تو رفتی و صدات تو خونه مونده
من و اشکی که روی گونه مونده
قناری قشنگم مرده امّا
به خواب می بینمش بی دونه مونده
نمایش نسخه قابل چاپ
تو رفتی و صدات تو خونه مونده
من و اشکی که روی گونه مونده
قناری قشنگم مرده امّا
به خواب می بینمش بی دونه مونده
هرگز گلایه نکردی از پر هوایی قلبم
قلبی که از گله پر شد مانده به روی دو دستم
من بال کبوتر را بر شعر و سخن بستم
از بام سخن جستم تا باز شدی ما را
ای آینه امشب تو چرا به چهره ات غم داری؟از داغ دلممگر خبر داری؟هرگز نتوانی تو به تصویر کشیدندریای غمی که چهرا ام را تر کرد
در آغوشم چو می آیی چه در خواب و چه بیداری
به نازم می کُشی وانگه به بوسه زنده می داری
یادگاریاتو بردار / که حسابت دیگه پاکه
تموم خاطره هاتم / روی طاقچه توی ساکه
همین که یاد اون جمله.همین که من به یاد تو.همین که هستی ناکوک.همین هستم به یاد تو...
وقت تنهایی من -چشم خود تر کردی
از تو ممنونم
که نشانم دادی
میشود عاشق بود
!میشود هر نفس از عشق سرود
در بحر فنا حباب عمرم هیچ است
اندازه آن زیاد و یا کم هیچ است
تو رو خدا بیا یه بار ِ دیگه / دل من اسمتو همیشه میگه
اگر چه خنده هامو پس ندادی / بیا گوش کن ببین دلم چی میگه
دیگه ((ت)) ندارم.یه چیز دیگه بیا بی زحمت
هر کس که توان کار دارد بیمه است / هم مفتی و هم پیر ستمگر بیمه است
سلام همنفس به عمد با ت تمام کردم شاید به خودت فشار بیاری و فی البداعه چیزی بگی (چشمک)
تا چند از این زاغان پرسی ره گلزاران
خود باغی و بستانی زاغان همه پر بشکن
نیاید از عزیزم تیغ بر من // دو صد باره شود چون گل بر من (فی البداهه)