موسیقی ایران پس از ورود اعراب
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
سلام دوستان ....
این مطلب برای من بسیار مهم بود که چرا از موسیقی ایرانی قبل از اسلام چیز زیادی بدست نیومده ...
متاسفانه در جستجوهای اینترنتی و غیر اینترنتی به مسائلی برخورد کردم که زیاد خوشایند نبود ... و طرح این اطلاعات رو در این سایت به صلاح نمیدونم .... چون ممکنه موجب تنش و بگو مگو میان کاربران با سلایق مختلف بشه ...
بهر حال کلا برخورد اعراب با فرهنگ ایرانی از نوعی نگاه ناسیونالیستی حاکم بر جامعه عرب حکایت داره ...
البته این بر اثر برداشتهای کاملا غلطی بوده که اعراب نسبت به اسلام داشتند ... و بنده مطمئن هستم که بسیاری از اعرابی که به ایران حمله کردند کلا مسلمان نبودند وگرنه چطور یک مسلمان واقعی ( که یاد گرفته رئوف باشه و دیگران رو برادر خودش بدونه ) میتونه همچین فجایعی رو ببار بیاره ... بگذریم ..
متوجه شدم موسیقی ایران قبل از ورود اسلام بسیار بسیار پیشرفته بوده و حتی برای نوشتن موسیقی الفبایی هم موجود بوده که الحان مختلف رو با اون می نوشتند ...
متاسفانه با وجود اینکه اعراب در موسیقی هیچ حرفی برای گفتن نداشتند و به طور کلی موسیقی خودشون رو از ایران وام گرفتن هم در اون زمان و هم در دوره های بعد به دلیل همون نگاه ناسیونالیستی که به ایرانیان داشتند ( و اونها رو عجم ) مینامیدند از اعتراف به این نکته خودداری کردند و حتی با اصرار تمام برای بر عکس جلوه دادن موضوع تلاش داشتند ... تا اونجایی که تاریخ نویسان عرب موسیقی ایران رو وام گرفته از تمدن های کنار دست اون میدونستند ...
برخی نویسندگان عرب زبان, دانسته یا ندانسته میکوشیدند همه دانشها و هنرهای رایج در عصر اسلامی را از آن قوم عرب و زاده اندیشه ایشان وانمایند و هیچگاه دوست نداشتند اعتراف کنند که این دانشها و هنرها در ایران روزگار ساسانی شناخته و رایج و پیشرفته بوده است و همونها است که با دست گروهی از خود ایرانیان تازه مسلمان در قالب زبان عربی ریخته شده است . که پایه و مایه تمدن و فرهنگ عصر اسلامی شده . حتی بعضی سعی داشتند پیشینه برخی ابزار این تمدن بزرگ را به عبریان و سریانیان و یا حتی حبشیان نسبت دهد اما به ایرانیان نسبت ندهند .....
درباره پیشینه آواز خوانی در عرب ,همه تاریخ نویسان نوشته اند که ابن سریج خواننده معروف حجاز آوازه خوانی را از بنایانی یاد گرفته است که به فرمان الله بن زبیر برای نوسازی خانه کعبه از ایران به مکه آورده بودند . اینان به فارسی آواز می خواندند و ابن سریج آوازها را از آنان یاد گرفت و به عربی برگردانید.
عراق کانون فرهنگ و تمدن ایران در طول تاریخ و به خصوص در عصر ساسانی است و "دل ایرانشهر "نامیده میشده است .در اینجا بوده که نوابغی در فن موسیقی پدید آمده که بیشتر ایرانی اند. در پیشاپیش این نوابغ نام ابراهیم و پسرش اسحاق که از مردم شهر ارگان (ارجان نزدیک بهبهان کنونی) بوده اند مشهور است.
هنر موسقی ایرانی و هنرهای وابسته به آن رقص در محیط متمدن بغداد ( تیسفون مدائن ایرانیان ) تا آنجا پیش رفت که که حتی بانوانی از دودمان عباسی از این هنر بهره داشته اند.در این مورد داستان علیه دختر مهدی عباسی زبانزد همگان است.
در زمینه سازها , محمد بن نباته مصری نوشته است که نصربن حارث بن لکده پزشک مشهور عرب زبانی که در دانشگاه گنده شاپور (جندی شاپور ) خوزستان درس می خوانده است در همانجا نیز با موسیقی و آواز ایرانی آشنا شده و بربط نوازی را که یکی از وسایل درمان برخی بیماریهای درونی و روانی بوده , آموخته و چون به مکه باز میگردد در آنجا بربط نوازی را رایج میکند.
خوزستان سرزمین کهن اقوام آریایی ایران , یکی از مهم ترین مراکز تمدن ایرانی است که موجب گسترش این هنر جهانی در نزد اعراب شبه جزیره شد . در منطقه باستانی چغامیش خوزستان آثاری از نخستین ارکستر جهانی کشف شده است که به حدود پنج هزار سال پیش برمیگردد . سنگ نگاره یک گروه نوازنده به همراه آلات موسیقی مشغول نواختن نواهای یکنواخت گروهی هستند در چغامیش به روشنی دیده میشود .
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
پژوهشی ساده در کتابهای موسیقی که به زبان عربی نوشته شده است آشکارا نشان می دهد که نود در صد نام آوازها و نام سازها در عربی ,ایرانی است و به همان شکل ایرانی و گاهی با اندک شکستگی در زبان عربی رایج مانده است. واژه خنیاگر که در عربی به شکل( خنیاکر) و ( هنیاکر ) به کار رفته و از آن مصورهایی به شکل "خنگره "و "هنکره " و فعلها ساخته و به کار برده اند, معنی موسیقی دان به طور مطلق نداشته است , خنیاگر به خوانندگان و نوازندگانی گفته شده که در بزمها و شادیها گونه ای موسیقی سبک (به اصطلاح امروزی بزن بکوب) می نواخته اند .اینگونه آوازها در فارسی ماحوزه و ماحوزی می گفته اندکه بیشتر در میخانه و خرابات خوانده میشد,همین واژه نیز در عربی رایج بوده . واژه (ماهور) که امروز نام یکی از دستگاههای شادی آفرین موسیقی ایرانی است صورتی از واژه (ماحوز) در این معنی است.
از میان دستگاههای موسیقی اصیل ایران تا اونجا که من از اساتید شنیدم فقط دستگاه همایون هست که کاملا ایرانی هست ... به این معنی که در هیچ کجای دنیا همچین کوکی برای ساز وجود نداره ...
اونچیزی که به عنوان همایون با سازهای غربی مثل کیبورد و گیتار نواخته میشه در واقع همایون نیست .. فقط شبیه همایون هست ... کوک همایون حتی با ربع پرده های معمولی هم کاملا درست در نمیاد مگر اینکه فرد تبحر کافی و نیروی شنیداری کافی داشته باشه ...
بنده برای کوک همایون جهت اهنگسازی ( با کامپیوتر ) فقط ساز کنتاکت - Kontakt - رو میشناسم ... که میشه کوکهای دیگه رو هم با اون در اورد ... سینتی سایزر های با تیوننینگ Free هم امکان نواختن در دستگاه همایون رو دارند ...
این اطلاعات نتیجه تحقیقی در همین موضوع بود که چند روز پیش انجام دادم ... و از اطلاعات مفید سایت
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] نیز استفاده شده ...
دوستان اگه اطلاعاتی راجع به : باربد - نکیسا - بامشاد - رامتین ... نوازندگان برجسته ایرانی و سازهای باستانی ایران دارند بزارن ... البته بعید میدونم این افراد زیاد در بین مردم شناخته شده باشند ...
موسیقی ایران در زمان ساسانی و تا پایان حکومت عباسی
آگاهی ما از اوضاع خنیاگری در زمان ساسانیان در مقایسه با زمان هخامنشیان و پارتیان (اشکانیان ) نسبتا بیشتر است .
خدمت دوستان عزیزم توضیحی بدم در مورد خنیاگری . شاید یه عده از شما نفهمید معنی این واژه چی هست : واژه خنیاگر از واره های باستانی است که معنی نوازندگی ، آواز خوانی و مطربی را می رساند / همچنین واژه خنیاگر (جمع =خنیاگران) به معنی نوازنده ، سازنده ، خواننده ، سرودگری ، رامشگری، و رامشگر و مغنی می باشد . مرحوم دهخدا در این زمینه می نویسد :
خنیاگر [خُ ،گَ] . . . سرود گوی ، سازنده ، نوازنده ، مغنی ، آوازخوان(ناظم الاطباء) مطرب (تفلیس ) . (ز مخشری ). (غیاث اللغات) ، (قول غیاث اللغات ) ، ساز زن ، خواننده ، نوایی .
در این رابطه نیز شعری از سعدی هست که می گوید :
شنیدم که در لحن خنیاگری
برقص اندر آمد پری پیکری
آنچه مسلم است ، خنیاگری در زمان ساسانیان رونق داشته است و شاهان ساسانی این هنر را ارج مینهادند تا جایی که اردشیر بابکان بانی این سلسله در نواختن تنبور مهارت داشته است ( کارنامه اردشیر بابکان ص 37)
بنیانگذار سلسله ساسانی ، مردم را به چهار طبقه به شرح زیر تقسیم کرد :
طبقه یکم : اسواران : آنها که آزادگانند و شاهزادگان .
طبقه دوم : ناسکان و خدمتگذاران آتشکده ها .
طبقه سوم : پزشکان و نویسندگان و اختر شماران .
طبقه چهارم : برزگران و مهان و آنها که در ردیف ایشانند .
و سپس موقعیت خنیاگران را چنین توصیف کرد :
ایشان دانشمندان به علم موسیقی و رامشگران و خنیاگران را بر طبق این طبقات سه گانه تقسیم کرد و یک گروه از ایشان را که از موسیکارهای درجه اول بودند با اسواران و آزادگان [طبقه اول ] چونان دو خط متساوی ، برابر قرار داد و با نخستین طبقه درباریان نشانید .
وگروهی دیگر از نوازندگان درباری را با طبقه دوم برابر کرد . و در طبقه سوم که ناظر [لطیفه گو ] و بذله گویان درباری می بودند ،آن دستهاز رامشگران را قرار داد که چنگ می زدند و تنبور می نواختند (رک.تاج : 33-34)
تعدادی از گوشه ها در موسیقی سنتی ما از ان زما بر جای مانده که خیلی از این گوشه ها اسمشان تغییر یافته و به گونه یی در اجرا هم شاید تغیراتی کرده باشند اما متولدین همان زمان ها هستند که من اسم بعضی از انها را می گویم و به سراغ بعد از دوره ساسانی و ورود اسلام به ایران میروم و گفتگویی را هم نیز از آن زمان خدمتتان به عرض میرسانم :48:
بعضی از آهنگ ها و الحان زمان ساسانیان با توجه به کتاب تمدن ساسا نی شادروان علی سامی :
1-آیین جمشیدی 2- آرایش خورسیدی 3- آزاد وار 4- باد نوروز [ساز نوروز ]5-بوسلیک 6-پرده زنبور 7-خسروانی 8-دل انگیزان 9-خارکن 10-راست 11-سروستان 12-عراق 13-عشاق 14- مادر وسنا 15- نهاوندی 16- نوا 17- نوروز بزرگ 18-نوروز خارا 19-نوروز کیقباد 20-مهرگان خرد و ....
تعداد این الحان به 148 تا میرسه که من فاکتور گرفتم چون مردم از بس نوشتم :17:
یورش اعراب مسلمان به ایران منجر به سقوط امپراتوری ساسانی و تغییر کیش زردشت گردید :
جهان بینی و ارزش های ایرانیان نه تنها خنیاگری را ناپسندیده نمی دانست بلکه آنرا تشویق میکرد و این امر به محض ورود عرب ها ی عربستان و حکومت عباسیان به ایران موجب حسادتشان ( به تعبیر بنده چون اعراب موسیقی خاصی نداشتند ) شد و اعراب حداقل در ابتدا خنیاگری و ساز و این بند و بساط را ناپسندیده ( در زبان عربی :حرام ) می دانستند .
با این حال ، اعراب مسلمان پس از تشکیل امپراتوری عظیم اسلام و دستیابی به ثروت های کلان ایرانی ها ، سر انجام در زمان خلافت عباسیان ( 656-132هجری ) بسیاری از آیین های دربار ساسانی از جمله فراخوانی خنیاگران به دربار را اقتباس کردند . از این رو ، موسیقی و غناء در ان زمان دوباره رونق پیدا کرد ( پس کامل از بین نرفت حتی در آن زمان هم موسیقی اصیل و زحمت کشیده ما بود :26::21ox66r: )
بگذریم ...
وقوع جنبش های منطقه ای در قرن سوم و پس از آن ، منجربه تاسیس سلسله های ایرانی گردید که وجود آنها تاثیر قابل ملاحظه ای در رشد ادبیات و فرهنگ ایرانی از جمله موسیقی داشته است . هرچند اخرین خلیفه عباسی (پادشاه عباسی ) یعنی مستعصم ، در سال 656 هجری به فرمان هلاکوخان مغول کشته شد . با این حال ، در طول حکمرانی خلفای عباسی ( پادشاهان عباسی ) سلسله هایی چون طاهریان ،سامانیان ، صفاریان ،دیالمه آلزیار ، دیالمه آلبویه ، تاسیس شد . این سلسله ها به علت رفتار های غیر اسلامی (خلفا )و ستم های اعراب نسبت به ایرانیان کوشیدند تا هر چه زودتر خود را از شر آنها نجات دهند . آشکار است که این سلسله ها همه مسلمان بودند ، اما در عین حال در (حفظ میراث فرهنگی ایران نیز تعصب داشتند ) چنان که دربار های آنها به ویژه سامانیان ، مرکز گردهم آیی های شعرا و خنیاگران بود . (((دوست عزیز شما که گفتید تنبلی از ایرانیا بود که موسیقی ما از دست رفت .این تنبلی هست به نظر شما ؟! )))
بگذریم بابا کشتی ما رو آخرش چی میشه . . .:43:
الان میگم . . .
صفی الدین عبدالمومن ارموی (693-613هجری ) به سال 613 هجری در ارومیه بهدنیا آمد ئ در خردسالی راهی بغداد شد و در آنجا به تحصیل (علوم دینی )، ریاضیات ، ادبیات و تاریخ پرداخت و در (علم موسیقی ) گویی سبقت را از دیگران ربود .
این نابغه ایرانی مورد توجه مستعصم خلیفه عباسی قرار گرفت و رئیس رامشگران خلیفه شد . اما پس از نابودی خلیفه به دست هلاکوخان مغل ، صفی الدین ناگزیر به خدمت خان مغل در آ؛مد و سر انجام :46: بد بختی موسیقی شروع شد کم کم ...
و به سال 693هجری در گذشت . صفی الدین بعد از فارابی به عنوان مهمترین موسیقی دان ایران شناخته شده است ...
((خسته شدم فعلا همینا تا به اینجا بسه اگه استقبال شد بقیه ش رو بعدا واستون میگم . )) سپاس از حسن توجه شما دوستان عزیزم به این تاپیک . . . :am
منبع اصلی : کتاب خنیاگری و موسیقی در ایران نوشته ی دکتر سکندر امان اللهی بهاروندی
خصوصیات کلی موسیقی ما بعد از آمدم اسلام به ایران
عبد القادر غیبی (مراغی ) آخرین موسیقی دان برجسته در موسیقی کلاسیک ایران می باشد . متاسفانه موسیقی ایران در زمان صفویه چندان پیشرفتی نداشت و دانشمندی چون عبدالقادر در صحنه ظاهر نشد ، اما دکتر سپنتا مشخصات کلی موسیقی ایران پیش از صفویه را چنین توصیف کرده است .
1- موسیقی به نحو چشمگیری تابع شعر گشت و طبیعتا وزن های بحور شعر در وزن موسیقی تاثیر نهاد ، و برخی از شعرا اشعار خود را با آواز و نواختن ساز اجرا می کرده اند .
2- نواهای دوران باستان و مایه ها (دستان ها ) که منسوب به باربد بود تاثیر زیادی بر آثار موسیقی داشت .
3- بر اثر دقت در پرده بندی و کوک های مختلف ساز هایی مانند تنبور خراسانی و تنبور بغدادی و فواصل موسیقی و درجات گام معمول تا حدی روشن می شود که ضوابطی در کتاب های معتبر موسیقی پدید آمده است
4- نحوه ی اجرای گوشه ها و مایه ها و تناسب حال هر مقام با حال شنوندگان در مجلس استماع ،مطرح گشت .
5- ساز های متنوعی در همنوازی به کار رفت و برخی ساز های جدید مانند مغنی ( نوعی عود ) و نزهه (نوعی قانون ) اختراع شد .
6- ابتکارات برخی موسیقی دانان و نوازندگان باعث ایجاد گوشه های جدید گشت که به ردیف موسیقی ایرانی اضافه گشت مانند بوسلیک (در نوا) و ابراهیمی در عشاق و غیره .
7- ضوابطی برای انواع تصنیف و مشخصات ملودی و آواز تعیین شد مانند چهر قطعه نوبه ، قول (شعر عربی )، غزل (شعر فارسی ) ، ترانه ( در بحر رباعی ) و بقیه قسمت های تصنیف که عبد القادر در کتاب خود به نام جامع الالحان ذکر کرده است .
دوره صفویه و موسیقی (1148-905 هجری )
سلسله صفویه پس از گذشت قرن ها ، برای اولین بار وحدت ملی را در ایران بر قرار ساخت و مرز های این سر زمین را تقریبا به مرز های دوران ساسانی رسانید و همچنین در زملن صفویه مذهب تشیع به عنوان دین رسمی پذیرفته شد و بدین سان ، برای سومین بار پس از ساسانیان ، دین و سیاست با هم در آمیخت . بالاخره ، در زمان حکمرانی صفویه ، اقتصاد شکوفا شد و صنعت و هنر ترقی کرد ، اما با این حال در موسیقی و به ویزه موسیقی نظری چندان پیشرفتی حاصل نشد .
جالب اینجاست که بدانید بعضی از سلاطین صفویه چون شاه عباس کبیر (1038-996 هجری ) اهل هنر و موسیقی دان بودند و به قول اسکندر بیک ترکمان ((به هر طایفه به لغت آن طایفه تکلم می فرمایند و با اشعار فارسی دانا بوده . شعر ار خوب می فهمند و تصرفات می نمایند و گاهی به نظم اشعار زبان می گشایند و در موسیقی و علم ادوار و قول و عمل سر امد روزگاراند و بعضی از تصنیفات آن حضرت در میانه ارباب طرب مشهور و معروف است و زبانزد اهل ساز)) (عالم آرای عباسی ، جلد 2 مقاله دهم )
اما همه مثل شاه عباس کبیر نبودند در کتاب ها نوشته است که یکی از شاهان صفوی یک نفر از موسیقی دانان زمان خود را به جرم همنشینی با فرزندش سلطان حیدر میرزا به دار آویخت و به دستور او تمام خنیاگران (درباری ) را به قتل رسانید و در این باب از مسائل باز هم در دوران صفویه پیش آمد . . .
شاردن فرانسوی که در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی یعنی ( 1106-1077 هجری ) به ایران مسافرت کرده و چند سال در اصفهان مشغول پژو هش درباره جامعه و فرهنگ ایران بوده است ، به علل عدم پیشرفت فن موسیقی در ایران و نیز وضع رقت بار خنیاگران و موسیقی دانان اشاره کرده م می نویسد :
(وضعیت اجتماعی ) الات طرب در مشرق زمین همانند خود صنعت موسیقی است : یعنی نواختن اینها خلاف ادب ، و حتی بد تر شمرده می شود ، زیرا روحانیون و مذهب استعمال آنها را حرام شمرده است ، روحانیون و اشخاص مومن حتی از شنیدن اواز الات طرب نیز امتناع می ورزند و به همین جهت این فن در ایران به مانند اروپا صیقل نیافته و پیشرفتی پیدا نکرده است .
سازندگان و نوازندگان در ایران تهیدست و بد پوشاکان ، فقط گروهی که از طرف شاهنشاه نگهداری می شوند ، شایان توجه می باشند . (وضعیت این دسته تا اندازه ای خوب است و آن را چالغی باشی نامند که به معنی سرگروه سازندگان و نوازندگان می باشد (سیاحتنامه شاردن ، جلد پنج ، ص 144-115 )
موسیقی مذهبی در زمان صفویه
بین موسیقی و دین پیوند بسیار نزدیکی است و مطالعات انسان شناسی این واقعیت را آشکار ساخته است که پیوند بین دین و موسیقی نه تنها در جوامع پیشرفته بلکه در جوامع ابتدایی انکار ناپذیر است . ترالینگسون درباره ی پیوند موسیقی و دین مطالب ارزنده ای ارایه کرده است که در اینجا پاره ای از گفته های او را نقل می کنیم :
مومنان به دین ، موسیقی را صدای خدایان یا تنافر از اصوات شیاطین دانسته اند ، گاه آن را به منزله ی پاک ترین نمونه روحانیت ستوده اند و زمانی همانند نهایت تباهی های نفسانی ، مورد نفرت قرار داده اند ؛ در هر دومورد ،اشتیاق انان برای ترفیع آن در عبادت و یا از ریشه کندن ان ، هم در دین و هم در زندگی دنیی یکسان بوده است . . .
همچنین وی می گوید : متون دینی ، در سراسر جهان در بیشترین بخش تاریخی انسانی ، به جای اینکه ابتدا نوشته شده باشند ، سروده و خوانده شده اند ، و رفتار های مبتنی بر دین ، در تقریبا تمامی سنن مذهبی الفاظ موسیقی را دریافت داشته است .
روحانیان ناواژو [ناوایو] خواننده اند ، نخستین گروندگان مذهب سنتی مردم سزیلانکا ، طبل زن و رقاص بوده اند ؛ شمن های شمال اروپا / آسیا و اسیای میانه ، موسیقی را اساسی ترین واسطه برای برقراری ارتباط با جهان روحانی دانسته اند . (فرهنگ و دین ، ویراسته میر چاه الیاده ، صص444-443)
:18:خسته شدم . . . فعلا داشته باشید تا بعد . . .
منابع و منبع اصلی رو هم که قبلا گفتم خدمتتون . . . مرسی :am
اوضاع موسیقی اواخر صفویه ، اوایل افشاریه
آلات موسیقی
بر اساس سیاحتنامه شاردن (جلد پنج ،صص 113-111 ) ،آلات موسیقی زمان صفویه عبارت است از : طبل ، تبیره ، دایره ، سرنا ، کرنا ، شیپور ، قره نی ، نای ، نی لبک ، بلبان ، رباب ، چنگ ، سنتور ، شش سیم ( گیتار ) ، چهار سیم (عود ) چهار زه (ویلن ) تنبوره ، کنگره و سنج .
چنان که در قبل هم برایتان شرح دادم ، پایگاه خنیاگران در زمان صفویه تضعیف شد و موسیقی نظری ایران آسیب دید . متاسفانه عدم توجه به این هنر ، سبب گردید تا بر خلاف سده های پیش از صفویه ، موسیقی دانان برجسته ای چون عبد القادر مراغی ودیگران دوباره ظاهر نشوند .
خنیاگری و موسیقی در دوره افشاریه
با آنکه خنیاگری از زمان افشاریه ، زندیه قاجاریه به روال گذشته ادامه داشت ،و خنیاگران در دربار و در بین مردم شهر ها ، روستا ها و عشایر همچنان به فعالیت خود ادامه می دادند ، با این حال ، تا اواسط حکومت قاجار هیچ گونه تحولی در موسیقی ایران صورت نگرفت .
محمد کاظم وقایع نگار دربار نادر شاه ، از شرکت خنیاگران در جشن انتخاب ولیعهد خبر داده و می نویسد :
مجلس آراستین امیر صاحبقران و ولیعهد ساختن خود رضا قلی میرزا به مملکت ایران :
. . . مقارن این مقال ، وصف حال نواب کامیاب سپهر رکاب شاهزاده عالیجناب رضا قلی میرزاست که چون سه روز از ورود آن گذشت ، حسب الفرمان دارای زمان وآن خسرو گیتی ستان حضرت صاحبقران چنان به نفاذ پیوست که در آن نواحی به جهت جشن پادشاهی سبزه زار دلگشا و چمن فرح افزایی معین نمایند ، که بعد از نزول رایات جاه و جلال بدان نواحی ، در حضور اهالی و اعیان ممالک ایران نایب الایاله ای جهت آن مملکت معین نموده ، و عنان همت به صوب تسخیر هندوستان انعطاف فرمایند .
در آن مجلس خلد آیین به ترتیب بساط عشرت و کامرانی و نوشیدن جام طرب از راح ریحانی دایر ساخته ، لاله رخان را از تاب می چهره ی ارغوانی معدن یاقوت رمانی ، و نوش لبان را از تواتر اقداح پی در پی استمداد حرارت با مسرت روز جوانی ، مغنیان خوش آواز به الحان مسرت طراز با عناد دمساز ، و سازندگان (ساز زن ها ) نغمه پرداز به نواها ی گونه گون ساز با غزالان زهره جبین هم آواز . لمولفه :
زهر جانبی نغمه ای ساز شد
نوا و مخالف هم آواز شد
مغنی چنان نغمه ای جوش کرد
رهاب از حسینی فراموش کرد
بیات و عراق به هم جنگجو
چو روز عشیران به هم روبه رو
همه ساز ها شد و هم راست راست
فغان از دل چرخ چاچی بخاست
مغنی هزار و مصنف هزار
حجاز بزرگ و بزنگوله بار
((عالم آرای نادری ))
چنانکه میبینید مولف با موسیقی آشنایی داشته و تعدادی از آهنگ های قدیمی را که در آن زمان رایج بوده ، نام برده است .
و همچنین مولف از فعالیت خنیاگران در مجلس تاج بخشی نادر به محمد شاه در سال 1151 سخن رانده است .
از این گونه وقایع دگر بار های دیگر هم اتفاق افتاده است که من در همین جا بسنده می کنم و به ادامه می پردازم .
بدون تردید نادر شاه به خنیاگران درباری توجه داشته است و از نغمات دلپذیر انها لذت می برده است . پادری بازن فرانسوی ، پزسک نادرشاه ، در تویری که از اردوگاه این جهانگشای بزرگ ترسیم کرده ، موقعیت چادر های خنیاگران در کنار حرمسرای مخصوص قرار دارد (ر ک . نامه های طبیب نادر شاه ، پس از صفحه 70 )
--------------------------------------------------------------------------------------
برای این تاپیک هم کافیست . . .
در تاپیک بعدی به سراغ وضعیت موسیقی در دوران زندیه میرویم و بعد از آن از دوره قاجاریه برایتان می نویسم . وبعد از آن را منابع زیادی در دست دارید که می تونید مطالعه کنید در رابطه با موسیقی تا به امروز . اما احتمالا بعد دوران قاجاریه دوباره بر خواهم گشت به زمان ساسانیان تا به قاجار و مطالب ریزکاری بیشتر و نکته به نکته ای را برای شما سروران گرامی شرح خواهم داد . موفق باشید :am
منابع قبلا گفته شده ___