اقا ,دمت گرم م م م م م م منقل قول:
این مشت محکمی بود بر دهان امریکای جنایت کار.:124:
البته به اقا amir جسارت نشه.منظورم کس خاصی نیست.
فقط محض مزاح عرض کردم...............
ما چاکر همه برو بچ نت اهنگ هستیم.............
نمایش نسخه قابل چاپ
اقا ,دمت گرم م م م م م م منقل قول:
این مشت محکمی بود بر دهان امریکای جنایت کار.:124:
البته به اقا amir جسارت نشه.منظورم کس خاصی نیست.
فقط محض مزاح عرض کردم...............
ما چاکر همه برو بچ نت اهنگ هستیم.............
فقط علاقه باعث میشه که افراد کاری رو با همۀ سختیهاش یاد بگیرند
دقيقا اما قبول كنيم كنار علاقه شرطي هم وجود داره به نام استعداد و فيزيك بدني....
بله واقعا با جناب Amir موافقم. فريادهامو با سازم ميزنم (بهتره بگم ميزدم). ديگه خودتون فكر كنيد من چقدر الان فرياد در سينه دارم كه 3 ساله نزدم :)) و با نوازندگي يه جور تخليه رواني ميشم و كلي انرژي مي گيرم (البته اينها همه افعالش مربوط به زمان گذشته است) و خب همه ي اينها يعني علاقه به نظرم (وقتي گرايش داشته باشي به سمت چيزي)
والا من كه اصلا سختي توي موسيقي نديدم. درسته كه يادگيري هر سازي سختي هاي خاص خودش رو داره اما اگر دقت كرده باشيد و اگر واقعا ساز و موسيقي رو دوست داشته باشيد، توي اين سختي هم لذت زيادي وجود داره. درست مثل موقعي كه انسان عاشق ميشه.
نقل قول:نقل قول:
کاملا درسته
حتما چشیدید بعد از دویدن و تحرک زیاد که خیس عرق میشید وقتی یه
لیوان آب خنک بهتون میدند که بخورید همچین که سر لیوان رو میبری بالا و
اولین قطره ی آب می افته توی گلوت و شروع به نوشیدن می کنی و
همچین که این آب گوارا توی گلوت قل می خوره و میره پایین و انگار که این
طعم زندگی ی و لذتی توی این اتفاق ساده هست که به محض اتفاق
افتادنش روحت رو تازه می کنه و افکار قشنگ رو می فرسته سراغت یا
وقتی که خیلی گرسنته و یه غذای لذیذ و خوشبو روی میزه و هر قاشقی
که ازش میخوری تو رو به شوق میاره و افکار زیبا و لطیفی رو برات به ارمغان میاره
و لذتی عجیب رو توش داره که مثل ساعت تکرار میشه مثل اینکه کسی این
رو در وجودت گذاشته تا هر روز زندگی تورو لحظاتی از فکر و کار و دغدغه
هات جدا کنه بیاره بنشونت پای میز یا سفره نهار و بهت میگه برو حالش رو ببر و از این دست لذت ها مثل امیال جنسی و ....
صداهای موسیقیایی هم با من این کارو میکنن و مثل پروسه ی تشنه
شدن و سیراب شدن و دوباره تشنه شدن همین جوری ادامه دارند یه موقع
هایی هم که سیر میشم مثل یه برنامه ی پیشرفته ی کامپوتری دوباره
بعد چند ساعت گرسنم میشه و جالب اینجاست که قدرت های عجیب و
قریب و صد ها و هزاران چیز دیگه درون خودشون دارند که من هنوز قطره ایی از اون ها را هم
نمیدونم یه موقع هایی من رو میبرن به یه باغ سر سبز و پر از گل که توش همه با صمیمیت
مشغول بازی هستند یه موقعی من رو میبرن پیش آدمایی که غصه دارن یا حتی یه موقع هایی
من رو پیش لولو خر خره ها هم می برن و حتی بعضی اوقات من رو به دنیا ها و سرزمین
هایی ناشناخته و عجیب و غریب میبرند و با صد ها و هزاران چیز دیگه که در خودشون دارن هر
بار به من گوشزد میکنن که آهای هنوز دو زار راجع به ما نمیدونی !!! و یه فرق خیلی اساسی
که بین این سر و صدا ها و خوراک و آب و لذت جنسی هست اینه که اونا فقط من رو چاق یا
لاغر یا ارضا و ... نمیکنن بلکه در هر بار تشنه شدن من چیزای زیادی یاد من میدن و به من می
آموزند که هنوز چیز های زیادی باید راجع بهشون بدونم و هر بار که این اتفاقات میافته باعث
میشن من بیشتر در این سر و صداها تامل کنم و همین جاست که انگیزه ای ایجاد میشه که
من رو به سمت کشف خودشون میبره و مثل بنزینی میمونه که من رو به کلاس ویولن یا سلفژ
میبره و یا شوق عجیبی برای کندوکاو در خوندن کتاب راجع بهشون و هزار جور مساله دیگه میکنه
(البته من هم یه جورایی موافق حرف خانم zahrahonarmandi هستم که میگن لذتش وصف نشدنی ی هم یه جورایی مخالف بیشتر فکر میکنم باید بکوشیم در وصف و تامل آگاهانه در این لذت ها البته نمیگم هم این توصیف هایی که من کردم کاملا درسته اما برای من کاملا اینجوریه و من چون آدم بی سوادی هستم توصیف هام هم در کلمات و تعاریف ساده و به اصطلاه همه کس فهم هستش اما فکر می کنم همه ی ما به نوعی در جهلی نسبت به این لذت ها هستیم (هرکی یه جوری و در یه سطحی) که باید بکوشیم به سمت علم و درک بیشتر و آگاهانه تر از این موضوع باشیم حالا هرکی به نوبه ی خودش و اون موقع هست که این سر و صداها ابعاد دیگه ی خودشون رو هم به ما نشون میدن و فکر میکنم برای همین هست که به کرات میشنویم که سلفژ و تئوری و مطالعه ی تاریخ برای هر موزیسینی لازم هست و به تعبیر خودم نقش قویت (خوراکی که از آرد نخود چی و شکر درست می شد و به بچه ها در سن پایین میدادند تا به اصطلاح قوت بگیرند) رو برای نوازنده بازی می کنه و به موزیسین شدن شخص کمک میکنه)
البته من به شخصه و نوبه ی خودم کتابی رو به همه موسیقی دوستان گوشزد و نه معرفی میکنم که چه بسا برای اکثر دوستان کتابی نام آشنا و حتی مطالعه شده هست.
کتاب درک و دریافت موسیقی نوشته ی : راجر کیمی ین ترجمه حسین یاسینی
که کتاب فوق به ذکر از پشت جلد آن :
از هنگام چاپ ویراست اول آن در 1976 تا امروز که ترجمه ی ویراست پنجم آن به فارسی منتشر شده است و یکی از معتبر ترین کتاب های درسی سال اول رشته موسیقی و نیز دوره های درک موسیقی برای دانشجویان دیگر رشته ها در ایالات متحده بوده و طی این سال ها در هر ویراست کامل تر و روز آمد تر شده است.
روش ارائه مطالب در این کتاب به گونه ای ست که برای خواننده و با هر میزان از دانش موسیقی نگرشی جامع و زنده از هنر موسیقی فراهم می آورد و نیز می توتند مبنای مطالعه ای ژرف تر و تخصصی برای دانشجویان رشته موسیقی باشد.
معرفی مبانی مفاهیم سازها و فرم های موسیقی
بررسی سیر تاریخی - اجتماعی و سبک های هنر موسیقی در دوره های قرون وسطی - رنسانس - باروک - کلاسیک - رومانتیک و سده بیستم همراه با ارائه سرگذشتی کوتاه از آهنگ سازان مهم هر دوره و تحلیل سبک و گزیده ایی از آثار آنان که اغلب با طرح ها شنیدنی همراه شدند پیکره ی اصلی کتاب را تشکیل می دهند .
بررسی موسیقی جاز - نمایش های موزیکال - موسیقی راک و نیز گزیده ای از موسیقی غیر غربی در این کتاب همگام با دیدگاه های پژوهشی دهه ی اخیر چشم انداز موسیقیایی رنگارنگ تری را برای خواننده فراهم آورده است.
و همان طور که در پشت جلد هم آمده واقعا این کتاب خیلی خوبی هستش و واقعا خواننده هر میزان دانش از موسیقی هم که داشنه باشه کاملا ارتباط رقرار میکنه با کتاب و واقعا خیلی خوب هستش
البته کتاب های خیلی خیلی زیادی هستند که در باب تاریخ و تفسیر موسیقی مطالعه ی اون ها اطلاعات شایانی رو در اختیار شما قرار میده از جمله
تاریخ موسیقی و تفسیر موسیقی تالیف زنده یاد سعدی حسنی که تاریخ موسیقی از رمانتیک تا معاصر و تفسیر موسیقی از کلاسیک تا معاصر هستش و یا
تاریخ مختصر موسیقی ایران تالیف زنده یاد تقی بینش و یا تاریخ موسیقی ایران تالیف حسین مشحون برای موسیقی ایرانی
گذری کوتاه بر تاریخ موسیقی کلاسیک تالیف حسن زند باف
تاریخ موسیقی ری بنت ترجمه ی پیام روشن
تاریخ موسیقی نوشته ی هنری جورج فارمر ترجمه بهزاد باشی
و صد البته کتاب خیلی خیلی خوب (البته از نظر من ) کتاب تاریخ موسیقی جهان –روح انگیز راهگانی به نظر من این کتاب خیلی خوب و جامع هستش
اما کلا من چون همه ی این کتابا رو جز همین آخری و خود درک و دریافت و کتابای سعدی حسنی رو نخوندم نظرم نمیتونه کارشناسانه باشه و تا دلت بخواد تو این زمینه ها کتاب ریخته و اینا فقط چند تا نمونه ازشون بود اما
مساله اینه که واسه این میگم کتاب درک و دریافت رو اول آدم بخونه بهتره برای اینه که از همه چیز توش گفته میشه از مبانی
صوت و ریتم و ملودی و هارمونی و تونالیته و بافت و فرم موسیقیایی بگیر تاموسیقی در دوره های مختلف تاریخ و شخصیت
موتسارت و بتهوون و ویوالدی تا موسیقی راک و جز و موسیقی غیر غربی و هندی و ژاپنی و واقعا یه دید کلی و خوب به آدم
میده و هماونطور که تو پشت جلد هم گفته پایه ایی برای مطالعات ژرف و عمیق تر هستش
واقعا فکر میکنم کتاب درک و دریافت موسیقی رو اصلا پیش از هر مطلب دیگه ای باید خوتد و واقعا این چیزایی که پشت کتاب
نوشته بود و براتون خوندم تا حد زیادی درسته و حتی کتاب تاریخ موسیقی جهان –روح انگیز راهگانی هم که میگم
خیلی خوب هست رو آدم بعد اون بخونه خیلی بیشتر مطلب دستگیرش میشه.
ولی کلا سعی من بر این بود که کتاب درک و دریافت رو حتما حتما تهیه کنید که استنادم هم هم بر چیزایی که خودم خوندم هم حرف معلم هام هستش و صد البته که اینقدر آدم با سواد و کتاب خون توی این سایت هست که من هیچوقت فکر نمیکنم نیازی به گوشزد بنده ی حقیر باشه اما چون خودم از خوندن این کتاب واقعا لذت بردم گفتم اگر تعداد انگشت شماری رو هم بتونم کمک کنم با این توصیه دریغ نکنم و در آخر قیمت این کتاب مفید و ارزشمند 12000 هستش که از انتشارات پارت روبروی درب اصلی دانشگاه نهران میتونید تهیه کنید
و بنگر که ازلذت موسیقی اومدیم تا درک و دریافت موسیقی و همچنین بنگر که من چه آدم پر حرفی هستم ((:
واو و در آخر یادم رفت اینکه
موسیقی مایه حیات است در مصرف آن صرفه جویی نکنید
سلام
من قبلا یه همچون تاپیکی زده بودم وانجا مفصل توضیح داده بودم که هدفم از نوازندگی چیه ؟
ولی خوب موسیقی یه چیز دیگست که زندگی بدون ان نمیشه
در مورد کتاب درک و دریافت موسیقی هم با حرفای دوستم کاملا موافقم .
اگه ا ین کتاب بخونید می بینید که بابا موسیقی یعنی چی ؟ از الف تا ی همه چیز نوشته واقعا که محشر منتها بزرگترین عیبی که داره اینه که قطعات معرفی شده توی یک سی دی نیست و با کتاب به فروش نمی رسه برای پیدا کردنش خیلی باید این ور ان ور بری تازه همه چیز پیدا نمیکنی
سلام یادمه وقتی 9 سالم بود یه روز مامانم اومد خونه و یه نوار ویدیویی بهم داد گفتش این یکی از دوستام داده بزار ببینیم چیه.از همون ثانیه اول که گذاشتم تا اخرین ثانیه که یانی صحنر ترک کرد من میخکوب شده بودم پای تلوزیون. بله چنان تحت تاثیر ویولن زدن نوازنده ها شده بودم که فکر کنم 10 بار فیلم عقب زدم از اون موقع تا الان که 14 سال میگذره هنوز عشق ویولن و یانی ته دلمه . به همه گفتم من تا یه اجرا توی کنسرت یانی نکنم ولکن نیستم. ولی اون موقع نه پول ساز خریدن داشتم نه پول کلاس. ویولن تا 2 سال پیش یه رویا بودو ولی بالاخره به رویام جامه عمل پوشوندم. اونموقع به خانوادم قول دادم حالام به شما دوستای عزیزم قول میدم که تا یانی زنده هست من یک همکاری باهاش خواهم داشت. فعلا این نهایت ارزوی منه
سلام
من هميشه دلم مي خواست ساز بزنم هيچ وقت هم دليشو نفهميدم.
اما در مورد سختي، فکر کنم شما خيلي با استعداديد.
من خيلي راحت کنکور قبول شدم، ارشد هم همينطور، سر کارم هم برنامه هاي خيلي پيچيده رو با کمي کلنجار رفتن مي نويسم، کارهاي هنري هم مثل نقاشي واسم سخت نيست و ... ولي تو موسيقي موندم، واقعا موندم.
موسيقي خيلي پيچيده است.
متاسفانه ashoo جان، نمي تونم ولش کنم، نمي دونم چرا !!!
یکی از دلائل من برای یادگیری ویلن مثل شادی جان برای شرکت در کنسرتها بوده ولی خوب من هدفم این بوده که فقط روی سن برم و خصوصا در تهران و تالار وحدت یا رودکی ولی همیشه فکر میکردم این امر محال و نشدنی است ولی خدا رو شکر با پشتکار خودم و یاری خدا تونستم تو کنسرتهای متعددی شرکت کنم ولی اون که در تهران بالای سن برم هنوز محقق نشده ولی این اواخر یک سری اتفاقات افتاد که فکر کنم تا سال دیگه اگر زنده باشیم این آرزومون هم بر آورده بشه
اتفاقا همین امروز داشتم بهش فکر میکردم . که 2 سال آینده باید ادامه ی روند نوازندگی و پیش ببرم یا برم دنبال ارشد و کا ر و ...
نمی دونم ولی مطمئن هر تصمیمی بگبرم ساز و نوازندگی و موسیقی توش هست .
به نظرم کسی که نوازنده هست مشکلش با ساز و نوازندگی نیست که هیچ از لحظه لحظش لذت می بره . مشکل حاشیه هایی هست که تو این زندگیه ماشینی دورش و گرفته . همین بدو بدو کردنا . خط کشیدن رو آرزو ها و علاقه ها .
من ساز میزنم تا زنده بمونم ، نفس بکشم ، داد بزنم و آروم بشم .
سختی یعنی بی سازی !
سختی نمیدم که!
سختی ماله درسه نه ساز
سلام و خسته نباشید
سختی نداره که ... شما وقتی چیزی رو عاشقانه دوست داشته باشی سختی نمیکشی که یعنی اینکه اگر هم سختی داشته باشه شما اونو شیرین میبینی چون محو معشوقه ات هستی(منظورم ساز و موسیقیه).مثل اینکه شما عاشق یه غذا باشید وقتی میخواید غذا رو میل کنید یکی بیاد به شما بگه برا چی به خودت سختی میدی که برای خوردنش دهانت رو باز کنی و بجوی...(مسلما این حالت پیش نمیاد چون محاله)
پس سختی نداره سختی مال کسانی هستش که به موسیقی مثل درس و مدرسه نگاه میکنن انگار که زورشون کردن که باید حتما مثلا فلان قطعه رو بزنی و همین ها هم هستن که به جایی نمیرسن
حالا یه خاطره از خودم درباره موسیقی بگم : من پارسال وقتی مدرسه میرفتیم روزهایی که امتحان سختی داشتیم صبح زود تر بلند میشدم اما بجای این که درس رو دوره کنم فقط نیم ساعت پیانو میزدم و جالبه بدونید تا زمان امتحان هیچ استرسی نداشتم و امتحان رو هم به طرز عجیبی عالی میدادم.
خلاصه که موسیقی و سازم عشق من هستن و من هم عاشقشونم و دیگر هیچ
با تشکر
زیباترین هنرها موسیقی است وزیباوشگفت انگیز ترینشان ویلن. ازاینهمه لذت وزیبایی که هم خودم وهم شنوندگان غرق درآن میشویم چگونه اهمیت ندهیم موسیقی عالیترین مرحله از تکامل زیباییها است چرا رنج راتحمل نکنیم؟بهترین دوست را
كار دله .............