از دوستان اگه کسی جواب سوالات منو میدونه لطفا راهنمایی کنه.
بازهم ممنون
نمایش نسخه قابل چاپ
از دوستان اگه کسی جواب سوالات منو میدونه لطفا راهنمایی کنه.
بازهم ممنون
سلام دوست عزیزنقل قول:
در ابتدا از پرسشهای خوب و به جایی که پرسیدید سپاسگزاری می کنم. من تا حد امکان و تا اونجایی که دانسته هایم یاریم می کنه سعی می کنم به پرسشهای شما جواب بدهم.ولی با توجه به اینکه جواب به همه این پرسشها در قالب یک پست باعث طولانی شدن بحث می شه از شما اجازه می خوام که در قالب چند پست به پرسشها جواب بدهم.این کار علاوه بر اینکه از طولانی شدن بحث جلوگیری می کنه این مزیت رو هم داره که دوستان دیگر نیز نظرات و یا جوابهای خود را در مورد این بحث ارائه خواهند کرد.
پرسش 1:الگوی فواصل و گامها چطور به وجود اومدن:
در موسیقی ایرانی مبحثی هست به نام دایره نت ها، که این دایره تشکیل شده از 24 نتی که در موسیقی ایرانی داریم (تعداد نت های اصلی که 7 تا هستند با احتساب حالتهای هر نت که عبارتند از بمل، کرن، بکار، سری و دیز)
شکل دایره نت ها:
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
در این دایره فاصله هر قسمت تا قسمت بعدی ربع پرده می باشد.
اگر صدای این 24 نت به دنبال هم به گوش برسد متوجه می شویم که صدای خوشایندی نخواهد داشت. بنابراین از بین این 24 نت صداهایی را انتخاب می کنیم که دارای فواصل خوشایند باشند.
به طور کلی از این 24 نت، هر بار 8 نت (در جهت عقربه های ساعت) انتخاب می شود که از یک نت شروع شده و با انتخاب نت های مشخصی دوباره به خود آن نت ختم می گردد و می دانید که به این 8 نت انتخاب شده گام گفته می شود. در موسیقی ایرانی 5 روش برای انتخاب متوالی این 8 نت وجود دارد که به هرکدام از این روش ها یک دستگاه گفته می شود و ما آنها را با نام شور، سه گاه، همایون،چهارگاه و ماهور می شناسیم.
به طور کلی دستگاه در موسیقی ایرانی یک الگو یا قالب است که طبق آن از بین 24 نتی که گفته شد 8 نت انتخاب می گردد که توالی آنها صدای خوشایندی داشته باشد.
به طور مثال دستگاه شور را در نظر بگیرید که آن را از گام سل شروع می کنیم. می دانید که فواصل گام شور عبارتند از سه ربع پرده، سه ربع پرده، پرده، پرده، نیم پرده، پرده ، پرده که طبق این الگو نتهای انتخابی عبارتند از (سل ، لاکرن، سی بمل، دو، ر ، می بمل، فا ، سل). بدون شک در اینجا این پرسش پیش می آید که مبنای انتخاب این الگو چیست؟ مثلا چرا فاصله اول گام تا فاصل دوم سه ربع پرده انتخاب شده و نه مثلا نیم پرده؟!... خب بلافاصله این جواب خودنمایی می کند که اگر مثلا این فاصل نیم پرده انتخاب می شد این گام صدای خوشایندی نداشت و بعد بلافاصله ذهن کنجکاو پرسشگر می پرسید که مبنای صدای خوشایند برای ما چیست؟! اصلا چرا ما می گوییم وقتی این الگو انتخاب می گردد صدا برای ما خوشآیند است و وقتی تغییری در این الگو می دهیم توالی این نتها برای ما ناخوشایند می گردد در صورتیکه همین توالی برای مردمان دیگر کشورها خوشایند است؟؟؟ !!!
اینجاست که همانطور که شما گفتید باید به گذشته برگردیم به گذشته های دور. به نوای آسمانی نکیسا، به لالایی مادران برای کودکان در دل شب، به نغمه چوپانی که در دل کوه می خواند، به هلهله شادی و یا ضجه غم انگیز مردمان این مرز و بوم که سالها و سالها در گوش ما بوده و هست و خواهد بود و با پوست و گوشت و خون ما درآمیخته است.
اینجاست که موسیقی با تاریخ پیوند می خورد.اینجاست که می گوییم موسیقی هر سرزمین پیوند عمیقی دارد با تاریخ، جغرافیا و تمدن آن سرزمین.
همانطور که روح ایرانی سربلند، تاب بردگی مغولان و عربها و ... را در طول تاریخ ندارد و در این راه قیامها می کند و زبان و موسیقی خودش را که بزرگترین دستاوردهایش می باشند را حفظ می کند، طبع موسیقیاییش نیز یارای شنیدن صداهایی بجز آن که سالها در گوشش بوده و با آنها انس گرفته و با تمام اجزای بدنش پیوند خورده را ندارد. و اینجاست که تغییری هر چند کوچک به اندازه نیم پرده در توالی یک گام موسیقی اش برای او به سنگینی پرده های حرمسرای حاکمان مغول و اعراب است که دختران ایرانی را در پس خود به بند کشیده است! و این است که با تمام وجود آن را پس می زند...
سلام .مرسی از پاسخ خوبتون.
به نظر من هم همونطور که شما گفتین دلیل الگوی این فواصل حتما به تاریخ و تمدن مردم این سرزمین برمیگرده .
میدونیم که سرزمین ایران به عنوان اولین امپراطوری تاریخ بشر همواره با غم وشادی حاصل از پیروزی و شکست درجنگهای طولانی (ازجمله جنگهای بسیار گسترده 700 ساله با امپراطوری روم )انس داشته و این سرزمین غروب های غمگین و روزگارسختی رو به خودش دیده.
و شاید دلیل اینکه به گفته شما این فواصل موسیقی ( که دربعضی دستگاهها کمی غمگین جلوه میکنند) برای مردم سرزمین ما خوشایند و سراسر خاطره هستند ولی به کام مردم سایر کشورها ناخوشایند می آیند همین باشه و این خوشایند بودن یا نبودن رو فقط مردم همون ملت درک میکنند.
در مورد این خوشایند یا ناخوشایند بودن بودن فواصل موسیقی توی یکی از تاپیک ها در قسمت ویولن دیدم که یکی از دوستامون گفته بودند که اگه یک نوازنده ویولن ایرانی مقابل نوازندگان خارجی ساز بزنه نظر اونها در مورد نوازندگیش اینه که شما دارین فالش میزنین !!!!
خوب این مسلمه که ما در موسیقی سرزمینمون فواصلی داریم همراه با (سری و کرن ) که اونها تا حالا نشنیدن و شاید به این علت باشه که از نظر اونها نوازندگان ایرانی فالش می زنند . چونکه اونا معیار رو موسیقی خودشون قرار میدن و اگه موسیقی ما رو بشنوند که با معیارهاشون سازگار نیست حتما به نظرشون اشتباه از ماست.
در صورتیکه قدمت موسیقی ایران و کلا موسیقی شرقی بسیار بیشتر از موسیقی مغرب زمین است و به قول استاد غلامحسین خان بنان که در مصاحبه ای گفتند: از نظر موسیقیدانان باسواد اروپا (موسیقی مادر) - موسیقی ملی ماست و موسیقی اونها برگرفته از موسیقی ماست . تنها تفاوتش اینه که اونها روی موسیقیشون کار کردند و ما این کار رو انجام ندادیم. وما وظیفه داریم روش کار کنیم و از این حالت یکنواختی درش بیاریم.
با تشکر.منتظر جواب بقیه سوالها هم هستیم.
درود بر دوستان عزیز
قسمتی از سوال دوست عزیزمان LIVERPOOL2010 اشاره داشت به تاریخچه اکتشاف دستگاههای موسیقی ایرانی و اینکه چرا به تعداد این دستگاهها اضافه نشده است.
برای بحث در مورد قسمت اول سوال باید نگاهی اجمالی به تاریخچه موسیقی ایرانی بیاندازیم. اینکه موسیقی از چه زمانی در ایران وجود داشته و در طول این سالیان دراز چه تغییراتی در آن صورت گرفته است.
بسیاری از مورخان، قدمت موسیقی ایرانی را به دوران هخامنشیان نسبت داده اند. در آن زمان هفت خط و زبان بوده که یکی از این هفت خط و زبان موسیقی بوده است که عامه مردم نیز آن را می دانستند و آوازهایی از قبیل سوگ سیاوش را با آن خط و زبان می خواندند.
در دوران ساسانیان موسیقی به طور جدی پایه ریزی می گردد چرا که خسرو پرویز عاشق موسیقی بوده و از موسیقی دانان حمایت می کرده است. از جمله این موسیقی دانان باربد، نکیسا، بامشاد، رامتین، سرکش و آزاد بوده اند. که در این میان باربد از همه آنان برجسته تر بوده است که ایجاد سیستم موسیقیایی که شامل هفت ساختار مقامی معروف به خسروانی و سی مقام اشتقاقی (لحن) و سیصد و شصت ملودی را به اون نسبت می دهند. که شمار آنها با تعداد روز در هفته، ماه و سال تقویم ساسانیان برابر بوده است.
پس از اسلام خسروانیها تغییر نام داده و به موسیقی مقامی تبدیل می گردند. که شامل 12 مقام مشهور، 6 آواز یا آوازه ، 24 شعبه و تعدادی دستان بوده است.
12 مقام عبارت بوده اند از :
راست ، اصفهان ، عراق ، کوچک ، بزرگ ، حجاز ، بوسلیک ، عشاق ، حسینی ، زنگوله ، نوا و رهاوی
6 آواز یا آوازه عبارت بوده اند از:
گردانیه ، گواشت ، نوا ، نوروز، سلمک و شهناز
و بالاخره 24 شعبه عبارت بوده اند از:
اوج ، چهارگاه ، حجازی ، پنجگاه ، حسینی ، حصار ، دوگاه ، راهوی ، زاول ، زنگوله ، زیرافکند ، سلمک ، عشیران ، عراق ، عشاق ، گردانیه ، گواشت ، ماهور ، مبرقع ، محیّـر ، نوروز خارا ، نوا ،نهفت ، نیریز
و بالاخره از اوایل قاجاریه موسیقی مقامی به موسیقی ردیف تبدیل می گردد که شامل 7 دستگاه و 5 آواز است که مجموع آنها همان 12 یعنی 12 مقام گذشته می باشد.
ولی این که چرا به تعداد این دستگاهها اضافه نشده یا نمی شود خود بحث مفصلی را می طلبد. در پست قبلی تا حدودی به این پرسش جواب داده شد. در حقیقت موسیقی ریشه در تاریخ، تمدن و اجتماع دارد. یک موجودیت مستقل نیست که بتواند جدای از آنچه در آن ریشه دارد به هر سمت و سو که خواست برود. (که اگر برود ناگزیر توسط اجتماع پس زده خواهد شد). ببینید شما تاریخ، تمدن و اجتماع و جغرافیای یک سرزمین را به عنوان والدین در نظر بگیرید و موسیقی را به عنوان فرزند آنها. طبق قانون بدیهی وراثت، فرزند وقتی متولد می شود ژنهایی از والدین خود به ارث می برد که این ژنها چه در جسم و چه در روان کودک نقش مهم و به سزایی دارند. موسیقی هر سرزمین و کلا هر هنری که تصورش را بکنید مانند کودکی است که از والدین خود یعنی تاریخ و تمدن آن سرزمین ژنهایی را به ارث برده که آن ژنها در چگونگی آن هنر نقش به سزایی دارند.
حتما بوده اند افراد زیادی که سعی کرده اند در این سالیان دستگاه موسیقی جدیدی خلق کنند ولی به قانون مهم وراثت دقت نکرده اند و تاریخ و تمدن این سرزمین را نادیده گرفتند و لاجرم چیزی که خلق کردند محکوم به نابودی گردیده است. چرا که همانطور که گاندی گفت "نوآوری اگر ریشه در سنت نداشته باشد، مبتذل است" و آنچه مبتذل است شاید مدتی بتواند در بین توده مردم باقی بماند ولی به مرور زمان جامعه آن را پس خواهد زد.
به هرحال نظر شخصی من این است که با توجه با تاریخ و تمدن چندهزار ساله این سرزمین و روح ناآرام موسیقی که مدام در تلاش و تکاپو است هیچ بعید نیست که روزی شخصی که هم به تاریخ این سرزمین آشناست و هم موسیقی این مرز و بوم را خوب می شناسد و هم این جسارت را دارد که اسیر چارچوبها و بایدها و نبایدهای جاری نشود، بیاید و نوای متفاوتی آرد و طرحی نو در اندازد...
برادر، یه نگاهی به [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] و بهبعدش بنداز. احتمالاً، تو سیر بحثای اون تاپیک، جواب 1 و 2 رو میگیری.نقل قول:
اجمالاً، عبارت «دستگاه» چندان هم «قدیمی» نیست، و مثلاً تو دیسکوگرافیهای معروف موجود از صفحههای ضبط شدهٔ «قدما» (که خودشون هم چندان «قدیمی نیستن، چون «میدونیم» که اولین صدای ضبط شدهٔ موجود مال هیز مسترز وویس بوده و صدای مظفرالدینشاه [برای جلب نظر شاه و گرفتن امتیاز «انحصاری» ضبط صفحه]، و مظفرالدینشاه از 1275 تا 1285 [سال فرمان مشروطیت] شاه بوده و تازه همونجا هم از «اتابک اعظم» تشکر میکنه که در این چندساله، خدمات همه رو خوب عرض میکنه! پس قدمتشون بهزحمت به 120 سال میرسه) عبارت رسمی «آواز»ه و نه «دستگاه» (یعنی «آواز شور» دارن، نه «دستگاه شور»).
خود عبارت «دستگاه»، ظاهراً از بعد از سنت تعلیمی میرزا عبدالله و آقا حسینقلی «مد» شده (دقیقاً به این معنی که تو کارای ته اون دوره [مثل مجمعالادوار مخبرالسلطنه، یا بحورالالحان فرصت] هست، ولی پیش از اونا نیست)، و درنتیجه، احتمالاً اساساً هم چندان به «عمل» [رایج] موسیقی ربط نداشته. هنوز هم که هنوزه، وقتی حرف از «فواصل دستگاه فلان» میزنیم، درواقع داریم فواصل «مقام فلان» (یا «آواز فلان») رو میگیم، و حتی یادآوریهای متأخرین (مثل یادآوری آقای [ر.] بدیعی که آقای صبا گاهی اسم معروفترین گوشهٔ مجموعه رو بهعنوان اسم مجموعه میگفتهن) نشون میده که تا پیش از این «انقطاع تاریخی» [که سنت شفاهی رو از «عوام» گرفت و به «خواص» سپرد)، اصولاً ملت به همون مدل «آواز» [تقریباً، «مقام»] فکر میکردهن و کار میکردهن. اینکه چرا دستگاه جدید درست نمیکنیم، دلیلش اینه که خود دستگاهها اصولاً در «عمل» موسیقیمون چندان اهمیتی نداشتهن، و اساساً کسی نمینشسته یه دستگاه رو از سر تا ته بزنه. دستگاه، یه مفهوم مجرد [و احتمالاً «تعلیمی»] بوده، و فلسفهش یهجور ردیف کردن آوازهایی بوده که میتونستهن پشتسرهم بیان؛ اما این توالی تنها توالی ممکن نبوده، و خود آقایون هم بهخوبی این رو میدونستهن. هرچیزی که بناست اضافه بشه، قاعدتاً باید اول پرورونده بشه تا به یه «آواز» مستقل تبدیل بشه [مثل «دادوبیداد» آقای علیزاده، شاید] و بعد، باید دید که اصولاً چطور میشه ادامهش داد و آوازهای دیگهای دنبالش آورد. اگه «لازم» باشه که همچو اتفاقی بیفته، اون «آواز جدید» با دنبالهای از آوازها میشن «دستگاه جدید». اگه نه، خوب، نه! البته، نقش «کاریزما» و پیروی دیگران از کار هم مهمه: اگه من همچو توالیای رو بسازم، اگه چندان «مهم» نباشم، کسی هم جدیم نمیگیره ـــ همین مقام ابداعی آقای علیزاده رو احتمالاً خیلیها دیدهن؛ اما احتمالاً کمتر کسی میدونه که آقای [محسن] نفر هم یه مقام ابداعی دارن!
درمورد سؤال 3، نمیدونم که «ناهنجار» یعنی چهچیزی. داری میپرسی که اینا همهٔ فواصل ممکنن؟ خوب، «نه». حتی اگه طبقهبندی مطبوع ـ نامطبوع رو برای فواصل متوالی بپذیریم، حتی اگه بخوایم لزوماً دانگهای درست داشته باشیم، نوع کنار هم چیدن دانگها میتونه جورای دیگه هم باشه. اینکه چرا اینا موندهن، شاید بیشتر تحت تأثیر سنت تعلیمیه و وجههٔ بهشدت کاریزماتیک خاندان فراهانی.
در مورد سؤال 4، وضع یهکم خطرناکتره. اصولاً، توصیف چپ و راست به اینور و اونور، احتمالاً اشتباهیه که آقای صبا تصریحش کردهن و حالا دیگه خیلی راحت نمیشه درستش کرد (البته، آقای صبا، استدلالشون رو برپایهٔ کمانچه مطرح کردهن، نه «هر» سازی، و بنابراین این مشکل تو رو ندارن!). شاید درستش این باشه که توجه کنیم که راست و چپ، در ادبیات یهکم قدیمیترمون، «درست و نابهجا» معنی میدادهن؛ نه لزوماً اینوری ـ اونوری (عربی و انگلیسی و فرانسوی هم همینجورن). اینکه چشم کسی چپه، یعنی چشمش سرجاش نیست. چپچپ نگاه کردن به جهت نگاه برنمیگرده، به ناجور بودن نگاه برمیگرده. درضمن، «کوک» هم به شکل اسمی استفاده نمیشده و همیشه جزئی از فعل بوده و سرجمع معنی «تنظیم» میداده؛ نه «کوک» به شکل امروزیش. نتیجه اینکه چپکوک، تنظیم مناسب «چپخوان»ها بوده و راستکوک، تنظیم مناسب راستخوانها ـــ فارسیش، زنان و مردان! آقای صبا هم با همین تعریف شروع میکنن و محدودهٔ صوتی رو درکار میآرن؛ ولی بعد، احتمالاً برای توجیه «چپ» و «راست»، دستبهدامن کمانچه میشن، بی توجهی به اینکه اصولاً هیچ [مطلقاً، هیچ] سندی نداریم که حتی تو یه دورهٔ خاص، «مرجعیت» نظریای رو برای کمانچه و کمانچهکشها ادعا کنه ـــ سهل است، حتی به «آرشه» هم میگفتهن «مضراب». این یه بند رو بعداً جدیتر تو تاپیک خودش دنبال میکنم.
اصولاً، خوبه اگه همون تاپیک کذا رو ببینی. نوع نگاه آقای طلایی هم در کتابشون [که همونجا هست] بهنظرم بهخوبی جواب سؤالهات رو میده. گیر آدمای پرحرفی مثل من هم نمیافتی!
سلام
خیلی ممنون از توضیحاتتون. فکر نمیکردم که این (چپ کوک و راست کوک ) اینقدر داستان جالبی داشته باشه!!!!
ذوستان و اساتید محترم چرا این تاپیک و این بحث شیرین و مهم راکد مونده؟ لطفا بازم مطلب بذارید . واس من که خیلی ارزشمند و مفید بوده این تاپیک خواهشا ادامه بدبن.....
سلام دوستان گرامي
ميشه لطف کنيد در مورد گام اواز اصفهان توضيح دهيد همچنين نت شاهد و گستره ملودي گوشه هاي جامه دران,بيات راجع,عشاق ,سوز و گداز و بختياري را .......پيشاپيش سپاسگذارم
سلام دوست عزیز. همانطور که مستحضر هستید آواز اصفهان از مشتقات دستگاه همایون میباشد. نت شاهد درآمد آواز اصفهان درجه چهارم گام همایون می باشد. به طور مثال از همایون "سل"، اصفهان "دو" مشتق می شود. نت شاهد و گستره گوشه هایی که ذکر کردید در اصفهان "دو" به شرح زیر است:نقل قول:
گوشه بیات راجع و جامه دران: نت شاهد، درجه دوم شاهد درآمد یعنی نت "ر" میباشد و گستره ملودی تا درجه پنجم شاهد می باشد.
گوشه عشاق: نت شاهد این گوشه درجه پنجم شاهد یعنی نت "سل" و گستره ملودی تا درجه هفتم شاهد می باشد.
گوشه سوز و گداز: نت شاهد این گوشه درجه دوم شاهد درآمد یعنی نت "ر" میباشد و گستره ملودی تا درجه چهارم شاهد می باشد.
گوشه بختیاری: این گوشه جزو آواز اصفهان نیست بلکه از گوشه های دستگاه همایون میباشد.
سلام راز و نياز گرامي
خيلي خيلي ممنونم لطف کرديد....سلامتي و شادي رو در کنار خانواده محترم برايتان ارزو مي کنم
سلام.آقاي دانشمند اگه امكان داره نت شاهد وگسترده ملودي گوشه هاي دستگاه شور(البته فقط اون هايي كه توكتاب دوره ابتدايي ذكر شده).رو هم اينجا بزاريد بسيار ممنون ميشم.اگه يه تعريفي هم از گام بديد عاليه.خيلي ممنون.
سلام دوست عزیزم. نت شاهد و گستره ملودی گوشه های شور که در کتاب دوره ابتدایی اومدند (در اینجا شور "سل" را در نظر گرفتم) عبارتند از:نقل قول:
درآمد: درجه اول گام ( نت "سل" ) - گستره تا درجه پنجم(نت "ر")
شهناز: درجه چهارم گام ( نت "دو" ) - گستره تا درجه هفتم (نت "فا")
قرچه: درجه ششم گام ( نت "می" ) - گستره تا درجه هفتم (نت "فا")
رضوی: درجه هفتم گام ( نت "فا" ) - گستره تا درجه هشتم(نت "سل")
حسینی: درجه هشتم گام ( نت "سل" ) - گستره تا درجه دهم (نت "سی")
البته لازم به ذکره که گستره ملودی مانند نت شاهد، ثابت و تغییر ناپذیر نیست بلکه تقریبا قراردادی هستش به طور مثال در برخی از کتابها میتونید ببینید که در گوشه قرچه به درجه هشتم گام هم اشاره میشه. ولی چیزی که اینجا عنوان شده تقریبا عرف هستش.
تعریف گام: ترتیب و توالی نت ها در کنار یکدیگر گه قواعد خاصی را دنبال میکنند را گام میگویند.
شاد باشید دوست عزیز
خيلي ممنون.فكر ميكنم همون طوري كه از يه درجه نميتونيم بالاتر بريم از يك نت خاصي هم نميتونيم پايين تر بيايم.اگه در مورد اين هم توضيح بديد كه از چه نتي نميتونيم پايين تر بيايم و چه جوري قابل تشخيص هست خيلي ممنون ميشم.اگه ميشه در مورد گام بيشتر توضيح بديد.زياد متوجه نشدم!.
سپاس
سلام دوست خوبم. دقیقا درست میفرمایید ولی همونطور که قبلا هم اشاره شد در اجرای گوشه ها بیشتر باید ذهنتون رو متوجه نت شاهد و نت ایست کنید برای پی بردن به حدود گستره ملودی گوشه ها هم سعی کنید از کتابهایی مثل ردیف دوره ابتدایی زنده یاد استاد پایور و یا ردیف زنده یاد استاد صبا الگو برداری کنید با مشاهده گستره ملودی گوشه ها در این کتابها دقیقا متوجه بحث خواهید شد.نقل قول:
در مورد گام هم مقاله خوبی توی [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] هست که خیلی کمکتون می کنه.
شاد باشید دوست من.
سلام. دوستان کسی در مورد دانگ چیزی میدونه؟ میشه توضیح بدید..
درمورد درامد چهارگاه هم اگه میشه توضیح بدین. نت شاهد - ایست- متغیر درامد چهارگاه
سلام دوست عزیز. قبلا گفته شد که گام عبارت است از هشت نت متوالی به طور مثال توالی نت "سل" تا نت "سل" بعدی را یک گام می گویند.نقل قول:
دانگ معادل نصف گام می باشد. به عبارت دیگر فاصله چهار نت متوالی را یک دانگ می گویند. به طور مثال فاصله نت "سل" تا "دو" را یک دانگ می گویند.
لطفا به شکل زیر دقت کنید:
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
در مورد دستگاه چهارگاه هم، در چهارگاه راست کوک (مانند کتاب دوره ابتدایی، ردیف صبا و میرزاعبدالله) نت تونیک و شاهد در این دستگاه نت "دو" می باشد.
نت متغیر در این دستگاه نت "می" و "فا" است که هر دور در گوشه حصار تغییر میکنند به طوری که بجای "می" بکار از "می" کرن و بجای "فا" بکار از "فا" دیز در این گوشه استفاده میشود.
شاد باشید دوست عزیز