story from the suger...........:piano:
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
نوع: ارسال ها; کاربر: masram; کلمات کلیدی:
story from the suger...........:piano:
وقتی خوش است به جمع بتان ماهرو
اگر
کز کینه دور باشی و دل با صفا
کنی
درووووووووووووووود
من اولین بار با سازم تو آهنگ حمیرا آشنا شدم :21ox66r:خیــــــــــــــــــــــــــــلی میخواستم یادش بگیرم به نظرم ساز خیلی احساسی اومد عاشق سازم هستم....................:9:
جان مریم -محمد نوری..............
bad romance.............
چنديست تمرين مي كنم
من مي توانم ! مي شود !
آرام تلقين مي كنم
حالم ، نه ، اصلا خوب نيست ....
تا بعد، بهتر مي شود ....
فكري براي اين دلِ آرام غمگين مي كنم
من مي پذيرم رفته اي
و بر نمي گردي...
روزی که عشق تو را شناختم اینگونه نوشتم برای تو ...
می خواهم پرواز کنم تا اندکی به تو نزدیک شوم و زیر چتر مهربان
دستهایت پناه بگیرم تا باران بند بیاید.
می خواهم نفس های بریده بریده ام را به...
تو با یک جرعه از دریای یادت
میان باغ قلبم جا گرفتی
تو با یک انعکاس نقره ای رنگ
تو چون یک هدیه فیروزه ای
رنگ مرا بر قایق رویا نشاندی
و با یک لطف یک لبخند ساده
مرا به سرزمین عشق خواند ی
تو دیار...
اگر بگريم؛گويند که عاشق است
اگر بخندم؛گويند که ديوانه است
پس ميگريم و می خندم که بگويند:
يک عاشق ديوانه است!
ای عشق شکسته ایم مشکن ما را ...
از اولین نگاه تو بودی در کنار من
با قلب من همیشه کمی راه آمدی
در راههای سخت عبورم ز زندگی
تا ساحل امید تو همراه آمدی
ای مهربانترین تپش قلب زندگی
ای قصه صبوری گل های عاطفه
ای امتداد اینه عشق تا...
می شمارم روزهارا ، ماه هارا، سال هارا
و در آن يك لحظه
پر خواهم شد از عشقي سرشار
و به خود مي گويم
بگذار باشم
دیدی آخرش منو تنها گذاشت
از زمین قلبمو برنداشتو رفت
دیدی آخرش منو دیونه کرد
واسه رفتن همینو بهونه کرد
دیدی اون وعده ها که رنگی بود
تمومشون فقط واسه قشنگی بود
دیدی اونی که دلمو بهش دادم
رفت و...
شب تنهایی خوب :
گوش کن ، دور ترین مرغ جهان می خواند.
شب سلیس است ، و یکدست ، و باز.
شمعدانی ها
و صدا دار ترین شاخه ی فصل ، ماه را می شنوند.
پلکان جلو ساختمان ،
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم...
ویروون باشی ای دل-پوران
همیشه عاشقت بودم-مهدی یراحی
آقای ذاکر..........
شمشير کشيدي و بخونم ننشاندي
افسوس که آغاز تو انجام ندارد!
نازنین مریم
محمد نوری
برگ خزان..............
سال هاست دلم
در چشم تو زندانی ست
و من درآن اتّفاق ساده
جا ماندم :
برخورد دلم با نگاه تو
در بزرگراه عشق
یادت هست ؟!
من هنوز هم نمی دانم
مقصّر چشمان تو بود
که یکطرفه می آمد
بیا میان این کلمه ها قدم بزن
خاک پایت توتیای چشم های من است
تو زلیخایی و من
گاه یوسف می شوم و
گاه یعقوب
چشم انتظاری رسم من است
و دوست داشتن تو
کار هر روزم
بیا میان این کلمه قدم بزن
دلم برای...
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را
من سردم و سر دم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست
با...
طرح چشمان قشنگت دراتاقم نقش بسته
شعرمیگویم به یادت درقفس غمگین وخسته
من که تنها وغریبم بی تو در دریای هستی
ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
وقتی نگاهم میکنی احساس من گل میکند
چشمان دریابین تو در جان من مل می کند
وقتی ترنم میکند گل خنده های مهر تو
آهنگ مهر مادری در من تکامل میکند
تو آفتاب لذتی ای ماجرای عاشقی
زیرا نگاه گرم...
دوستی مثل گل است باید آن را بو کرد
باید آن را فهمید باید آن را پائید
دوستی مثل بهار می رود کوی به کوی
دوستی مثل نسیم می رود شهر به شهر
دوستی عین غم است در نگاه مهتاب
یا که یک نغمه ی شاد از پرستو...