مشاعره با ترانه ها

سلام

توي اين تاپيك �?قط بايد با ترانه هايي كه توسط خواننده ها خوونده شده

مشاعره كنيم پس لط�?ا از شعرايي كه هنوز كسي اونارو نخوونده است�?اده نكنيد

در ضمن اگه اسم خواننده رو هم ميدونيد بنويسيد يه عمر دعاتون ميكنم .

ب�?رماييد


يا علي

خدا حا�?ظ براي تو چه آسان بود

ولي قلب من از اين واژه لرزان بود

خداحا�?ظ براي تو رهايي داشت

براي من غم تلخ جدايي داشت



احسان خواجه اميري

تو خيال كردي بري دلم برات تنگ ميشه


باغ خونه بي تو خشك وبيرنگ ميشه


سيروان خسروي

خوب حالا با ((ه )) بده

يا لا ديگه

هرچي آرزوي خوبه مال تو
هرچه كه خاطري داري مال من
( احسان خوجه اميري)

نبينمت غمگين باشي
باغصه همنشين باشي
دلم ميخواد تو زندگي
گل باشي بهترين باشي

يادم نميره وقتي كه با گريه ر�?تي
دردي كشيدم از احساس بي پناهي

منصور

یکی بود یکی نبود

کور بشه چشم حسود

دو تا خورشید سیاه

دو تا چشم سرمه سود

اخشابی

دو تا چشمام همه جا دونباله تو می گرده

با نبودنت دلم با غصه ها سر کرده

شب وروز در پی تو من همه جا رو گشتم

یکی گ�?ت غصه نخور اون داره بر می گرده

معین

هی خانوم کجا کجا

دوست دارم به خدا

دوست دارم به خدا

هی خانوم یواش یواش

هی خانوم یواش یواش

با ما اینجوری نباش
با ما اینجوری نباشششششش

شب بود وستاره توي كهكشون
غم بود ونگاهي رو به آسمون

با چشم خسته
قلبي شكسته

باز پر شده قلبش از گلايه ها
باز ميگه غماش وبا ستاره ها

ای سرو آزاده به آزادگی مناز
آزاده منم که از همه عالم بریده ام


شهرام ناظری

منادی می‌کنند در شهر امروز
که خون عاشقان در گردن دل
چو رسوا کرد ما را درد عشقت
همی کوشم به رسوا کردن دل
چو عشقت آتشی در جان من زد
برآمد دود عشق از روزن دل
زهی خال و زهی روی چو ماهت
که دل هم دام جان هم ارزن دل
مکن جانا دل ما را نگه‌دار
که آسان است بر تو بردن دل
چو گل اندر هوای روی خوبت
به خون درمی‌کشم پیراهن دل
بیا جانا دل عطار کن شاد
که نزدیک است وقت ر�?تن دل



شجریان
کاست آسمان عشق
در مایه ی سه گاه

لوس و ملوسي دخترك
ديده شدي با پسرك

0912

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گ�?تیم و همین باشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
هر کو نکند �?همی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد



شجریان

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
ره روی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی
آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
گریه حا�?ظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این طو�?ان نماید ه�?ت دریا شبنمی



شجریان
کاست آستان جانان

یارب امان ده تا باز بیند
چشم محبان روی حبیبان
ای منعم آخر بر خوان جودت
تا چند باشیم از بی نصیبان



شجریان
کاست بي تو بسر نمي شود
تصنی�? غم با طبیبان