:106: خب .... مرسی از این که خوندیش و نظر دادی... اما :17: نمیخواستم این شکلی بشی! ببخشین اگه نا امیدت کردم! ولی نظرم همین بود ... خب واقعا" فکر نکنم خیلی هم امیدی باشه:40::42::42:نقل قول:
نمایش نسخه قابل چاپ
:106: خب .... مرسی از این که خوندیش و نظر دادی... اما :17: نمیخواستم این شکلی بشی! ببخشین اگه نا امیدت کردم! ولی نظرم همین بود ... خب واقعا" فکر نکنم خیلی هم امیدی باشه:40::42::42:نقل قول:
سلام مهرنام جون . ببین ، شعرت خیلی خیلی خوب بود . زیبا ، پر محتوا ، به زبان امروز و متعهد به اوضاع امروز ، ملموس ، روان ، پر از موسیقی و مهربون - مثل خودت - !
مرسی که منو به خوندنش دعوت کردی ، اگه نمی خوندمش ، یه زیبایی رو تو این دنیای پر از زشتی ، از دست داده بودم !
بازم مرسی !
:26::26::26::26::26::26:همه اینایی که گفتی با من بودی؟؟!! مطمئنی؟! مرسی! من گفتم بیام ببینم رامتین جان چی نوشتن که مطابق گفته هاشون اشکالات شعرامو درست کنم! اصلا" انتظار این تعریفها رو نداشتم:9: تازه خیلی هم مهربون نیستم! (حتما" اون یه مهرنام دیگه بوده ... لووول)نقل قول:
این تاپیک خیلی سوت و کوره...
مهرنام یه سر بزن...
از دست بعضیا دلخوری... حداقل بیا چند تا ازون شعراتو بنویس واسه ما
حداقل ماچار پنج تا هستیم که شعراتو میخونیم...
حق با محمده ها مهرنام .
از دست بعضیا دلخوری... از دست ما که دل خور نیستی ؟! پس بنویس برامون .
منم از دست خیلیا دل خورم . . . . .
سلام به همه. من واقعا" اين روزا حالم خوشه.... اما درگيرم و وقت نميكنم به سايت سر بزنم و تو بحثا هم شركت نميكنم چون يه چيزي هم اگه بنويسم و بقيه چيزي بنويسن معلوم نيست كي بتونم بيام بخونم و جواب بدم!
با اين حال سعي خودمو ميكنم كه در اولين فرصت از خجالت همه دوستان دربيام و يه شعر هم كه شده بنويسم.
از همه سپاسگزارم.
سلام
زيبا و سرشار از احساس.شما روحيه لطيفي داريد سعي كنيد تو زندگي جنبتون و ببريد بالا تا راحت تر با مشكلات كنار بيائيد.
:41::41:
درود! این شعر مناسبتی هست تا حدودی! ببخشید اگر سر و تهش رو نمیفهمید... مناسبتش هم خیلی مهم نیست!
من ندانستم تو آخر چیستی؟ / موبدی؟ افسونگری؟ شهزاده ای؟
پرنیان نرمی و یا سندسی؟ / یا که نه؛ از جنس کوهی؛ صخره ای؟
من نمیخواهم که بشناسم تو را / تو همان بهتر که پشت پرده ای!
همنوای آتش و هم کیش آب / بغض خشکیده درون ناله ای
دوری و عشقت به هم آمیختست / این بُود بازیّ و من بازیچه ای
شعر من مرموز و دور از منطق است / در دل هر واژه باشد نکته ای
گر بخوانی شعر من را بر همه / هیچ باکم نیست، چون بازنده ای!
شعر من، بی من بود گنجی نهان / یا که دور از دسترس کاشانه ای!
قفل کردم واژه ها را با هنر / نشنود هر با هنر بیگانه ای
من کلید شعر خود هستم ولی / شعر من بی من بود افسانه ای
باز هم تردید دارم در دلم / حرف من را ای جوان فهمیده ای؟!
سلام !نقل قول:
مهرنام ممنون که بعد از مدت ها ما رو از شعرت بی بهره نذاشتی . زیباس ! بهت تبریک میگم .
باز هم تردید دارم در دلم / حرف من را ای جوان فهمیده ای؟!
:24::24: !
میگم اگه نفهمیده با بچه ها بیایم حالیش کنیمااا مهرنام ! :21::5:
:21::21::21::21:نقل قول:
سلام !
مهرنام ممنون که بعد از مدت ها ما رو از شعرت بی بهره نذاشتی . زیباس ! بهت تبریک میگم .
باز هم تردید دارم در دلم / حرف من را ای جوان فهمیده ای؟!
:24::24: !
میگم اگه نفهمیده با بچه ها بیایم حالیش کنیمااا مهرنام ! :21::5:
نه ممنون! دیگه فهموندم بهش!!!!!!!
زيبا بود . فوق العاده زيبا بود
سندسی یعنی چی؟؟؟
سندس : [ س ُ دُ ] (اِ) کلمه ٔیونانی است . دیبا. (لغت نامه ٔ مقامات حریری ). قسمی از دیبای بیش قیمت بغایت رقیق و باریک و لطیف و نازک ..نقل قول:
:26: (در عربی اول دبیرستان هم بود!!!! البته اگه یادتون باشه!)
تقدیم به دوستان گل نوت آهنگی...
سالها در کنج خانه، ماندم و خواندم فسانه
گریه های بی دلیل و خنده های مضحکانه
از همان ناباوری ها، عشق و مستی باورم شد
عاشق آن زاهدم که می برد می را به خانه!
من کجا آشفته هستم؟ من کجا نامهربانم؟
در پی یک ذرّه رندی، میدوم خانه به خانه
مرگ من از راه آمد، عمر من بی حاصلی شد
درنیامد هیچ میوه زین درخت پر بهانه
عشق و درویشی به قلبم در هم آمیزد چو رندان
عشق درویشی ندارد عالم عجز و فسانه
سرزنشگرها ندانستند حال زار ما را
ورنه خامش میشدند از پندهای آمرانه!
مهرناما خرقه برکن، جامه ی زیبا به تن کن
زان که از پوسیدگی ها بر نمی آید جوانه
سلامنقل قول:
تو دیوونه ای
قبلی بهتر از این بود مخصوصا قسمت آخرش جند بیت آخر پخته تر بود
شعر هاتون به صورت مجموعه pdf کن یجا خوندن شعر ها درک بهتری میده
موفق یاشی