وقتي جهان
از ريشه جهنم
و آدم
از عدم
و سعي از ريشه ياس مي آيد
وقتي كه يك تفاوت ساده
در حرف
كفتار را
به كفتر
تبديل مي كند
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
نوع: ارسال ها; کاربر: كوروش88; کلمات کلیدی:
وقتي جهان
از ريشه جهنم
و آدم
از عدم
و سعي از ريشه ياس مي آيد
وقتي كه يك تفاوت ساده
در حرف
كفتار را
به كفتر
تبديل مي كند
درود
از بحث فهميدم ، بزرگان در حول سه محور گفتمان مي كنند : 1- ساز جديد 2- بزرگ كردن و لقب دادن بيش از حد به بزرگان موسيقي 3- در جا زدن موسيقي سنتي .
و اما نظر حقير :
1- ابداع يا اختراع يا ايجاد (...
دشمن به غلط گفت كه من فلسفيم
ايزد داند كه آنچه اوگفت نيم
ليكن در اين غم آشيان آمده ام
آخركم از آنكه من بدانم كه كيم. ( خيام )
اي كه بي تو خودمو
تك و تنها مي بينم
هرجا كه پا مي ذارم
تو رو اونجا مي بينم. ( داريوش ).
درود
آرزوي من اين است كه روزي به ديدن يك كنسرت زنده موسيقي در ميدان آزادي بروم.
نمي دونم دلم ديوونه كيست
كجا مي گردد و در خونه كيست .
هر چه گشتيم در اين شهر
نبود اهل دلي
كه بداند غم تنهايي و بي كسي ( زنده ياد هايده ).
درود
دوست عزيز ، حقير مدت بسيار كوتاهي است كه دستي بر نواختن ساز سنتور دارم ، درست است كه در بخش سنتور حضور فعال نداشتم و نمونه كارهايم را نگذاشتم ( كه بماند ) اما هميشه به اين بخش سر زده و از...
مشوقم : دلم.
1- پاپيون.
2- گروهبان ( مسعود كيميايي ).
در دير مغان آمد يارم قدحي در دست
مست از مي و ميخواران از نرگس مستش مست
------------------------------------------------------( خواجه حافظ شيرازي)
تركيب پياله اي كه در هم پيوست
بشكستن آن روا نمي دارد مست
--------------------------------------------
ديدي كه من غرق گناهم ، رفتي
مفتون آن چشم سياهم ، رفتي
----------------------------------------(مرضيه)
تو را مي بينم و هر دم زيادت مي شود دردم
مرا مي بيني و هر دم زيادت مي كني دردم.
من شمعم ، شمع شبانه
در عالم گشته فسانه
همه جا خود را مي سوزم
كه شب ياران افروزم
--------------------------------(ستار)
همه شب نهاده ام سر
چو سگان بر آستانت
كه رقيب در نيايد به بهانه گدايي
به كدام مذهب است اين
به كدام مكتب است اين
كه كشند عاشقي را
كه تو عاشقم چرايي.
-----------------------------( داريوش )
منگر به هر گدايي كه تو خاص از آن مايي
مفروش خويش ارزان كه تو بس گران بهايي
به عصا شكاف دريا كه تو موسي زماني
بدران قباي مه را كه ز نور مصطفايي.
رفتي دلم شكستي اين دل شكسته بهتر
پوسيده رشته عشق از هم گسسته بهتر
من انتقام دل راهرگز نگيرم ازتو
اين رفته راه ناحق در خون نشسته بهتر.
تنهاترين مردم كه مي ميرم براي تو
من عاشق دردم ، تنهاي شبگردم
تنها تو ماندي از همه دنيا براي من
--------------------------------------------( معين )
يه روز مي دونم بي خبر
سر زده از راه مي رسي
خسته از بيدار شب
با صبح فردا مي رسي
------------------------------ ( ستار )
دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند .
(( گمشده ))
طفلي به نام شادي ، ديريست گم شده است
با چشمهاي روشن و براق
با گيسويي بلند به بالاي آرزو .
هر كس از او نشاني دارد
ما را كند خبر ،
اين هم نشان ما :
يك سو خليج فارس
سوي دگر خزر .
(( توده ))
توده كوچك
بي شمشير و بي گلوله مي جنگد
براي نان همه
براي نور و براي سرود
در گلو پنهان مي كند
فريادهاي شادي و دردش را
چرا كه اگر دهان بگشايد
صخره ها از هم خواهد شكافت.
زبان آتش (تفنگت را زمین بگذار ) از استاد محمد رضا شجریان .
(( ترانه ))
امروز چه روزي است ؟
ما خود تمامي روزهائيم اي دوست
ما خود زندگي ايم به تمامي اي يار
يكديگر را دوست مي داريم و زندگي مي كنيم
زندگي مي كنيم و يكديگر را دوست مي داريم
و
نمي دانيم...