-
مشاعره با شعر نو
سلام به همه
در این تاپیک همین طور که از اسمش معلومه مشاعره با شعر نو انجام میگیره. لطفا فقط از شعر نو استفاده کنید. هم شاعر ایرانی، هم شاعر خارجی (ترجمه ی شعر) می تونید استفاده کنید.
امید وارم استقبال بشه
- - - Updated - - -
لطفا یک بند کامل از شعر و بنویسید...
- - - Updated - - -
اولین شعر:
ارغوانم آن جاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
سایه ۰ ارغوان
-
در شب سرد زمستانی
کوره ی خورشید هم،چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد.
نیما یوشیج - در شب سرد زمستانی
-
دیرست، گالیا!
در گوش من فسانه ی دلدادگی مخوان!
دیگر ز من ترانه ی شوریدگی مخواه!
دیرست، گالیا! به ره افتاد کاروان.
سایه - کاروان
-
نکته این است و به ما گفته اند.وین نکته نمی دانند
آن بخیلان،تعزیت پایان.
نیما یوشیج - پادشاه فتح
-
ناگهان، حس کردم:
که کسی،
آن جا، بیرون، در باغ،
در پس پنجره ام
می گرید...
صبحگاهان،
شبنم
می چکید از گل سیب.
گریه ی سیب - سایه
-
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به عروسی عروسک های
کودک خواهر خویش
حمید مصدق - آبی،خاکستری،سیاه
-
شب فرو می افتاد.
به درون آمدم و پنجره ها را بستم.
سایه - گریهی سیب
-
من در این تاریکی
من در این تیره شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوی توام
حمید مصدق - آبی،خاکستری،سیاه
-
من به باغ گل سرخ
زیر آن ساقهی تر
عطر را زمزمه کردم تا صبح
سایه - من به باغ گل سرخ
-
حاصل مهر تو بود
و چه رویاهایی
که تبه گشت و گذشت
و چه پیوند صمیمیتها
که به آسانی یک رشته گسست
حمید مصدق - آبی،خاکستری،سیاه
-
تا بلغزد از طلب سرشار
همچو موج بوسهی مهتاب
روی گندم زار.
سایه - نیلوفر
-
رنج بسیار برده ایم از جنگ
رنجها بی ثمر نمی گردد
می رسد روزهای بهروزی
دیگر ازین بتر نمی گردد
حمید مصدق - اشارات ==>یادنامه شهیدان
-
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
به پوست کشیده ی شب می کشم.
فروغ - پرنده مردنی است
-
محبوب خوب من
من عازم نبردم
گفتی وداع ؟
هرگز
حمید مصدق - اشارات ==>ایمان به بازگشت
-
زورق ما می گذشت بر سر مرداب.
چهره ی او زیر سایه ی روشن مهتاب
لذت اندوه بود و مستی غم بود.
سایه - در لبخند او
-
در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جانفرسا
زائر ظلمت گیسوی توام
حمید مصدق - آبی،خاکستری،سیاه