سلام
میخواستم بپرسم آیا نت سی بمل و لا دیز با هم تفاوت دارن ؟ چه از لحاظ آوایی چه از لحاظ تئوری.
صدایی که لا دیز تولید میکنه با سی بمل فرق داره ؟
اگه ساز هم مهمه که ساز ویولن هست .
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
میخواستم بپرسم آیا نت سی بمل و لا دیز با هم تفاوت دارن ؟ چه از لحاظ آوایی چه از لحاظ تئوری.
صدایی که لا دیز تولید میکنه با سی بمل فرق داره ؟
اگه ساز هم مهمه که ساز ویولن هست .
دوست من خیلی ساده بگم .
اگر در ابتدای میزان یا شروع قطعه شما سی بمل دیدید .
یعنی اینکه تمام نت های سی رو بمل بزنید شفاف تر اینکه :
یعنی اینکه اگه نت لا دیدی لا بزن اما اگه سی دیدی سی بمل بزن .
و اگه در ابتدای قطعه لا دیز دیدی یعنی تمام نت های سی رو سی بزن اما نت های لا رو دیز بزن .
امیدوارم متوجه شده باشی .
اینهایی که شما مثال زدین نت های آنهارمونیک هستن ! و احتمالن چند قرن قبل اینها صداهاشون از نظر فیزیکی با هم تفاوت داشت و هنوز هم البته از نظر فیزیکی تفاوتهایی بینشون هست . ولی من شنیدم که یوهان سباستین باخ اومد کا موسیقیدانان رو راحت کرد و به اصطلاح تعدیلشون کرد و یکی شدند . از لحاظ تئوری برای مباحث هارمونی و همچنین گامهای موسیقی دارای اهمیتند ول امروزه دیگه این نتهای آنهارمونیک با هم از نظر صدایی فرقی ندارند و یکی شناخته میشند یعنی صداهاشون توی همه ی نظام های موسیقی جهان برابره برای راحتی کار موسیقیدانها .نقل قول:
- - - Updated - - -
این پاسخ شما مبهمه با عرض پوزش !نقل قول:
درستش اینه :
اگه قرار باشه نت لا در طول قطعه بمل بشه باید در ابتدای قطعه و در قسمت کلید و علامت های عرضی ، اون علامت رو جای لا بذارن و در کل قطعه لا بمله مگر اینکه بکار یا دیز بشه که باید در میزانهای مورد نظر این علامات رو اعمال کنیم .
اما در حالت کلی این علامت های عرضی فقط در همون میزانی که روی نت گذاشته میشن اعتبار دارند و بقیه ی میزان ها فاقد اعتبارند.
بلهنقل قول:
درستش اینه که شما میفرمایید من باید به جای استفاده از کلمه ی اول قطعه به کلید اشاره میکردم .
ممنون از تصحیحتون.
دوست من مطمئن باش فرق داره. فرقشم به اندازه یک کماست.(فاصله بین دو پرده مثله لا و سی 9 کماست). بله درسته که باخ نتهای پیانو رو تعدیل کرد. در پیانو یا در گیتار بینه سی بمل و لا دیز فرقی نیس ولی در سازهایی مثله ویولن که فاصله ها گسسته نیستند و پیوستن باید دیز و بمل رو رعایت کنی اگه رعایت نکنی حتما فالشی. برای مثال در گام لا مازور سل دیز باید کاملا به نت لا چسبیده باشه یعنی هر چقدر انگشته سومت روی سیم RE به انگشت چهارمت چسبیده تر باشه تنالیتت درستتره ولی در گام لا بمل مازور لا بملت باید کاملا به نت سل چسبیده باشه یعنی انگشته چهارمت روی سیمه RE به انگشته سومت چسبیده باشه. یه بار امتحان کن فرقشو میفهمی.نقل قول:
بله کاملا این دو نت صدای متفاوتی دارند (البته در سازهایی که از اعتدال یکسان پیروی نمیکنن مثل ویلن و ترومبون و...).یک پرده دیاتونیک برابر است با 9 کما. هر نیم پرده کروماتیک برابر است با 5 کما. لا دیز نت لایی هست که 5 کما دیز شده. سی بمل نت سی هست که 5 کما بم تره. با توجه به اینکه یک پرده برابر با 9 کما هست نه 10 کما. پس نتیجه میگیریم نت سی بمل یک کما بمتر از نت لا دیز صدا میدهد. و نت لا دیز یک کما زیرتر از سی بمل صدا میدهد.
- - - Updated - - -
بله کاملا این دو نت صدای متفاوتی دارند (البته در سازهایی که از اعتدال یکسان پیروی نمیکنن مثل ویلن و ترومبون و...).یک پرده دیاتونیک برابر است با 9 کما. هر نیم پرده کروماتیک برابر است با 5 کما. لا دیز نت لایی هست که 5 کما دیز شده. سی بمل نت سی هست که 5 کما بم تره. با توجه به اینکه یک پرده برابر با 9 کما هست نه 10 کما. پس نتیجه میگیریم نت سی بمل یک کما بمتر از نت لا دیز صدا میدهد. و نت لا دیز یک کما زیرتر از سی بمل صدا میدهد.
از سال 1735 به بعد....فرقی نمیکنه..........هیچچچچ فرقی.....چون اگز اینگونه بود هرگز یک ویلونیست نمیتونست با یک پیانیست همنوازی کنه
- - - Updated - - -
از سال 1735 به بعد....فرقی نمیکنه..........هیچچچچ فرقی.....چون اگز اینگونه بود هرگز یک ویلونیست نمیتونست با یک پیانیست همنوازی کنه
به نظر شما بهتر نیست یکم مطالعه کنید و بعد اینطور عجولانه قضاوت کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دلیلی هم که اوردید اصلا منطقی و علمی نیست متاصفانه . من زیاد دیدم که نوازنده های ایرانی چندان تئوری رو اینچنین دقیق و موشکافانه نمیدونن . اما انتظار نداشتم از شما که به اصطلاح اساتید بزرگی هم داشتید همچین نظری بدید. نوازنده ویلن با پیانو دوئت اجرا میکنند و به دلیل اینکه 1 کما انقدر محسوس نیست که فالش به گوش برسد از این کار پرهیز نمیشود. این اصلا دلیل نمیشه که ما بگیم این دو نت یکی هستند . این محدودیت ساز پیانوست که این دو نت را یکی اجرا میکند و ویلن چنین محدودیتی ندارد و نوازنده ان باید نتها را به درستی اجرا کند یعنی به گونه ای که صدای لا دیز یک کما زیر تر از سی بمل صدا بدهد و سی بمل یک کما بمتر از لا دیز. رمز موفقیت فقط دو چیز هست 1 تمرین. 2 مطالعه. نه عصبانیت و حرفها رو دهن به دهن شنیدن و نظر دادن غیر علمی. امیدوارم ازم ناراحت نشید. موفق باشید.نقل قول:
دوست عزیز....اگه شما گوش موسیقایی داشتید حتما میفهمیدید 1 کما هم فالش بنظر میرسه اگه یکی نباشه......نقل قول:
وقتی باخ فواصل رو تعدیل کرد ...دیگه تعدیل شد و آهنگسازان بعدی بر اون اساس آهنگنسازی کردن و ساز اصلی اون زمان که کلاوسن و پیانو بود اینگونه طراحی شد و آهنگسازان هم اینگونه آهنگسازی کردند....اصلا از زمان باخ بود که ریاضیدانها گفتند : اینجا موسیقی از ریاضی جدا شد و علم ریاضی رو بهم ریختید....
یعنی شما میفرمایید من این اطلاعات رو از خودم در اوردم و از روی مطالعه نیست و حرفهام کاملا دقیق نیست؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی شما تا به حال تو کتابی این چیزایی که گفتم رو نخوندید؟؟؟؟؟؟ شما تا بحال کتاب تئوری استاد پور تراب و منصوری رو با دقت خوندید؟؟؟؟؟ واقعا خیلی بده که ما به حرفی که میزنیم فکر نکنیم و بدون مطالعه هر نظری رو بدیم و روش پافشاری هم کنیم . خواهش میکنم نقش مطالعه رو جدی بگیرید. به نظرم دیگه لزومی نداره این بحث بچه گانه رو ادامه بدیم و وقت دوستانمون رو حدر بدیم. ممنون . موفق باشید دوست عزیز.نقل قول:
نه تنها سی بمل با لا دیز فرق داره حتی نتهای ثابت در گامهای مختلف هم با هم فرق پیدا می کنند مثلا می بکار در گام لا مازور متفاوت از می بکار در گام می مینوره. پس اصلا قرار نیس که دقیقا فرکانس مشخصی معیار درست بودن باشه. بزرگترین اشکال پیانو همین تعدیلشه ولی چاره ای به جز تعدیل نیست و این اشکال به این اندازه بزرگ نیس که ما پیانو رو حذف کنیم و یا شستیهاشو چند برابر کنیم. در ضمن نتهای پیانو کاملا صحیحه ولی نتهای ویولن صحیحتره.نقل قول:
مطمعنا گوش موسیقایی یک ویلنیست نمیتونه ضعیف باشه چون در غیر اینصورت دیگه ویلنیست نیست. و دوم اینکه ساز اصلی هیچوقت پیانو و هارپسیکورد نبوده است و تا بوده ویلن و خانواده ان بوده و هارپسیکورد نقش همراهی کنند ارکستر و سازی مثل ویلن را بر عهده داشته است. اگر ما بگوییم که لا دیز صدایی برابر با سی بمل دارد به کلی سیستم هولدر که یک پرده را به 9 کما تقسیم کرده را نقض کرده ایم . دوست عزیز یک پرده 9 کماست مثل نت ر تا می نیم پرده کروماتیک 5 کماست مثل نت دو تا دو دیز. نیم پرده دیاتونیک 4 کماست مثل فاصله بین نت سی تا دو .از شما خواهش میکنم یکم با مطالعه نظر بدید و بعد دوستان رو راهنمایی کنید . اینجوری بعضی از دوستان که اطلاعات متوسطی دارن اینجا میخونن و میرن به یه استادی میگن لا دیز و سی بمل همه جا در همه سازها صدای یکسان دارن اونوقت استاد بهشون میخنده و بکلی ازشون نا امید میشه در خواست عاجزانه بنده از شما اینه که در این مورد لا اقل کتاب تئوری استاد پور تراب و پرویز منصوری رو بخونید و به این بحث خاتمه بدیم هر دومون چون باعث اتلاف وقت دوستای نت اهنگیمون میشه . موفق باشید دوست عزیز.نقل قول:
- - - Updated - - -
واقعا خوشحالم از اینکه دوستانی مثل شما هم هستن که تئوری موسیقی رو انقدر دقیق و اصولی میدونن و یاد گرفتن. موفق باشید.نقل قول:
بنده نیز از نظرات بسیار کارشناسانه و صحیحه شما نهایت استفاده رو می برم آقای کروتزر.
يعني صداي مي ديز و فا هم در ويولن متفاوته؟نقل قول:
در تئوري موسيقي که يکسان و آنهارمونيک هستند نه؟
در ويولن هم اينها رو آنهارمونيک ميدونيم آيا؟
توي کتاب تئوري آقاي منصوري نوشته شده که در علم فيزيک نيم پرده ي کروماتيک و دياتونيک مساوي نيستند و همونجور که شما گفتيد 5و4 کما هستند ولي در تئوري موسيقي مساوي و به اندازه ي 4.5 پرداه ان
اين يعني اين که در ساختار ساز ويولن هم به 5و4 تقسيم ميشن؟در پيانو که همه ي نيم پرده ها 4.5 کماست ديگه؟
ميشه منبع تون رو هم ذکر کنين لطفا؟
من متوجه نشدم ميشه برام توضيح بدين يا هنوز سوادم به اندازه کافي نيست؟نقل قول:
:icon_cheesygrin:
نه تنها مطالعاتم بیشتر از شماست...بلکه شما اگه مطالعاتت کامل بود میدیدی که توی همه ی این کتابها اول اومده گفته 9 کما تبدیل میشده به 5 کما و 4 کما....اما بعدش هم نوشته بعدها تعدیل شد و تبدیل شد به 2 تا 4.5 کما....میخوای فواصل رو بر حسب لیما و سنت و فرکانس و فرمولش فیزیک اصوات واست بگم تا بدونی کی مطالعاتش بیشتره؟نقل قول:
میدونی چه کسی اینکارو کرد؟ باخ؟ کسی که وقتی ارگ کلیسا رو یک سازنده میساخت....از باخ میخواستن چک کنه که ببینه کوکش درسته یا نه......و تشخیص بده ساز درست ساخته شده یا نه...و همه ی سازنده ها از ایسنکه باخ سازشون رو چک کنه میترسیدن چون احتمال زیاد عدم صلاحیت بهشون میداد.....تا این حد گوشش قوی بوده.......اونوقت فکر میکنی همینطوری یک تئوری داد بعدش همه همونطور مثل قدیم ساز زدن؟؟؟
بگذریم....همینکه گفتی 1 کما فالش بنظر نمیرسه کافی بود تا شناخت موسیاقی شما محک زده بشه...آفرین شما برو همون طور بزن
- - - Updated - - -
دوست عزیز الکی خودتون رو گیج نکنید....همون که مطالعه کردید درسته....اینها میخوان بگن ما بیشتر میدونیم...هی میان میچیچونن قضیه رو....همون 2 تا 4.5 کما هست....نقل قول:
آقای که دم از مطالعه میزنید لطفا مطالب زیر رو بخونید
کتاب نظری به موسیقی جلد 1...صفحه 30 تا 32
فیزیکدانها فاصله ی پرده را به 9 قسمت میکنند و هریک از آن قسمتها را یک کما گویند....(مطابق علم ریاضی ) و گویند نیم پرده ی کروماتیک دارای 5 کما و نیم پرده ی دیاتونیک دارای 4 کما است.
سابقا نیم پرده های کروماتیک از این حیث با هم اختلاف داشته ولی بعدها چون موسیقی دانها به مشکل برخوردند این اختلاف را از بین بردند یا بقول زیاضیدانها موسیقی را از حالت طبیعی خود خارج کردند. به این ترتیب 2 نیم پرده ی کروماتیک را هرکدام 4 کما و نیم حساب کردند که مجموع همان 9 کما میشود.زیرا در سازهایی که پرده ی ثابت دارند ( از قبیل پیانو و ارگ و اسبابهای بادی ) اختلاف بین نیم پرده ی کروماتیک و دیاتونیک عملی نمیشود مثلا در پیانو یک مضراب برای دو دیز و ر بمل است و همچنین یک مضراب برای ر دیز و می بمل و غیره...درصورتی که مطابق قاعده ی ریاضی دو دیز با ربمل یک کما فاصله دارد.
همچنین سایر نتهای هم اهنگ در سایر اسبابهایی هم که پرده ی ثابت دارند این اختلاف باعث اشکال میشود.به جهات فوق و علل بسیار دیگری که ذکر آنها موجب طول کلام و راجع به علم صداشناسی است ,موسیقیدانها هر نیم پرده را چنانکه گفتیم به چهار کما و نیم تبدیل کردند و از اینجا اختلافی بین موسیقی و ریاضی پدید آمد.ریاضی دانها با حساب دقیق میگویند به این جهت موسیقی از حالت طبیعی خارج شده و موسیقیدانها به علت اینکه فاصله ی نیم کما که حد اشتراک نیم پرده ی کروماتیک و دیاتونیک شده چیز خیلی کوچکی است و حتی گوشهای دقیق هم کمتر آن را تمیز میدهند گویند ما به این وسیله خودرا از اشکالاتی که در ساختن اسبابهای موسیقی موجود بود خلاص کردیمو این کار را "اعتدال موسیقی " گویند.بالاخره موضوع اعتدال موسیقی به قدری عمومی شده که مدت ها از این اقدام گذشته و علمای ریاضی هم میدانند که نیم پرده ها از حالت طبیعی خارج شده ولی جایی که این جریی اختلاف به گوش دقیق و ورزیده ی موسیقیدان مطبوع باشد طبعا سبب ناراحتی گوش ریاضیدان هم نیست. فکر اعتدال موسیقی را موسیقیدان بزرگ آلمان باخ به مرحله ی عمل دراورده و به این ترتیب راه را برای سهولت کار موسیقی و پیشرفت آن باز کرد.
کتاب تئوری موسیقی وزیری صفحه 31
همین تعجب را با جریی دقتی در دیزها و بمل ها خواهید نمود زیرا فا دیز و سل بمل یکصداست ولی به همان جهت علمی گاهی این صدا را به نام فا دیز و گاهی سل بمل مینامیمو اسم این نوع صداها را انارمونیک مینامند که در واقع یک صدا هستند ولی اسم و شکلشان فرق دارد.
کتاب تئوری بنیادی موسیقی پرویز منصوری صفحه 88
در مبحث فیزیک صوت ,دو نیم پرده ی دیاتونیک و کروماتیک باهم برابر نیستند.در آنجا گفته میشود که هر پرده از 9 کما تشکیل شده و در تقسیم آن به دو نیم پرده ی ( دیاتونیک و کروماتیک ) اولی 4 , و دومی 5 کماست. در تئوری موسیقی غرب که هر اکتاو به 12 قسمت مساوی تقسیم شده, اختلاف کوما میان گونه های دوگانه ی نیم پرده از میان رفته است و هر نیم پرده برابربا 4.5 کما تلقی میشود.