کمانچه ی عزیز بسیار مفتخرم که مورد توجه شما قرار گرفت و بسیار بزرگوارید که من رو مورد محبت خودتون قرار می دهید.
ارادتمند شما
علی
نمایش نسخه قابل چاپ
کمانچه ی عزیز بسیار مفتخرم که مورد توجه شما قرار گرفت و بسیار بزرگوارید که من رو مورد محبت خودتون قرار می دهید.
ارادتمند شما
علی
دوتا سوال هم داشتم اول اینکه علی جان ردیف خاصی رو زدی ؟
بعد هم اینکه با چه نرم افزاری ضبط کردی کارت رو؟
با تشکر
و یشتاسب
ویشتاسب عزیز(بسیار اسم زیبایی دارید!) من ردیف میرزاعبدالله با نت نگاری و یرایش استاد طلایی رو زدم و در کنارش هم به ساز قدما خیلی گوش می دهم. از جمله استاد هرمزی .
من کلا برای ضبط تا به حال بیشتر از نرم افزار جت آدیو استفاده کردم. ولی خوب اگر کمی وقت بگذاریم و البته کارت صوتی خوبی هم داشته باشیم نرم افزارهای حرفه ای تر هم هست ولی برای من همین جت کفایت می کنه.
ارادتمند شما
علی
علی جان به همین دلیله که اون ساز به اون زیبایی رو زدینقل قول:
بسیار خوشحالم از آشنایی با شما
ضمنا اون واو اول اسم ما رو از قلم انداختی
باتشکر
و یشتاسب
آقا خیلی مخلصیم . صد پله اسم شما زیباتر شد . ویشتاسب! خیلی زیباست . من هم خیلی خوشحالم که دوست خوب و هنرمندی مثل شما پیدا کردم امیدوارم که بیشتر از همدیگر یاد بگیریم و بیشتر از ساز هم لذت ببریم. ما رهروان مظلوم راه موسیقی در ایران! امیدوارم که همیشه همه ی بچه ها هوای همدیگر رو در هر کجا و در هر زمان داشته باشند.نقل قول:
از دور ، دست شما رو می فشارم و همواره براتون آرزوی توفیق دارم.
ارادتمند و دوستدار شما
علی
یه چیز میگم شاید جاش این جا نباشه .
ولی واقعا راست میگن که علم کم خطرناکه .
تا حالا بیشتر کاربرایی که میومدن و مشخص بود علم بالایی ندارن توی اولین بحث با هم مشکل پیدا میکردن و دعواشون میشد ( دوستان به خودشون نگیرند خودم رو میگم ) .
ولی واقعا به نظر من شما دو تا از اول عمر نت آهنگ دو تا از افرادی هستین که واقعا سطح علمی بالایی دارید . و مشخصه با این که با هم بحث هم زیاد داشتید ولی با هم اینگونه برخورد میکنید .
امیدوارم همه ی بچه های نت آهنگ مثل شما باشند
یا علی
دوستان عزیز!
پست من ربطی به موضوع تاپیک نداره، اما واقعا منتظر یه فرصت بودم که این نظرمو بیان کنم، که حسام عزیز این فرصت را به وجود آورد
نت آهنگ باید به وجود کاربرانی مانند شما افتخار کنه، امیدوارم خودم هم یه روز مثل شما بشم
آقا خیلی مخلصیم . بابا این هندوانه ها رو چجوری ببریم خونه ((: . شوخی کردم! من یک بار دیگر هم به این نکته اشاره کردم من شاید یک هفته ایست که این سایت رو پیدا کردم و بسیار خوشحالم. به نظر من جو و فضای حاکم بر سایت جوی دوستانه نقدپذیر و مثبت هست و همه ی دوستانی که من تا به حال در این ساین باهاشون گفتگو داشتم مثبت و منطقی بودند و هستند و این مایه ی بسی خوشحالیست. در این شرایط وجود چنین فضایی که بتوان در بستر آن به تبادل اطلاعات پرداخت و
و داشتن چنین مباحثاتی شیرین بسیار ارزشمند و مغتنم است.
از همه ی دوستان و مدیران عزیز و زحمت کش سایت نهایت سپاس رو دارم و امیدوارم که همواره در راه خدمت به فرهنگ و هنر این سرزمین پیش قدم و موفق باشید.
دوستدار و کوچک همه دوستان عزیز و خوبم.
علی
من هم از همه ی دوستان تشکر میکنم امیدوارم لایق این تعاریف شما باشم.
بازم چند تا سوال دیگه داشتم علی جان
در مورد سازنده سه تاری که باهاش نواختی یه کم میشه توضیح بدی؟
و در مورد حال و هوای اجرا وقت اجرا محل اجرا و اون حس قشنگت .... هم یه توضیحاتی بدی ممنونت میشم.
نگفتی علی جان؟نقل قول:
ویشتاسب عزیز با کمال میل و خیلی متشکرم که پیرامون این کار صحبت می کنید.بشنو از نی چون حکایت میکند^^^از جداییها شکایت میکند
ساز ساخته ی جناب تورج جمالیست که تقریبا یک سالیست که مستقیم از خود ایشون خریدم . کارگاه ایشون در فردیس کرج هست. مردی بسیار اهل حال و نیک و سازنده ای قابل و خودش هم به زبیبایی سه تار می نوازد.به من می گفت این ساز قسمت تو بوده این ساز خیلی چرخ خرده و الان به دست تو رسیده . گفت که برای استاد لطفی برده بودمش و ایشون گفته ساز رو بگذار اینجا ولی من گفتم ساز قبلی هنوز در اینجا هست و بعد چند مدت یکی از دوستان باز از ایشون ساز رو گرفته بوده برای تدریسش در کلاس خلاصه قسمت مایی بود که 10 سال در آرزوی سازی خوب می سوختیم آقا و الحق هر وقت که دست به ساز می زنم تمام اموات این مرد شریف رو رحمت می فرستم و روز به روز هم صداش بهتر میشه چون زمانی که من خریدم خیلی نو و تازه ساخت بود. جالبی این ساز اینست که از مبنای کوک فا (یعنی سه و نیم پرده پایین تر از دو(سوم) دیاپازون تا خود دو به خوبی جواب می دهد . آواتار من هم عکسی از قسمت سیمگیر همین ساز هست. مخصوصا در کوکهای پایین خیلی خوش می خواند که همانطور که می دانید از اهمیت بالایی برخوردار هست.
و اما در مورد حال و هوای این اجرا و حس من در زمان اجرا...
این ساز مربوط به سه شنبه 15 آبان ماه سال جاریست (تقریبا دو ماه و نیم پیش) در توضیح باید عرض کنم که من معمولا به قصد باقی گذاشتن اثر و یا ضبط مطلب اقدام به ضبط نمی کنم فقط گاهی اوقات برای امتحان کردن و باز شنیدن کاری و یا قطعاتی که می سازم رو ضبط می کنم که بعدا بتونم ویرایش کنم و به نت تدیل کنم. خلاصه شاید یکی دیگر از دلایلش هم این باشه که امکانات مناسبی هم برای ضبط صدا ندارم . از کامپیوتر گرفته که هم نویز داره و هم کیفیت راضی کننده ای نداره و هم میکروفن و خلاصه. اما در اون تاریخ بخصوص حال و هوای عجیبی بر من مستولی بود. نیمه شبی بود(ساعت یک و نیم) و خلاصه غمی سنگین از فراق یار و اینکه می خواستم صدای غم دلم رو و حرفم رو با سازم به گوشش برسونم. این بود که در این حال بی مقدمه هد ست تک گوشی که گاهی برای چت استفاده می کردم رو برداشتم و جت آدیو رو راه انداختم و نشستم روی تختم و میکرو فن رو هم گذاشتم روی پایم نزدیک کاسه ی ساز که باید تعادل میکرو فن رو هم حفظ می کردم ((: گاهی اوقات هم یک مقدار از ساز دور شده و یکی دو بار هم نزدیک بود از روی پای من بیفته در ضبط هم یکی دو جا مشهوده . خلاصه ولی حس آنقدر سایه انداخته بود که اینها مساله ای نبود.و شروع کردم اولش فقط می دونستم که می خواهم اصفهان بزنم و در اون لحظه احساس شدید اجازه ی داشتن هیچ طرحی رو نمی داد. شروع کردم و عجیب ساز با من همراهی می کرد. نا خودآگاه تمام حس و غمی که داشتم بر دستانم جاری می شد و برای خودم هم عجیب بود . خودم هم کمتر این رو تجربه کرده بودم . الان که فکر می کنم یاد این شعر مولانا می افتم
کز نیستان تا مرا ببریدهاند^^^از نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق^^^تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش^^^باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم^^^جفت بدحالان و خوشحالان شدم
هرکسی از ظن خود شد یار من^^^از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهی من دور نیست^^^لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست^^^لیک کس را دید جان دستور نیست
آتشست این بانگ نای و نیست باد^^^هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشقست کاندر نی فتاد^^^جوشش عشقست کاندر می فتاد
نی حریف هرکه از یاری برید^^^پردههایش پردههای ما درید
همچو نی زهری و تریاقی کی دید^^^همچو نی دمساز و مشتاقی کی دید
نی حدیث راه پر خون میکند^^^قصههای عشق مجنون میکند
محرم این هوش جز بیهوش نیست^^^مر زبان را مشتری جز گوش نیست
در غم ما روزها بیگاه شد^^^روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست^^^تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد^^^هرکه بی روزیست روزش دیر شد
در نیابد حال پخته هیچ خام^^^پس سخن کوتاه باید والسلام
و واقعا همچو نی زهری و تریاقی که دید... همچو نی دمساز و مشتاقی که دید... روح بلند و انسانی در سازها و موسیقی ما نهفته است واقعا . خلاصه حال ما و حکایتی که با ساز داشتیم ترجمان این شعر بود:
تا کی در انتظار گذاری با زاری ام^^^باز آی بعد از این همه چشم انتظاری ام
دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز^^^جانسوز بود شرح سیه روزگاری ام
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود^^^دیشب که ساز داشت سر سازگاری ام
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد^^^چشمی نماند شاهد شب زنده داری ام
شرمم کشد که بی تو نفس می کشم هنوز^^^ تا زنده ام بس است همین شرم ساری ام
خلاصه ساز همراهی می کرد و هر چه جلو می رفتم این همراهی بیشتر می شد و حاصل آن شد که شما دوستان عزیز هم گوش دادید. حقیقت بگویم خود من از آن زمان ده ها بار این کار رو گوش دادم و گاهی اوقات گریستم با شنیدن اون. خلاصه ح غریبی بود. و همه چیز هم همراهی کرد با من که بتونم ضبط کنم این حس رو.
بسیار متشکرم که پیرامون این مساله سوال کردید.
ارادتمند شما
علی
با سلام وتشکر از توضیحات کاملت
یه چیزی رو فراموش کردم بهت بگم البته فقط به عنوان یه شنونده
جملات آغازینت بدون هیچ تردیدی من رو یاد اصفهان استاد لطفی در گریه بید انداخت
چند نفری هم که گوش دادند همین نظر رو داشتند و کلی از سازت تعریف کردن
بازم تیریک بازم تبریک
درود بر شما علی جان
باید اعتراف کنم قدما بی راه نگفته اند که:
هر چیز که از دل بر خاست بر دل نشیند
و نکته دیگر آنکه مدت زمان این قطعه تقریبا" 18 دقیقه بود و دوستان واقف هستند که این زمان برای خسته شدن یک شنونده کافیست ولی باید اعتراف کنم من وقتی قطعه را کامل شنیدم بارها وبارها اقدام به بازپخش کردم و حتی در این هنگام که دارم این تاپیک رو می نویسم این قطعه در حال پخش شدن هست.
نکته مهمی که در این قطعه وجود دارد حس و حال نوارنده آن است که به واسته آن فضایی به وجود می آید که در همان لحظات اول شروع قطعه، شنونده را در خود فرو میبرد و قطعه را دارای وحدت اجزا می کند و
جمله بندی های قطعه را مانند حلقه های زنجیر به هم وصل می کند.
و در اینجا متوجه میشویم حس یک نوازنده چه قدر در شکل گیری یک قطعهء موسیقی تاثیر دارد و متاسفانه میبینیم که بعضی از نوازنده گان و اساتید به نام موسیقی ما در اجراها و حتی ساخته هایشان فاقد این حس هستند
(که دیگر اسم نمیارم)
و نکته دیگر نوازندگی جناب علی است که در کل(وارد جزئیات نمیشوم) دارای پختگی خاصی است که این به سادگی به دست نمی آید و مستلزم زمان و تمرین زیادیست
و در آخر خود جناب علی ،که بندهء حقیر ارادت خاصی به ایشان دارم و در طی چند روزی که در این سایت وارد شدم چیز های زیادی در بحث وگفتگو ها از ایشان یاد گرفتم
و نکته جالب این که ایشان علاوه بر تسلط بر ساز زدن دارای کلام شیوا و پخته و متانت و تواضع خاصی هستند که قابل تحسین است.
از اینکه زیاد پر حرفی کردم پوزش می طلبم
از دوستان عزیزم ویشتاسب گرامی و خسروانی عزیز خیلی متشکرم که من رو مورد مهر و محبت خودتون قرار می دهید. من چند ساعت پیش مطلب مفصلی را در ادامه بحث نوشته بودم که در هنگام ارسال با مشکل مواجه شد و به درستی ارسال نشد و مطلب هم از دست رفت و فرصت نشده دوباره بنویسم.
مطالب در این باب بود که نظر ویشتاسب عزیز بسیار جالب هست در شباهت هایی با فرم های موجود در شیوه ی استاد لطفی و باید بگویم که من هم موافقم و انکار نمی کنم. من شاهکار گریه ی بید را بارها گوش داده ام و با آن زندگی کرده ام. کلا من در شیوه های مختلف مواردی که برایم جذاب باشد و مورد دقت قرار داده باشم رو مورد تجربه قرار می دهم . کما اینکه همانطور که فرمودید قطعه ی ضربی اول و آخر شباهت به لحن بیان جناب لطفی دارد و قطعه ی میانی بر مبنای نوازندگی استاد طلایی و پایه های استاد فروتن هست(از نظر کیفیت البته هیچگاه بنده ادعا نمی کنم که شباهت به کار اساتید دارد چون من شاگردی بیش نیستم اما از نظر شیوه و روشی که مود تجربه قرار دادم عرض می کنم) .
خسروانی عزیز هم به مطالب بسیار خوب و ارزشمندی اشاره کردند در باب احساس و ارتباط اون با محصول عمل که بسیار مهم هست و دیگر اینکه من رو مورد محبت قرار دادید . باید بگویم که من هم از برخورد شما در مباحثات بسیار لذت بردم . شما هم از صعه صدر و متانت برخوردار هستید و کلا همه ی دوستان در اینجا چنین هستند.
ارادتمند همه
علی
علي جون شنيدن قطعه ا يي كه كه نواخته بوديد برام حس غريبي داشت معلومه كه دل شيدايي دارين اميدوارم خدا موفقيتهاي شما راروزافزون فرمايدواگه ممكنه برام بنويس كه چن وقه كهسه تاركارمكنين واينكه استادتون كي بود التماس دعا دارم
آفرين،خيلی زيبا بود،به شما دوست هنرمند واقعاً افتخار ميکنم.