریبا مال سه سال پیشه اگه قابل درک نبود بنده رو ببخشید چون دوست نداشتم این شعر رو دور بندازم
نقل قول:
یه سوال واسه من پیش اومده!
میشه بگید قالب شعرتون چیه؟:106:
غزل که نیست،مثنوی هم نیست،به قصیده هم که نمی خوره؛
شعر نو و سپید هم نیست.
رباعی و چهارپاره و مسمط هم که نیست.
نکته: من بر اساس وزن قافیه هاتون میگم که توی هیچ کدوم از قالب ها جا نمی گیره!
دوست عزیز شما دقیقا درست میفرمایید بخاطر مصرع آخر و همچنین نا تمام بودن شعر در هیچ قالب شعری جایی ندارد اما شما اینو در قالب جدید الیاس در نظر بگیرید خدا رو چه دیدی شاید ثبت جهانی کردیم
با تشکر از حسن نظر شما الیاس
من اهل اهوازم ،تهران بلد نیستم
من عاشق تارم ،تنبک بلد نیستم
من شاعری ساده ،آواز بلد نیستم
من ساده بی پروا ،هیچی بلد نیستم
:9::9::9::9::9::9::9::9::9::9::9::9::9::9::9::9::9 ::9::9:
شعرای جالبی میگی ادامه بده کارتو
ممنون دوست عزیز چشم اگر جفای روزگار امان بدهد همین قصد را دارم
روزگار؟نابود میکنه
میگن کاشکیو کاشتن درنیومد ولی من میگم کاشکی استارت بزرگیه و بعد دیگه باید این کلمه رو از صفحه ذهن پاک کرد .نقل قول:
زنده باشی
با سلام اینم همون شعری که هفته پیش قولشو داده بودم
دوش شوخ چشمی شیشه دل را شکست // رفت با رقیبم ، عهد و پیمانم شکست
دل شکست و عهد بست و دل نبست // ناز کرد و دل فروخت و بد شکست
پیش خود از من بساخت یک دیو زشت // او که خود بود در بدی چون بد کنشت
باد نیسان زد بر او سیلی سخت // عاقبت پیچید در او سرمای سخت
تا به صبح زیبا جمال بر خود بتافت // روی سرخش زرد شد چون آفتاب
آن رقیب از روی زردش دل برید // از بدیش تارها در دل تنید
آن سنم چون پیش خود خالی بدید // بوی دل را پیش من خوشبو شنید
آمد و در دل بجانم رخنه کرد // شیشه بشکسته ام را وصله کرد
گفتمش ای خوش جمال سنگدل // عاقبت پیشم بیاری زخم ز دل
من نه آنم چون کنی رویش دوتا // سخت بشکستم نمی بینم تو را
تو برو اینک نه جای ماندن است // زخم دل را رفتن تو مرحم است
من ز غم ، عشقت برون کردم ز دل // چینی بشکسته راچنگی نمی بینم به دل
تو برو چون راست گوی و راست زی // عشق عاشق دو نمیشناسد چه زی
قلب الیاس چون برون آمد ز درد // سخت بگفتا آه مردم ، آه درد
بسیار زیبا بود.
احسنتم، تبارک الله!!!
خوشم اومد دمت گرم
خیلی قشنگ بود.
" چینی بشکسته راچنگی نمی بینم به دل"
"تو برو راست گوی و راست زی"
با این قسمتش بخصوص حال کردم
پیروز باشی
بابا ما باید بدویم تا به پای شماها برسیم واقعا تحسین داره
خواهش میکنم دوست عزیز اینقدر ما رو چوب کاری نفرمایید :18:نقل قول: